علما و پيروزي انقلاب اسلامي
مرحوم شهيد مطهري (رضوان الله عليه) انقلاب را به طغيان و عصيان مردم عليه نظام حاكم تعريف نمودهاند.
اهميت انقلاب اسلامي:[1]
از دو جهت به اهميت انقلاب اسلامي ميپردازيم:الف) اهميت جهاني:
اهميت جهاني انقلاب اسلامي را در پيامدهاي آن ميتوان درك نمود.
1 . بيداري جهاني در برابر استعمارگران از سوي ملتهاي تحت استعمار متأثر از انقلاب ايران.
2 . زنده شدن و فعاليت مجدد نهضتهاي آزاديبخش جهان با الهام از انقلاب ايران و حمايتهاي انقلاب ايران مانند نهضت انتفاضه مردم فلسطين.
3 . احياي مجدد انديشه اسلامي و احياي اسلام در جهان معاصر با الگوي حكومتي مردم سالاري ديني.
4 . انديشه استقلالخواهي و استبدادگريزي و نفي هرگونه سلطه خارجي (كه هدف غارت ذخاير و منابع كشورهاي جهان خصوصاً كشورهاي اسلامي را تعقيب مينمودند.)
5 . رويارويي و موفقيت انديشه اسلامي با انديشههاي كمونيستي، ليبراليستي و امپراليستي و صهيونيستي، با احياي انديشه اسلامي بزرگترين مانع رشد اين انديشهها در جهان به وجود آمد.[4]
ب) اهميت داخلي؛
در ايران براي انقلاب اهميتهاي بيشماري وجود دارد، كه در طول تاريخ ايران چنين اهتمامي وجود نداشته است، استقلال سياسي، اجتماعي، خودكفايي اقتصادي، تكنولوژي، و نظامي، و زنده شدن ارزشهاي فرهنگي، و احياي غرور ديني و ملي كه توسط بيگانگان پايمال شده بود. از جمله موارد مهمي است كه به انقلاب اسلامي اهميت ميدهد.
از نظر سياسي: قدرت سياسي و حاكميت از طرف بيگانگان تعيين و حمايت ميشود يعني استبداد نمايندة بياراده و استعمار و حافظ منافع آنها بود كه با مبارزات مردم ايران اين سيستم حاكميت فرو پاشيد.
از نظر نظامي: فرماندهان نظامي تحت نظر كامل استعمارگران بودند و ارتش ايران هيچ گونه اختيار تصميمگيري نداشت، از طرفي تمام تجهيزات نظامي ارتش ايران از كشورهاي خارج و استعماري تأمين ميشد و ايران بازار فروش شركتهاي غربي بود و هيچ نوع فنآوري و تكنولوژي پيشرفته در گذشته ارتش ايران كه چشمگير باشد،وجود نداشت ولي با پيروزي انقلاب دست بيگانگان استعمارگر از نفوذ در ارتش و نيروهاي نظامي قطع و پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي بوجود آمد.
از نظر اقتصادي: كشور ايران و ساير كشورهاي اسلامي به عنوان تأمين كننده مواد نفتي و سوخت و ذخاير معدني ديگر شركتها و كمپانيهاي غربي بودند بطوريكه از نظر تأمين سوخت خود نيز كاملاً وابسته به آنها بوده و به كشور «تك محصولي» تبديل شده بود چون با توجه به صنعت نفت و صدور آن تمام صنايع ايران از جمله كشاورزي و صنايع دستي از رونق افتاده و در شرف نابودي قرار گرفته بود كه با وقوع انقلاب اسلامي تجديد حيات يافتند.[6]
با تأمل در تمام امورسياسي و اجتماعي داخلي ايران ميتوان به اهميت انقلاب اسلامي ايران پي برد.
علل پيروزي انقلاب اسلامي:
2 . رهبري: يكي از اساسيترين عوامل پيروزي انقلابها رهبران انقلابها هستند، رهبراني كه با هدايت ارگانيسم، نيروهاي اجتماعي و احزاب سياسي را با برنامهريزي منظم به سوي اهداف مشخص شده سوق ميدهند كه در نهايت اين هدايتهاي پيشروانه منجر به پيروزي انقلاب ميگردد.[8]
در ميان رهبران تمامي انقلابها قدرت و نفوذ معنوي امام خميني كه از آن به نيروهاي «كاريزما» تعبير مينمايند يكي از مهمترين عوامل پيروزي انقلاب اسلامي بوده است كه در طول تاريخ انقلابها اين نفوذ بسيار كمنظير بوده است.[9]
3 . نارضايتي عمومي در اجتماع ايران، بطوريكه تمام طبقات اجتماعي و احزاب سياسي را بر آن ميداشت كه با تشكيلات خاص خود مردم ار در رسيدن به اهداف و خواستههايشان تهييج نموده و در قالبهاي مختلف مبارزاتي به مبارزه دعوت مينمايند و در نتيجه مردم نيز با صفوف مستحكم در مبارزه عليه استبداد دير پاي كوشيده و در پيروزي انقلاب اسلامي نقش مهمي را ايفاء نمودند، رفتار ظالمانه استبداد نيز مخالفت مردم و مبارزات مردمي را بر عليه فضاي حاكم شديدتر مينمودند، بطوريكه تمام آزاديهاي تعريف شده مردم از جمله آزادي آنها در مراسم مذهبي و عزاداري ناديده گرفته شده بود و سلولهاي زندانهاي بزرگ مملو از جوانان بود. كه عزت و آزادي مردم را جريحهدار نموده و مردم را در مقابل اين رژيم مستبد وابسته به استعمار به مبارزه ميكشانيد.[10]
عوامل ديگري نيز در پيروزي انقلاب اسلامي دخيل بودند كه زير مجموعهاي از عوامل فوق محسوب ميشوند كه در نقش گروهاي مختلف تبيين خواهند شد.[11]
نقش علماء و بزرگان:
ارتباط متقابل علماء با مردم:
براساس فرهنگ اصيل اسلام، مردم مسلمان روزانه سه بار در مساجد حضور يافته و روزهاي جمعه در نماز جمعه حاضر شده و با روحانيت مرتبط بودند. برگزاري هيأت مذهبي و مراسم عزاداري در ايام محرم و صفر و ساير مناسبتهاي مذهبي و اعياد نيز از جمله ابزارهاي ارتباطي ميان اقشار مردم و علماء بوده است، اين ارتباط به خاطر عوامل متعدد بسيار ناگسستني است كه در طول تاريخ شيعه در ايران به وضوح ديده ميشود.
ارتباط مردم با علماء و بزرگان اقوام و گروهها هرگز محدود و منحصر به زمان و مكان خاص نبوده. لذا اين ارتباط متقابل و پيوسته مردم با علماء از جمله عوامل پيشبرد اهداف انقلاب بوده است.
نقش روحانيت و مرجعيت:[14]
1 . نقش رهبري مذهبي و ايدلوژي انقلاب از نهاد مرجعيت بر ميخواست چون امام خميني به عنوان يكي از مراجع تقليد بر عليه نظام سياسي حاكم موضعگيري كرد و با سخنرانيها و انتقادها بر عليه اقدامات ضد مذهبي نظام حاكم مردم را از اهداف شوم آنها آگاه و هشيار نمود و به صحنه كشانيد ساير مراجع تقليد[15] نيز با بيانيهها و اطلاعيهها از او پشتيباني نموده و از مواضع رهبري حمايت عمومي نمودند، اين پشتيباني توسط روحانيت در ردههاي مختلف امام جماعت، امام جمعه و مدرس حوزه و دانشگاه و مبلغ و روضهخوان به اطلاع مردم رسيد و مردم با هشياري كامل براي دفاع از ارزشهاي ديني به رهبري و هدايت روحانيت و مرجعيت بپا خاستند، تمام اقشار و طبقات مذهبي از اين نقش رهبري حمايت كردند حتي اساتيد دانشگاه و دانشجويان نيز از حمايت خود درباره مرجعيت و رهبري دست برنداشتند.[16]
ارتباط تمام اقشار و طبقات مردم در جريان انقلاب از سراسر كشور با مراجع تقليد هم اكنون در اسناد به طور مستند موجود است.[17]
حمايت مجدانه و بيشائبه مراجع عظام نجف و قم، و مشهد و ساير شهرها از امام خميني يكي از عوامل مهم وحدت و حمايت مردم از انقلاب و در نهايت پيروزي آن بوده است.
پي نوشت :
[1] . شهيد مطهري پيرامون انقلاب اسلامي، ص29، و ر.ك: نجف لكزايي و ميراحمدي، زمينههاي انقلاب اسلامي، قم، ائمه 77، ص19 ، و ر.ك: حسين بشريه، انقلاب و بسيج سياسي، چ دوم، دانشگاه تهران 74، ص 1، مفهوم انقلاب.
[2] . جمعي از نويسندگان (تدوين نهاد نمايندگي وليفقيه) انقلاب اسلامي، چاپ هجدهم، قم، معارف،1381، ص178.
[3] . نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي شماره 10 و 11 پاييز و زمستان 1377، تأثيرات انقلاب اسلامي در گسترة جهاني (ديدگاه نويسندگان خارجي) دكتر اصغر افتخاري، ص215 الي 255.
[4] . جمعي از نويسندگان،پيشين ص182-194، و شهيد مطهري در پيرامون انقلاب اسلامي، چ هشتم، تهران صدرا، 71، ص124.
[5] . اقتباس جمعي از نويسندگان «پيشين» ص 19، و اقتباس از: لكزايي و ميراحمدي «پيشين»، ص192-187 و اقتباس از شهيد مطهري «پيشين» ص156.
[6] . اقتباس از: جمعي از نويسندگان پيشين ص 19 و ص 137 و شهيد مطهري «پيشين» ص 158 و حسين فردوست، سقوط و ظهور سلطنت پهلوي، چ سوم، تهران اطلاعات، 70 ج اول، ص 283 و ص535 و ر.ك نامه پژوهش «پيشين» مقاله (بحران سياسي غير ديني و ظهور اسلامي سياسي در ايران ترجمه معصومه خالقي ص 103 و همان ص 163 و ص187-188. نظام سياسي انگليس و انقلاب اسلامي، و دكتر ايرج ذوقي، نفت ايران، چاپ سوم، تهران، پاژنگ 75، ص 43 (امتيازات نفتي ايران) ص 1530 و ص1090.
[7] . جمعي از نويسندگان «پيشين»، ص 19
[8] . اقتباس از مصطفي ملكوتيان، سيري در نظريههاي انقلاب، چاپ سوم، تهران، قوس، 1380، ص26 ص151، و شهيد مطهري، «پيشين» ص 29 و ص50-51 و ص48. و ر.ك: كتاب نقد شماره 13 مقاله حداد عادل، زمستان 78، ص26(شخصيت امام خميني رضوان الله عليه).
[9] . پرفسور حامد الگار، ايران و انقلاب اسلامي، ترجمه، ص 58 و ص79 (درباره نقش رهبري امام).
[10] . اقتباس از سيدجلال الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر، چاپ سوم، قم، جامعه مدرسين، بيتا، ج2، فصل 32، ص317 و ص287 و شهيد مطهري، «پيشين» ص 55 (بروز نارضايتي و خشم از وضع حاكم زمينهساز انقلاب است.)
[11] . همان، ج2، ص 8، و جمعي از نويسندگان، «پيشين» ص 19.
[12] . ر.ك: مدني «پيشين» ج 2، ص 444، ص366، ص336 و شهيد مطهري «پيشين» ص 49-48.
[13] . نقش مساجد در پيروزي انقلاب اسلامي، مشهد، سپاه پاسداران 1360،
[14] . شهيد مطهري، پيشين، ص 173 و اسناد انقلاب اسلامي، چ اول، سازمان تبليغات 69، ج 2، ص 124، ص 173 و ص212.
[15] . جمعي از نويسندگان «پيشين» ص86 (آيات عظام ميلاني‚ شيرازي، مرعشي نجفي، گلپايگاني، خوئي و شريعتمداري با صدور بيانيهها از امام اعلام حمايت صريح نمودند.).
[16] . شهيد مطهري، «پيشين» ص49-48 ، اسناد انقلاب اسلامي چاپ اول، تهران، مركز چاپ نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1369، ج 2، ص 350، ص359-350 و ص 5-364 و ص366 و ص403 و ص 423 و ص462.
[17] . اسناد انقلاب اسلامي، (همان)، ج2، بيانيههاي مراجع و ارتباط و نامههاي اقشار مختلف به مراجع بزرگ حوزهها....