منتقم خون امام حسين عليه السّلام

در خاتمه ي اين بخش به نقل حديثي از امام کاظم عليه السّلام تبرّک مي جوئيم که همه ي آن چه گذشت، به نحوي توضيح اين حديث شريف است. داوود بن کثير رقّي مي گويد: از امام ابوالحسن موسي بن جعفر عليه السّلام درباره ي صاحب اين امر پرسيدم. ايشان فرمودند: «هو الطّريد الوحيد الغريب، الغائب عن أهله، الموتور بأبيه عليه السّلام»؛
شنبه، 30 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منتقم خون امام حسين عليه السّلام
منتقم خون امام حسين عليه السّلام
منتقم خون امام حسين عليه السّلام

امام غريب

در خاتمه ي اين بخش به نقل حديثي از امام کاظم عليه السّلام تبرّک مي جوئيم که همه ي آن چه گذشت، به نحوي توضيح اين حديث شريف است.
داوود بن کثير رقّي مي گويد:
از امام ابوالحسن موسي بن جعفر عليه السّلام درباره ي صاحب اين امر پرسيدم. ايشان فرمودند: «هو الطّريد الوحيد الغريب، الغائب عن أهله، الموتور بأبيه عليه السّلام»؛ او طرد شده ي تنها، غريب، پنهان از نزديکانش و به خاطر کشته شدن پدرش مظلوم است. (1)
«طريد» يعني طرد شده و اين معنا براي هر کس متناسب با شأن و مقامش مورد ملاحظه قرار مي گيرد. در مورد امام زمان عليه السّلام چون از آن منزل و جايگاهي که در خور شأن ايشان است، طرد شده اند و حقوقشان آن گونه که بايد ادا نمي گردد، به ايشان اطلاق، «طريد» مي شود.
«وحيد» به معناي تنهاست و به کسي اطلاق مي شود که متناسب با مقامش به او مراجعه نشود و ياران همراه نداشته باشد.
«موتور» در لغت به معناي کسي است که يکي از نزديکانش کشته شده و هنوز به خونخواهي او برنخاسته است. (2) «الموتور بابيه» يعني کسي که به خاطر جنايت نسبت به پدرش مورد ظلم واقع شده است. (3)

خونخواه سيّدالشّهدا عليه السّلام

امام زمان عليه السّلام وليّ دم پدر بزرگوارشان سيّدالشّهداء عليه السّلام هستند در حالي که هنوز انتقام خون پدر را از قاتلان ايشان نگرفته اند و از اين جهت، مورد عظيم ترين ظلم ها واقع شده اند. يکي از مأموريّت هاي حضرتش پس از ظهور، انتقام گرفتن از قاتلان امام حسين عليه السّلام است و لذا حضرت مهدي عليه السّلام با لقب « ثائر دم الحسين و الشّهداء معه صلوات اللّه عليهم» (4) خوانده مي شوند.
صاحب مکيال المکارم در توضيح معناي «ثائر‌» فرموده اند:
ثائر، کسي است که تا وقتي خونخواهي نکرده، قرار و آرام ندارد. (5)
خون امام حسين عليه السّلام به ناحقّ ريخته شده است و صاحب اين خون، پيامبر صلي الّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام هستند و خداوند متعال وعده فرموده که قائم آل محمد عليهم السّلام از قاتلان پدر خويش خونخواهي کند. در قرآن کريم آمده است:
«من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطانا. » (6)
کسي که مظلوم کشته شود، ما براي او (نسبت به قاتل) سلطه قرار داده ايم.
امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه ي شريفه فرموده اند:
مقتول (در اين آيه) حسين بن علي عليهما السّلام است که مظلومانه کشته شد، و ما صاحبان خون ايشان هستيم و قيام کننده ي از ما اهل بيت، وقتي قيام کند، خونخواهي حسين عليه السّلام را مي نمايد. (7)
همه ي اهل بيت عليهم السّلام و حتّي پيامبر اکرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم در انتظار روزي هستند که چنين امري عملي گردد.
امام باقر عليه السّلام فرموده اند:
وقتي جدّم امام حسين عليه السّلام به شهادت رسيدند، فرشتگان الهي به ضجّه و گريه آمدند و عرضه داشتند: اي پروردگار و آقاي ما! آيا از کشندگان برگزيده ي آفريدگانت در مي گذري؟ خداي عزّوجلّ در پاسخ به آنها فرمود: آرام باشيد! قسم به عزت و جلال خود، من از ايشان- هر چند بعد از گذشت مدّت زماني - قطعاً انتقام خواهم گرفت. سپس خداوند، امامان از فرزند امام حسين عليه السّلام را به فرشتگان شناساند و آنها با ديدن ائمّه عليهم السّلام مسرور شدند.
در ميان آنها يک نفر ايستاده مشغول نماز خواندن بود، خداي عزّوجلّ فرمود: «بذلک القائم أنتقم منهم»؛ با همين کسي که ايستاده است، از آنها انتقام مي گيرم. (8)

انتقام الهي از قاتلان امام حسين عليه السّلام

انتقام گرفتن حضرت مهدي عليه السّلام يک مسأله ي شخصي نيست بلکه مسأله ي دين خدا مطرح است. آن چه در کربلا رخ داد، از نظر اعتقادي، ستيز همه ي اسلام با همه ي کفر بود؛ چراکه معرفت امام عليه السّلام ميوه و ثمره ي درخت توحيد است. کساني که با امام حسين عليه السّلام جنگيدند، در حقيقت با ادّعاي مسلماني، به انکار توحيد و ردّ نبوّت برخاستند. اين نفاق، به مراتب از کفر صريح کافران صدر اسلام بدتر و خطرناک تر بوده و هست. امام زمان عليه السّلام هنگام ظهور از دشمنان امام حسين عليه السّلام که در واقع دشمنان خدا هستند، انتقام مي گيرند.
متأسّفانه برخي از افرادي که شناخت درستي از دين ندارند، اين امر را صرفاً يک مسأله‌ي عاطفي قلمداد کرده اند که منشأ کينه توزي بين مسلمانان مي شود و يک مغالطه ي به ظاهر برهاني را به عنوان دليل اين مدّعا مطرح کرده اند که اکنون بيش از سيزده قرن از زمان جنايت امويان گذشته است و از کشندگان بالفعل و نسل هاي بعد از آنها هيچ کدام در صحنه ي وجود نيستند و لذا زنده نگه داشتن عنصر انتقام و کينه توزي و خشونت از طريق تحريک عواطف و تراشيدن دشمنان موهوم، در حقيقت جفا کردن نسبت به واقعه ي زيباي انساني (شهادت) است. حتّي مدّعي شده اند که دعاها و زيارتنامه هايي که متضمّن چنين سخناني هستند نيز در همان زمان ها ساخته شده اند و اکنون ديگر فلسفه ي خود را از دست داده اند. بنابراين، يکي از وظايف متفکّران و رهبران ديني در دوران ما تجديد نظر در مضامين آن دعاها و زيارتنامه هاست!! اين سخنان واهي وقتي با رنگ و لعاب روشنفکر مآبانه بيان شود، مي تواند باعث فريب خوردن افراد بي اطّلاع گردد.
در اين جا بدون تفصيل، به بيان عقيده ي صحيح و مستدلّ در اين موضوع اکتفا مي‌کنيم:
حادثه ي عاشوراي سال 61 هجري فقط به زمان وقوعش مربوط نيست. ريشه هاي اصلي اين مصيبت بزرگ به صدر اسلام و دشمني هاي منافقان با پيامبر اکرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم برمي گردد. از آن زمان کساني به نام اسلام، ظلم به عترت و پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم را پي ريزي کردند (9) که بيزاري از اين افراد وسيله تقرّب به خدا و پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت عليهم السّلام است:
« يا أبا عبداللّه! إنّي أتقرّب إلي اللّه و إلي رسوله و إلي أمير المؤمنين و إلي فاطمه و إلي الحسن و إليک... بالبرائه ممّن أسّس أساس الظّلم و الجور عليکم. » (10)
مصيبت روز عاشورا براي همه ي اهل بيت عليهم السّلام بسيار جانگداز است و گذشت زمان، چيزي از اندوه آن نمي کاهد.
امام رضا عليه السّلام فرموده اند:
روز امام حسين عليه السّلام (عاشورا) پلک هاي ما را زخم نموده، و اشک هاي ما را ريزان ساخته و عزيز ما را در سرزمين گرفتاري و بلا (کربلا)، به ذلّت انداخته است و (اين مصيبت) باعث شده که ما - تا پايان (دنيا يا عالم) - در اندوه و گرفتاري باقي بمانيم! پس گريه کنندگان بايد بر مانند حسين عليه السّلام بگريند. (11)
مصيبت عاشورا بيش از آن که معلول ظلم و ستم بني اميّه در حقّ اهل بيت عليهم السّلام باشد، برخاسته از اساس منحرف و باطلي بود که پايه گذاران سقيفه و کشندگان محسن فاطمه عليهما السّلام پي ريزي کردند؛ همان کساني که در زيارت شريفه ي عاشورا از خداوند مي خواهيم که آنها را به طور خاص مورد لعنت خود قرار دهد. (12)
آگاهي از پايه گذاران ظلم کاملاً جنبه اعتقادي دارد و تنها اطّلاع يافتن از يک امر تاريخي نيست؛ زيرا هدف از اين پايه گذاري، محو کامل اسلام محمّدي و قرار دادن يک سلسله بدعتها به نام دين بود. از سوي ديگر، رسالت ائمّه عليهم السّلام مبارزه با همين بدعتها بوده است. اين رويارويي جبهه ي حقّ و باطل از زمان پيامبر اسلام صلي اللّه عليه و آله و سلّم تا به امروز ادامه داشته است خلفاي جائر چنان بدعت هاي مختلفي در دين وارد کرده اند که در اصول دين بين مکتب اهل بيت عليهم السّلام و مکتب خلافت جز اشتراک در الفاظ چيزي نمانده است. و در فروع هم به کمتر اشتراکي از جزئيات احکام برخورد مي کنيم.
بنابراين، هيچ کس نمي تواند بدون اطّلاع درست از تاريخ صدر اسلام به دين شناسي صحيح دست يابد و نتيجه ي اين شناخت صحيح آن است که انسان از نيّت و عقيده‌ي قاتلان اباعبداللّه عليه السّلام آگاهي يابد و با اظهار نفرت از آنها بر همه ي پيروانشان - تا قيام قيامت - نفرين فرستد و اين عمل خويش را وسيله ي تقرّب به خداوند بداند و در اين وظيفه به پيامبر اکرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم اقتدا کند که فرمود:
« لعن اللّه قتله الحسين عليه السّلام و محبّيهم و ناصريهم، و السّاکتين عن لعنهم نت غير تقيّه يسکتهم. » (13)
خدا لعنت کند کشندگان حسين عليه السّلام و دوستداران آنها و ياري کنندگان ايشان را و آن کساني که بدون وجود شرايط تقيه - که سبب سکوت آنها (از لعن) بشود - از لعن کردن آنها ساکت هستند.
بايد بدانيم که هر کس در هر زمان و مکاني به کشتن سيّدالشّهداء عليه السّلام و ياران با وفاي ايشان قلباً راضي و خشنود باشد، خود جزء قاتلان آن حضرت محسوت مي شود. به همين جهت است که امام زمان عليه السّلام انتقام سيّدالشّهداء عليه السّلام را از فرزندان کشندگان ايشان مي گيرند. آنها به واسطه ي عمل پدران خود مورد عذاب الهي قرار مي گيرند. امام صادق عليه السّلام به اين مطلب تصريح کرده اند:
وقتي قائم عليه السّلام ظهور کند، فرزندان کشندگان حسين عليه السّلام را - به سبب اعمال پدرانشان - به قتل مي رساند. (14)
امام رضا عليه السّلام در بيان علّت اين امر فرموده اند:
... هر کس به انجام چيزي راضي و خشنود باشد مانند کسي است که آن را انجام داده است، تا آنجا که اگر کسي در مشرق کشته شود و فرد ديگري در مغرب به کشتن او راضي باشد، رضايت دهنده نزد خداي عزّوجلّ شريک قاتل محسوب مي شود و حضرت قائم عليه السّلام وقتي ظهور مي فرمايند صرفاً به دليل رضايت آنها نسبت به عمل پدرانشان آنها را به قتل مي رسانند. (15)
افراد معدودي به عنوان قاتلان مستقيم امام حسين عليه السّلام مباشرت به اين جنايت کردند، امّا تمام خاندانشان به عمل آنها راضي بودند و از اين رو مستحقّ لعن الهي مي باشند. پيروان آنها نيز در همه ي زمانها بوده و هستند و طلب لعن براي آنها عين عدالت و حق طلبي است؛ چرا که به دليل رضايت قلبي، در جنايت آنها سهيم هستند و هنگام ظهور امام عصر عليه السّلام انتقام خون شهداي کربلا از آنها گرفته مي شود و توسط حضرتش به قتل مي رسند.
در ذيل آيه ي شريفه ي «من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلا يسرف في القتل انّه کان منصوراً». (16) امام باقر عليه السّلام تصريح فرموده اند:
قيام کننده از ما (اهل بيت عليهم السّلام) وقتي قيام کند از حسين عليه السلام خونخواهي مي کند. سپس، تا آن جا مي کشد که گفته مي شود ايشان در کشتن زياده روي کرده است.
سپس خود حضرت عليه السّلام آيه ي شريفه را توضيح مي دهند:
کشته شده، امام حسين عليه السّلام و وليّ (خون) ايشان، امام قائم عليه السّلام و زياده روي در کشتن، به اين است که غير قاتل را به جرم کشتن مقتول بکشد. (17)
کساني که در زمان ظهور، امام زمان عليه السّلام را متّهم به اسراف در قتل مي کنند، نمي دانند که ايشان، غير قاتلين را به دليل رضايت و شادي آنها از جنايت قاتلين، به قتل مي رسانند. اين کوته نظران، چون دليل آن گونه انتقام حضرت را نمي دانند، مي پندارند که ايشان در کشتن زياده روي کرده اند. آنها چون مي بينند امام عصر عليه السّلام کساني را مي کشند که در زمان کشتن امام حسين عليه السّلام نبوده اند و در اين امر، فعاليّت مستقيم نداشته اند، حکم به اسراف ايشان در قتل مي کنند. امّا در واقع، اسرافي در کار نيست؛ چون آنها به خاطر کار خودشان (يعني رضايت و شادي قلبي و افتخار کردن به جنايت قاتلان) کشته مي شوند. در گذشته به تفصيل گفتيم که عمل قلبي، همانند عمل خارجي، مورد محاسبه است و اين امر، عدّه ي کثيري را شريک قتل سيّدالشّهداء عليه السّلام مي گرداند و امام زمان عليه السّلام هم از آنها انتقام خواهند گرفت.
در اين جا بايد به دو نکته ي مهم توجّه کرد:
اوّل اين که چنين برخوردي با شخص خطاکار براي ما در دنيا جايز نيست. کسي حقّ ندارد به استناد عمل امام عصر عليه السّلام پس از ظهور، کساني را که به انجام ظلم و جنايتي راضي هستند، به سبب رضايت قلبي، مجازات نمايد. اين امر، خاصّ آن حضرت در زمان ظهورشان است.
دوم اين که اين اقدام حضرت پس از ظهور با روش معمول امامان گذشته تفاوت دارد. قائم آل محمد عليهم السّلام به فرمان خداوند ديگر عفو و بخشش نسبت به مجازات آنها در دنيا نخواهند داشت.
به هر حال مهم اين است که انتقام گيري امام زمان عليه السّلام يک عمل عاطفي و از روي کينه توزي نيست؛ چرا که اين مظهر رحمت الهي داراي عصمت بوده، رذيلت هايي مثل کينه توزي هرگز در روح پاک ايشان راه ندارد. امّا وقتي حساب دين خدا و رضا و سخط الهي پيش مي آيد، ايشان اهل مسامحه و گذشت نيستند و با قاطعيت احکام الهي را اجرا مي کنند.
هر چند امام عصر عليه السّلام (رحمه للعالمين) (18) هستند، امّا بايد دانست که همچون رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم (اشدّاء علي الکفّار) (19) ولي (بالمؤمنين رءوف رحيم) (20) هستند. از اين رو فقط دشمنان خدا در زمان ظهور، طعم تلخ انتقام الهي را به دست ايشان خواهند چشيد. اين انتقام گرفتن، مانند ديگر عذاب هاي الهي، عين عدل است و معلول کينه توزي و خشونت طلبي نيست.
خداوند متعال وقتي حضرت موسي عليه السّلام براي برادرش هارون طلب مغفرت کرد، به او وحي فرمود:
اي موسي! اگر درباره ي اولين و آخرين از من چيزي بخواهي، تو را اجابت مي کنم، جز قاتل حسين بن عليّ بن ابيطالب عليه السّلام که «من» از او انتقام مي گيرم. (21)
اين جا سخن از انتقام گرفتن «خدا» است؛ يعني انتقام از قاتلان امام حسين عليه السّلام يک کار الهي است و احکام و لوازم بشري بر آن بار نمي شود و تنها موازين الهي در مورد آن راهگشا مي باشد.

پي نوشت :

1. کمال الدين: ج2 ص361 باب 34 ح4.
2. منجد الطلّاب: ص899.
3. لسان العرب: ج15 ص147.
4. مکيال المکارم: ج1 ص63.
5. همان: ج1 ص63.
6. سوره ي اسراء، آيه ي 33.
7. تفسير عياشي: ج2 ص290 ح 67.
8. مکيال المکارم: ج1 ص64.
9. در زيارت مأثوره ي عاشورا مي خوانيم: «لعن الله أمه أسست أساس الظلم و الجور عليکم أهل البيت». (بحارالانوار: ج101 ص ،294 به نقل از المصباح شيخ طوسي).
10. بحارالانوار: ج101 ص294.
11. بحارالانوار: ج44 ص284.
12. أللهم خص أنت أول ظالم باللعن مني، و ابدأ به أولاً ثم الثاني و الثالث و الرابع. أللهم العن يزيد بن معاويه خامسا و العن عبيدالله بن زياد و ابن مرجانه و عمر بن سعد و شمرا. (بحارالانوار: ج102 ص296)
13. بحارالانوار: ج44 ص304.
14. عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج1 ص 273.
15. همان.
16. سوره ي اسراء آيه ي 33.
17. تفسير عياشي: ج2 ص290 ح67.
18. اصول کافي: کتاب الحجه، باب ما جاء في الأنثي عشر و النص عليهم، ح3.
19. سوره ي فتح آيه ي 29.
20. سوره ي توبه آيه ي 128.
21. عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص 47 ح179.

منبع: کتاب آشناي غريب




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط