ایران شیعه

بعد از تسلط شاه اسماعیل بر ایران اندیشه و اعتقادات شیعی نمی‌توانست به روال سابق ادامه پیدا کند. حالا باید این دین رسمی پاسخ‌های قابل قبولی به پرسش‌های جدید می‌داد.
پنجشنبه، 10 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ایران شیعه
ایران شیعه

نویسنده: حسین بکایی
بعد از تسلط شاه اسماعیل بر ایران اندیشه و اعتقادات شیعی نمی‌توانست به روال سابق ادامه پیدا کند. حالا باید این دین رسمی پاسخ‌های قابل قبولی به پرسش‌های جدید می‌داد.
شاه اسماعیل و اطرافیانش مجموعه‌ای از اعتقادات غیر علمی و غیر اصولی را جمع کرده بودند و بر اساس آن خود را شیعه می‌نامیدند. آنان حتی پاسخ ساده‌ترین پرسش‌های اعتقادی تشیع را هم نمی‌دانستند. برای نمونه اسماعیل قبل از نشستن بر تخت شاهی و در همان عالم نوجوانی شعری به زبان ترکی سروده بود و در آن علی (علیه السلام) را تا مرز خدایی بالا برده بود. به طوری که بر اساس این شعر می‌شد قضاوت کرد علی (علیه السلام) مقامی نزدیک به خدایی دارد و پیغمبر اسلام در مقامی پایین‌تر از علی (علیه السلام) قرار گرفته است.
تاریخ رواج اندیشه شیعی در ایران به زمان حکومت آل بویه برمی‌گردد. شاهان بویه‌ای که شیعه زیدی بودند، بعد از تسلط بر بخش مهمی از ایران و تصرف بغداد و تبدیل مقام خلافت به یک مقام تشریفاتی از دانشمندان شیعه حمایت کردند. در آن زمان مهم‌ترین کتاب‌های اصول اعتقادی شیعه نوشته شد.
هم زمان با بویه‌یان شاهان سامانی نیز که تمایلات فاطمی داشتند، از مذهب شیعه حمایت ضمنی می‌کردند.
و باز در این سال‌ها جنبش شیعیان هفت امامی که وابستگی‌هایی به دستگاه خلافت فاطمیان مصر داشتند، در ایران آغاز شد. این جنبش زیر زمینی بر اساس اعتقادات شیعی با دستگاه خلافت عباسیان مخالفت می‌کرد.
اما بعد از روی کار آمدن غزنویان و بعد از آن سلجوقیان مبارزه با مذهب شیعه در ایران به یکی از برنامه‌های ثابت دستگاه خلافت عباسی و شاهان ترک‌نژاد حامی آنها تبدیل شد و در طول سالیان دراز موفق شده این مذهب را به انزوا بکشاند.
بعد ازحمله‌ی مغولان به ایران و با وجود آزادی نسبی که شیعیان به دست آوردند، مذهب شیعه به شکل اصولی و علمی در ایران رواج پیدا نکرد. این به آن دلیل بود که هنوز فقیهان اهل سنت و جماعت در ایران آن قدر قدرت داشتند که با نفوذ در دربارهای شاهان مغول و ترک از رواج این مذهب در میان مردم ممانعت کنند. هم چنین به دلیل رکود و رخوتی که مدارس و مراکز علمی ایران دچار آن شده بود، حتی با وجود تلاش‌های مردان بزرگی مثل خواجه نصیرالدین طوسی که خود شیعه مذهب بود، این مذهب نتوانست از پشتوانه علمی مستحکمی برخوردار شود.
اما در طی همین سال‌ها در لا به لای اصول اعتقادی اسلامی که از دل بازار آشفته جنگ و سیاست و رقابت و حمله و کشتار بیرون آمده بود، برخی از اعتقادات شیعی رشد کرده بود و به باورهای مردم راه یافته بود.
در این شرایط بود که اسماعیل صفوی مذهب رسمی ایران را شیعه دوازده امامی اعلام کرد و با شمشیر به حمایت از این مذهب برخواست. اما بعد از شمشیر می‌بایست مرجعی برای پاسخ دادن به پرسش‌های مردم معرفی می‌شد.
شاه اسماعیل دستور داد که کتابی برای معرفی اصول عقاید مذهب شیعه به بخش‌های مختلف ایران ارسال شود. در جست و جویی که مردان او انجام دادند، تنها منبعی که به دست آمد جزوه کوچکی بود که سال‌ها پیش علامه حلی آن را به زبان عربی نوشته بود.
این کتاب به فارسی ترجمه، تکثیر و به بخش‌های مختلف ایران ارسال شد.
در قدم بعدی شاهان صفوی زمینه مهاجرت دانشمندان مذهب شیعه دوازده امامی که در جبل‌آمل لبنان و بحرین زندگی می‌کردند، فراهم کردند.
با ورود دانشمندان عرب‌نژاد مذهب شیعه در ایران در مسیری قرار گرفت که بعدها و با تمام اتفاق‌ها و مخالفت‌هایی که با این مذهب شد، هرگز مذهب دیگری در ایران رواج پیدا نکرد و ایران هم چنان به عنوان تنها کشور شیعه مذهب جهان باقی ماند. بر اساس شواهد تاریخی دربار شاه طهماسب محل آمد و شد و حضور دائمی فقیهان شیعه دوازده امامی بود و جایگاه آنان در دربار آن قدر بلند بود که شاه فرمان داده بود که حرف محقق کَرَکی - یکی از دانشمندان مهاجر لبنانی - حرف من است و هر چه او بگوید باید همه اطاعت کنند. این گفته با آن معنی بود که مقام فقیه شیعی تا حد مقام شاهی ارتقا پیدا کرده بود. نخستین محوری که این دانشمندان عرب‌نژاد شیعه مذهب فعالیت علمی خود را حول آن آغاز کردند، بحث درباره‌ اصول اعتقادی شیعه دوازده امامی و تفاوت آنها با اصول اعتقادی دیگر مذاهب اسلامی، چه شیعه و چه سنی بود.
محور دوم فقه شیعی بود. فقیهان شیعه روش‌های صحیح عبادات را به مردم نشان می‌دادند و تفاوت‌های وضو گرفتن و غسل کردن و حج گزاردن بر اساس فقه شیعی را با فقه اهل سنت و جماعت به آنان می‌آموختند.

بیشتر بخوانید: دولت‌های شیعی


محور سوم مباحث فلسفی و کلامی بود. دانشمندان شیعه مذهب باید جهان را از نگاه مذهب شیعه معنا می‌کردند و به شیعیان ایران می‌گفتند که بر اساس اعتقادات شیعی جهان چگونه شکلی دارد و چه نظامی بر آن حاکم است.
از میان دانشمندان عربی که وارد ایران شدند، نخست فقیهان بودند که توانستند جایگاه مهمی در دربار شاهان صفوی باز کنند.
فقیهان شیعه دوازده امامی نخست باید جایگاه شاه و اندیشه‌های خانقاهی اسماعیل و جانشینانش را درنظام فقهی تشیع دوازده امامی مشخص می‌کردند. نظام اندیشه‌ی فقهی سلسله‌ی صفویه در زمان شاه طهماسب (930-984) پسر اسماعیل بنیاد گذاشته شد. به طوری که برخی از تاریخ نویسان شاه اسماعیل را ادامه سلسله‌ی آق قویونلوها می‌دانند و سلسله‌ی صفویه را از شاه طهماسب شروع می‌کنند.
بر اساس شواهد تاریخی دربار شاه طهماسب محل آمد و شد و حضور دائمی فقیهان شیعه دوازده امامی بود و جایگاه آنان در دربار آن قدر بلند بود که شاه فرمان داده بود که حرف محقق کَرَکی - یکی از دانشمندان مهاجر لبنانی - حرف من است و هر چه او بگوید باید همه اطاعت کنند. این گفته با آن معنی بود که مقام فقیه شیعی تا حد مقام شاهی ارتقا پیدا کرده بود.
شاهان صفوی برای رواج اندیشی شیعی در ایران مقامی به نام مقام صدر ایجاد کردند. هر چند این مقام از زمان ترکمانان وجود داشت، اما این بار وظیفه‌ی صدر رسیدگی به مسائل اعتقادی مردم و سامان دادن به امور شرعی ایران شیعه مذهب بود.
منبع مقاله :
بکایی، حسین، (1391)، دوباره ایران دوره صفویان از مجموعه‌ی داستان فکر ایرانی (7)، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.