نویسنده: رئوون فایرستن
مترجم: حسن رضایی
مترجم: حسن رضایی
یکی از پسران ابراهیم . نام اسحاق، که در شمار پیامبران آمده (مریم: 49؛ صافات: 112)، هفده بار در شانزده آیهی قرآن ذکر شده است. در نیمی از این موارد، اسحاق در عبارتی گنجانده میشود که به نظر میرسد نوعی نیایش نامهی ذکر پیامبران قدیم باشد. این یادمانها یکی از مضامین رایج قرآنند و نبووت و رسالت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) را در زمینهای از پیامبران قدیمی و آشنا و پیامهای الهی قرار میدهند، که معمولاً نه در همهی موارد، با روایات کتابهای مقدس یهود و مسیحیت همخوانی دارند. متداولترین شکل کاربرد اسحاق در این فهرستنامهی پیامبران «ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و اسباط» است که غالباً در پی آن پیامبران و شخصیتهای آشنای دیگری از کتاب مقدس نیز آورده میشود (بقره: 136، 140؛ آل عمران: 84؛ نساء: 163). در دیگر اشارات قرآن به دودمان ابراهیم، ترتیب ذکر به این صورت است: ابراهیم، اسحاق و یعقوب. در این اشارات، نام اسماعیل یا چند آیه بعد، به همراه دیگر شخصیتهای پیامبرگونهی آشنا و بیارتباط با ابراهیم (انعام: 84-86؛ ص: 45-48)، ذکر میشود یا کاملاً حذف میشود (نک. یوسف: 6؛ مریم: 9؛ عکنبوت: 27). شخصیت اسحاق در قرآن بسط نمییابد و در سراسر قرآن شخصیتی فرعی باقی میماند که تقریباً در تمامی موارد در فهرستهای تکرار شونده یا عبارات مربوط به پدرش ابراهیم به کار میرود. این وضعیت چندان هم استثنایی نیست، چرا که در قرآن به بیشتر پیامبران قدیمی به گونهای اشاره میشود که گویی مخاطبان از قبل با آنها و سرگذشتشان آشنا هستند. داستانهای اینان بسط یافته که در مورد اسحاق نیز همینطور است. در این فهرستهای تکرار شونده، اسحاق همانند دیگر شخصیتهای قدیمی مذکور، پیامبری راستین است که آنچه خداوند بر او نازل کرده (ما اُنزل [علیه]، بقره: 136؛ آل عمران: 84)، وحی (نک. نساء: 163) یا هدایت (هَدی، نک. انعام: 84) دریافت کرده است. پیامبران خاندان ابراهیم استثنا هستند، آنان مؤمنانی راستینند که نه یهودیاند و نه نصارا (بقره: 140)، بلکه «مُسلمون» قدیمی پیش از اسلامند «که [به تمامی] تسلیم خواست خداوند»اند (بقره: 133). در واقع، بحث جدلی آیات 130-141 بقره (مخصوصاً آیات 134 و 141) حاکی از آن است که روزگار اعقاب این پیامبران ابراهیمی سپری شده است، اما کسانی که با پیروی از پیام الهی محمد (صل الله علیه و آله و سلم)، خاتم انبیاء به مشیت الهی ایمان دارند و بدان گردن مینهند همچنان میتوانند از الگوهای این پیامبران پیروی کنند. اسحاق، که خداوند به او برکت داده است (صافات: 113)، ثمرهی وعدهی الهی به ابراهیم و همسر او است که در این آیات، نامش ذکر نمیشود و هنگامی که مژده تولد قریب الوقوع اسحاق را به او میدهند، میخندد (هود: 71؛ نک. حجر: 53؛ ذاریات: 28؛ پیدایش 17: 15-21). هنگامی که ابراهیم کسانی از ذریهاش را در درّهای بیآب و علف نزدیک خانهی مقدس خداوند، از قرار معلوم مکه ، مستقر میسازد، دعا میکند که ایشان نماز برپای دارند و شاکر باشند و خدا را به خاطر عطا کردن اسماعیل و اسحاق در سنین کهنسالی سپاس میگزارد (ابراهیم: 37-39). اسحاق و دیگر ذریهی ابراهیم، به سبب پارسایی و گردن نهادن به یکتاپرستی به او عطا میشود (انعام: 84؛ مریم: 49؛ انبیاء: 72؛ عنکبوت: 27؛ و شاید صافات: 112).
شخصیت اسحاق در قرآن بسط نمییابد و در سراسر قرآن شخصیتی فرعی باقی میماند که تقریباً در تمامی موارد در فهرستهای تکرار شونده یا عبارات مربوط به پدرش ابراهیم به کار میرود. این وضعیت چندان هم استثنایی نیست، چرا که در قرآن به بیشتر پیامبران قدیمی به گونهای اشاره میشود که گویی مخاطبان از قبل با آنها و سرگذشتشان آشنا هستند. داستانهای اینان بسط یافته که در مورد اسحاق نیز همینطور است.
بحثانگیزترین اشارهی قرآن به اسحاق در حکایت «قربانی» (الذبیح) ابراهیم در آیات 99-113 صافات است که نام اسحاق موکدً ذکر میشود، اما نام او به طور مشخص در داستان نیامده است. در نتیجه، مفسران قرآن بحث کردهاند که آیا اسحاق قربانی بوده است یا اسماعیل. در این مناقشات دعوای اصلی بر سر این بوده است که تصور میشد ذریهی آن پسر ابراهیم که با نثار جان خود کاملاً به امر خداوند تسلیم شده بود بر ذریهی پسر دیگر فضیلت دارد. چنین عملی نمونهی اعلای تسلیم (اسلام، نک. صافات: 103) به حساب میآید. بنابراین، مسئلهی اصلی عبارت بود از ارتباط تبارشناختی یهودیان و ارتباط معنوی مسیحیان با اسحاق و در مقابل، پیوند مألوف عربهای مسلمان با اسماعیل. بیشتر مفسران مسلمانِ نخستین اسحاق را پسر مورد نظر این ماجرا دانستهاند؛ اما از اوایل قرن چهارم بیشتر مسلمانان اسماعیل را قربانی ابراهیم انگاشتهاند.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
شخصیت اسحاق در قرآن بسط نمییابد و در سراسر قرآن شخصیتی فرعی باقی میماند که تقریباً در تمامی موارد در فهرستهای تکرار شونده یا عبارات مربوط به پدرش ابراهیم به کار میرود. این وضعیت چندان هم استثنایی نیست، چرا که در قرآن به بیشتر پیامبران قدیمی به گونهای اشاره میشود که گویی مخاطبان از قبل با آنها و سرگذشتشان آشنا هستند. داستانهای اینان بسط یافته که در مورد اسحاق نیز همینطور است.
بحثانگیزترین اشارهی قرآن به اسحاق در حکایت «قربانی» (الذبیح) ابراهیم در آیات 99-113 صافات است که نام اسحاق موکدً ذکر میشود، اما نام او به طور مشخص در داستان نیامده است. در نتیجه، مفسران قرآن بحث کردهاند که آیا اسحاق قربانی بوده است یا اسماعیل. در این مناقشات دعوای اصلی بر سر این بوده است که تصور میشد ذریهی آن پسر ابراهیم که با نثار جان خود کاملاً به امر خداوند تسلیم شده بود بر ذریهی پسر دیگر فضیلت دارد. چنین عملی نمونهی اعلای تسلیم (اسلام، نک. صافات: 103) به حساب میآید. بنابراین، مسئلهی اصلی عبارت بود از ارتباط تبارشناختی یهودیان و ارتباط معنوی مسیحیان با اسحاق و در مقابل، پیوند مألوف عربهای مسلمان با اسماعیل. بیشتر مفسران مسلمانِ نخستین اسحاق را پسر مورد نظر این ماجرا دانستهاند؛ اما از اوایل قرن چهارم بیشتر مسلمانان اسماعیل را قربانی ابراهیم انگاشتهاند.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.