علت شناسي پديده كودك آزاري

كودكان زيباترين شكوفههاي هستي اند، كه خداوند آنان را به انسانها مرحمت ميكند، اما متاسفانه امروزه يكي از بزرگترين معضلات جوامع انساني ناسپاسي در برابر اين نعمت بي منت الهي است. آري كودك آزاري از جرايمي است كه قلب هر انساني را مي آزارد! متاسفانه گاه بي توجهي جوامع، منجر به جناياتي عليه كودكان معصوم و بي پناه ميشود، كه عمق وجود شنوندگان را آتش مي زند، البته عوامل متعددي دست به دست هم داده اند تا ما روز به روز شاهد افزايش كودك آزادي در ايران و جهان باشيم.
شنبه، 6 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علت شناسي پديده كودك آزاري
علت شناسي پديده كودك آزاري
علت شناسي پديده كودك آزاري

نويسنده: محمد حسين طارمي



مقدمه

كودكان زيباترين شكوفههاي هستي اند، كه خداوند آنان را به انسانها مرحمت ميكند، اما متاسفانه امروزه يكي از بزرگترين معضلات جوامع انساني ناسپاسي در برابر اين نعمت بي منت الهي است. آري كودك آزاري از جرايمي است كه قلب هر انساني را مي آزارد! متاسفانه گاه بي توجهي جوامع، منجر به جناياتي عليه كودكان معصوم و بي پناه ميشود، كه عمق وجود شنوندگان را آتش مي زند، البته عوامل متعددي دست به دست هم داده اند تا ما روز به روز شاهد افزايش كودك آزادي در ايران و جهان باشيم. از اين رو ضروري است تا به بررسي و تحقيق بيشتري پيرامون اين پديده شوم پرداخته شود. در اين نوشته، ما در صدد بررسي عوامل پديد آورنده كودك آزادي هستم، اميد است كه اين ناچيز گامي در جهت التيام درد كودكاني باشد، كه جز گريه راه دفاعي ندارند.

مفهوم شناسي

ماده دوم قانون حمايت از كودكان و نوجوانان (مصوب 1381) در تعريف گونه اي از كودك آزادي ميگويد: «هر نوع اذيت و آزار كودكان و نوجوانان كه موجب شود به آنان صدمه جسماني يا رواني و اخلاقي وارد شود و سلامت جسم يا روان آنان را به مخاطره اندازد، ممنوع است».
نويسنده اي در تعريف كلي از كودك آزادي ميگويد: «كودك آزادي، عبارت است از هرگونه فعل يا ترك فعلي كه باعث آزار روحي، جسمي و ايجادآثار ماندگار در وجود يك طفل شود، البته برخي از اين آثار ميتواند مخفي باشد، مثل ممانعت از حاضر شدن در كلاس درس، محروم كردن او از غذا ،حبس در حمام يا زير زمين و... »
در تعريف مناسبي از اين پديده ميتوان گفت: «كودك آزادي عبارت است از هرگونه صدمه و آزار جسمي، روحي و يا اخلاقي كودكان يا نوجوانان كه بر خلاف قانون بوده، سلامت جسماني يا رواني ايشان را به خطر اندازد».

عوامل پديد آورنده كودك آزاري

عوامل پديد آورنده كودك آزاري را ميتوان به چند دسته تقسيم كرد، كه عبارتنداز:

الف. عوامل ناشي از وضعيت كودك

1. ضعف و ناتواني جسمي كودك
يكي از عوامل كودك آزاري، ناشي از ناتواني كودك در اداره زندگي خود و وابستگي او به پدر و مادر است، كه اين امر به صورت ويژه در كودكان نارس، عقب مانده و معلول، امري است كه موجب جرات پيدا كردن كودك آزار ميشود. به طور نسبي كودكاني كه دچار مشكلات پايداري از اين قبيل اند، بيش از ديگر كودكان، قرباني كودك آزاري شده اند.
2. مشكلات رواني كودك
يكي از عوامل آزار كودكان از سوي والدين، شيطنتها و رفتارهاي ناهنجاري است كه كودكان از خود بروز مي دهند، كه گاه اين بي قراريها ناشي از بيش فعالي كودك است. بيش فعالي از آن دسته مشكلاتي رفتاري است كه نيازمند برنامه هاي خاص تربيتي و گاه درماني است. نا آگاهي والدين نيز سبب ميشود تا اين مشكل بحراني شده، منتهي به كودك آزاري شود. البته مشكلات رواني ديگري، چون اضطراب، شب ادراري، پرخاشگري و... از مشكلاتي است كه نياز به برنامه تربيتي و درماني دارد. اما متاسفانه گاه به دليل بي توجهي و يا ناآگاهي والدين نسبت به درمان صحيح، اين مشكلات همچنان باقي مانده و موجب برانگيخته شدن خشونت عليه ايشان ميشود. به عنوان مثال والدين، كودك مبتلا به شب اداري را روي بخاري برقي مينشاندند، تا او را تنبيه كنند.
3. نامشروع بودن كودك
يكي از عوامل وقوع كودك آزاري، نامشروع بودن كودك است. مادري كه صاحب فرزند نامشروع ميشود، عموما نگرش ديگري به كودك خود دارد و همواره او را مدركي براي عمل خلاف خود ميبيند. به ويژه اگر تنها بوده و از خانواده و محيط جامعه طرد شده باشد. لذا همواره به كودك خود با چشمي ديگر مينگرد. براساس روايتي از امام صادق(ع) يكي از علل حرمت زنا، به دنيا آمدن فرزند نامشروع است، كه محروم از عوامل خانوادگي خواهد شد ، لذا صرف عدم جلوگيري از باردار شدن زانيه توسط زاني گناهي ديگر است.

ب. عوامل ناشي از مشكلات اجتماعي

1. فقر اقتصادي
به طور كلي، فقر از عوامل مؤثر در گسترش بسياري از جرايم است. لذا روايات وارده از ائمه معصومين (ع) آمده است: «كان الفقر ان يكون كفرا» فقر سبب ميشود تا كودكان از دسترسي به نيازهاي اساسي خود؛ مانند آموزش، بهداشت، تغذيه و... محروم شوند، يا والدين به دليل فشارهاي مالي با رفتارهايي، چون پرخاشگري، خشونت، بيتوجهي و... كودكان را مورد آزار قرار دهند.
دبير انجمن حمايت از كودكان بد سرپرست سازمان بهزيستي استان اصفهان درگفت و گو با ايرنا با اشاره به اين كه كودكان رده چهار تا هفت سال بيش از ديگر ردهها در معرض كودك آزاري قرار دارند، گفت: اين گروه سني با 30 درصد، گروه از بدو تولد تا سه سالگي و نيز از هشت تا 11 سالگي هر يك با 26 درصد و گروه 12 تا 15 سال با 15 درصد، بيشترين گروه سني تحت كودك آزاريها قلمداد ميشوند. اين دسته از كودك آزاريها در خانوادههاي فقير از نظر اقتصادي و فرهنگي بيشتر است. در سال 84 از ميان آمار كودك آزاري، سوء استفاده از كودكان در تكدي گري و ممانعت از تحصيل 3/8 درصد، بوده است. البته مواردي كه در برگيرنده كار اجباري كودكان است، در شمار آمار ذكر نميشود كه با احتساب آنان، كودك آزاري ناشي از فقرخانوادهها آمار بلند بالايي خواهد بود. در كليه كشورهاي جهان، علت اصلي قاچاق كودكان نيز در فقر اقتصادي خانواده ها نهفته است.
2. مشكلات فرهنگي
برخي از مشكلات فرهنگي، منجر به كودك آزاري ميشوند، كه از جمله آنها ميتوان به سنتهاي غلط فرهنگي در برخي قوميتها اشاره كرد؛ سنتهايي چون واني در پاكستان و كابين در كردستان و برخي مناطق اهواز و خوزستان. اين سنت، يكي رسم قديمي است كه در آن با ازدواج بين دو قبيله، جنگهاي خونين ناشي از قتل يكي از دو گروه متوقف ميشود. عروس در اين رسم محكوم به تحمل خشونتهايي است كه از طرف خانواده همسرش به او تحميل ميشود. برخي از سنتها نيز ناشي از رسوم غلط امروزي است؛
سنتهايي چون تجمل گرايي، مدگرايي، عريان پوشي، سيري ناپذيري انتظارات اعضاي خانواده، بي توجهي به پوشش مناسب دربرابر ناپدري و نابرادري و ساير خويشان، هر يك موجب به وجود آمدن تنشهايي در خانواده ها ميشود كه يكي از قربانيان اين تنشها كودكان هستند.
از سوي ديگر، ترويج بي رويه مطالب مستهجن از طريق موبايل، ماهواره و رايانه ها، مرزهاي اخلاقي را كم رنگ كرده وموجب آسيب پذيرتر شدن دختران در خانوادهها (به ويژه در برابر ناپدري و نابرادري و يا گاه در خانوادههاي اباحه گر توسط پدران و برادران) ميگردد. بسياري از كودك آزارهاي جنسي، ناشي از عوامل مذكور است. بنابر آمار انجمن حمايت از كودكان در سال 84، 6/3 درصد از كودك آزاريها (و يا به عبارتي، دومين نوع كودك آزاري)، آزارهاي جنسي بوده، كه به نظر مي رسد به دليل تابو بودن و ملاحظه هاي والدين و شرم كودك، بسياري از آنها گزارش نميشود. بسياري از كودكان آسيب ديده، جرات بازگشت به منزل را نداشته و از ترس پدر، نا پدري و نابرادري، همواره در رنج و عذاب بوده و به مراكز مددكاري پناهنده ميشوند. اين فضاي ملتهب به ويژه در كشورهاي غربي به اوج خود مي رسد، تا آنجا كه سوء استفاده از كودكان درمسير هرزه نگاري و اعمالي منافي عفت، به شكل تجاري درآمده است.
ذهنيتهاي غلط حاكم در ميان برخي خانوادهها (به ويژه خانواده هاي با فرهنگ ضعيف) نيز از ديگر عوامل منجر به كودك آزاري است. برخي از والدين، تربيت كودك را منحصربه تنبيه بدني بي حد و حصر مي دانند. يكي از دلايل وقوع بيشترين آمار كودك آزاري، يعني كودك آزاريهاي جسمي و روحي در اين است كه والدين نمي دانند كه اعمال سخت گيرانه و بي رحمانه ايشان كودك آزاري است و گمان دارند كه در جهت تربيت كودك گام بر مي دارند. در حالي كه امروزه ثابت شده است كه تنبيه بدني، يكي از مخربترين روشهاي تربيتي است. به گفته روان شناسان تداوم اين خشونتها ميتواند به ترس، اضطراب وپرخاشگري در كودك، پنهان كاري، شب ادراري، عدم اعتماد به نفس و عدم قدرت ارتباط با ديگران شود، به طوري كه اكثر كودكان و نوجوانان بزهكار، از خشونتهاي خانگي رنج برده اند. البته عدم درك و آگاهي درست از تنبيه بدني مجاز به قانون و فقه اسلامي نيز به جاي خود، مؤثر است؛ چرا كه از ديدگاه تربيت اسلامي، تنبيه بدني آخرين شيوه تربيتي است وحد متعارف آن، عدم وجوب ديه؛ يعني سرخ شدن پوست است . لذا تنبيه بدني مجاز صرفا تلنگوري كوچك به كودك است، نه آزار جسمي و روحي او.
«كودك آزاري» مربوط به طبقه خاصي نميشود و فقر فرهنگي به اندازه فقراقتصادي ميتواند در آن خطر آفرين باشد، به نحوي كه مسئله كودك آزاري در بين افراد تحصيل كرده و با بضاعت مالي خوب هم ديده ميشود. به گفته دبير انجمن حمايت از كودكان بي سرپرست سازمان بهزيستي استان اصفهان در گفت و گو با ايرنا، در ميان پروندههاي كودك آزاري، سطح تحصيلات 30 درصد از آزار دهندگان مشخص نيست. اما والدين با سطح ديپلم با 26 درصد، سيكل و ابتدايي هر يك با 19 درصد و بي سواد با 3 درصد بيشترين گروه تحصيلي كودك آزاران بوده اند.
وي در ادامه مي افزايد در قشر كم سواد و بي سواد به دلايل مختلف گزارش كودك آزاريها كمتر است.
به طور كلي، ضعف تبليغات فرهنگي در جهت آموزش صحيح اطلاعات تربيتي، عمدهترين مشكل فرهنگي است، كه به انحرافات فرهنگي و تربيتي خانوادهها، به سوي كودك آزاري مي انجامد.
3. نقص يا ابهاماتي قانوني
يكي از عوامل اجتماعي - سياسي كودك آزاري در برخي كشورها، فقدان قوانين حمايتي از كودكان است. در ايران با تلاشهاي خوب قانونگذاران و با تكيه بر اصول اسلامي، قوانين خوبي وضع شده، اما با اين وجود هم چنان نواقص و ابهامات قانوني محسوس و مؤثر است. قانون حمايت از كودكان و موادي از قانون مدني و قانون مجازات اسلامي و آئين دادرسي، گرچه تا حدودي خلاء قانوني را پر كرده است. اما مبتلا به ابهامات و نواقصي است كه دست دستگاه قضايي و مراكز مددكاري را بسته است. دو موضوع برجسته در اين زمينه، عدم شفاف سازي كودك آزاري جسمي و روحي و ارتباط آن با تنبيه بدني است؛ چرا كه قوانين حدمتعارف تنبيه مدني را تعريف نكرده، ضمن اين كه قانون ميتوانست به اولويت بندي راهكارهاي مناسب تربيتي نيز بپردازد.
از سوي ديگر، ضعف سيستم گزارش دهي و كشف جرم در حوزه كودك آزاري، ضرورت اهتمام بيشتر قانونگذاران در جهت ارائه راهكارهاي قانوني بيش از پيش ميطلبد. ضمن اين كه مجازاتها و اقدامات تاميني مناسب با كودك آزاري نيز خود بحثي مهم است؛ چرا كه به راحتي نميتوان در همه موارد حكم به عزل سرپرست خانواده اي به سبب آزار كودك داد؛ زيرا بخشي از اين پديده ها، ناشي از نا آگاهي، ضعف اقتصادي و عواملي از اين دست اند، كه با صرف مجازات زندان يا جريمه نقدي قابل جبران نيست. چنان كه جدا كردن فرزند از خانواده نيز زيان بار بوده، تاثير منفي ديگري بر كودك دارد. لذا بايد روشهاي آموزشي و مهارتهاي تربيتي والدين را افزايش داد و تا آنجا كه ممكن است از مجازات هايي كه خود عوارض جبران ناپذيري بر نهاد خانواده دارد، خودداري كرد.
4. مشكلات محيط آموزشي
مهمترين محيط آموزشي كودكان مدارس است. مدرسه، جايي است كه كودك زمان بسيار زيادي از عمر خود را در آن ميگذارند. بنابراين مشكلاتي كه در مدرسه براي دانش آموزان ايجاد ميشود، مانند انتظار بيش از حد، نديدن تفاوتها، اضطراب، ترس ناشي از رقابتهاي شديد، تبعيض، تنبيه بدني، تحقير، توهين و... سبب آزارهاي جسمي و رواني كودكان ميشود. به گفته برخي از محققين، سيستم ناكارآمد ارزش گذاري در مدارس و شيوههاي تنبيهي نامناسب از عواملي است كه سبب مشكلات پيش گفته ميگردد. البته بخشي از چنين مشكلاتي به ناتوانيهاي تربيتي معلمين باز ميگردد. بنا به آمار انجمن حمايت از حقوق كودكان، 6/3 درصد از كودك آزاريها در سال 84 توسط مديران و معلمان بوده است.
معلماني كه تنبيه بدني يا توهين و تحقير بي رويه را در دستور كار خود قرار مي دهند، به نتايج زود بازده آموزشي و كنترل پليس بيشتر بها مي دهند. در كلاسهايي كه معلم آن در تنبيه بدني دست كار آمدي دارد، خيال وي از منظر اطلاعات علمي نيز راحت است؛ زيرا دانش آموزان، جرات سؤال كردن از چنين معلماني ندارند و سكوت ناشي از نظم پادگاني در كلاسهاي درس اين معلمان، فرصت كافي براي انجام كارهاي شخصي و مطالعه روزنامه و... نيمه پاياني جلسه نود دقيقه اي، در اختيار آنها قرار مي دهند. تنبيه بدني بر خلاف تصور ظاهر، از اقتدار معلم ناشي نميشود و بر عكس از ضعف علمي و كلاس داري وي نشات ميگيرد، بنابراين معلماني كه با سواد و صبورند از اقتدار بيشتري در ميان دانش آموزان برخوردارند.
از سوي ديگر تغيير نگاه نظام سياسي نسبت به مديريت اداره آموزش و پرورش و تغيير نگرش جامعه از نقش مصرفي بودن به نقل توليد بودن نظام آموزشي، به تقويت اين باور كمك خواهد كرد، كه افراد متعهد و متدين، با ضريب هوشي و تحصيلات علمي بالا به لحاظ گستردگي دامنه فضاي عملكردي، تاثيرگذاري بيشتري را ميتوانند در سيستم آموزشي ايفا كنند.
5. فقدان نظارت كارشناسانه برمراكز نگهداري كودكان و حمايت از آنها
در صد نسبتا بالايي از كودك آزاريها، به مؤسسات نگهداري كننده از كودكان باز ميگردد. بنا به آمار دبير انجمن حمايت از كودكان 7/5 درصد از كودك آزاران، از مؤسسات نگهداري كننده كودك بوده اند. با ريشه يابي اين پديده در مراكز بهزيستي، روشن ميشود كه يكي از دلايل عمده چنين اموري از سويي، كمبود امكانات و حمايتهاي لازم، و از سوي ديگر ناتوانيهاي تربيتي مربيان و مسئولين اين مراكز و فقدان نظارت كافي نسبت به اين مراكز بوده كه، منجر به وقوع حوادثي تلخ در مراكز حفظ و نگهداري كودكان بي سرپرست ميشود.
پس از حادثه كودك آزاري در يك مركز بهزيستي در زنجان، رئيس انجمن علمي مددكاري اجتماعي در گفت و گو با فارس گفت: «احتمال تكرار حوادث مشابه كودك آزاري زنجان در مراكز ديگر بهزيستي نيز وجود دارد. حادثه كودك آزاري در زنجان معلوم نداشتن نيروهاي كافي در بهزيستي است، حتي در يك خانواده كه 2 فرزند دارد نيز امكان كودك آزاري وجود دارد، حال تصور كنيد در يك مركز شبانه روزي نگهداري كودكان، كه حداقل 50 كودك در آن هستند و فقط يك مادريار وجود دارد، معلوم است كه بايد عصبي شود و رفتار مناسبي با بچهها نداشته باشد، زيرا وي نيز خسته ميشود و اگر براي كارهاي شخصي از مركز بيرون برود، مادريار ديگري نيست كه جايگزين او شود».
6. ضعف باورهاي ديني
بزرگترين عامل وقوع كودك آزاري را ميتوان در ضعف باورهاي كودك آزاران دانست؛ زيرا كسي كه معتقد به مكافات عمل در دنيا و عالم آخرت باشد، هيچ گاه به خود جرات ظلم كردن به كودكان بي پناه را نمي دهد؛ چرا كه بر اساس حديثي نبوي، خداوند متعال ميفرمايند: «اشتد غضبي علي من ظلم احدا لا يجد ناصرا غيري ؛ خشم من بر ظلم كننده به كسي كه هيچ پناهي غير از من ندارد، شعله ور است». به ويژه كودك آزاري هاي جنسي كه مجازاتهاي سنگين آن نشانگر قباحت بسيار آن است. اباحه گري و بي توجهي به معيارهاي ديني، عمدهترين كودك آزاري جنسي، به ويژه از سوي والدين كودك است.

ج. عوامل ناشي از وضعيت والدين

1. فقدان مهارتهاي تربيتي
بزرگترين عامل كودك آزاريهاي جسمي، عدم مهارت و ناتواني والدين در برابر كنترل رفتار كودكانه كودك است. برخي از والدين، نزديكترين راه براي اصلاح رفتارهاي كودك خود را تنبيه بدني ميبينند، كه با تكرار از سوي والدين، كودك كم كم بدان عادت ميكند، در اين شرايط برخي والدين ناشيانه به سختتر كردن تنبيه بدني و رواني خود رو مي آورند و تا آن جا پيش مي روند، كه از در لجبازي با كودك معصوم و خام، صدمات جبران ناپذيري به كودك وارد مي آورند. در اين ميان، ناتواني مادران در كنترل و هدايت رفتار كودكان نقش پر رنگتري دارد. از اين رو، ضروري است تا مادران بيشتر در صدد تربيت و مهار رفتار ناهنجار كودك خود با يادگيري روشهاي صحيح تربيت فرزند باشند. اگر مادر فضاي خانه را به درستي مديريت كند، كار به جايي نخواهد كشيد، كه پدر خسته و كلافه از كار، متوسل به رفتارهاي آزار گرانه شود.
حتي مادر ميتوان پدر را نيز به شيوه هاي مناسب و جديد تربيتي آگاه نموده. مانع از خشونت او عليه كودك معصوم شود.گرچه وظايف پدر به جاي خود باقي است. به طور كلي والدين بايد با جديت در صدد تربيت صحيح كودك با استفاده از روشهاي مناسب باشند و صرفا در صدد بزرگ كردن جسم و پر كردن شك او نباشند. طبق آمار ارائه شده از سوي دبير انجمن حمايت از كودكان بد سرپرست سازمان بهزيستي استان اصفهان، در سال 85 از ميان پرونده هاي موجود، در اين انجمن موارد كودك آزادي عاطفي 19 درصد، جسمي 15 درصد، جنسي 7 درصد، غفلت 11 درصد، جسمي و غفلت 11 درصد، عاطفي و غفلت 3 درصد، جسمي و عاطفي و غفلت 30 درصد موارد كودك آزاري را شامل ميشود. چنان كه مشاهده ميشود، بخش اعظمي از موارد كودك آزاري در اثر كودك آزاري همراه با آزار جسمي و عاطفي و ناشي از غفلت والدين است اموري كه به يقين با وجود مهارت هاي تربيتي والدين قابل پيشگيري است.
2. اشتغال مادر
يكي از عوامل آزار كودك از سوي مادر و كمبودهاي عاطفي كودكان اشتغال پاره وقت و يا تمام وقت مادر است. متاسفانه برخي از مادران پيش از اين كه به فكر رسيدگي به مشكلات و نيازهاي تربيتي كودك باشند، به فكر پر كردن جيب خود براي رفاه بيشتراند. برخي مادران پيش از اين كه خود را مادر بدانند، خود را كارگر سرمايه داران مي دانند. كودكي كه در روز فقط چند ساعت در كنار مادري خسته وبي حوصله، كه وظايف گوناگون خانه اش عقب افتاده است به سر ميبرد، بسيار مورد غفلت، بي توجهي، كمبود عاطفي، انحرافات اخلاقي، قرار گرفته و گاه مورد آزار مادر بيحوصله و پر مشغله قرار ميگيرد، كه اغلب چنين كودكاني، غالب ساعتهاي عمر خود را زيرنظر مربيان مهد كودكي كه مشخص نيست تا چه اندازه احساسات و نيازهاي كودك را درك ميكنند، ميگذرانند و كمتر طعم محبتهاي مادرانه را احساس ميكنند.
3. فشارهاي مالي
عمده كودكاني كه قرباني كودك آزاري ميشوند، تحت فشارهاي مالي هستند. فقر سبب ميشود تا كودكان از دسترسي به نيازهاي اساسي خود؛ مانند آموزش، بهداشت، تغذيه، و... محروم شوند يا والدين به دليل فشارهاي مالي با رفتارهايي؛ چون پرخاشگري، خشونت، بي توجهي و... كودكان را مورد آزار قرار دهند. فشار مالي سبب ميشود تا والدين سعي كنند محدوديتهاي بيشتري براي فرزندان خود قرار دهند. اين امر سبب اعتراض كودك و پرخاشگريهاي او ميشود، كه كشمكش ميان ايشان، گاه منتهي به كودك آزاري ميشود.
دكتر منصور ايزدپناه (روانشناس) در اين خصوص ميگويد: مهمترين عاملي كه منجر به كودك آزاري ميشود، فقر اقتصادي و فرهنگي است. اكثر كودكاني كه ازمعضل كودك آزاري رنج ميبرند در خانوادههاي پر جمعيت، فقير و مهاجر قرار دارند، كه گاه پدر يا مادرشان معتد هستند.
از سوي ديگر، كار كودكان و سوء استفادههاي جسمي و جنسي نيز در بسياري از موارد ناشي از فقر است. براساس آماري از كودكان در تهران، كار اجباري را بايد يكي از شايعترين موارد كودك آزاري در ايران دانست. براساس تحقيقي كه توسط انجمن حمايت از حقوق كودكان با همكار دانشگاه بهزيستي و توان بخشي ايران در تهران روي585 كودك خياباني انجام شده، نشان مي دهد، كه علاوه بر افزايش 23 درصدي اين كودكان در منطقه تجريش تهران و 81 درصدي آنها در ميدان رسالت اين شهر، 48 درصد از آنان 6 تا 12 سال سن دارند. اين تحقيق همچنين مشخص كرده است كه 16 درصد از اين كودكان زير 16 سال سن دارند و 30 درصد شان بين 12 تا 18 سال سن دارند. دادههاي اين تحقيق بيانگر آن است كه 54 درصد از كودكان كار، تنها درتهران درآمد 30 تا سقف 50 هزار توماني ماهانه خود را كه حاصل 6 تا 10 ساعت كار سخت روزانه است، صرف خانواده ميكنند. فقر اقتصادي، بي عدالتي اجتماعي، بيكاري، فاصله طبقاتي زياد و درآمد كم خانواده در ايران از مهمترين عللي است كه منجر به وجود آمدن پديده كودكان خياباني و كار اجباري آنان ميشود.
البته اين عامل، عاملي است كه اكثركشورهايي كه به طور جدي گرفتار معضر كودك آزاري هستند، جاري است. بنا به گزارشي، بسياري از والدين يمني براي امرار معاش خود ناچارند كودك خود را به دست قاچاقچيان بسپارند. بر طبق گزارشها، از دهه 90 مقارن با اولين درگيري در خليج فارس كه كارگران يمني از عربستان به كشورشان رانده شدند، آمار قاچاق كودكان يمني به اين كشور افزايش يافته است. امات الرحمان مددكار اجتماعي و كارشناس امور خانواده در گفت و گو يا خبرگزاري IPSاعلام كرد: «به دليل فقر زياد و بيكاري، خانوادههاي يمني كودكانشان را به دست قاچاقچيها ميسپارند و متاسفانه اين كار غير انساني را با رضايت كامل انجام مي دهند. گزارشات حاكي از آن است كه بسياري از خانوادهها از طريق كودك دور از وطنشان امرار معاش ميكنند. در آمد كودكان از راههايي چون گدايي، نقل و انتقال مواد مخدر و يا انجام كارهاي بسيار سخت تامين ميشود.»
بنا به اظهارات الرحمان، بزرگترين ترس هر خانواده اخراج فرزندشان از عربستان و در نتيجه قطع درآمد خانواده است. وزارت امور اجتماعي اعلام كرد، كه اين كودكان از طريق قاچاقچيان، گاردهاي مرزي و مامورين عربستان مورد سود جويي و اعمال خشونت قرار ميگيرند. آنها تحت فشار خشونت، گرسنگي و سوء استفاده جنسي هستند.
4. اعتياد
اعتياد والدين به دليل خصوصياتي كه در ايشان ايجاد ميكند، مانند پرخاشگري، بي مسئوليتي، كاهش عاطفه و... سبب ميشود تا كودكان مورد آزار، بيشتر مورد سوء استفاده قرار گيرند. وجود بيش از 2 ميليون معتاد در كشوري كه 60 درصد از 95 درصد آنها، پدر خانواده هستند، منجر شده تا اغلب آنها به دليل مصرف مواد مخدر، تعادل رواني خود را از دست داده و زن و فرزندان خود را مورد آزار واذيت و انواع خشونتهاي خانوادگي قرار دهند. غالب پروندههاي كودك آزاري در ايران در مورد كودكاني تشكيل شده كه والدين معتاد داشته اند. اعتياد، به ويژه در خانوادههاي فقير، تواناييهاي تربيتي والدين را ساقط كرده و ايشان را در شرايطي قرار مي دهد، كه همواره به خود زحمت فكر در عمق اعمال خويش را نمي دهند و آسانترين و سريعترين راه را براي سركوب فرزند در پيش ميگيرند. ايشان به دليل نياز مالي مرتكب سوء استفاده از كودك در اموري؛ چون فحشاء، تكديگري، نقل و انتقال مواد مخدر ميشوند. در حداقل موارد نيز كودك را مجبور به كارهاي سخت مينمايند.
5. طلاق
بزرگترين قربانيان طلاق، كودكاني معصومي هستند، كه از مهر مادري يا لطف پدري محرومند. بخش مهمي از موارد كودك آزادي به كودكاني اختصاص دارد، كه گرفتار تك سرپرستي يا سرپرست نامناسب پس از طلاق هستند. در مواردي مشاهده شده كه نامادري يا نا پدري در اثر غفلت يا بي توجهي والدين اصلي، كودك را مورد آزار جسمي و يا جنسي قرار داده اند.
6. بيماري رواني و جسمي
آمار نشان داده، كودكاني كه والدين آنان دچار بيماريهاي رواني و يا جسماني هستند، بيشتر در معرض كودك آزاري هستند. در مواردي، كودك آزاري جسمي به سبب مشكلات رواني و گاه جسماني بوده است. در صورتي كه والدين به بيماريهاي رواني مبتلا شوند، با رفتارهايي؛ مانند تند خويي، خشونت، ناسازگاري، بي توجهي و... كه ناشي از بيماريهاي رواني آنهاست سبب آزار كودكان ميشوند.
7. اختلافات خانوادگي
يكي از قربانيان مشاجرات شديد و طولاني والدين، كودكان بي گناهي هستند كه در خلال اين مشاجرات صدمه عاطفي و رواني ميبينند. گاه در خلال مشاجرات والدين، كودكان ابزار تلافي قرار ميگيرند كه بر آسيبهاي ايشان مي افزايد. اضطراب حاصل از اين فضا كودك را تحت فشار شديد رواني قرار مي دهد و در نهايت ممكن است ايشان را به مشكلات رفتاري و اختلالات رواني دچار كند. براساس پژوهشهاي دفتر پژوهش دانشگاه علوم بهزيستي و توان بخشي بر روي 77 هزار و 855 دانش آموز پسر پايه دوم مقطع راهنمايي مدارس دولتي 200 درصد دانش آموزان در معرض آزارهاي جسمي قرار دارند. 20 درصد والدين اين كودكان با يكديگر مشاجره و درگيري دارند كه آزار عاطفي و جسمي را در پي دارد. 27 درصد دانش آموزان اظهار كرده اند كه زندگي بر تنشي دارند.

نتيجه گيري

عوامل مؤثر در پديده كودك آزاري به سه گروه قابل تقسيم هستند. گروهي ناشي از وضعيت جسمي كودك، مشكلات رفتاري و رواني كودك، نامشروع بودن كودك، ناخواسته بودن كودك، گروهي ديگر عوامل ناشي از جامعه و مشكلات آن است؛ مانند فقر اقتصادي، كمبودها و مشكلات فرهنگي، نواقص و ابهامات قانوني، مشكلات محيطهاي آموزشي، فقدان نظارت كارشناسانه بر مراكز نگهداري كودكان و حمايت از آنها، ضعف باورهاي ديني. گروهي نيز ناشي از وضعيت والدين و سرپرستان است ؛ مانند فقدان مهارتهاي تربيتي والدين و سرپرستان قانوني، اشتغال مادر و ضعفهاي تربيتي او، فشارهاي اقتصادي و مالي، اعتياد، طلاق، بيماري رواني و جسمي و نيز اختلافات خانوادگي .
در حقيقت بسياري از عوامل در نتيجه كمبودهاي فرهنگي و ضعفهاي اخلاقي است، كه نياز به برنامه ريزيهاي بيشتر فرهنگي و ترويج باورها و رفتارهاي درست اخلاقي دارد. بخش ديگري از عوامل در نتيجه فقر و مشكلات اقتصادي است.
منبع: پگاه حوزه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.