کم رنگ کردن خاطره هاي تلخ

آيا مي توان همه خاطره هاي تلخ و ناخوشايند را يک باره و يک جا کمرنگ کرد؟ خاطره هاي تلخ و ناخوشايند،واقعا زندگي را تلخ مي کنند.کساني را مي شناسيم که به خاطر يک کلمه حرف درشت،عمري عذاب کشيده و چه بسا که ديگران را هم آزار داده اند.اما نتوانسته اند آن يک کلمه سخن تلخ را به خود هموار سازند.با مردي برخورد کردم که مادرش پنج سال قبل ازآن به رحمت خدا رفته بود،اما او همچنان افسرده
چهارشنبه، 10 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کم رنگ کردن خاطره هاي تلخ
کم  رنگ کردن خاطره هاي تلخ
کم رنگ کردن خاطره هاي تلخ

نويسنده:مهدي مجرد زاده کرماني



آيا مي توان همه خاطره هاي تلخ و ناخوشايند را يک باره و يک جا کمرنگ کرد؟

خاطره هاي تلخ و ناخوشايند،واقعا زندگي را تلخ مي کنند.کساني را مي شناسيم که به خاطر يک کلمه حرف درشت،عمري عذاب کشيده و چه بسا که ديگران را هم آزار داده اند.اما نتوانسته اند آن يک کلمه سخن تلخ را به خود هموار سازند.با مردي برخورد کردم که مادرش پنج سال قبل ازآن به رحمت خدا رفته بود،اما او همچنان افسرده بود و از من کمک مي خواست تا بهترين داروي ضدافسردگي را به او معرفي کنم!
بانوي کم سوادي مي گفت:"پدرم با تحصيل دختران مخالف بود و نگذاشت درس بخوانم،و گرنه من اکنون دانشگاهم راتمام کرده بودم و وضعم غيرازاين بود..."و در آن زمان که اين مطلب را مي گفت،چهل سال از مرگ پدرش گذشته بود و او در تمام اين چهل سال هيچ کوششي درجهت يادگيري بيشتر نکرده بود،اما اين مطلب را بارها به ديگران گفته و کينه خودش را نسبت به پدر اظهار کرده بود.وقتي که ذهن شخص،گرفتار يک تصوير بي حاصل شود،آن شخص ديگر نمي تواند براي رفع مشکلاتش به نحو شايسته اي چاره انديشي کند.
دختر دانشجويي را مي شناسم که بيش ازچهار سال ازمرگ پدرش مي گذرد.اما نتوانسته است اين واقعه دردناک را فراموش کند.او فعلا دانشگاه را رها کرده و به علت افسردگي مرتباً از بيمارستاني به بيمارستان ديگر مي رود و گاهي هم در منزل بستري است.خوراکش داروهاي آرامبخش است،اما خواب راحت ندارد و درهنگام بيداري هم به اندک بهانه اي اشکش سرازير مي شود.ملاحظه مي کنيد که يک تصوير ذهني ناخوشايند چگونه زندگي انسان را فلج مي کند و آن را به نابودي مي کشاند.
کم نيستند کساني که براثر يک برخورد نادرست، کينه کسي را به دل گرفته اند و بعد از گذشت سالها هم نتوانسته اند آن شخص را ببخشند.حتي ممکن است هزاران بار درعالم خيال از آن شخص انتقام گرفته باشند.يا اين که هزاران بار فيلم آن برخورد ناخوشايند را در سينماي ذهن خود ديده باشند.کساني را مي شناسم که يک عمر حرص خورده اند،زيرا که نتوانسته اند پاسخ شايسته اي به فلان شخص بي ادب بدهند و حقش را کف دستش بگذارند.اين افراد مدام خودشان را به خاطر اين کوتاهي سرزنش مي کنند و سرانجام هم خود را نمي بخشند.بعضي از اين افراد تا حدودي هم خجالتي هستند و انبوهي ازاين خاطره ها دارند.به اين جهت هميشه فکر مي کنند ديگران به آنها اجحاف و حقشان را پامال کرده اند.
کساني که به مشاوران و روان شناسان مراجعه مي کنند معمولاً کساني هستند که تصويرهاي ذهني ناخوشايندي درخاطر دارند و آن تصويرها به نوعي به زندگي آنها لطمه زده است.اين خاطره ها را بايد کمرنگ کرد.بايد آزارندگي را از آنها گرفت.اگر تنها به يادآوري آنها اکتفا کنيم،نه تنها کمکي به شخص نکرده ايم،بلکه ممکن است روحيه وي را از آنچه هست بدتر کنيم.

راه عملي

راه کلي همان است که در شماره هاي قبل چندبار توضيح داده شده است،و آن تغيير در کيفيتهاي فرعي تصويرهاي ذهني است.اگر تعداد خاطره هاي بد کمتر از سه مورد باشد با شيوه سريع رفع فوبيا که در شماره هاي قبلي توضيح داده شده است عمل مي شود.اما اگر تعداد آنها زياد باشد ابتدا سه مورد از خاطره هاي ناخوشايند انتخاب و با شيوه سريع برطرف مي شود.اين کار براي آن است که ضمير ناخودآگاه باشيوه کمرنگ کردن خاطره ها آشنايي پيدا کند.پس از آن مي توان به کمک شيوه اي که درهمين شماره توضيح داده خواهد شد بر کل خاطره ها اثرگذاشت.
اين شيوه داراي اهميت بسياراست.درنظر بگيريد که ممکن است کسي در زمان کودکي بارها مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسي قرار گرفته باشد و تا پايان عمرنتواند آن را فراموش کند.يا کسي ممکن است ظرف چند سال،پدر،مادر،دوستان و بستگان زيادي را از دست داده و هر مورد در نظرش ضايعه بزرگي جلوه کرده باشد.مسلما افسرده شدن چنين افرادي تعجب نخواهد داشت.اگرپاي صحبت بعضي ازاين افراد افسرده بنشينيد،داستانهاي تاثرانگيزي برايتان نقل خواهند کرد.به عنوان نمونه يکي از اين افراد مي گفت:"هنوزکودک بودم که ابتدا پدرو کمي بعد مادرم را از دست دادم.سرپرستي من به عهده پدربزرگ و مادربزرگم افتاد.اما آنها هم توان مالي کافي نداشتند.درنوجواني ترک تحصيل کردم و وارد بازار کار شدم.اما هنوز روي پاي خودم نايستاده بودم که پدربزرگ و مادربزرگ هم به فاصله اندکي به رحمت خدا رفتند.ناچار با برادرم که چند سال ازمن بزرگتر بود زندگي کردم که آن را هم بيشتر از چند سال نتوانستم تحمل کنم چون هر روز مرا کتک مي زد..."واقعا نگاه چنين شخصي به جامعه و دنياي پيرامونش چگونه خواهد بود؟

تغيير کل خاطرات

پس از کمرنگ کردن سه خاطره مي توان به کمک ضمير ناآگاه کل خاطرات بد و ناخوشايند را کمرنگ کرد.در مورد آن سه خاطره رعايت نکته اي ضروري است.چنانچه خاطره ها اهميت يکساني نداشته باشند توصيه مي شود به ترتيب اهميت عمل کنند.يعني ابتدا کم اهميت ترين و سپس مهمترين خاطره ها را کمرنگ سازند.(اين شيوه در همه زمينه هاي آموزشي عموميت دارد.در رياضيات هم بهتر است ابتدا مسايل آسانتر را حل کنند تا راه براي حل مسايل دشوار هموار شود.)
آقاي استيو آندرياس مراحل بعدي را در کتاب"کاربرد روان شناسي در زندگي عادي"به ترتيب زير بيان مي کند:
قم اول-آمادگي:اين مرحله شامل کمرنگ کردن سه خاطره است که توضيح داده شد.
قدم دوم-جداسازي:دراين مرحله از ضمير ناآگاه شخص مي خواهد تا خاطره هاي خوب و بد را از هم جداسازد.
قدم سوم-تغيير رمزخاطرات تلخ:از ضميرناآگاه شخص مي خواهد تا ابتدا با استفاده از شيوه بيان رفع فوبيا کل خاطره هاي ناخوشايند را کمرنگ،کوچک،دور،و ديگر احساس نمايدو سپس به ترتيب زماني مرتب کند.آنگاه به شخص مي گويد:"پشت به خاطره ها بايستد و رو به عقب از ميان آنها عبور و رابطه خود را با آنها قطع کنيد.بعد به زمان حال برگرديد."
قدم چهارم-ايجادارتباط با خاطرات خوشايند:از ضمير ناآگاه مي خواهد تا رمزخاطره ها را تغييردهد و آنها را پررنگتر،زنده تر،بزرگتر و خوداحساس سازد و سپس به ترتيب زماني مرتب کند.سپس مي گويد:"به دورترين خاطره(زمان کودکي)برگرديد و با سرعت از ميان آنها عبور و رابطه خود را با آنها محکم کنيد.به زمان حال برگرديد."
قدم پنجم-آوردن آموزه ها به زمان حال:از شخص مي خواهد آنچه را که در زمينه تجسم وقايع خوشايند و ناخوشايند آموخته است با خود به زمان حال بياورد.
قدم ششم-تغيير رمز وقايع آتي:از شخص مي خواهد براي تجسم خاطره هاي آينده نيز از همين نحوه تفکر استفاده کند.
منابع و ماخذ:
کتاب کاربرد روان شناسي در زندگي عادي
keep the chang, Steve Andreas Chang and
دائره المعارف "ويکي پديا"
www.nlpinfo.com
www.nlpuniversitypress.com
کتابهاي گوناگون و اطلاعات شخصي مولف
منبع:مجله موفقيت (ش166)





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط