نویسنده: سعید کاوه
آسیب در رفتار امری است که در هر دورهای از زندگی میتواند روی دهد و عوامل آسیب زننده و مشکلآفرین در رفتار با توجه به دو عامل شدت آسیبزایی و مدت زمانی که فرد را مورد صدمه قرار میدهد، که در ادامه آن مشکلات رفتاری را ایجاد مینماید. البته آسیبهایی هم که از شدت چندانی برخوردار نباشند اما برای مدتی طولانی در فرد باقی بماند و اقدام مفید و سازندهای نیز در ارتباط با آن صورت نگیرد، میتواند به آسیبهایی عمیق و مشکلآفرین تبدیل شود. افراد دچار اختلالات رفتاری و شخصیتی میتوانند در مواردی دچار آسیبهایی در حد و اندازه کم شدت و خفیف و در زمینههایی دارای آسیبهایی شدید و عمیق باشند، که مشکلات و آسیبهای سطحی را اختلال در رفتار و آسیبهای شدید را اختلال شخصیت مینامند. در هر حال آسیبها، مشکلات و ناهنجاریهای رفتاری را میتوان از دیدگاهی به دو گروه آسیبهای ضعیف و شدید تقسیم نمود. البته آسیبهای ضعیف و کم شدت میتوانند به آسیبهای شدید و عمیق تبدیل شوند و هم چنین به عکس، آسیبهای حجیم و پر مشکل را میتوان با در پیش گرفتن راهکارهای لازم از شدت و مشکلآفرینیشان کاست و آنها را به مشکلاتی سطحیتر تبدیل نمود.
در عین حال این نکته را بایستی در نظر داشت که افراد دچار اختلالات رفتاری و شخصیتی میتوانند در مواردی دچار آسیبهایی در حد و اندازه کم شدت و خفیف و در زمینههایی دارای آسیبهایی شدید و عمیق باشند، که مشکلات و آسیبهای سطحی را اختلال در رفتار و آسیبهای شدید را اختلال شخصیت مینامند. برای مثال فردی که از 10 مورد اختلاف 3 مورد آن به مشاجره و درگیری بینجامد، مشکل او هنوز شدت نیافته و فردی که از 10 مورد اختلاف، 7 مورد آن به مشاجره و درگیری منجر شود، وضعیت متفاوتی از نظر آسیبشناختی با هم دارند، فرد اول دچار اختلال در رفتار و فرد دوم دچار اختلال شخصیت است. در واقع مشاجره و درگیری پیدا کردن او به واسطه شدت بسیاری که دارد جزیی از وجود و شخصیتاش شده است. از این رو آسیبهای رفتاری با شدت زیاد را اختلال شخصیت مینامند.
در مجموع هرگاه از اختلال رفتاری نام برده شد، منظور مشکلات سطحیتر و ضعیفتر است و اختلال شخصیت آسیبهای عمیق و شدید را شامل میشود.
با توجه به موضوع این بخش که در ارتباط با بهبود و درمان است، به همین جهت بهتر است که توضیحی در مورد این دو ارائه شود، کلمه بهبود را برای مواردی شدیدتر مانند اختلالات شخصیتی به کار میبرند. بنابراین بهبود برای التیام آسیبهای کم عمق و سطحی و درمان برای ناهنجاریهای شدید و عمیق به کار برده میشود.
یکی از عمدهترین ویژگیهای افراد عصبی و آسیب خورده این است که خود را فردی سالم و بدون مشکل میپندارند. البته پس از یک جهش آگاهی آفرین که فرد متوجه مشکل رفتاری و یا شخصیتیاش شود و بدین نکته واقف گردد که دچار اختلال در رفتار و یا شخصیت شده است، دو شناخت نادرست دیگر برایش احتمال دارد که ایجاد شود.
1- من قادر نیستم، عصبانیت و یا مشکل رفتاریام را برطرف نمایم.
2- من خود به تنهایی قادرم تا مشکل رفتاریم را به طور کامل برطرف نمایم. یکی از شناختهای نادرست و رویکردهای مشکل آفرین پس از آگاه شدن از مشکل رفتاری، شخصیتی و یا عصبانیتها این است که فرد به چنین باوری میرسد که قادر به برطرف نمودن عصبانیتهای موجود در رفتارش نیست که در واقع چنین امری صحت ندارد در واقع مشکلات و اختلالات رفتاری در مواردی میتوانند با مطالعه کتاب و مقالاتی در این زمینهها برطرف شود. اما مشکلات و اختلالات شخصیتی به واسطه این که از شدت و عمق بیشتری برخوردار است به سادگی برطرف نمیشود. به همین جهت با مطالعه چند مقاله و یا چند کتاب نمیتوان آسیبها و اختلالات شدید و عمیق را برطرف نمود.
در عین حال یکی از شناختهای نادرست و رویکردهای مشکل آفرین پس از آگاه شدن از مشکل رفتاری، شخصیتی و یا عصبانیتها این است که فرد به چنین باوری میرسد که قادر به برطرف نمودن عصبانیتهای موجود در رفتارش نیست که در واقع چنین امری صحت ندارد و هم چنین خود به تنهایی قادر است مشکلات شخصیتیاش را برطرف نماید، روی دیگر سکه است. در عین حال لازم است به این نکته نیز اشاره شود که نداشتن فرهنگ مشورت کردن علمی از بسیاری لحاظ برای فرد میتواند مشکل آفرینیها و حتی در مواردی کجرویهایی را ایجاد نماید. به ندرت پیش میآید که فرد بدون مشورت در زمینهای که خود اطلاعات لازم را ندارد، اقدامی انجام دهد و نتایج خوب و سازندهای را به همراه داشته باشد.
در ارتباط با عصبانیت و مشکلات رفتاری نیز به همین صورت است. حتی در صورتی که مشکل مورد نظر از شدت چندانی برخوردار نباشد، چنان چه مشورتی با کارشناسان و متخصصین انجام شود، به مراتب بهتر و کارآمدتر خواهد بود تا این که فرد صرفاً با افکار و شناختهای خود اقداماتی را انجام دهد.
هم چنین این شناخت نادرست نیز میتواند در ذهن فرد جای بگیرد که با مطالعه کتاب و یا مقاله میتوان مشکلات رفتاری عمیق و شدید را درمان نمود. در صورتی که مقاله و کتاب میتوانند اطلاعات را در مورد رفتار و آسیبهای مرتبط در اختیار فرد بگذارد، اما درمان امری است که نیاز به اقدامات کارشناسی شده و تخصصی دارد. در عین حال این نکته را بایستی در نظر داشت که حتی فردی که دچار آسیبهای شدید رفتاری و شخصیتی است، در صورتی به دست آوردن حتی اطلاعاتی مختصر در این زمینه به مراتب مفیدتر و سازندهتر خواهد بود تا دست نیافتن به آن. اما در هر حال فقط اتکا به مطالعه داشتن و کمکهای کارشناسی نگرفتن احتمال برطرف نمودن عصبانیت را محدود مینماید.
در هر حال مطالبی که تاکنون در نوشتههای موجود مطرح شده، به منظور شناخت بهتر و بیشتر رفتار است تا بتوان اقدامهایی کاربردی و سازنده در این راستا انجام داد، اما نبایستی صرفاً به مطالعه این مطالب اکتفاء نمود و در صورتی که تغییر و تحول چندانی صورت نپذیرفت، لازم است که از کارشناسان و متخصصین نیز کمک گرفت.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
در عین حال این نکته را بایستی در نظر داشت که افراد دچار اختلالات رفتاری و شخصیتی میتوانند در مواردی دچار آسیبهایی در حد و اندازه کم شدت و خفیف و در زمینههایی دارای آسیبهایی شدید و عمیق باشند، که مشکلات و آسیبهای سطحی را اختلال در رفتار و آسیبهای شدید را اختلال شخصیت مینامند. برای مثال فردی که از 10 مورد اختلاف 3 مورد آن به مشاجره و درگیری بینجامد، مشکل او هنوز شدت نیافته و فردی که از 10 مورد اختلاف، 7 مورد آن به مشاجره و درگیری منجر شود، وضعیت متفاوتی از نظر آسیبشناختی با هم دارند، فرد اول دچار اختلال در رفتار و فرد دوم دچار اختلال شخصیت است. در واقع مشاجره و درگیری پیدا کردن او به واسطه شدت بسیاری که دارد جزیی از وجود و شخصیتاش شده است. از این رو آسیبهای رفتاری با شدت زیاد را اختلال شخصیت مینامند.
در مجموع هرگاه از اختلال رفتاری نام برده شد، منظور مشکلات سطحیتر و ضعیفتر است و اختلال شخصیت آسیبهای عمیق و شدید را شامل میشود.
بیشتر بخوانید: خشم و راهکارهای کنترل آن
با توجه به موضوع این بخش که در ارتباط با بهبود و درمان است، به همین جهت بهتر است که توضیحی در مورد این دو ارائه شود، کلمه بهبود را برای مواردی شدیدتر مانند اختلالات شخصیتی به کار میبرند. بنابراین بهبود برای التیام آسیبهای کم عمق و سطحی و درمان برای ناهنجاریهای شدید و عمیق به کار برده میشود.
یکی از عمدهترین ویژگیهای افراد عصبی و آسیب خورده این است که خود را فردی سالم و بدون مشکل میپندارند. البته پس از یک جهش آگاهی آفرین که فرد متوجه مشکل رفتاری و یا شخصیتیاش شود و بدین نکته واقف گردد که دچار اختلال در رفتار و یا شخصیت شده است، دو شناخت نادرست دیگر برایش احتمال دارد که ایجاد شود.
1- من قادر نیستم، عصبانیت و یا مشکل رفتاریام را برطرف نمایم.
2- من خود به تنهایی قادرم تا مشکل رفتاریم را به طور کامل برطرف نمایم. یکی از شناختهای نادرست و رویکردهای مشکل آفرین پس از آگاه شدن از مشکل رفتاری، شخصیتی و یا عصبانیتها این است که فرد به چنین باوری میرسد که قادر به برطرف نمودن عصبانیتهای موجود در رفتارش نیست که در واقع چنین امری صحت ندارد در واقع مشکلات و اختلالات رفتاری در مواردی میتوانند با مطالعه کتاب و مقالاتی در این زمینهها برطرف شود. اما مشکلات و اختلالات شخصیتی به واسطه این که از شدت و عمق بیشتری برخوردار است به سادگی برطرف نمیشود. به همین جهت با مطالعه چند مقاله و یا چند کتاب نمیتوان آسیبها و اختلالات شدید و عمیق را برطرف نمود.
در عین حال یکی از شناختهای نادرست و رویکردهای مشکل آفرین پس از آگاه شدن از مشکل رفتاری، شخصیتی و یا عصبانیتها این است که فرد به چنین باوری میرسد که قادر به برطرف نمودن عصبانیتهای موجود در رفتارش نیست که در واقع چنین امری صحت ندارد و هم چنین خود به تنهایی قادر است مشکلات شخصیتیاش را برطرف نماید، روی دیگر سکه است. در عین حال لازم است به این نکته نیز اشاره شود که نداشتن فرهنگ مشورت کردن علمی از بسیاری لحاظ برای فرد میتواند مشکل آفرینیها و حتی در مواردی کجرویهایی را ایجاد نماید. به ندرت پیش میآید که فرد بدون مشورت در زمینهای که خود اطلاعات لازم را ندارد، اقدامی انجام دهد و نتایج خوب و سازندهای را به همراه داشته باشد.
در ارتباط با عصبانیت و مشکلات رفتاری نیز به همین صورت است. حتی در صورتی که مشکل مورد نظر از شدت چندانی برخوردار نباشد، چنان چه مشورتی با کارشناسان و متخصصین انجام شود، به مراتب بهتر و کارآمدتر خواهد بود تا این که فرد صرفاً با افکار و شناختهای خود اقداماتی را انجام دهد.
هم چنین این شناخت نادرست نیز میتواند در ذهن فرد جای بگیرد که با مطالعه کتاب و یا مقاله میتوان مشکلات رفتاری عمیق و شدید را درمان نمود. در صورتی که مقاله و کتاب میتوانند اطلاعات را در مورد رفتار و آسیبهای مرتبط در اختیار فرد بگذارد، اما درمان امری است که نیاز به اقدامات کارشناسی شده و تخصصی دارد. در عین حال این نکته را بایستی در نظر داشت که حتی فردی که دچار آسیبهای شدید رفتاری و شخصیتی است، در صورتی به دست آوردن حتی اطلاعاتی مختصر در این زمینه به مراتب مفیدتر و سازندهتر خواهد بود تا دست نیافتن به آن. اما در هر حال فقط اتکا به مطالعه داشتن و کمکهای کارشناسی نگرفتن احتمال برطرف نمودن عصبانیت را محدود مینماید.
در هر حال مطالبی که تاکنون در نوشتههای موجود مطرح شده، به منظور شناخت بهتر و بیشتر رفتار است تا بتوان اقدامهایی کاربردی و سازنده در این راستا انجام داد، اما نبایستی صرفاً به مطالعه این مطالب اکتفاء نمود و در صورتی که تغییر و تحول چندانی صورت نپذیرفت، لازم است که از کارشناسان و متخصصین نیز کمک گرفت.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول