نویسنده: روبرتو توتولی
مترجم: امیر مازیار
مترجم: امیر مازیار
عبارت «اصحاب الرَسّ» دو بار در قرآن به کار رفته است: «برای ستمکاران عذابی پردرد آماده کردهایم و [نیز] عادیان و ثمودیان و اصحاب رس و نسلهای بسیاری میان این [جماعتها] را [هلاک کردیم]» (فرقان: 37-38)؛ «پیش از ایشان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود و عاد و فرعون و برادران لوط... به تکذیب پرداختند» (ق: 12-13). هرچند هیچ عنصر دیگری وجود ندارد که مشخص سازد اصحاب رس چه کسانی بودند، اما این واقعیت که آنها به همراه دیگر اقوام کهنی ذکر شدهاند که دچار عذاب شدند، گویای این امر است که اصحاب رس نیز یکی از این اقوام بودند.
مفسران و احادیث متأخر در تلاش برای تشخیص هویت این قوم و مکانی که «الرس» خوانده شده، ناکامند. بنابر برخی از تفاسیر «الرس» نام آبادی یا منطقهای میان نجران، یمن و حضرموت، یا شهری در یمامه یا نام رودخانهای است. برخی دیگر از شروح بر معنای واژهی «رس» تکیه میکنند و آن را هر چیزی که مورد حفاری قرار گیرد، میدانند، نظیر گودال، چاه یا قبر (طبری، تفسیر، 14/19). تفسیر «الرس» به «چاه» تاکنون مطلوب مفسران بوده و در نتیجه این قوم اغلب «اصحاب چاه» خوانده شده است. (فرّاء، معانی، 268/2 این پیوند را در دورهی اولیه اسلام برقرار میکند). در گزارشهایی دیگر (و تفسیری دیگر با استناد به حدیثی از پیامبر (که در جوامع مهم حدیثی نیامده است) مبنی بر اینکه نخستین فردی که به بهشت داخل میشود، غلامی سیاه خواهد بود، این غلام را فردی پرهیزکار معرفی میکند که سعی کرد پیامبری را که قومش در چاه انداخته بودند، نجات دهد و به همین سبب این قوم «اصحاب چاه» خوانده شدند. گاه متناقض) تلاش شده است تا روشن سازند که آیا این چاه در نزدیکی مدیّن بوده است یا در انطاکیه یا در آذربایجان و روایتهایی فراهم آمده است که پسزمینهی داستان را تکمیل کند. در نتیجه، گفته شده است که اصحاب رس یکی از دو قومی بودند که شعیب به سوی آنها فرستاده شد، اما از آنجا که ایشان شعیب را رد کردند، دچار عذاب شدند. همچنین گمان رفته است که شاید ایشان قومی باشند که پیامبری از نسل یعقوب برای ایشان فرستاده شد. تفسیری بدیل میگوید که ایشان قومی بودند که دعوت دو پیامبر متفاوت را دریافت کردند و هر دو را به قتل رساندند. توصیف آنها به «اصحاب چاه» اینگونه شرح شده که ایشان یکی از پیامبران را درون این چاه انداختند و به قتل رساندند. برخی از گزارشها پیامبری را که کوششی ناموفق برای هدایت این قوم داشت، حنظلهبن صفوان معرفی کردهاند و بیان کردهاند که رفتار بد این قوم موجب تباهی آنان شد. تفسیری دیگر با استناد به حدیثی از پیامبر (که در جوامع مهم حدیثی نیامده است) مبنی بر اینکه نخستین فردی که به بهشت داخل میشود، غلامی سیاه خواهد بود، این غلام را فردی پرهیزکار معرفی میکند که سعی کرد پیامبری را که قومش در چاه انداخته بودند، نجات دهد و به همین سبب این قوم «اصحاب چاه» خوانده شدند. در گزارشهایی دیگر آمده است که «اصحاب چاه» در واقع قوم یاسین، یعنی انطاکیه، بودند که داستانشان در آیات 13-29 یس آمده است (نک. روایت متقدم در مقاتل، تفسیر، 235/3) و پیامبری که به چاه انداخته شد، حبیب نجار بوده است. تفاسیری دیگر در اغلب منابع متأخر افزوده شدهاند: ایشان بازماندگان قوم ثمود بودند، یا همان اصحاب اخدود بودند (بروج: 4)، یا بتپرستانی بودند که صنوبر را میپرستیدند (نک. ثعلبی، تفسیر، 135/8-138)، یا با پرندهای شگفتانگیز به نام عنقا عذاب شدند.
در میان تفاسیر اخیر غربی، بِلَمی در توضیح معنای «الرس» این پیشنهاد را طرح کرده است که الرس ممکن است صرفاً تصحیف نام ادریس باشد. اما این فقرات معدود قرآنی حاوی هیچ طرح روایی یا عناصر دیگر نیست که کمکی به تعیین هویت دقیق «الرس» بکند. هرچند زمینهی آیات گویای آن است که این اشاره به قومی است که در نگاه قرآن به تاریخ، پیامبری را درک کردند و سپس به سبب رد تعالیم او دچار عذاب شدند، اما هویت این قوم را نمیتوان تشخیص داد.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.