فساد در کلیسا

کلیسا در قرون وسطی روزبه‌روز گسترده‌تر و قدرتمندتر می‌شد؛ اما در این روند هرچه کلیسا مقتدرتر می‌شد، بیشتر از مبانی و اهداف اصلی خود دور شده، به امور دنیایی می‌پرداخت. اوج فساد کلیسا همچون
سه‌شنبه، 25 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فساد در کلیسا
فساد در کلیسا

نویسنده: محمد حقانی فضل
 
کلیسا در قرون وسطی روزبه‌روز گسترده‌تر و قدرتمندتر می‌شد؛ اما در این روند هرچه کلیسا مقتدرتر می‌شد، بیشتر از مبانی و اهداف اصلی خود دور شده، به امور دنیایی می‌پرداخت. اوج فساد کلیسا همچون اقتدار آن، در اواخر قرون وسطی بود. آلودگی کلیسا جنبه‌های گوناگونی داشت و می‌توان آن را در چند محور بررسی کرد.
یکی از علل رواج ثروت‌اندوزی در کلیسا این بود که پاپ‌ها و اسقف‌ها همیشه به پول نیاز داشتند؛ زیرا جز هزینه‌های جاری کلیسا، در آن دوران در بسیاری از شهرها کلیساهای جامع باشکوهی با ساختمان‌های عظیم و نقاشی‌های فراوان ساخته می‌شد. افزون بر این، در قلمرو پاپ همواره یک لشکر آماده وجود داشت. پاپ‌ها برای تأمین هزینه‌ها افزون بر دارایی‌های کلیسا به وجوهی که از مردم دریافت می‌کرد نیز نظر داشتند. یکی از روش‌های کسب درآمد فروش «آمرزش نامه» بود.

ثروت اندوزی و فساد مالی

کلیسا در اواخر قرون وسطی بسیار ثروتمند شده بود. ادعا شده است که یک سوم دارایی آلمان و یک پنجم دارایی فرانسه از آن کلیسا بود و در ایتالیا نیز یک سوم اراضی به نام ایالات پاپی، به کلیسا تعلق داشت. (1) این اموال و اراضی به روش‌های گوناگونی مانند هدیه، وقف، اموال بی‌وارث و... به کلیسا می‌رسید. از آنجا که اموال کلیسا غیرقابل انتقال بود مقدار آن همواره رو به فزونی بود. به گونه‌ای که برای یک کلیسای بزرگ با یک صومعه داشتن چند پارچه آبادی عادی بود؛ برای نمونه صومعه سن مارتین در فرانسه بیست هزار سرف (2) داشت و دیرِ لاس هولگاس در اسپانیا مالک 64 شهر بود. (3)
این ثروت فراوان دو آفت برای کلیسا در پی داشت: یکی دنیازدگی و فساد که در سطوح و مراتب مختلف کلیسا رواج بسیار یافته بود و دیگری، برانگیختن حسد و رشک امپراتوران و حاکمان سیاسی حسادتی که در بسیاری از مواقع موجب به وجود آمدن اختلاف کلیسا و دولت‌ها بر سر ثروت و املاک می‌شد؛ مانند نزاع فیلیپ زیباروی، پادشاه فرانسه، با پاپ بونیفاس بر سر اخذ مالیات از اموال پاپی در فرانسه. (4) این ثروت فراوان، موجب بی‌اعتمادی مردم به کلیسا شده بود که خود را وارث زندگی ساده و بی‌آلایش عیسی می‌دانست.

بیشتر بخوانید: کلیسا : مفاسد مالی ، اخلاقی و سیاسی (1)


انتخاب کاردینال‌ها (5) کمتر بر اساس دین‌داری و پرهیزکاری‌شان بود؛ بلکه به علت ثروت، وابستگی به یک مقام سیاسی یا داشتن قدرت مدیریت به این مقام برگزیده می‌شدند. (6) سایر مقام‌های مهم کلیسا نیز در چنبره و نفوذ قدرت‌های سیاسی بودند؛ بیشتر اسقف‌های فرانسوی از اشراف بودند و این روند در همه اسقف‌نشین‌های مشابه وجود داشت، برای نمونه در منطقه روتان، خاندان دوهانگست به طور انحصاری امور کلیسایی و نیز تأمین اسقف بیشتر مناطق اسقف‌نشین را در اختیار داشت. (7)
تقریباً هر انتسابی در کلیسا مستلزم «چرب کردن سبیل» مقامات بالاتر بود. یکی از راه‌های پول‌اندوزی پاپ‌ها فروش ادارات وابسته به کلیسا یا نصب اشخاص به مقامات کلیسایی و حتی کاردینالی بود. پاپ آلکساندر ششم هشتاد اداره جدید تأسیس کرد و از هر یک از اشخاصی که بر رأس آن ادارات منصوب کرد، 760 دوکات (8) دریافت کرد. پاپ یولیوس دوم «کالج» با دفتر خانه‌ای که 101 دبیر داشت ایجاد کرد و از فروش مناصب آن 74 هزار دوکات درآمد کسب کرد. (9)
یکی از علل رواج ثروت‌اندوزی در کلیسا این بود که پاپ‌ها و اسقف‌ها همیشه به پول نیاز داشتند؛ زیرا جز هزینه‌های جاری کلیسا، در آن دوران در بسیاری از شهرها کلیساهای جامع باشکوهی با ساختمان‌های عظیم و نقاشی‌های فراوان ساخته می‌شد. افزون بر این، در قلمرو پاپ همواره یک لشکر آماده وجود داشت. (10) پاپ‌ها برای تأمین هزینه‌ها افزون بر دارایی‌های کلیسا به وجوهی که از مردم دریافت می‌کرد نیز نظر داشتند. یکی از روش‌های کسب درآمد فروش «آمرزش نامه» بود.
در کلیسای کاتولیک آموزه‌ای وجود دارد به نام برزخ (مَطهَر)؛ طبق این آموزه، فرد گناهکار با تحمل عذاب در دنیای پس از مرگ، گناهانش پاک می‌شود. از سوی دیگر این اعتقاد نیز وجود داشت که به واسطه قدرتی که مسیح به پطرس و پطرس به پاپ‌ها و کشیش‌ها داده بود، کشیشان صلاحیت داشتند تا کسانی را که به گناه خود اعتراف می‌کنند با تعیین کفاره‌ای برای گناهانشان، ببخشند. (11) بر همین اساس، کلیسا تبلیغ می‌کرد که روح میت به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی به اعانه‌گیران مجاز کلیسا، با شادی و خرمی از برزخ رهایی می‌یابد. جان تتسل، یکی از مبلغان معروف آن زمان، می‌گفت: «آمرزش‌نامه‌ها چنان مؤثرند که به محض اینکه سکه در صندوق به صدا درآید، روح از برزخ رهایی پیدا می‌کند».
هرچند عالمان الهیات تأثیر آمرزش‌نامه‌ها را قابل تردید می‌دانستند، مردم عادی توجه و علاقه خاصی به این تبلیغات داشتند؛ (12) زیرا این آمرزش‌نامه‌ها از دید بیشتر مردم اجازه ورود آسان به بهشت بود و کلیسا نیز دریافته بود که می‌تواند از این راه پول زیادی فراهم آورد. (13)
البته همه اعضای کلیسا از این ثروت بی‌شمار بهره‌مند نبودند. در همین دوران کشیشان در میلان، درآمدی کمتر از کارگران عادی داشتند و بسیاری از آنان به پرورش گاو و گله‌داری رو آورده بودند تا هزینه‌های زندگی را تأمین کنند یا در فرانسه روحانیان رده پایین از نظر دارایی و ثروت با تهیدستان دوره گرد فرقی نداشتند. (14)

جداسازی روحانیان از مردم

کشیش‌ها و روحانیان از بسیاری جهات از سایر مردم جدا شده بودند و حتی قوانین نیز در میان آنان و مردم فرق می‌گذاشت؛ برای نمونه، روحانیان از بیشتر مالیات‌ها معاف بودند که همین موضوع عامل بسیاری از نارضایتی‌های مردم، به ویژه در مواقع بحران‌های اقتصادی بود و یا روحانیان از تعقیب در دادگاه‌های مدنی (غیر روحانی) مصونیت داشتند. در این دوره، جدایی مردم و ارباب کلیسا به بالاترین حد رسیده بود. (15)

جهل و نادانی کشیشان

در قرن پانزدهم فقدان آموزش کشیشان امری عادی بود و اندک اطلاعاتی که این کشیشان داشتند، همان‌هایی بود که از مشاهده و تقلید از همکاران با سابقه خود- که گاه باهوش‌تر از خود آنان نیز نبودند- به مرور زمان فرا گرفته بودند. کسانی که به دیدار مناطق اسقف نشین رفته بودند، معمولاً از بی‌سوادی کشیشان و یا اشتباهات آشکار و مداوم آنان در انجام نیایش‌ها سخن گفته‌اند. (16)

فساد اخلاقی

یکی از اسرار کلیسا (هفت آیین مقدس) سرّ انتصاب است و تمام مقامات و اعضای کلیسا از طریق انجام این آیین و منصوب شدن توسط مقام بالاتر، صلاحیت رهبری معنوی مردم را کسب می‌کنند. طبق عقاید کلیسا یک کشیش در زندگی شخصی و در مقام یک انسان ممکن است هر شخصیتی داشته باشد و حتی به جهنم برود؛ اما هنگامی که در مقام یک روحانی قرار می‌گیرد، به علت تقدسی که هنگام تشرف به زمان کشیشی می‌یابد؛ ماهیتی معصوم پیدا می‌کند و واسطه انتقال فیض به مردم عادی می‌شود. (17) این نگرش موجب می‌شد تا افراد نالایق بسیاری به مقام‌های کلیسایی دست یابند.
گزارش‌های تاریخی موجود نشان از فساد اخلاقی ارباب کلیسا می‌دهد. در این دوران راهب‌ها دست از تقوا و پرهیزکاری کشیده بودند. این راهب‌ها که به علت ثروت اشتراکی‌شان از رنج کار کردن آسوده بودند، خدمات مذهبی را فراموش کرده و به عیش و خوش‌گذرانی مشغول بودند. راهبی از فرقه دومینیکی درباره هم‌مسلکانش می‌گوید:
آنان که بایستی بینوایان و فقرا را پدر باشند... بر غذاهای لذیذ حریص شده‌اند و از خواب نوشین تلذذ می‌جویند... عده بسیار معدودی، با منت فراوان، در سر عبادت صبحگاهی با مراسم قداس (18) حاضر می‌شوند. همه‌شان در شکم‌بارگی و باده‌خواری- اگر نگوییم در ناپاکی- غرق شده‌اند. از این رو، اکنون مجامع راهبان را فاحشه‌خانه مردمان هرزه و محل بازیگران می‌نامند.
گی ژنو، مشاور پاپ، که برای اصلاح صومعه‌های بندیکتیان (19) به فرانسه رفته بود، با گزارش تأسف باری بازگشت: «بسیاری از راهبان قمار می‌بازند، لب به لعن و نفرین می‌آلایند، در قهوه خانه‌ها می‌لولند، قداره می‌بندند، مال می‌اندوزند، زنا می‌کنند، آن قدر در فکر دنیا فرو رفته‌اند که کلمه دنیاپرست، دنیادوستی آنان را نمی‌رساند».
یکی از علل فساد کشیش‌ها را باید قانون الزامی بودن بی‌همسری و تجرد دانست؛ قانونی که پاپ گرگوری هفتم در سال 1074 به روحانیان مسیحی، بی آنکه خود مایل باشند تحمیل کرده بود؛ در حالی که حواریان عیسی دارای همسر بودند. (20)

سیاست زدگی و ورود به جنگ قدرت

در اوایل قرون وسطی پاپ از نظر سیاسی رقیبی نداشت؛ بنابراین کلیسا از نظر سیاسی در آرامش قرار داشت؛ اما در اواخر قرون وسطی قدرت‌های محلی و امپراتوران مناطق گوناگون، مانند فرانسه و انگلستان، قدرت گرفته بودند. این افراد با مداخله پاپ در امور سیاسی مملکت خویش مخالف بودند؛ اما کلیسا در مقابل ادعا داشت که به عنوان نایب مسیح بر کل جهان حاکمیت دارد و حق دارد در همه امور دخالت کند. این اختلاف‌ها موجب شد کلیسا وارد جنگ قدرت شود که تبعات منفی بسیاری را برای نهاد روحانی کلیسا در پی داشت. یکی از این تبعات دست بردن حاکمان سیاسی در تعیین پاپ‌ها بود. در جریان اختلاف فیلیپ زیباروی و پاپ بونیفاس هشتم، طرفین به اقداماتی بر ضد یکدیگر دست زدند. پاپ بیانیه‌ای منتشر کرد که به این عبارت ختم می‌شد: «بنابر این اظهار می‌داریم، می‌گوییم و تصدیق می‌کنیم که رستگاری هر انسانی در گرو اطاعت از اسقف رم است». اما شاه به جای اطاعت، در صدد عزل پاپ برآمد و او را دستگیر و زندانی کرد. پاپ در زندان مرد. (21) پول و عمّال فیلیپ موجبات انتخاب یک فرانسوی به نام کلمنس پنجم را به مقام پاپی فراهم کردند و همچنین دستگاه پاپی را در سال 1309 از رم به شهر آوینیون (شهری کوچک در جنوب فرانسه) منتقل کردند. (22)
کلیسا در این دوران چندبار، و با حسن نیت کامل، کوشید تا افراد و دادگاه‌های خود را اصلاح کند؛ اما هرگاه شوراهای عمومی سعی در اصلاح داشتند؛ پاپ‌ها را در رودرروی خود می‌دیدند و هر گاه پاپ‌ها آستین اصلاح بالا می‌زدند، از کاردینال‌ها و اصول تشریفاتی دستگاه اداری خود شکست می‌خوردند و اگر هم گاهی اصلاحی در کلیسا رخ می‌داد، عمری کوتاه داشت. تا هفتاد سال بعد، پاپ‌ها در آوینیون ماندند و در این مدت مانند عروسک‌های خیمه شب بازی در دست خانواده حاکم فرانسه بودند. سرانجام در سال 1377 گرگوری یازدهم به مقر پاپ‌ها در رم بازگشت ولی کمی پس از آن درگذشت. جانشین او اوربان ششم با تندمزاجی بر اصلاحات مدنظرش پافشاری می‌کرد. این امر به مذاق مقامات کلیسا خوش نمی‌آمد؛ در نتیجه کاردینال‌ها دوباره رأی‌گیری کردند و انتخاب او را بی‌اعتبار دانستند و یک فرانسوی را به مقام پاپی انتخاب کردند که دیگر بار به آوینیون بازگشت؛ ولی اوربان ششم که ایتالیایی بود به حکومت خود به عنوان پاپ در رم ادامه داد. از سال 1378 به بعد دو نفر (یکی در رم و دیگری در آوینیون) خود را پاپ و نماینده مسیح می‌دانستند. این رسوایی که به «شکاف بزرگ غرب» معروف شد، نزدیک بود اروپا را با مرزهای دینی و سیاسی تقسیم کند. هر بخش از اروپا به طرفداری یکی از پاپ‌ها برخاست. شمال ایتالیا، بیشتر نقاط آلمان، اسکاندیناوی و انگلستان از پاپ رم تبعیت می‌کردند و فرانسه، اسپانیا، اسکاتلند و جنوب ایتالیا از پاپ آوینیون پیروی می‌کردند. (23) این حمایت‌ها بیشتر سیاسی بود تا اعتقادی.
برای حل این مشکل در سال 1409 شورایی در شهر پیزای ایتالیا تشکیل شد. شورا هر دو پاپ موجود را معزول و پاپ جدیدی انتخاب کرد؛ اما نه پاپ آوینیون و نه پاپ مستقر در رم این شورا را به رسمیت نشناختند. حالا سه پاپ وجود داشت. کلیسا برای چند سال در سردرگمی بود تا اینکه در سال 1415 شورای دیگری در شهر کنستانس تشکیل شد و هر سه پاپ را عزل و مارتین پنجم را انتخاب کرد. در سال 1417، همگان این کاندیدای مصالحه‌ای را پذیرفتند و این جدایی به پایان رسید. (24)

بیشتر بخوانید: مبارزه با فساد مالی و اقتصادی (1)


کلیسا در این دوران چندبار، و با حسن نیت کامل، کوشید تا افراد و دادگاه‌های خود را اصلاح کند؛ اما هرگاه شوراهای عمومی سعی در اصلاح داشتند؛ پاپ‌ها را در رودرروی خود می‌دیدند و هر گاه پاپ‌ها آستین اصلاح بالا می‌زدند، از کاردینال‌ها و اصول تشریفاتی دستگاه اداری خود شکست می‌خوردند و اگر هم گاهی اصلاحی در کلیسا رخ می‌داد، عمری کوتاه داشت.
کم‌کم انتقادها و حملات به کلیسا شدت یافت؛ روز به روز و سال به سال اندیشه و خشم مردم بالا گرفت تا اینکه سد احترام و سنن دینی شکست و انقلاب دینی و نهضت اصلاحی دینی سراسر اروپا را دربرگرفت. (25)

نمایش پی نوشت ها:
1. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج6، ص20.
2. در نظام فئودالیته به کارگران و رعایایی که به کشاورزی می‌پرداختند، سرف گفته می‌شد. سرف‌ها نوعی برده بودند، با این تفاوت که خرید و فروش نمی‌شدند و نسبت به طبقه بردگان قدیم آزادی نسبی بیشتری داشتند. سرف‌ها وابسته به زمین محسوب می‌شدند و بی‌رخصت ارباب نمی‌توانستند روستا را ترک کنند، حق ازدواج نداشتند و نمی‌توانستند دارایی خود را به فرزندان خود واگذار کنند مگر آنکه حقی هم به ارباب بدهند. هرچند سرف‌ها از زمان‌های بسیار قدیم وجود داشتند؛ در قرون وسطی تعداد آنان زیاد شد (غلام حسین مصاحب؛ دایرة المعارف فارسی؛ ص 1287).
3. عزت اله نوذری؛ مسیحیت از آغاز تا عصر روشنگری، ص51.
4. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج4، ص932.
5. در کلیسای کاتولیک به صاحب منصبان عالی رتبه دینی که مقامشان بلافاصله بعد از پاپ است، کاردینال گفته می‌شود. یکی از مهم‌ترین وظایف کاردینال‌ها انتخاب پاپ است. پس از مرگ پاپ، کاردینال‌ها در مدتی بین پانزده تا هجده روز برای انتخاب پاپ جدید گرد می‌آیند و تا زمانی که پاپ تعیین نشود از محل اجتماع خارج نمی‌شوند. کاردینال‌ها مشاوران پاپ نیز هستند و آن کاردینال‌هایی که در واتیکان زندگی می‌کنند در واقع هیئت دولت پاپ هستند و دستگاه اداری پاپ (Curia Romana) را اداره می‌کنند (غلام حسین مصاحب، همان، ص2126).
6. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج6، ص21.
7. الیستر مک گراث؛ مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی؛ ص95.
8. نوعی سکه قدیمی اروپایی.
9. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن، ص22.
10. سارا فلاورز؛ اصلاحات؛ ص22.
11. محمدرضا زیبایی‌نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه‌ای؛ ص308.
12. الیستر مک گراث؛ مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی؛ ص98-99.
13. سارا فلاورز؛ اصلاحات، ص23.
14. الیستر مک گراث؛ مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص93.
15. همان، ص94.
16. همان، ص93.
17. جلال الدین آشتیانی؛ تحقیقی در دین مسیح: ص424.
18. تقریباً مترادف با مراسم عشای ربانی.
19. بزرگ‌ترین پیشوای رهبانیت در غرب مسیحیت، بندیکت اهل نورسیا (متوفی 547) بود. او در حدود سال 500 از جامعه عزلت گزید تا به عنوان تارک دنیا در غاری در کوه‌های واقع در شرق رم زندگی کند. او در سال 529 صومعه «مونته کاسینو» را بنا نهاد. چیزی نگذشت که چند صومعه دیگر به نظارت او درآمدند و از «مقررات» او پیروی کردند. به تدریج تعداد این صومعه‌ها افزایش یافت و در قرون وسطی صومعه‌های بندیکتی بسیاری در سراسر اروپا وجود داشت. مقررات بندیکتی برنامه مشخصی برای کار و عبادت راهبان ارائه می‌دهد، هر روز به چند بخش تقسیم می‌شود که مطالعه، عبادت و کار مهم‌ترین قسمت‌های برنامه هستند. این مقررات برنامه غذایی راهبان را نیز دربر می‌گیرد. رهبانیت بندیکتی بر فقر، پاکی و اطاعت تأکید دارد.
20. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج6، صص23-24 و 26.
21. مری جو ویور؛ درآمدی به مسیحیت؛ ص164-165.
22. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج4، ص932.
23. ارل کرنز؛ سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ؛ ص203/ مری جو ویور؛ درآمدی به مسیحیت؛ ص166.
24. سارا فلاورز؛ اصلاحات؛ ص21-22.
25. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج6، ص30.

منبع مقاله :
حقانی فضل، محمد؛ (1393)، تاریخ مسیحیت جلد دوم از اقتدار پاپ تا تکثر معاصر، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط