نویسنده: محمد حقانی فضل
نهضت اصلاحی انگلیکن شبیه دیگر شاخههای نهضت اصلاح نبود. لوتر و کالون قصد تغییر وضع کلیسا را داشتند؛ اما اصلاح دینی در انگلستان بیشتر نتیجه حوادث سیاسی بود. البته نهضتهای اصلاحی و اندیشههای اصلاحگرانه در انگلستان رواج و سابقه داشت و نهضت اصلاحی جان ویکلیف در آنجا شکل گرفته بود.
نهضت اصلاح این اندیشه را ترویج میکرد که هر شخصی خود به مطالعه کتاب مقدس بپردازد، و فهم هر شخصی معتبر است. این اندیشه درست خلاف اعتقاد کلیسای کاتولیک است. بر اثر همین تعدد برداشتها، تعداد گرایشها و فرقههای پروتستانی به قدری زیاد است که هیچ کس از تعداد این گروههای مختلف اطلاعی ندارد. تا سال 1534 انگلستان پیرو آیین کاتولیک رومی بود، اما در این سال هنری هشتم، پادشاه انگلستان، تصمیم گرفت همسر خود کاترین را طلاق با زن دیگری ازدواج کند، پاپ با کار او مخالفت کرد و آن را روا ندانست. (1) در مقابل، پادشاه نیز به مخالفت با پاپ برخاست و کلیسای انگلستان را از حاکمیت پاپ خارج ساخت. او اعلام کرد شاه با ملکه (و نه پاپ) رهبر کلیسا در انگلستان است. (2) پس از این تصمیم تحولاتی در کلیسای انگلستان رخ داد که در پایان به شکلگیری کلیسای انگلیکن منجر شد. هنری هشتم خود را پاپ انگلستان و «عالیترین مرجع رهبری کلیسای انگلستان روی زمین» اعلام کرد. اما هنری، با وجود منسوخ کردن مرجعیت پاپ، بسیاری از تعالیم کاتولیکی را در کلیسای انگلستان حفظ کرد. این کلیسا در قرن شانزدهم یک کلیسای «آنگلو- کاتولیک» به شمار میآمد.
پس از مرگ هنری، پسر او، ادوارد ششم- که کودکی خردسال بود- به سلطنت رسید. در این زمان انگلستان را نواب سلطنت اداره میکردند که به پروتستانهای اروپایی و به ویژه سنت اصلاح شده، علاقه داشتند. در سال 1549 نخستین کتاب دعای دوران زمامداری پادشاه ادوارد منتشر شد. این کتاب، بر اساس اصول آیین پروتستان و به زبان انگلیسی بود و با دقت فراوان به گونهای تدوین شده بود که موجب آزردگی خاطر کاتولیکها نشود. در سال 1552 دومین کتاب دعای دوران زمامداری ادوارد منتشر شد. این کتاب دعا به شکلی صریح و بدون هیچ ملاحظهای بر اساس اصول آیین پروتستان تدوین شده بود.
ادوارد در 1553 از دنیا رفت و مری تئودور دختر بزرگتر هنری- که نوه پادشاه کاتولیک اسپانیا بود- ملکه شد. او حامی کاتولیکها بود. در زمان او رویارویی انگلیکنها که طرفدار نهضت اصلاح دینی بودند و کاتولیکهای رومی آغاز شد. مری اعمال آیین پروتستان را ممنوع و دادگاههای کلیسایی را برای یافتن و محکوم کردن بدعتگذاران تأسیس کرد. به دلیل آزار و اذیتهای شدید این دوره، به او لقب مری خونآشام دادهاند. پس از مری خواهر ناتنی او الیزابت به سلطنت رسید که از پروتستانها حمایت میکرد. در سال 1559، کتاب دعایی شبیه به آنچه در سال 1552 منتشر شده بود، تدوین شد.
در نهایت، جنبش اصلاح دینی در انگلستان به شکلگیری انگلیکنیسم منجر شد که شاخهای از پروتستانتیسم به شمار میآید. این فرقه در مقایسه با کلیساهای اصلاح شده (کالونی) یا کلیساهای لوتری، پذیرش بیشتری نسبت به تعالیم کاتولیکی دارد و با تسامح بیشتری با این تعالیم برخورد میکند؛ زیرا انگلیکنها از نظر الهیاتی میکوشیدند راه میانهای بین آیین کاتولیک رومی و پروتستان بیابند. بر این اساس هرچند تحول بزرگی در نگرش به مقام پاپی ایجاد کردند، همچنان بسیاری از آموزهها و آیینهای عبادی کاتولیکی را مراعات میکردند.
افزون بر این گروهها، گروههای پروتستان بسیاری وجود دارند و اصولاً تنوع و تکثر مقتضای اندیشهها و عقاید پروتستانی است. اندیشه بنیادین نهضت اصلاح را میتوان در این سخن لوتر دید که میگفت: «هر شخصی باید کشیش خود باشد». (3) بر این اساس پروتستانها معتقدند خدا با انسان مستقیم و به عنوان یک شخص رفتار میکند. این باور بر زندگی خود شخص تأکید میکند و به یک معنا، هر شخصی محور دین خود میگردد. از آنجا که انسانها با هم فرق دارند و اوضاع و شرایط نسلها و مکانهای مختلف متفاوت است، آئین پروتستان به صورتهای متنوعی درآمده است. (4)
نهضت اصلاح این اندیشه را ترویج میکرد که هر شخصی خود به مطالعه کتاب مقدس بپردازد، و فهم هر شخصی معتبر است. این اندیشه درست خلاف اعتقاد کلیسای کاتولیک است. بر اثر همین تعدد برداشتها، تعداد گرایشها و فرقههای پروتستانی به قدری زیاد است که هیچ کس از تعداد این گروههای مختلف اطلاعی ندارد. البته تلاش برای شمارش آنها نیز بیفایده است؛ زیرا پیش از پایان یافتن شمارش، گروههای جدیدی شکل گرفتهاند و برخی از گروههای موجود از میان رفتهاند. چنین وضعیتی ذاتی اصول پروتستان است: چون انسان به برداشت شخصی خود از دین پایبند است. (5)
حقانی فضل، محمد؛ (1393)، تاریخ مسیحیت جلد دوم از اقتدار پاپ تا تکثر معاصر، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول.
نهضت اصلاح این اندیشه را ترویج میکرد که هر شخصی خود به مطالعه کتاب مقدس بپردازد، و فهم هر شخصی معتبر است. این اندیشه درست خلاف اعتقاد کلیسای کاتولیک است. بر اثر همین تعدد برداشتها، تعداد گرایشها و فرقههای پروتستانی به قدری زیاد است که هیچ کس از تعداد این گروههای مختلف اطلاعی ندارد. تا سال 1534 انگلستان پیرو آیین کاتولیک رومی بود، اما در این سال هنری هشتم، پادشاه انگلستان، تصمیم گرفت همسر خود کاترین را طلاق با زن دیگری ازدواج کند، پاپ با کار او مخالفت کرد و آن را روا ندانست. (1) در مقابل، پادشاه نیز به مخالفت با پاپ برخاست و کلیسای انگلستان را از حاکمیت پاپ خارج ساخت. او اعلام کرد شاه با ملکه (و نه پاپ) رهبر کلیسا در انگلستان است. (2) پس از این تصمیم تحولاتی در کلیسای انگلستان رخ داد که در پایان به شکلگیری کلیسای انگلیکن منجر شد. هنری هشتم خود را پاپ انگلستان و «عالیترین مرجع رهبری کلیسای انگلستان روی زمین» اعلام کرد. اما هنری، با وجود منسوخ کردن مرجعیت پاپ، بسیاری از تعالیم کاتولیکی را در کلیسای انگلستان حفظ کرد. این کلیسا در قرن شانزدهم یک کلیسای «آنگلو- کاتولیک» به شمار میآمد.
پس از مرگ هنری، پسر او، ادوارد ششم- که کودکی خردسال بود- به سلطنت رسید. در این زمان انگلستان را نواب سلطنت اداره میکردند که به پروتستانهای اروپایی و به ویژه سنت اصلاح شده، علاقه داشتند. در سال 1549 نخستین کتاب دعای دوران زمامداری پادشاه ادوارد منتشر شد. این کتاب، بر اساس اصول آیین پروتستان و به زبان انگلیسی بود و با دقت فراوان به گونهای تدوین شده بود که موجب آزردگی خاطر کاتولیکها نشود. در سال 1552 دومین کتاب دعای دوران زمامداری ادوارد منتشر شد. این کتاب دعا به شکلی صریح و بدون هیچ ملاحظهای بر اساس اصول آیین پروتستان تدوین شده بود.
بیشتر بخوانید: یهودیان، انگلیسی ها و آغاز عصر نو
ادوارد در 1553 از دنیا رفت و مری تئودور دختر بزرگتر هنری- که نوه پادشاه کاتولیک اسپانیا بود- ملکه شد. او حامی کاتولیکها بود. در زمان او رویارویی انگلیکنها که طرفدار نهضت اصلاح دینی بودند و کاتولیکهای رومی آغاز شد. مری اعمال آیین پروتستان را ممنوع و دادگاههای کلیسایی را برای یافتن و محکوم کردن بدعتگذاران تأسیس کرد. به دلیل آزار و اذیتهای شدید این دوره، به او لقب مری خونآشام دادهاند. پس از مری خواهر ناتنی او الیزابت به سلطنت رسید که از پروتستانها حمایت میکرد. در سال 1559، کتاب دعایی شبیه به آنچه در سال 1552 منتشر شده بود، تدوین شد.
در نهایت، جنبش اصلاح دینی در انگلستان به شکلگیری انگلیکنیسم منجر شد که شاخهای از پروتستانتیسم به شمار میآید. این فرقه در مقایسه با کلیساهای اصلاح شده (کالونی) یا کلیساهای لوتری، پذیرش بیشتری نسبت به تعالیم کاتولیکی دارد و با تسامح بیشتری با این تعالیم برخورد میکند؛ زیرا انگلیکنها از نظر الهیاتی میکوشیدند راه میانهای بین آیین کاتولیک رومی و پروتستان بیابند. بر این اساس هرچند تحول بزرگی در نگرش به مقام پاپی ایجاد کردند، همچنان بسیاری از آموزهها و آیینهای عبادی کاتولیکی را مراعات میکردند.
افزون بر این گروهها، گروههای پروتستان بسیاری وجود دارند و اصولاً تنوع و تکثر مقتضای اندیشهها و عقاید پروتستانی است. اندیشه بنیادین نهضت اصلاح را میتوان در این سخن لوتر دید که میگفت: «هر شخصی باید کشیش خود باشد». (3) بر این اساس پروتستانها معتقدند خدا با انسان مستقیم و به عنوان یک شخص رفتار میکند. این باور بر زندگی خود شخص تأکید میکند و به یک معنا، هر شخصی محور دین خود میگردد. از آنجا که انسانها با هم فرق دارند و اوضاع و شرایط نسلها و مکانهای مختلف متفاوت است، آئین پروتستان به صورتهای متنوعی درآمده است. (4)
نهضت اصلاح این اندیشه را ترویج میکرد که هر شخصی خود به مطالعه کتاب مقدس بپردازد، و فهم هر شخصی معتبر است. این اندیشه درست خلاف اعتقاد کلیسای کاتولیک است. بر اثر همین تعدد برداشتها، تعداد گرایشها و فرقههای پروتستانی به قدری زیاد است که هیچ کس از تعداد این گروههای مختلف اطلاعی ندارد. البته تلاش برای شمارش آنها نیز بیفایده است؛ زیرا پیش از پایان یافتن شمارش، گروههای جدیدی شکل گرفتهاند و برخی از گروههای موجود از میان رفتهاند. چنین وضعیتی ذاتی اصول پروتستان است: چون انسان به برداشت شخصی خود از دین پایبند است. (5)
پینوشتها:
1. در مسیحیت طلاق ممنوع و حرام است.
2. همان، ص188.
3. سارا فلاورز؛ اصلاحات؛ ص46.
4. لسلی دانتن جی؛ آیین پروتستان؛ ص43.
5. همان، ص333.
حقانی فضل، محمد؛ (1393)، تاریخ مسیحیت جلد دوم از اقتدار پاپ تا تکثر معاصر، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول.