نظام الهیاتی مسیحی در چند سده اول شکل گرفت. این نظام در طول قرون وسطی بدون تغییر باقی ماند و به رهبران و متفکران نهضت اصلاح دینی رسید. یکی از مهمترین خصوصیات آن نظام اعتقادی، اعتقاد به «عیسی خدایی» و «تثلیث» بود. مصلحان پروتستان در این باره مخالفتی با عقاید کاتولیکی نداشتند و اعتقادنامه نیقیه و اعتقادنامههای بعدی را تصدیق میکردند و آموزههای «تجسد خدا» و «تثلیث الوهی» را به طور کامل قبول داشتند؛ اما در زمینههای عملی دین با کاتولیکها اختلاف داشتند. از آنجا که جنبههای عملی دین است که ظهور خارجی و چهره رفتار دینی را شکل میدهد، ساختار شکلی و آیینی پروتستان و کاتولیک دو چهره متفاوت به خود گرفت.
شعار «تنها کتاب مقدس» موجب تفاوت در مناسک عبادی نیز شد. پروتستانها همه آداب و رسوم از جمله آیینهای هفتگانه را با کتاب مقدس سنجیدند و هر آیینی که با کتاب مغایر تشخیص دادند یا اینکه در کتاب نیامده بود را کنار گذاشتند. به همین دلیل بیشتر فرقههای پروتستان تنها دو آیین «تعمید» و «عشای ربانی» را قبول دارند و حتی برخی از آنها، مانند کویکرها، هیچ آیینی را قبول ندارند.
تنها کتاب مقدس
یکی از محورهای مهم اختلاف پروتستانها و دو شاخه دیگر (کاتولیکها و ارتدوکسها) این مسئله بود که چه چیزی مرجع تشخیص و تعیین عقاید صحیح است؟». کلیسای کاتولیک در پاسخ به این سؤال دو منبع معرفی میکرد: کتاب مقدس و کلیسا (کلیسا به صورت زنجیروار، رهبری و حجت بودن عیسی را- از طریق رسولان و جانشینانش- به ارث برده بود)؛ اما مصلحان پروتستان گفتند که «کتاب مقدس و تنها کتاب مقدس». آنها گفتند که تنها معیار برای راست کیشی و تعیین اعتقادات و مناسک درست کتاب مقدس است و میگفتند این کتاب به هیچ مفسری نیاز ندارد و هر شخص مسیحی میتواند به آن مراجعه کند و آموزههای عقیدتی و احکام عملی خود را از آن بگیرد (درست خلاف عقاید کاتولیکها که فهم اشخاص عادی را قبول نداشتند و میگفتند تنها کلیسا حق دارد کتاب مقدس را تفسیر و تبیین کند). به همین دلیل در میان پروتستانها، یک رهبر معنوی (مانند پاپ) و سلسله مراتب روحانیان دیده نمیشود؛ البته کلیساهای پروتستان نظامهای کشیشی خاصی برای خود دارند که مسئول انتظام امور دینی هستند. (1)بیشتر بخوانید: نامههای منسوب به پولس
یکی از مهمترین آثار این عقیده، استقلال هر فرد در امور دینی است. از دیدگاه پروتستانها همه انسانها میتوانند به طور مستقیم با خدا ارتباط برقرار کنند و به واسطه (کلیسا و مقامات کلیسایی) نیازی ندارند. لازمه این سخن آن است که هر انسانی میتواند و باید به کتاب مقدس مراجعه و مطابق برداشت خود عمل کند. پذیرش این اصل، موجب پیدایش برداشتها و قرائتهای بسیار متنوعی از دین شد و در پی این برداشتهای گوناگون، فرقههای گوناگون پروتستان نیز پدید آمد.
شعار «تنها کتاب مقدس» موجب تفاوت در مناسک عبادی نیز شد. پروتستانها همه آداب و رسوم از جمله آیینهای هفتگانه را با کتاب مقدس سنجیدند و هر آیینی که با کتاب مغایر تشخیص دادند یا اینکه در کتاب نیامده بود را کنار گذاشتند. به همین دلیل بیشتر فرقههای پروتستان تنها دو آیین «تعمید» و «عشای ربانی» را قبول دارند و حتی برخی از آنها، مانند کویکرها، هیچ آیینی را قبول ندارند.
تنها ایمان
یکی از مناقشات الهیاتی در جهان مسیحیت، مناقشه پلاگیوس بود. پلاگیوس انسان را آزاد میدانست و در نتیجه اعمال و رفتار او را در نجات مؤثر میدانست؛ اما در برابر او آگوستین بود که اندیشهای جبرگرایانه داشت و بر این باور بود که بیمدد الهی، انسان هیچ امیدی به نجات ندارد. در طول قرون وسطی، با وجود محکومیت عقاید پلاگیوس، کلیسا و الهیات مسیحی رویکردی نیمهپلاگیوسی داشت.اما مصلحان پروتستان با رد اندیشههای نیمهپلاگیوسی رایج، اندیشههای آگوستین را به طور کامل پذیرفتند. علت این رویکرد پروتستانها نیز شعار بازگشت به کتاب مقدس بود. آنان با مطالعه کتاب مقدس، به این نتیجه رسیدند که اندیشههای آگوستین نزدیکی بیشتری با کتاب مقدس دارد. در میان نوشتهها و کتب کتاب مقدس، آثار و سخنان پولس بیشترین تأثیر را بر رهبران نهضت اصلاح در اتخاذ چنین رویکردی داشت:
پس چه بگوییم؟ بگوییم که خدا بیانصاف است؟ هرگز؛ زیرا خدا به موسی میفرماید: «به هر که بخواهم دلسوزی نمایم، دلسوزی خواهم نمود». بنابراین به خواستهها و کوششهای انسان بستگی ندارد، بلکه بسته به خدایی است که رحمت مینماید. کلام خدا به فرعون میفرماید: «به همین منظور تو را برانگیختم تا به وسیله تو قدرت خود را نشان دهم و اسم من در جهان انتشار یابد». بنابراین به هر که بخواهد، رحم مینماید و هر که را بخواهد، سرسخت میسازد.
یکی از شما به من خواهد گفت: «پس دیگر چرا خدا از ما ایراد میگیرد؟ زیرا کیست که بتواند با اراده او مقاومت کند؟». ای آدم! تو کیستی که به خدا جواب دهی؟ آیا کوزه از کوزهگر میپرسد: «چرا مرا به این شکل ساختی؟». مگر کوزهگر حق ندارد که از یک مشت گل، یک ظرف برای مصرف عالی و ظرف دیگر برای مصرف معمولی بسازد؟ (2)
این سخنان که مشابه آنها در نوشتههای پولس زیاد است، نشان میداد اندیشههای آگوستین با تعالیم پولس هماهنگتر است.
کلیسای کاتولیک برای اعمال، به ویژه شعائر و آیینها، جایگاه ویژهای قائل است و عمل را برای نجات ضروری میداند. کلیسای کاتولیک در شورای تِرِنت (که در مقابل نهضت اصلاح دینی برپا شد) بر دخالت اعمال انسان به همراه فیض الهی در فرایند نجات تأکید کرد:
آنان با رعایت فرمانهای خدا و کلیسا در حالی که ایمانشان با کارهای خیر توأم میشود، آن عدالتی را که از طریق فیض مسیح دریافت کردهاند، افزایش میدهند. (3)
یکی دیگر از اندیشههای مطرح پروتستانی درباره نجات انسان، آموزه «تقدیر ازلی» است. این آموزه را کالون- که یکی از رهبران مهم نهضت اصلاح بود- مطرح کرده است. شاید تأکید بسیار جریان اصلاح دینی بر عجز بشر و همچنین قدرت مطلق خداوند- که ریشه در آموزههای آگوستین و مهمتر از او پولس داشت- باعث شد تا این آموزه شکل بگیرد. کاتولیکها برای این سخنان خود، دلایلی نیز از کتاب مقدس میآوردند؛ مانند این آیه از رساله یعقوب: «پس میبینید که انسان از اعمال عادل شمرده میشود، نه از ایمان تنها». (4)
اما لوتر اندیشه دیگری را مطرح کرد که به «عادل شمردگی به وسیله ایمان» (5) معروف است. لوتر تأکید داشت که ما تنها به وسیله ایمان عادل شمرده میشویم نه اعمال نیکو. صرف ایمان ما را به شخصی عادل تبدیل میکند. البته این سخن به این معنا نیست که فرد مسیحی اگر ایمان آورد هر رفتاری نیز که داشته باشد نجات خواهد یافت؛ بلکه او میگوید یگان عاملِ نجات ایمان است اما فردی که ایمان بیاورد، رفتاری نیکو خواهد داشت. به عبارتی دیگر، اعمال نیکو وسایلی برای عادل شدن انسان نیستند بلکه ثمره عادل شمرده شدن فرد هستند؛ در واقع رفتار نیک فرد مؤمن به منزله میوه برای درخت (ایمان) او هستند. (6)
یکی دیگر از اندیشههای مطرح پروتستانی درباره نجات انسان، آموزه «تقدیر ازلی» است. این آموزه را کالون- که یکی از رهبران مهم نهضت اصلاح بود- مطرح کرده است. شاید تأکید بسیار جریان اصلاح دینی بر عجز بشر و همچنین قدرت مطلق خداوند- که ریشه در آموزههای آگوستین و مهمتر از او پولس داشت- باعث شد تا این آموزه شکل بگیرد.
بیشتر بخوانید: سنّت مقدس منبع ایمان ارتدوکس (1)
کالون و کالونیستها درباره نجات انسان، بر این باور بودند که همه چیز در ید قدرت الهی است و خداوند از ازل مشخص کرده است که چه کسانی ایمان آورده و نجات خواهند یافت و چه کسانی دچار لعنت ابدی خواهند شد. کالون میگوید:
ما به تقدیر ازلی معتقدیم- [یعنی] مشیت ازلیای که خداوند به وسیله آن، با خودش، آنچه را که اراده کرده است برای هر انسان پیش بیاید، معین میکند- زیرا تمام انسانها در شرایط و موقعیت یکسانی خلق نمیشوند، بلکه برای عدهای زندگی ابدی مقدر شده است و برای عدهای لعنت و نفرین ابدی.
از نظر کالون این مشیت چنان مسلم و قطعی است که کسی نمیتواند مانع تحقق آن شود. البته دلایل عملگرایانه نیز در تنظیم و تدوین این ایده نقش داشتند؛ کالون معتقد بود فرد مؤمن فقط زمانی از اعتماد کردن به شایستگیها و اعمال خود برای رستگاری، رها میشود که رستگاری به اراده خداوند وابسته باشد. (7)
نمایش پی نوشت ها:
1. برای اطلاع بیشتر از نظامهای ساختاری در فرقههای مسیحی، ر.ک : مری جو ویور؛ پیشین، ص456-457.
2. رساله پولس به رومیان؛ 14:9-22.
3. رابرت وان وورست؛ مسیحیت از لابه لای متون؛ ص355.
4. رساله یعقوب24:2.
5. Justification by Faith: واژه انگلیسی Justification (که در فارسی به عادل شمردگی ترجمه شده است) معادلی برای بیان مفهوم پیچیده «عادل بودن نزد خدا» در عهد قدیم است. این اصطلاح اشاره به وضعیتی دارد که در آن، آدمی در نزد خدا عادل شناخته میشود. بهتر است این واژه را «صالح و شایسته بودن نزد خدا» تعبیر کنیم (مقدمهای بر تفکر نهضت اصلاح دینی؛ ص219). افراد گناهکار زمانی «نجات مییابند و رستگار میشوند که به «عادل شمردگی» دست یابند. حال اختلاف لوتر و کلیسای کاتولیک در این بود که چه چیز موجب «عادل شمرده شدن انسان نزد خدا» و در نتیجه نجات او میشود.
6. تونی لین؛ تاریخ تفکر مسیحی؛ ص257-263.
7. آر. ماتزرات و پی. سورگل، «آیین کالونی»؛ هفت آسمان؛ شماره40، ص83-84.
حقانی فضل، محمد؛ (1393)، تاریخ مسیحیت جلد دوم از اقتدار پاپ تا تکثر معاصر، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول.