این تکیه از آثار دورهی قاجاریه است و در وسط تکیه، بقعهی آجری، بر مزار علامه جلیل و فقیه بزرگوار مرحوم آیتالله عبدالغفار تویسرکانی از علمای بزرگ اصفهان (متوفی به سال 1319 هجری قمری) قرار دارد. میر سیدعلی آیت نجفآبادی در زمان مشروطیت در یکی از زندانهای روسیه در ایران زندانی شد و در آن جا به قتل محکوم شد. خودش میگفت که در زندان یقین پیدا کردم که کشته خواهم شد. به همین دلیل نذر کردم که اگر خداوند مرا از زندان نجات داد و آزاد شدم، در مراسم امام حسین (علیه السلام) منبر روم و مردم را موعظه و ارشاد و مصائب آل الله علیهم السلام را بیان کنم. (4) کمی بعد با این توسل بود که به طور معجزهآسایی از مرگ رهایی مییابد و به واسطه این توجهات نذر میکند که تا آخر عمر خویش، منبر و روضهخوانی را ترک نکند. بنای بقعه عبارت از بنای هشت ضلعی با پنجرههای مشبک آجری است. از ویژگیهای این بقعه کاشیکاری کف بقعه میباشد. از دیگر ویژگیهای بارز این تکیه دفن یکی از خاندانهای علمی معروف اصفهان «خاندان قُدسی» و قبور شعرای معروف اصفهانی است.
موقعیّت جغرافیایی تکیه
این تکیه درست در پشت گنبد مسجد رکنالملک و اولین تکیه دست چپ در کوچهی تکیهی میر است، که از طرف شرق به کاروانسرای ملک و از شمال به کوچه تکیهی میر و از طرف غرب به کلانتری شانزده و از طرف جنوب به تکیهی گلزار منتهی میشود.
بزرگان مدفون در این تکیه
1- حاج میرزا عبدالغفار حسینی تویسرکانی:
که مدّاح شوشتر ز غفّار ذنب *** مرا سال تاریخ شد (بالغفور) (1)
فرزند سید محمدحسین حسینی. متوفّی 1319 ق. علامه جلیل، فقیه و مجتهد عالی مقام جامع علوم معقول و منقول. وی از شاگردان ملا حسینعلی تویسرکانی و آقا میر سید محمد شهشهانی بوده است و صاحب آثاری چون الف) حواشی بر اسفار ب) حاشیه بر شرح اشارات ج) حاشیه بر شرایع و ... میباشد. (2)
2- میر سیدعلی آیت نجفآبادی:
متوفّی 1362 ق. عالم فاضل، فقیه برجسته و مجتهد ژرفاندیش که در اواخر عمر کمتر فقیهی به جامعیت او بود. در فقه و اصول و حکمت و خصوصاً کلام بسیار ماهر بود. در نهایت قناعت و سادهزیستی زندگی میکرد. بیشتر منابرش را به ولایت ائمه اطهار صلواتالله علیهم برگزار مینمود. با اینکه مجتهدی بزرگ و فقیهی عالیقدر بود با مردم نشست و برخاست بسیار داشت و منبر زیاد میرفت و مکرر در منبرهایش میفرمود که باید ترجمه نماز را به مردم آموخت تا موقع نماز خواندن متوجه باشند، با که سخن میگویند؛ در این صورت کسی که نماز میخواند حضور قلب پیدا خواهد کرد. (3)وی در زمان مشروطیت در یکی از زندانهای روسیه در ایران زندانی شد و در آن جا به قتل محکوم شد. خودش میگفت که در زندان یقین پیدا کردم که کشته خواهم شد. به همین دلیل نذر کردم که اگر خداوند مرا از زندان نجات داد و آزاد شدم، در مراسم امام حسین (علیه السلام) منبر روم و مردم را موعظه و ارشاد و مصائب آل الله علیهم السلام را بیان کنم. (4) کمی بعد با این توسل بود که به طور معجزهآسایی از مرگ رهایی مییابد و به واسطه این توجهات نذر میکند که تا آخر عمر خویش، منبر و روضهخوانی را ترک نکند. دربارهی صلوات بر اهل بیت (علیهم السلام) نیز معتقد بودند که صلوات و سلام و تحیّات بر آن بزرگواران موجب رفعت و مزید مقام آنها نیست. زیرا که آنان در مقام قاب قوسین و نورالانوارند ولی صلوات بر آنها تعظیم و تجلیل آنهاست و نتیجه رفعت مقام و زیادت عائد شود از طرف خدا به شیعیان و تابعان و رعایای آنها. (5)
همه ساله در ماه رمضان درمدرسهی صدر جلسهی تفسیر قرآن برگزار مینمود. و نکتهی مهمّ درسهای ایشان آن بود که اجتهاد درس میداد و بسیاری از علما از محضر او کسب علم مینمودند. وی معتقد بود. مجتهد نباید ناقل صرف باشد بلکه باید استدلالی درس بدهد.
از آثارش حاشیه بر حاشیه آقا ضیاءالدین عراقی بر کفایه را میتوان نام برد. از شاگردان ایشان میتوان به: حاج میرزا علی آقا شیرازی، میر سیّدعلی علامهی فانی، بانو امین و شهید سیّد ابوالحسن شمسآبادی اشاره نمود. (6)
عالم عالیقدر آیتالله عالم نجفآبادی (مدفون در تکیه کازرونی) این حکایت در مورد آیتالله آقا سیدعلی نجفآبادی را نقل فرمودهاند که در یکی از ایام در مدرسه جدّه کوچک اصفهان بودم، با خودم گفتم: خدایا اولیای تو از دست تو جام مینوشند ما از دست تو جرعهای ننوشیدیم، پس لااقل از دست یکی از اولیای خودت جرعهای به ما بنوشان. پس از چند وقت آیتالله حاج آقا سیدعلی نجف آبادی را در خواب دیدم و در عالم رؤیا به من شربتی دادند و چون شربت را در عالم رؤیا از دست ایشان خوردم در فهم درسها موفقتر بودم و قدرت در کم قویتر شد. (7)
3- حاج سید محمدعلی مبارکهای:
عالم فرزانه و ادیب بزرگوار و واعظ شهیر متوفّی 1365 ق. آثار او حدود سی اثر ارزشمند است که از آن جمله: الف) تاریخ اصفهان در پنج جلد ب) دانشوران اصفهان در شش جلد ج) دیوان اشعار د) صراط المستقیم هـ) نورالقدسی (در شرح احوال علامه مجلسی) و) ثمرات العلوم ز) کشف المهلکات درباره سموم مسکرات است. مطابق کشفیات پزشکی و ادیان آسمانی آیات عبرانی و سریانی و عربی از تورات و انجیل و قرآن مجید. قابل ذکر است. (8)وی اهل سیر و سیاحت بود و از طریق افغانستان راهی هندوستان شده و تمامی بلادهند را تا سر حدّ هندوچین و شانگهای دیده و سپس از آنجا عازم سنگاپور شده و پس از سیاحت و تحقیق مجدداً به کلکته مراجعه و مشاهدات خود را در روزنامه حبلالمتین منتشر نمود که مورد توجه قرار گرفت.
وی از مراجع تقلید عصر از قبیل مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله میرزای نائینی و آیتالله آقا ضیاءالدین عراق استفاده نموده و به تصدیق مراتب علمی و اجتهاد نایل گشت. وی به عشق فراگیری علم از نجف به جانب شام و مصر و ممالک غرب و از آنجا به طرف آفریقا مسافرت نموده و در سامراء از محضر آقا بزرگ طهرانی استفاده کامل نموده و در جامعالازهر خدمت شیخ طنطاوی جوهری و در شام نیز خدمت سیدمحسن عاملی رسید.
مرحوم مبارکهای به دلیل روشنگویی و صراحت لهجه و نیز افشاگری علیه حکومت زمانه دستگیر و به زندان افتاد. در مدت نه ماهی که در زندان به سر میبرد به نوشتن رسالات مذهبی و نیز ارشاد زندانیان میپردازد. وی مباحثاتی با کسروی در ردّ نوآوریها و بدعتهای او داشته که در نشریههای آن عصر و از جمله روزنامه نقش جهان برای اطلاع عموم به چاپ میرسید. در آثار قلمی وی تسلط بر بیان و قدرت در کلام و احاطه وی بر معلومات به صورت توأمان دیده میشد. (9)
بیشتر بخوانید: تخت فولاد ؛ مزار شکوهمند
در بین بزرگان اهل منبر معاصرش کمتر کسی قدرت بیان او را داشته است. وی از طبع شعر سرشاری برخوردار بود و «صفایی» تخلّص میکرد. از اشعار اوست:
مرا یاری است که نامش گفتنی نیست *** لب لعلش عقیق سفتنی نیست
بدو گفتم که شب آیی بخوابم *** بگفتا چشم عاشق خفتنی نیست (10)
4- حاج میرزا محمدباقر تویسرکانی:
فرزند حاج میرزا عبدالغفار. متوفی 1374 ق. وی نیز مانند پدر بزرگوارش از فقهاء و علمای پرهیزگار و صاحب علم و کمال بود و صاحب آثار ارزشمندی چون الف) حواشی بر تفسیر روح البیان ب) روضالجنان فی حالات صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ج) مشکاة الضیاء (در احوال حضرت زهرا (علیهما السلام) میباشد. از علمای بزرگی چون میرزا بدیع درب امامی و آخوند کاشی کسب علم نمود. (11)در این تکیه همچنین خاندان قدسی از خاندانهای با فضل و هنر در زمینه ادب و هنر و چند شاعر برجسته دیگر مدفون هستند که عبارتند از:
5- میرزا عبدالحسین قدسی:
فرزند میرزا محمدعلی خوشنویس، متوفّی 1366 ق. عالم فاضل، شاعر ادیب و خطاط. وی مؤسس مدرسهی قدسیّه از مدارس نوین است. در نگارش خط ثلث و رقاع استاد و در نوشتن خط خوش استادی بینظیر بود. از هنرنماییهای وی یکی آن بوده که سورهی اخلاص را برای روی یک دانه برنج مینگاشت. وی از شاگردان آخوند کاشی بود. از آثار او کتاب «تحفة الفاطمیه» (در مناقب حضرت زهرا (علیهما السلام) به چاپ رسیده است. از اشعار اوست.هر دام نهادم نشد او رام بجز اشک *** قربان دل نازک و دُردانه پسندش
ترسم شکند موی میانش ز لطافت *** آویخته دل بَس که به هر تار سمندش
گردیده اسیر سر زلفش همه عالم *** قدسی عجبی نیست گرافتاد به بندش (12)
میرزا حسن قُدسی:
فرزند محمدعلی، متوفّی 1377 ق. مؤلف «شرح صمدیه» از اساتید خوشنویس خط نسخ که در علوم عربی و ادبی مقام برجسته داشت.7- مرحوم آقا جمال الدین قدسی:
فرزند مرحوم آقا عبدالحسین، متوفی 1394 ق. ادیب فاضل خطاط.8- میرزا مهدی قدسی:
فرزند محمدعلی خوشنویس، متوفّی 1378 ق. خطّاط و خوشنویس: به این ترتیب محمدعلی خوشنویس و فرزندانش همگی از خطّاطان و خوشنویسان معروف اصفهان بودند. (13)9- حاج میرزا حبیبالله نیّر:
فرزند حاج شیخ محمدباقر واثق. متوفّی 1379 ق. از شعرا و ادبای معروف. مؤلف کتاب «معادن الافادات» در سه جلد که به چاپ رسیده است. وی از محضر علمای بزرگی چون شیخ مرتضی ریزی و آخوند کاشی کسب علم نمود. در فنون ادب، ریاضی، شعر، تجوید و خط صاحب نظر بود. عمدهی برجستگی وی سرودن شعر به زبان عربی و فارسی بود. بخصوص در فن ماده تاریخ گویی مهارت داشت، و برای اکثر علمای زمانش مرثیه و ماده تاریخ گفته است. وی قرآنهایی به خط خویش نگاشت. همچنین وی ارادت خالصانهای به اهل بیت (علیهم السلام) داشت. از اشعار اوست:عمر من گشت خزان، کاش نسیم رحمت *** بر نهالم وزد و برگ گناهم ریزد
در تاریخ فوتش سروده شد: «بهشتی شد حبیب الله نیّر». (14)
10- شیخ محمدباقر واثق همدانی:
پدر حبیبالله نیّر. متوفی 1336 ق. فاضل و ادیب برجسته. از آثارش نُصح الحبیب (دیوان اشعار) که در پند و نصیحت به فرزندش سروده است. چنانکه میسراید:اولین پند من این است ای پسر *** غصه از روزی برای خود مخور
منت روزی مبر از آن و این *** رو بخوان والله خیرالرازقین
... این نصایح را به دقت گوش کن *** همچون آب زندگانی نوش کن (15)
11- سیدعلی بدیعزادگان:
فرزند حاج عبدالحسین درب امامی، متوفّی 1387. شاعر و ادیب متخلّص به «هور». صاحب دیوان اشعار. وی نوادهی دختری عالم جلیل حاج میرزا بدیع درب امامی بود. وی به سبب حفظ آیات الهی و احادیث دینی گاه یک آیه را تماماً و گاه بخشی از آن را در اشعار خویش درج میکند و با این گونه تضمینات به شعر خود لطافت و ظرافت خاص میبخشد. پارهای از اشعار او یا ترجمهای صریح از آیات قرآن و حدیث است و یا آنکه به طریق ایماء و اشاره ناظر بر گفتههای خدا و رسول است. چنانچه میسراید:مثال الیوم اکمَلتُ دینکُم (16) افزود *** به قدر و آبروی نسل شیعیان امروز
وی در نگارش انواع خط از نستعلیق و ثلث گرفته تا نگارش خط لاتین صاحب ذوق بوده و از سوی دیگر در سرودن ماده تاریخ مهارتی بسیار داشت. وی به دو زبان فارسی و عربی شعر میسرود. تاریخ فوت وی چنین است: «هور منزل گرفت بر مینو» (17) 1346 ش. چند مصرع از اشعار اوست:
مرا جز به سوی تو راهی نباشد *** که جز آستانت پناهی نباشد
گدا را امیدی که ناامیدی *** به جز به در تو شاهی نباشد... (18)
نمایش پی نوشت ها:
1. شیخ محمدباقر نجفی (الفت): نفحات الروضات، ص 330.
2. مهدوی: دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 415.
3. نور محمدی: شرح حال مجتهد نجفآبادی، ص 41.
4. همان منبع، ص 57.
5. همان منبع، ص 93 و 93.
6. نور محمدی، محمدجواد: حکایت پارسایی، صص 120- 128.
7. نورمحمدی: ناگفتههای عارفان، ص 158.
8. جهت شرح حال وی به کتاب واعظ خیابانی: علمای معاصر، صص 442- 444؛ و کتاب مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت اصفهان ویژه اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام به کوشش فضلالله صلواتی مراجعه نمائید (مقاله شرح حال مرحوم آیتالله حاج سید علی مبارکهای نوشته رضا موسوی نسب).
9. همان.
10. مهدوی: رجال اصفهان، ص 37.
11. مهدوی: دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 181؛ عقیلی و خلیلیان: جلوه قرآن در خاک تابان، ص 100.
12. مهدوی: رجال اصفهان، صص 37 و 38. جهت اطلاع بیشتر مکارم الآثار، ج8، ص 2823.
13. راجع به خاندان علمی و هنری قدسی، ر. ک: همایی: تاریخ اصفهان (مجلد هنر و هنرمندان)، صص 111 - 124.
14. جهت اطلاع کامل از احوال و آثار ایشان به مقالهی «نیرالادباء و کتاب معادن» نوشته ابن الرسول، در مجلهی آیینه پژوهش، سال چهاردهم، شماره پنجم، صص 50- 60 رجوع شود.
15. همان مأخذ.
16. الیومَ اَکملتُ لَکُم دِینکُم و اَتممتُ عَلیکُم نِعمتی... .، (سوره مائده، آیه 3).
17. موسوی، کمال: مقاله هور (هنرمند تاریخییه سرا)، فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 17 و 18، زمستان 79 ، ص 69 و 70.
18. متن کامل این شعر در دیوان هور اصفهانی، ص 38.
عقیلی، سیداحمد، (1391)، تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی، تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ ششم.