نویسنده: جواد رحمانی
در روند بررسی انقلابهای دنیا، یکی از مسائلی که صاحب نظران و اندیشمندان مطالعات انقلابها را به تأمل وامی دارد، علل و چرایی انشعابها، فاصله گرفتنها، خیانتها یا دیگر سیاستهای انحرافی انقلابیون است.
در تمامی انقلابها، ریزش و رویش وجود داشته است و این پدیده انکار کردنی نیست. امروزه و در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی نیز ما شاهد چنین پدیدههایی هستیم.
مهمترین معیار تشخیص ریزشها و رویشها در کاروان انقلاب، حول این چهار اصل است: اسلام، انقلاب، امام خمینی، و ولایت فقیه. هر ریزشی به دنبال خود رویشهایی نیز دارد. اگر ریزش با رویش همراه باشد، نشان پویایی و سلامتی نظام است. در واقع آفتها و ریزشها برای انقلاب، همانند واکسنی است که آن را استحکام میبخشد و ضامن بقایش است، همچنین جلوی گسترش برخی انحرافها را میگیرد. انقلاب اسلامی ایران نیز به خاطر ریزشها و رویشهایش، زنده و تاریخساز شده است.
سال 1388 نیز آشکارا سال ریزشها و رویشهای انقلاب بود. در این سال، برخی خواص مردود شدند و تعداد نخبگان مردودی از دورههای قبل بیشتر بود، ولی انقلاب اسلامی در این سال رویشهای زیادی نیز داشت. به هر حال، شایسته است که ریزشها و رویشهایی را که در طول تاریخ اتفاق افتاده است، همچون آینهای مقابل خود قرار دهیم و از آن درس بگیریم.
در این نوشته در مورد ریزشها و رویشها و عوامل آن سخن خواهیم گفت.
معیار ریزشها و رویشهای انقلاب
مهمترین معیار تشخیص ریزشها و رویشها در کاروان انقلاب، حول این چهار اصل است: اسلام، انقلاب، امام خمینی، و ولایت فقیه.همراهان انقلاب به اسلام و تشیع معتقد و به اصول انقلاب اسلامی پایبندند، و به آرمان های امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایمان دارند و به اصل کلی ولایت فقیه ملتزم هستند.
هر شخصی که در سخن و عمل پایبندی به این اصول را ثابت کند، در مدار انقلاب است و سرپیچی از هرکدام از این اصول، نشانه ریزش شخص از کاروان انقلاب است.
ریزش
ممکن است بعضی افراد و گروهها که به ارزشها و باورهای خاصی معتقد بودند و حتی در مراحلی نسبت به آن وفاداری شدید و افراطی داشتند، پس از چندی نسبت به آن باورها دچار تردید گردند و به تدریج به آنها بیاعتقاد شوند.بنابراین وقتی میگوییم در درون انقلاب، ریزش اتفاق افتاده، یعنی عدهای به هر دلیلی از قطار انقلاب اسلامی پیاده شده و از آن فاصله گرفتهاند.
در هر دوره، کسانی هستند که نمیتوانند با آرمانها و برنامههای انقلاب اسلامی همگام شوند؛ آنها به تدریج ریزش میکنند و راه دیگری در پیش میگیرند. این افراد میپندارند که انقلاب بیراهه میرود، بنابراین در مقابل حرکت متعالی انقلاب اسلامی مقاومت میکنند و در نهایت، خود را از صف انقلابیون جدا میسازند.
ریزش را میتوان به صورت همراهی نکردن عدهای با مرحلهای از مراحل تکاملی انقلاب اسلامی نیز تعریف کرد.
از انتخابات نهم تاکنون، به ویژه پس از انتخابات دهم، پالایشی در درون انقلاب اسلامی صورت گرفت و شاهد برخی ریزشها و رویشها بودیم. برخی این ریزشها را نشانه ضعف نظام میپندارند، ولی واقعیت این است که با پالایش و تهذیبی که در درون انقلاب اسلامی رخ میدهد از ناخالصیهای آن کاسته میشود و قطار انقلاب سریعتر و پربارتر به پیش خواهد رفت.
عوامل مؤثر در ریزشها
* دنیا طلبیاز صدر اسلام تاکنون، حاکمان و رهبرانی که با انگیزههای دنیاطلبانه به مقامهای بالا دست یافتهاند، دچار انحراف و ریزش شدهاند؛ چرا که مدیریت و مسئولیت در حکومت دینی باید با محرومیت همراه باشد. نگاهی گذرا به زندگی پیامبر گرامی اسلام، امام خمینی، و رهبر معظم انقلاب نیز بیانگر این واقعیت است که رهبری جامعه اسلامی با رفاه و دنیاطلبی سازگاری ندارد.
* قدرت طلبی
هنگامی که انقلابی رخ میدهد و جریانی حاکم میشود، اندیشه قدرتطلبی نیز در ذهن برخی افراد شکل میگیرد. این اندیشه، آغازی برای ریزش است.
* فساد مالی
گاه صاحبان قدرت، از اطلاعات اقتصادی که در اختیار دارند به سود خود یا فرزندان و اطرافیانشان استفاده میکنند. پیدایش فساد اقتصادی، فساد سیاسی و اخلاقی و اعتقادی را نیز در پی خواهد داشت و سپس ریزش رخ میدهد.
* نداشتن بصیرت
برخی افراد، دشمن را میشناسند، ولی گاه دشمنی او را تشخیص نمیدهند و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را ندارند. این بیبصیرتی به ویژه در میان خواص و نخبگان، مشکلات زیادی برای جامعه پدید میآورد و ریزش خواص و نخبگان را به دنبال خواهد داشت.
* بیتوجهی به اصل ولایت فقیه یا مخالفت با آن
با تأمل در زندگی و رفتار ریزشیهای این انقلاب، در مییابیم که گروهی از آنها یا دیدگاههای امام را نپذیرفته بودند و به آنها عمل نمیکردند یا در نظریههای آن مرد بزرگ تردید داشتند و گاه با صراحت با او مخالفت میکردند. در سالهای اخیر نیز مخالفتهای آشکار و نهان سران فتنه را با برخی رهنمودهای رهبر معظم انقلاب شاهد بودیم. بیتوجهی به سخنان این رهبر فرزانه، باعث ریزش برخی از خواص گردید.
غربگرایی به عنوان یکی از عوامل ریزش، ممکن است به یکی از دلایل زیر باشد: تحصیل در غرب، بهرهگیری از منابع علمی غرب، تأثیر تبلیغات و... * فاصله گرفتن از مردم
برخی مسئولان در دورههای پس از انقلاب با فاصله گرفتن از واقعیت زندگی مردم، مشیِ غیر انقلابی در پیش گرفتند. به دیگر سخن، برخی افراد پس از پیروزی انقلاب، با رسیدن به قدرت یا ثروت، برای بقای آن تلاش کردند. آنها به تدریج از آرمانهای اولیه انقلاب و همچنین از محرومان و مستضعفان فاصله گرفتند و در مقابل مردم و انقلاب صفآرایی کردند. همین امر، اسباب سقوط و ریزش آنها را فراهم ساخت.
* رگههای التقاط
وجود رگههای التقاط در برخی از انقلابیونی که با اصول انقلاب فاصله داشتند، سبب ریزش آنها شد. این افراد، یک پا در خیمه آرمانهای انقلابی داشتند و یک پا در آرا و ایدئولوژیهای غیر انقلابی. حضور چنین افرادی، به ویژه در دوره پیش از انقلاب و نخستین سالهای پس از پیروزی، چشمگیرتر بود.
* ضعف شخصیتی
ضعف شخصیتی و ناپختگی برخی جریانها یا افراد، چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ سیاسی، در دورههای مختلف انقلاب سبب شد که آنها در ایستگاههای مختلف، از قطار انقلاب پیاده شوند؛ ولی قطار انقلاب همچنان با سرعت تمام در حال پیشروی است.
* تأثیر مال حرام
اشخاصی که اهل حرامخوری میشوند، به مرور زمان از مسیر درست نیز منحرف خواهند شد. یکی از دلایل مهم مقابله طلحه و زبیر با امیرمؤمنان، استفاده آنها از اموال نامشروع و گردآوری ثروتی هنگفت از این راه بود.
در انقلاب ما نیز همین اتفاق رخ داد. برخی اشخاص و گروهها پس از ارتحال امام (رحمه الله)، در پی بحث خصوصیسازی، وامهای کم بهره یا بلاعوض فراوانی به بهانههای مختلف از بانکها گرفتند و در کارهای خاص صرف کردند و به قطبهای اقتصادی تبدیل شدند. همین ثروتهای باد آورده، برخی انقلابیون را به ضد انقلاب تبدیل کرد، چرا که انقلاب را در تعارض با ثروت خود میدیدند و ثروتشان را بر انقلاب ترجیح میدادند. به همین دلیل از انقلاب فاصله گرفتند؛ در حالی که اگر این ثروت براساس مشارکت و سهام عادلانه توزیع میشد، چنین اتفاقی نمیافتاد.
بیشتر بخوانید: انقلاب اسلامی و ریزش ها
* لجاجت
ویژگی لجاجت در شخصیت برخی افراد، سبب میشود که آنها اهل منطق و استدلال نباشند. شاید آنها در ابتدا نیز ظاهری منطقی داشته باشند، ولی در بحرانها از هر راه غیرمنطقی و نادرستی استفاده میکنند تا به اهداف خود برسند. این افراد که نتوانستهاند ضعفها و آسیبهای روحی خود را اصلاح کنند، به دلیل همین اصرار بر اشتباه خویش، جزو ریزشیها خواهند بود.
* سادهاندیشی
گاهی افراد بدون داشتن بصیرت لازم، به راحتی به بعضی اشخاص اعتماد کامل میکنند. در تاریخ انقلاب، شخصیتهایی فقیه و مجتهد بودند که بصیرت سیاسی نداشتند. آنها به افرادی اعتماد میکردند و حرف و مستندات دیگران را نمیپذیرفتند. این ویژگی سبب ریزش آنها شد.
* غربگرایی
غربگرایی به عنوان یکی از عوامل ریزش، ممکن است به یکی از دلایل زیر باشد: تحصیل در غرب، بهرهگیری از منابع علمی غرب، تأثیر تبلیغات و...
به جز این موارد، عوامل دیگری نیز ممکن است در مراحل و مقاطع مختلف، باعث ریزش اشخاص شود؛ از جمله: آلودگیهای اقتصادی، ریاستطلبی، امتیازجویی، حسادت، کینهجویی، خیانت به بیتالمال، خودبزرگ بینی، رنجش از اجرای حدود، دوری از تقوا، ضعف بینش، کژفهمی در دین، سست باوری دینی، منفعتطلبی و...
* رویش
کلیت انقلاب اسلامی ایران، رویش مجدد تمدن اسلامی در فضایی جدید بود؛ رویشی که بهار دوباره خدا محوری را نوید میداد و میکوشید در تمام عرصههای زندگی، خود را نمودار و شکوفا سازد؛ رویشی که با رهبری امام اوج گرفت؛ رویشی که مقام بندگی را به انسان بازگرداند و در مقابل نفسپرستی و انسانمحوری، خدامحوری را زمزمه کرد.
در مراحل سیر تکاملی انقلاب اسلامی و در کنار ریزشها، رویشهای زیادی نیز رخ داد. قشر وسیعی از روشن فکران و نخبگان و مستضعفان و مظلومان در ایران و در دنیای اسلام و همچنین در مقیاس جهانی، شیفته انقلاب اسلامی شدند و به سوی آن آمدند. رویشهای انقلاب در مقاطع مختلف، بسیار متعدد است که اخرین نمونه آن، حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 9 دی، در دهه چهارم انقلاب، و دفاع جانانه آنان از ولایت و تمامی ارزشهای انقلاب بود. این خود شاهدی بر زنده بودن انقلاب و رویشهای جدید است.
در مقیاس جهانی نیز هویتیابی شیعیان در جهان و رشد تشیع در کشورهای مختلف، توجه و گرایش به اسلام انقلابی و حتی تمایل بسیاری از کشورها به اسلام، و افزایش هواداران جمهوری اسلامی در جهان، از جمله رویشهای نظام اسلامی در عرصه جهانی است.
عوامل مؤثر در رویش
در این بخش، به برخی از عوامل رویش در نظام اسلامی اشاره میکنیم:* تربیت نیرو
یکی از دلایل رویش، تربیت نیرو از سوی نظام است. نظام اسلامی در طول عمر پر برکت خود همواره تلاش کرده است فکر و اندیشههای انقلاب را گسترش دهد. با گسترش اندیشههای انقلاب، جانهای تشنه بسیاری جذب آن شدند و سیراب گردیدند و به این ترتیب، نظام، نیروهای زیادی را تربیت کرد، که از مصادیق رویشها هستند.
* تازگی و بالندگی
عامل مهم دیگری که در رویشها به شدت اثرگذار است، این است که حرکت و جریانی نظیر انقلاب اسلامی ایران، تازگی و بالندگی خود را همچنان در عمل دنبال کرده است. این تازگی و بالندگی، از عوامل جاذبه انقلاب بوده و سبب رویشهای زیادی شده است.
* اهداف و مقاصد مثبت
از دیگر عوامل رویش در دوران پس از انقلاب اسلامی، انتخاب و پیگیری اهداف و مقاصد مثبت و آرمانهای پاک بوده است. وقتی هدفهای ما، خداجویی، عدالتطلبی، ظلمستیزی، مبارزه با استکبار جهانی، کمک به مظلومان، استقلال و آزادی و... باشد، بیشک گرایشهای زیادی به این نظام پیدا میشود و رویشهایی نیز پدید میآید.
* اخلاق و سعه صدر
برای توجیه یک مسئله، همیشه به استدلال عقلی و فلسفی نیاز نیست؛ گاه شنیدن سخنان دیگران با سعه صدر و احترام، میتواند در جذب و آمادهسازی زمینههای رویش مؤثر باشد.
پاسخ به شبههها
در دورههای پس از انقلاب و به ویژه در دهه اخیر، شاهد شبههافکنیهای فراوان دشمنان انقلاب بودهایم. انتقال معرفت صحیح و پاسخ به شبههها، زمینهساز رویشهاست و از ریزشها نیز جلوگیری میکند.چند نکته در مورد رویشها و ریزشها
* هر جامعهای، متناسب با ارزشهایش، هم ریزش دارد و هم رویش. باید موشکافانه در مورد دلایل ریزش و رویش تحقیق شود.* باید با تزریق معنویت و بصیرت به جامعه و ارتقای دانش افراد آن، در تقویت رویشها کوشید و با حفظ نیروهای موجود نظام، از ریزش آنها تا حد امکان جلوگیری کرد. همچنین زمینه جذب حداکثری و رویشهای جدید برای نظام و انقلاب را فراهم ساخت.
* ریزشها آثار کوتاه مدت و قطعی دارند، اما رویشها ماندگارند؛ زیرا براساس فطرت، جوامع بشری به سوی صلاح و رستگاری در حرکتند.
* نباید به راحتی سبب ریزش افراد شد و هر ضعفی را به پای ریزش گذاشت.
* رویشها به بسترهای فرهنگی و اجتماعی مناسب و ارتقای سطح فرهنگ و اندیشه مردم نیاز دارند؛ همان گونه که در ریزشها، زمینهها آسیبپذیریهای اجتماعی نقش مؤثری ایفا میکنند. پس باید مراقب این مقولات بود.
* اگر کسی اصرار داشت که از مدار انقلاب خارج شود، نباید از ریزش او نگران شویم و تردید به خود راه دهیم؛ حتی اگر وی در پست و مقام بالایی باشد؛ چرا که انقلاب همیشه با ریزش و رویش همراه بوده است و ریزشها برای انقلاب همانند واکسنی است که آن را بیمه میکند.
* هرگاه ارتباط رهبران اجتماعی با مردم، نزدیکتر باشد، زمینههای رویش فراهمتر است؛ از این رو اهل باطل و دشمنان حق همیشه میکوشند این ارتباط را خدشهدار سازند.
* از آنجا که خواص مورد وثوق و محل اعتماد و رجوع مردم هستند، رفتار و سبک زندگیشان نقش تعیینکنندهای در رویش نیروها دارد.
* معمولاً رویشها در دوران غربت اسلام و جبهه حق رخ داده است و محصول دوران مجاهده و تلاش است. بر این اساس جلوههای زیباتر و ماندگارتری دارند.
منبع مقاله :
نشریه گلبرگ، شماره 127، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، بهمن 1389.