زرتشت، یکی از ادیان قدیم در جهان و ایران است که از آن بهعنوان یکی از ادیان الهی نامبرده میشود. مستشرقین بسیاری بر روی این دین، پژوهشهایی را انجام دادهاند که بهترین این پژوهشها، فعالیت علمی است که توسط سه تن از اساتید زرتشت پژوه، پروفسور کای بار، آسموسن و مری بویس به رشته تحریر درآمده و توسط دکتر فریدون وهمن ترجمهشده است. «معرفی دیانت زرتشت»، «اصول عقاید دیانت زرتشت» و «دیانت زرتشت در دوران معاصر» بخشهایی است که این کتاب را شکل دادهاند.
تعداد کلمات 2509/ تخمین زمان مطالعه 13 دقیقه
نویسنده در انتهای بخش دوم منابع و مدارکی که در نوشتن مقاله خویش از آن بهره جسته است را نیز آورده است.
3.1: اصول عقاید و اعتقادات زرتشت
نویسنده در ابتدا اذعان دارد که نوشتن شرححال کامل و جامعی از زندگی و فلسفه و عقاید پیامبران کاری بهغایت دشوار و درنهایت سختی است و در این میان زرتشت را بهغایت سخت و مشکلتر از دیگر ادیان همچون کنفوسیوس، بودا، مسیح و اسلام میداند تا حدی که دشواری کار را بدان جا میداند که این پژوهش را بهکلی، غیرممکن به تصویر میکشد.[1]نویسنده علت این امر را ابهام در جزئیات زمانی زرتشت، حیات و زندگی او و وضع اجتماعی دوران اوست.[2]
3.1.1: زرتشتِ پیامبر
او قائل است که زرتشت پیامبر بوده است نه صرفاً یک رهبر مذهبی (= موبد مغ) که قائلین به این امر بهاصطلاح zarathustroam (زرتشت وار) یا مانند زرتشت استناد میکنند.[3]3.1.2: نظرات در مورد وجود زرتشت
آسموسن بیان میدارد که فلاسفه و مورخین قدیم یونان هر یک نظری در مورد زمان زندگی او داشتند.> مورخ یونانی خسانتوس: 400 سال قبل میلاد
> هرمودودورس شاگرد افلاطون: او ستارهپرست بوده و در 5000 سال قبل از فتح تروی بوده است.
> اودکسوس و ارسطو: 6000 سال قبل از افلاطون.[4]
3.1.3: آشنایی غرب با زرتشت
آغازگر پژوهش در مورد زرتشت با دو کتاب «زند» و «اوستا» که در سال 1771 میلادی نوشتهشده، شروعشده است.[5]3.1.4: مشخصات کلی زرتشت
نویسنده بدون ذکر منبع، بیان میدارد که زرتشت در شمال شرق ایران یعنی خوارزم و در ساحل جنوبی رود سیحون در بین مردمانی که پیشۀ ایشان گلهداری بدوه و آن منطقه اسکان داشتند، زندگی میکرده و به بیان عقاید و نیز گسترش دین خود پرداخته است. مردمانی که زرتشت در بین ایشان بوده است، کشاورزی محدود داشته و تمدن روستایی داشتهاند.[6]زمان زندگی او 258 سال قبل از اسکندر بیانشده است.[7] اما میتوان گفت زمان زرتشت حداقل در حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح یعنی قبل از امپراتوری هخامنشیان بوده است.[8]
او از دودمان سپیتما[9] است و نسبش به هائیچتسب رسیده و نام پدرش پورشسب بوده است.
نویسنده بیان میدارد که او خود قبل از نبوتش داردی مقام مذهبی بوده و در آداب و سنن قدیمی آریایی سمت قربانی کردن حیوانات زئوتر را داشته است.[10]
از ویژگیهای دیگری که نویسنده در کتاب برمیشمرد نگاه او به خدای واحد است. او مینویسد:
«زرتشت روح و فکرش در تسخیر خدای واحد اهورامزدا بوده و به ستایش و بشارت نام او پرداخته است. خدای یگانه (اهورا) را دانا (مزدا) نامید که آسمان و زمین را خلق کرده است. در کتبیه های هخامنشیان میبینیم که اهورامزدا زمین را در اینجا ... آسمان را در آنجا ... انسان را ... و شادی را برای انسان خلق نموده است.»[11]
پروفسور آسموسن قائل است که اهورامزدا بهتماممعنا زائیدۀ فکر زرتشت بوده و طبق پژوهشهای قبل از او کسی با این نامآشنا نبوده است.[12]
3.1.5: بیان چند اصطلاح
نویسنده در ادامه به بیان پند اصطلاح که در فهم تعالیم زرتشت و نیز عقاید او مؤثر بوده، پرداخته است. این اصطلاحات عبارتاند از: سپنت[13]، اهوم بیش[14]، سوه[15]، فرش[16]، مَگَ[17]، مگون[18]، واستری[19]، فشوینت[20]، انگره مینئو[21]، گیتی[22]، مینو[23]، گات ها[24].3.1.6: عقاید خاصه زرتشت
نویسنده در ادامه به بیان چند عقیدۀ خاص زرتشت ازجمله: نفی عمل قربانی نمودن گاو[25]، وجود آورندۀ خوبی و بدی[26]، پل میزان[27]، خالق بودن اهورامزدا[28]، رسم ازدواج موسوم به خویتوکدات که ازدواجی بین اقارب و نزدیکان است و در ادامه به ذکر متونی که این نوع از ازدواج در آن آمده است و مربوط به متون زرتشتی است، اشاره دارد.[29]3.1.7: اندرزنامه
نویسنده در بخش پایانی نوشتۀ خود، اندرزنامهها که بخش خاصی از نوشتههای مذهبی زرتشتیان است را آورده که متنی میباشد که او از اندرزنامه برگزیده است و 53 اندرز آن را آورده است. گزیدۀ اندرزپوریوتکیشان (=رهبران و پدران دینی) متنی است که او در این بخش از نوشتار خویش بدان اشاره دارد که برخی از این موارد را در این نوشته میآوریم:[30]> «... و هر کس که در گیتی است باید یشت (= نیایشهای دینی) بجای آوردن و گناهانی را که دستوپا عامل خواهند بود بشناسد. مگر آنان که کر و گنگاند. جز این نشود. پس هر کس باید به هیر بدستان رود و زند بیاموزد.
> در کسب فرهنگ کوشا باشید، چه فرهنگ تخم دانش و میوۀ آن خرد است و خرد محافظ در دو جهان است.
> هیچکسی را به مسخره نگیرید چه آنان که کسی را به استهزاء گیرند خود مسخره، بدبخت و نفرینشده باشند و آنان را فرزندان شایسته و ارتشتار (=رزمجو) کم بود.
> هرروز برای پرستش به انجمن بهان شوید چه آنکه بیشتر به انجمن بهان شود، بیشتر کار نیک و پارسایی بخشند.
> هرروز سه بار به آتشکده شوید و آتش را نیایش کنید، چه آنکه او بیشتر به آتشکده رود و بیشتر آتش نیایش کند او را بیشتر خواسته و پارسایی بخشند... »[31]
3.2: منابع و مآخذ نویسنده
او در نوشتۀ خویش از 18 منبع زبان انگلیسی بهره برده است.[32]بیشتر بخوانید: معرفی کتاب «دیانت زرتشت»
4. معرفی بخش «دیانت زرتشتی در دوران معاصر»
این مقاله توسط دکتر مری بویس (1920-2006 میلادی) نوشتهشده است و دارای 9 فصل میباشد. فصول این بخش عبارتاند از:1. دیانت زرتشتی در دوران متأخر
2. سابقۀ تاریخی
3. خداوند و شناسایی او
4. موبدان و مردم عادی
5. عبادات
6. تعالیم و اصول دین
7. سرنوشت نهایی
8. موقعیت کنونی دیانت زرتشت
9. تاریخچه کوتاهی از مطالعات مربوط به دیانت زرتشتی
4.1: دیانت زرتشتی در دوران متأخر
خانم مری بویس، یکی از ویژگیهای دیانت زرتشتی را دقت و محافظهکاری زرتشتیان در بهجای آوردن همۀ مراسم پرستش و عبادات بهخصوص پایداری ایشان به رعایت جزئیات و رسوم و آداب مذهبی است.[33]4.1.1: مهمترین مراسم و تشریفات
نویسنده قائل است، مبارزه با اهریمن با رعایت اصول اخلاقی و پاکی که همراه اجرای مراسم و ترتیبات خاص دینی است، مهمترین عامل در مراسم و تشریفات دینی، آتش مقدس است.[34]او این دین را ازاینجهت که دارای مبانی سهگانه خوبی است (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) است، یک دین فعال و پویا میداند.[35]
سپس نویسنده اذعان میدارد که هدف اصلی این دین و دیانت دینداران آن، پیروزی نهایی نیکی و خوبی است برعلیه شر و بدی.[36]
4.2: سابقۀ تاریخی
او، جایگزینی دین اسلام بهجای زرتشت در کشور ایران را مصادف با قرن هفتم میلادی میداند که پس از مغلوب شدن ایران توسط اعراب به وجود آمد و فقط گروه کوچکی بر روی دین خود ماند و پافشاری کرد و تاکنون این وضعیت ادامه دارد.[37]4.2.1: دو گروه باقیمانده
نویسنده در مورد باقیماندگان از زرتشت پس از دوران ساسانیان اینگونه بیان میدارد:«دو گروه زرتشتی از دوران قدیم باقیماندهاند. یکی اولادان و احفاد آن گروهی که سرزمین مادری خود ایران به زندگانی ادامه دادند و ایرانی نامیده میشوند و دیگر بازماندگان آن دستهای که برای نجات و حفظ دیانت خود به هندوستان مهاجرت نمودند و پارسی یا پارسیان نام دارند.»[38]
پسازآن به سیر تاریخی این گروهها تا قرن بیستم پرداخته که سرانجام اکثر زرتشتیان به دو شهر یزد و کرمان مهاجرت کرده و سختیهایی را دررسیدن به توشۀ خود میکشیدند[39] و نهایت تمام سختیهای ایشان با انقراض سلسلۀ قاجاریه در سال 1920 میلادی به دست رضاشاه پهلوی و مهاجرت زرتشتیان به تهران به اتمام رسید.[40]
نویسنده طبق آمار مربوط به دوران حکومت پهلوی بیان میدارد که تقریباً ده هزار نفر زرتشتی در تهران سکونت دارند درصورتیکه در ابتدای قرن بیستم، فقط 200 تا 300 نفر بودهاند. بر طبق آماری که در سال 1962 میلادی بهعملآمده، زرتشتیان ایران 17296 نفر میباشد که 2000 نفر از ایشان در کرمان و 5000 نفر از ایشان در یزد و توابع آن زندگی میکنند.[41]
او در ادامه بیان میدارد که یزد، کماکان مرکز مذهبی زرتشتیان ایران است و مهمترین محل و مرکز ازلحاظ مراسم و آداب مذهبی دهکدۀ شریفآباد در 60 کیلومتری شمال یزد است.[42]
4.2.2: سه آتش مقدس
مری بویس، این زرتشت پژوه مستشرق، چگونگی پدید آمدن آتش بهرام اشاره داشته و مجموعۀ اتفاقاتی که برای این آتش و نوع حفاظت زرتشتیان از این آتش است را شرح میدهد.[43]4.3: خداوند و شناسایی او
نویسنده در ابتدای این فصل که فصل کوتاهی را به خود اختصاص داده است مطالبی را در مورد خدای زرتشت بیان میکند که این مطالب بهعنوان اصل اعتقادی زرتشتیان است:«پارسیان هند و زرتشتیان ایران دیانت خود را بر اساس یکتاپرستی استوار میدانند خدای واحد و بزرگ اهورامزدا است که سرچشمه و خالق همۀ نیکیها و خوبیهاست و سرانجام بر اهریمن و قوای بدی پیروز خواهد شد. هدف زندگی هر فردی باید خشنود نمودن وی و تقویت نیروهای نیکی باشد.»[44]
سپس او به دیگر خدایان این دین اشاره دارد که بیشتر با امور دنیوی زرتشتیان ارتباط دارد و برخی را همچون وهرام (بهرام)، وهمن (بهمن)، اسپندارند، آناهیداردویسور را نام میبرد.[45]
4.4: موبدان و مردم عادی
زرتشتیان نیز بهمانند دیگر ادیان دستهبندیهایی را در میان پیروان خویش قائل هستند که در این دین به دو گروه تقسیم میشوند: گروه نخست طبقۀ علمای دین و مذهب بوده که این امر قالب موروثی دارد و وظیفۀ ایشان آن است که از جانب تمامی جامعۀ بهدینان آداب و مراسم عبادی را بهجای آورند و دستهای دیگر نیز مردمان عادی یا بهدینان هستند که در کلیۀ مراسمات مذهبی هرقدر هم که شده حق شرکت دارند.[46]در این دین آدابی نیز در مورد اطفال وجود دارد که مراسم نوجوت (سدره) پوشان نام داشته که دارای آداب خاص و ویژه خود میباشد.[47]
4.5: عبادات
4.5.1: وقت نماز
زرتشتیان، یک روز را به پنج قسمت تقسیم کرده و نمازها و عبادتهای پنجگانه را که به گفتۀ نویسنده واجب است آنها را در پنج وقت همراه مناجات و ادعیۀ خاص بهجا آورد را نام میبرد.جهت نیایش نیز بهسوی منبع نور (آفتاب، ماه، چراغ) میباشد و غالباً با خم شدن و سجده بر روی زمین و نشان دادن عبودیت و بندگی خود به اورمزد، دعاهای خود را به پایان میرسانند.[48]
4.5.2: آتش مقدس
آنچه در این دین مهم است، آتش بوده که در مراسمات دینی بزرگترین عامل این مراسمات و از زمان قدیم به آن جنبۀ اخلاقی و معنوی دادهاند و آن را علامت و نشانۀ زندهای از پاکی و طهارت میدانستند.[49]ممکن است در مورد زرتشتیان به خطا پنداشته شود که توجه زرتشتیان به آتش، دلیل آتشپرستی است درحالیکه اینگونه نیست بلکه نظیر توجه مسلمانان به قبله و احترام مسیحیان به صلیب است. به گفتۀ نویسنده علت این امر آن است که ایشان جدای طاهر و پاک بودن آتش، استفاده ایست که از آتش میکنند و نیز این هست که آتش عنصری زنده است و اگر بدان توجه نشود خاموش میگردد و میمیرد لذا بهتر میتواند بهعنوان مظهر و نمونۀ چیز مورد تجسم قرار گیرد و ازاینروست که توجه و احترام به آن در اساس پرستشهای دینی ریشۀ عمیقی دوانده است.[50]
مری بویس سه آتش در میان زرتشتیان نام میبرد که برای ایشان مقدس است:
1. آتش بهرام که ترکیبی از 16 نوع آتش است و در تهران و یزد موجود است.
2. آتش آذران
3. آتش دادگاه[51]
4.5.3: جشنها
جشنها و مراسماتی که زرتشتیان دارند عبارت است از: گاهنبار، جشن فروردگان، جشن مهرگان، جشن سال نو، سی شور و مراسم پاک گردانی.[52]4.6: تعالیم و اصول دین
نویسنده قائل است، تعالیم و اصول زرتشت از بدو پیدایش تاکنون تفاوتی نکرده و لیکن فهم زبان کتابهای این دین برای مردم عادی قابلفهم نیست و جز برخی از موبدان دانشمند، دیگران به فهم آن دسترسی ندارند. او میگوید که اساس اعتقادات دینی زرتشت بر خدای خوبیها و اهریمن است.[53]سپس در صفحاتی به بیان عقاید زرتشت در مورد خلقت[54]، طبیعت[55]، زندگی بعد از مرگ[56]، آخرت و رستاخیز[57] پرداخته است.
4.7: موقعیت کنونی دیانت زرتشت
خانم بویس در این بخش وضع کنونی زرتشتیان را بسیار پیچیده میداند چرا که قائل است گروهی از ایشان مؤمن و معتقد به دین زرتشت وجود دارند که از موبدان و اشخاص عادی فقیر و غنی، عالم و عامی تشکیلشده است که کیفیت قدیمی دیانت و مراسم و تشریفات را کامل بهجا میآورند؛ اما در مقابل آن، گروهی نیز اصطلاح طلب وجود دارند که اعتقاددارند باید از تشریفات و مراسم دینی کاست.[58]اما در این میان گروه سونی نیز هست که اصلاً کاری به دیگر گروهها ندارد.
وضعیت موبدان از این جریان بدتر است چرا که امروزه نمیتوان بهراحتی موبدی را یافت که کاملاً به امور دینی اشتغال داشته و از کارهای دیگر پرهیز کند و جدای از آن بسیاری از ایشان از دانستن معانی و مفاهیم کتب و متون مقدس مذهبی عاجزند که این بیشتر در ایران هست ولیکن وضع در هند مقداری بهتر است.[59]
4.8: تاریخچۀ کوتاهی از مطالعات مربوط به دیانت زرتشتی
مری بویس در بخش پایانی کتاب که آخرین بخش از کتاب نیز میباشد، سورات آنکتیل دوپرن را اول کسی از اروپائیان میداند که به مطالعۀ دین زرتشت پرداخته و بعدها دارمستتر، م.هوگ، ی.و.وست به این امر اهتمام ورزیدند.[60]اما در میان پارسیان تا قرن هجدهم مطالعۀ قابلتوجهی صورت نگرفت ولی در مورد زبان و آثار پهلوی تحقیقاتی توسط پژوهشگران این عرصه همچون تهمورث انکساریا، بهرام گورپشوتن سنجانا ... انجام شد.[61]
در میان جامعۀ ایرانی در سال 1965 میلادی جمشید سروشیان، کتابی تحت عنوان فرهنگ بهدینان که فرهنگ لهجۀ زرتشتی و شامل اطلاعات بسیار گرانبهایی از رسوم زرتشتیان ایران است را به چاپ رساند.[62]
نمایش پی نوشت ها:
[1]. همان، ص 82.
[2]. همان.
[3] همان. ص 81-82.
[4]. همان، ص 82.
[5]. همان، ص 83.
[6]. همان، ص 83.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9].spitama
[10]. همان، ص 84.
[11]. همان، ص 85.
[12]. همان، ص 85.
[13]. همان، ص 86.
[14]. همان، ص 87.
[15]. همان.
[16]. همان، ص 88.
[17]. همان.
[18]. همان.
[19]. همان، ص 89.
[20]. همان، ص 89.
[21]. همان، ص 91.
[22]. همان.
[23]. همان.
[24]. همان، ص 92.
[25]. همان، ص 90.
[26]. همان، ص 91.
[27]. همان.
[28]. همان، ص 92.
[29]. همان، ص 93.
[30]. همان، ص 95.
[31]. همان، ص 95-100.
[32]. همان، ص 101-102.
[33]. همان، ص 105.
[34]. همان.
[35]. همان.
[36]. همان، ص 106.
[37]. همان، ص 107.
[38]. همان، ص 107.
[39]. همان، ص 107-109.
[40]. همان، ص 109.
[41]. همان، ص 110.
[42]. همان.
[43]. همان، ص 110-115.
[44]. همان، ص 116.
[45]. همان، ص 116-117.
[46]. همان، ص 118.
[47]. همان، ص 119-121.
[48]. همان، ص 122
[49]. همان، ص 123.
[50]. همان، ص 123.
[51]. همان.
[52]. همان، ص 129-130.
[53]. همان، ص 132.
[54]. همان، ص 133.
[55]. همان، ص 133-135.
[56]. همان، ص 136.
[57] همان، ص 137.
[58]. همان، ص 138.
[59]. همان، ص 139.
[60]. همان، ص 141.
[61]. همان، ص 141-142.
[62]. همان، ص 142.