چگونگی تحقق علم دینی

برای تحقق علم دینی باید گزاره‌های ضددینی را از علوم کنار گذاشت آیت‌الله جوادی‌آملی، نظریه دین حداکثری را مطرح نموده‌اند. بر اساس این دیدگاه، همه علوم، اسلامی ‌است و علم غیراسلامی‌ وجود ندارد.
يکشنبه، 17 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگی تحقق علم دینی
میان علوم‌دینی و علوم‌تجربی تناقضی نیست بلکه گاهی اوقات عام و خاص و مطلق و مقیدند
 
چکیده
برای تحقق علم دینی باید گزاره‌های ضددینی را از علوم کنار گذاشت آیت‌الله جوادی‌آملی، نظریه دین حداکثری را مطرح نموده‌اند. بر اساس این دیدگاه، همه علوم، اسلامی ‌است و علم غیراسلامی‌ وجود ندارد. توضیح این‌که: دین اسلام به سبب دارابودن ابزارهای معرفتی، همانند عقل و وحی می‌تواند در تمامی‌ رشته‌های علوم‌تجربی و انسانی ایده و نظر بدهد و با روش‌هایی که برای کشف معرفت ابراز می‌کند، باعث شکل‌گیری علم جدید و یا تکامل علوم‌انسانی و تجربی می‌شود.

تعداد کلمات 2132/ تخمین زمان مطالعه 11 دقیقه
چگونگی تحقق علم دینی
رویکردهای متفاوتی درباره چگونگی تحقق علم‌دینی وجود دارد؛ برای مثال دکتر گلشنی معتقد است: «داشتن رویکردی خداباورانه جهت تفسیر دستاوردهای علمی، برای دینی نامیدن کافی قلمداد شده است»[1]؛ اما دکتر نقیب العطاس دیدگاه تهذیبی دارد و معتقد است برای تحقق علم دینی باید گزاره‌های ضددینی را از علوم کنار گذاشت آیت الله جوادی آملی، نظریه دین حداکثری را مطرح نموده‌اند. بر اساس این دیدگاه، همه علوم، اسلامی‌ است و علم غیراسلامی ‌وجود ندارد. توضیح اینکه: دین اسلام به سبب دارابودن ابزارهای معرفتی، همانند عقل و وحی می‌تواند در تمامی‌رشته‌های علوم‌تجربی و انسانی ایده و نظر بدهد و با روش‌هایی که برای کشف معرفت ابراز می‌کند، باعث شکل‌گیری علم جدید و یا تکامل علوم‌ انسانی و تجربی می‌شود: «همه علوم اسلامی ‌است و علم غیراسلامی ‌وجود ندارد تا گفته شود تفاوت فیزیک اسلامی ‌با فیزیک غیراسلامی ‌چیست».[2]
با توجه به دیدگاه حداکثری، این سؤال پیش می‌آید که دین به چه روشی، شامل همه علوم اعم از علوم انسانی، تجربی، قوانین و مقررات و علوم وحیانی می‌شود؟
در پاسخ باید گفت: با توجه به مبانی و پیش‌فرض‌های معرفتی که آیت‌الله جوادی‌آملی بیان کرده‌اند (به‌طور خلاصه: ۱. قراردادن عقل در هندسه معرفت دینی؛ ۲. حجیت رهاورد عقل؛ 3. نگاه تداخلی به رابطه علم و دین)، رویکرد علم دینی به نحو حداکثری در سه مرحله عنوان می‌شود:
١. قراردادن عقل در مجموعه معرفت دینی؛
۲. تنفیذ، امضاء و قراردادهای عقلائی توسط شارع؛
۳. تبیین کلیات بسیاری از علوم با دلیل نقلی.
همان‌طور که در بحث رابطه علم و دین مطرح شد، این سه مرحله صورت تکاملی دارند و مجموعه سه مرحله با همدیگر علم دینی را شکل می‌دهند. تبیین سه صورت و تبیین اختلاف و اشتراک سه مرحله، در مبحث رابطه علم و دین به صورت کامل عنوان شد. با وجود اشتراکی که میان این بخش با مبحث رابطه علم و دین است (در هر دو از عنوان سه مرحله استفاده شده بود)، تفاوت این دو بخش در این است که در مبحث علم و دین به بیان چگونگی ارتباطی که میان علم و دین وجود دارد، پرداخته شد و از روش سه مرحله‌ای برای بیان نوع رابطه استفاده کردیم، در مبحث علم دینی، غرض از عنوان سه مرحله، برای تبیین چگونگی اسلامی‌سازی علوم تجربی و انسانی است.

 

بیشتر بخوانید: علم دینی از منظر آیت‌الله جوادی آملی

 

نتایج پذیرش علم دینی

١. کشف محدوده عقل: یکی از نتایج پذیرش علم‌دینی این است که عقل محدوده خود را خواهد شناخت و از ادعای استقلالی و قارونی که علم را محصول خود و جدای از خالق بداند، رها می‌شود و با نگاهی درست، دارایی خویش را اعطا و فیوض الهی می‌شمارد و خویشتن را علاوه بر مفتاح بودن برای ورود به اصل گنجینه دین، مصباح نیز می‌داند؛ چراکه عقل با ورود به عرصه شریعت و با همکاری و همیاری نقل زمینه کشف احکام الهی را فراهم می‌کند.
۲. تبدیل تعارض علم و دین به تعاضد علم و دین: عده‌ای از دانشمندان معتقدند برخی گزاره‌های علوم‌تجربی با برخی گزاره‌های دینی در تعارض‌اند؛ همانند گزاره علمی‌ای که سخن از یک آسمان می‌گوید و گزاره دینی ای که سخن از هفت آسمان دارد. در پاسخ به رفع تعارض توجه به چند نکته مهم است:
یکم: تعارضی میان علم و دین وجود ندارد و اصل تعارض، منتفی است؛ زیرا علم محصول عقل است و عقل همانند نقل، زیرمجموعه معرفت دینی به حساب می‌آید و همان گونه که گزاره‌های دینی جزئی از ضلع معرفت دینی به حساب می‌آیند، گزاره‌های عقلی علوم مختلف نیز جزئی دیگر از ضلع معرفت دینی شمرده می‌شوند و منبع معرفتی دینی از دو زیرمجموعه عقل و نقل تشکیل می‌شود؛ لذا فرض تعارض میان مقسم و قسم عقلا منتفی است.
دوم: علوم‌تجربی درباره امور ‌محسوس و قابل مشاهده، به تحقیق و آزمایش می‌پردازد. امور‌ محسوس اولا تجربه پذیرند، ثانیا تکرارپذیرند، ثالثا عینیت دارند؛ یعنی مشاهده پذیرند و می‌توانند شواهد را ارائه دهند؛ لذا قلمرو علوم‌تجربی صرفا درباره امور محسوس است و نمی‌تواند درباره امور ماورای طبیعی و خارج از قلمرو تجربه به ارائه نظر، اعم از تایید یا نفی بپردازد؛ زیرا این امور تخصصأ از حوزه علوم تجربی بیرون است:
اگر یک فیزیکدان بگوید من به استناد حس و تجربه ثابت کردم که عالم مبدئی و خالقی دارد به او گفته می‌شود حکم شما اشتباه است. اگر بگوید ثابت نکردم که عالم، مبدأ ندارد به او گفته می‌شود داوری شما باز هم اشتباه است؛ زیرا اساسا با ابزاری که وی در دست دارد، یعنی حس و تجربه، حق سخن گفتن شک‌آمیز در این داده‌های غیرتجربی را ندارد، چه رسد به این‌که بخواهد قاطعانه چیزی را نفی یا اثبات کند. درست به این می‌ماند که کسی بخواهد با ترازویی که مناسب وزن سبزی و میوه است، وزن سلسه جبال البرز را بسنجد.[3]تعارضی میان علم و دین وجود ندارد و اصل تعارض، منتفی است؛ زیرا علم محصول عقل است و عقل همانند نقل، زیرمجموعه معرفت دینی به حساب می‌آید و همان گونه که گزاره‌های دینی جزئی از ضلع معرفت دینی به حساب می‌آیند، گزاره‌های عقلی علوم مختلف نیز جزئی دیگر از ضلع معرفت دینی شمرده می‌شوند و منبع معرفتی دینی از دو زیرمجموعه عقل و نقل تشکیل می‌شود؛ لذا فرض تعارض میان مقسم و قسم عقلا منتفی است.
سوم: لسان تجربه، لسان حصر نیست و نمی‌تواند ادعا کند، اما منشأ پیدایش منحصرا در علت یافت شده است؛ زیرا احتمال اینکه علتی ماورای ماده داشته باشد، اما تجربه به آن نرسیده باشد، وجود دارد. بر این اساس، تعارضی میان علم و دین وجود ندارد؛ اما تعارض دلیل نقلی با دلیل عقلی، قابل تصور است. همان‌گونه که دو دلیل نقلی دچار تعارض می‌شوند و برای رفع تعارض به روش‌های علاج در اصول فقه مراجعه می‌کنیم، در مواردی نیز دلیل نقلی با دلیل عقلی دچار تعارض می‌شوند. تعارض میان دو گزاره به دو صورت امکان دارد:
الف) تعارض تباینی: هرگاه میان دو دلیل نقلی و عقلی به گونه ای تباین باشد که به هیچ وجه قابل جمع نباشند و از اثبات یکی، نفی دیگری لازم بیاید، در این صورت برای رفع تعارض لازم است به یقین اخذ شود و یقین اتخاذ شده، گاه دلیل نقلی است و گاه دلیل عقلی و هرکدام از گزاره‌ها که متقین باشند، آن را اخذ می‌کنیم؛ برای مثال زمانی که به دلیل صریح عقلی برای ما مسلم شد که خداوند، جسمانی، دارای اعضا و قابل رؤیت با حواس ظاهری نیست، آن دست از آیاتی را که در جسم داشتن خداوند ظهور دارند، نظیر «ید الله فوق ایدیهم»[4]، «وجوه یومئذ ناضره الى ربها ناظره»[5]، بی درنگ به محمل صحیحی تاویل می‌کنیم و تعارض ظاهری عقل و نقل را برطرف می‌سازیم؛ چنان‌که با ادله عقلی که درباره لزوم عصمت انبیاء(ع) در دست داریم، آیاتی نظیر «و عصی آدم ربّه فغوی»[6] را بی‌درنگ توجیه می‌کنیم و معنای ظاهری آن را حجت نمی‌دانیم.[7]
ب) تعارض ظاهری: در بعضی صورت‌ها میان دلیل نقلی و عقلی، حالت تباین وجود ندارد. در این صورت تعارض میان آن دو، تعارض ظاهری است که برای حل تعارض باید به خاص و مقید مراجعه کنیم: «دلیل عقلی که در قالب مخصص یا مقید یا مخصص یا مقید لبّی، موجب تخصیص یا تقیید دلیل نقلی ظاهرا معارض می‌شود؛ همان‌طور که یک روایت عام یا مطلق، به‌وسیله دلیل نقلی متخصص یا مقید، تقیید و تخصیص می‌خورد و عموم و اطلاق آن از حجیت می‌افتند».[8]
قسم دوم تعارض، نسبت به نوع اول، شمولیت بیشتری دارد و مصادیق فراوانی برای آن می‌توان یافت. برای تشریح مطلب، به ذکر چند نمونه می‌پردازیم:
1. برای نمونه می‌توان به روایاتی اشاره کرد که درباره بیماری معین، تعبیر «لا عدوی» دارد؛ یعنی واگیردار نیست. حال اگر در علوم پزشکی اطمینان حاصل شد که برخی از اقسام آن بیماری واگیر و ساری است، این مطلب علمی ‌و عقلی، مخصص یا مقید لبّی برای آن روایات است و می‌گوییم مراد از «لا عدوی» برخی دیگر از موارد این بیماری است و خصوص این موارد شناخته شده آن واگیر و ساری هستند.[9]
٢. اگر در زیست‌شناسی ثابت شد که در ترکیب برخی از موجودهای زنده، آب به کار نرفته است و یقینی شد که بعضی موجودهای زنده از آب پدید نمی‌آیند و بدون آب یافت می‌شوند، این شاهد یقینی علمی ‌و تجربی به مثابه مخصص لبی آیه «و جعلنا من الماء کل شی حی» قرار می‌گیرد نه مناقض آن. همچنین اگر در متن یکی از نصوص دینی آمد که هر موجود زنده، نر و ماده دارد و با دانش تجربی ثابت شد که بعضی از موجودهای زنده نر و ماده ندارند، این سلب جزئی، مخصّص یا مقید آن عام یا مطلق است نه نقیض آن.[10]
٣. بستر برای اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها فراهم می‌شود. از دیدگاه آیت‌الله جوادی‌آملی اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها نیازمند دو مرحله اساسی است: مرحله اول، پذیرش علم دینی؛ مرحله دوم، شناخت نواقص علوم دانشگاهی و اصلاح آن.
برای اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها، ابتدا باید علم دینی را پذیرفت که با پذیرش علم دینی، زمینه و بستر برای اسلامی‌سازی علوم و دانشگاه‌ها فراهم می‌شود. در گامی ‌دیگر، با شناخت نتایج علوم دانشگاهی و اصلاح آن، اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها کلید خواهد خورد.
 

بیشتر بخوانید: علم دینی؛ چیستی و امکان

 

چکیده دیدگاه علم دینی استاد جوادی‌آملی

١. معنای رایج دین، عقاید و اخلاق و احکام و معنای توحیدی و جامع آن، بررسی وجود خداوند متعال و ارزیابی اسمای حسنای الهی و تبیین صفات فعلی خداوند است؛ پس علوم‌تجربی که به تبیین و چیستی فعل خداوند متعال می‌پردازند، در زمره دین و گزاره‌های دینی قرار می‌گیرند؛ هرچند گزاره‌های علوم، ارتباطی با سعادت اخروی و عقاید دینی نداشته باشند ولی چون کاشف فعل الهی هستند، گزاره دینی به شمار می‌آیند. مبدأ فاعلی دین حق، خداوند و مبدأ غاییش، سعادت دنیا و آخرت و مبدأ مادی‌اش، حقیقت انسان و عینا صوری‌اش، مجموعه حقایق پیش گفته است.
2. چهار مقطع چگونگی پیدایش دین، عبارت‌اند از: مقطع اول دین (قواعد اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقی)؛ مقطع دوم، منبع هستی‌شناختی دین، یعنی اراده و علم ازلی خدا: مقطع سوم، منبع معرفت‌شناسی اصیل، یعنی وحی معصومانه؛ مقطع چهارم، منبع معرفت‌شناسی بشر عادی، یعنی عقل و نقل.
3. علم به معنای اعم، شامل تمامی‌ علوم می‌شود و محصول یقینی با اطمینان‌آور کاربست گونه‌های چهارگانه عقل تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی و ناب است. چنین عقلی اعم از عقل‌نظری و عملی است و میزان و معیار و مصباح، کاربست آن است.
۴. وقتی عقل و نقل، دو پایه اساسی معرفت احکام دین شدند، قلمرو دین، جامع و کامل خواهد بود؛ بدون اینکه به عرفی شدن منجر گردد.
۵. رابطه علم و دین با قراردادن عقل در مجموعه معرفت دینی و تنفیذ و امضای قراردادهای عقلائی توسط شارع و تبیین کلیات بسیاری از علوم توسط دلیل نقلی، نسبت تداخلی پیدا می‌کند.
۶ روش تفسیری و روش فلسفی، دو روش امکان علم دینی هستند. روش تفسیری این است که هر آن‌چه در این عالم است، یا قول خداوند متعال و کتاب تشریع الهی و یا فعل خداوند و کتاب تکوین اوست. پس همه علوم نقلی و همه علوم عقلی، اعم از عقل تجربی (مثل زیست، فیزیک، شیمی ‌و...) و عقل تجریدی مثل فلسفه، ریاضیات و عقل ناب (مثل عرفان و...) زیرمجموعه دین قرار می‌گیرند و به بیانی، علم غیراسلامی ‌وجود ندارد. روش فلسفی این است که فلسفه مطلق با پذیرش تفکر الهی، باعث دینی شدن علوم‌تجربی و انسانی می‌شود و علم‌دینی شکل می‌گیرد. همه علوم، اصول موضوعه و پیش فرض‌هایش را از فلسفه مضاف می‌گیرند و فلسفه‌های مضاف نیز اصول موضوعه و پیش فرض‌ها را از فلسفه مطلق، می‌گیرند و فلسفه مطلق یا الهی و یا الحادی است. رنگ دینی و غیردینی فلسفه، فلسفه مضاف را دینی و غیردینی و به تبع علوم نیز دینی و غیردینی می‌گردند.
7. وقتی عقل به معنای عام، منبع دینی گشت و محتوای آن، تنفیذ شارع گردید و کلیات بسیاری از علوم از قرآن و سنت به دست آمد و با عقل اجتهادی به مصداق و جزئیات پی برد، تحقق علم دینی آسان می‌گردد. این رویکرد، با قواعد عام و خاص و مطلق و مقید و ...، بسیاری از تعارض‌های علم و دین را به تعاضد تبدیل می‌کند.
۸. برخی از نویسندگان در تبیین دیدگاه استاد جوادی‌آملی می‌نویسند: «اگر علمی‌ بر مبادی تصوری و تصدیقی مورد قبول دین (نگرش توحیدی و لوازم آن) تکیه کند، در راستای غایات مورد انتظار دین باشد و محتوایش از منابع معرفتی مورد قبول اسلام (عقل و نقل) تغذیه کند، آن علم، یک علم اسلامی ‌است و البته چنین علمی ‌در مجموع توسط افرادی می‌تواند حاصل شود که کم و بیش به اخلاقیات پایبندند و در مسیر خودسازی گام برمی‌دارند».[11]

 

نمایش پی نوشت ها:

[1] سید حمیدرضا حسنی، مهدی علی پور و محمدتقی موحد ابطحی؛ علم دینی دیدگاه‌ها و ملاحظات: ص ۷.
[2] عبدالله جوادی آملی: اسلام و محیط زیست؛ ص ۴۵.
[3] همو، منزلت عقل در هندسه معرفتی دینی؛ ص ۱۰۸-۱۰۹.
[4] دست خدا بالای دست‌هاست (فتح: ۱۰)
[5] در آن روز چهره‌هایی شاداب و مسرور به سوی پروردگارش می‌نگرند. (قیامت: ۲۲-۲۳).
[6] آدم(ع) پروردگارش را نافرمانی کرد و گمراه شد (بلد: ۱۲۱).
[7] عبد‌الله جوادی‌آملی، منزلت عقل در هناء سماء دینی؛ ص ۷۴
[8] همان، ص 174.
[9] همان، ص 75.
[10] همان، ص 191.
[11] حسین سوزنچی؛ معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی؛ ص ۳۷۷.

منبع: خسرو پناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، ایران، تهران، نشر معارف، 1392 شمسی.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.