تاریخچه عزای اهل‌بیت (علیهم‌السلام)

عزاداری برای اهل‌بیت (علیه‌السلام) یقیناً مسئله‌ی دیروز و امروز نیست و بلکه داری قدمت و پیشینه‌ی تاریخی می‌باشد. از حضرت آدم تا نبی مکرم اسلام (ص) هرکدام برای مصیبت‌های وارده بر اهل‌بیت پیامبر گرامی اسلام گریسته و عزاداری کرده‌اند که در زیر چند نمونه را بیان کرده‌ایم.
يکشنبه، 17 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاریخچه عزای اهل‌بیت (علیهم‌السلام)
من کشته اشک­ها هستم هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر اینکه اشکش روان شود
 
چکیده
عزاداری برای اهل‌بیت (علیه‌السلام) یقیناً مسئله‌ی دیروز و امروز نیست و بلکه داری قدمت و پیشینه‌ی تاریخی می‌باشد. از حضرت آدم تا نبی مکرم اسلام (ص) هرکدام برای مصیبت‌های وارده بر اهل‌بیت پیامبر گرامی اسلام گریسته و عزاداری کرده‌اند که در زیر چند نمونه را بیان کرده‌ایم.

تعداد کلمات 3217/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
تاریخچه عزای اهل‌بیت (علیهم‌السلام)


ذکر مصیبت جبرئیل برای آدم (علی نبینا و آله و علیه‌السلام)

* فی تَفسیر قَولِهِ تَعَالی فَتَلقّی آدم مِن ربِّه کلمات اَنَّه رای ساقَ العَرشِ و اَسماء النَّبیِّ و الائمهِ (علیهم‌السلام) فَلَقَّنَه جبرئیل قُل: یا حمیدُ بحقِ محمَّد، یا عالی بحقِّ علی، یا فاطر بحقِّ فاطمه یا مُحسن بحقِّ الحسن و الحسین و مِنکَ الاحسان فلمّا ذَکَر الحسین علیه‌السلام سالَت دُموعُه و انخَشَع قلبُهُ و قال: یا اخی جَبرَنیل فی ذِکرِ الخامِسِ یَنکَسِرُ قَلبی و تَسیلُ عَبرَتی؟ قال جبرئیل: وَلَدُک هذا یُصابُ بِمصیبةٍ تَصغُرُ عِندَهُ المصائِبُ فقال یا اخی و ماهی؟ قال یُقتَلُ عَطشاناً غریباً وحیداً فریداً لَیسَ له ناصِرٌ ولا مُعین، ولو تَراهُ یا آدم و هوَ یَقول واعطشاه! واقِلةَ ناصِراه! حَتی یَحول العطشُ بینَه و بینَ السَّماءِ کالدُّخان فَلَم یُجبه اَحَدٌ الّا بالسّیوفِ و شُربِ العُتوفِ فَیَذبَحُ ذَبحَ الشاةِ مِن قَفاهُ یَنهَبُ رَحلَهُ اعداوُه و تُشهَرُ رُئوسُهُم هُوَ و اَنصارُه فِی البُلدانِ و مَعَهُم النِّسوان کذلک سَبَقَ فی عِلمِ الواحِدِ المنّان فبَکی آدم و جبرئیلّ بُکاءَ الثَّکلی.1
صاحب تفسیر (الدر الثمین) در باب تفسیر سخن حق‌تعالی که می‌فرماید:«فَتَلقّی آدم مِن ربِّه کلمات...» روایت می‌کند: آدم (علیه‌السلام) در ساق عرش الهی نام پیامبر و ائمه (علیهم‌السلام) را دید و جبرئیل به او داد که این‌چنین بگوید: «یا حمید بحق محمد ...» پس هنگامی‌که نام حسین (علیه‌السلام) را بر زبان آورد، اشک‌هایش جاری و قلبش خاشع گشت و گفت: ای برادرم جبرئیل! در هنگام یاد پنجمین [نفر]، دلم می‌شکند و اشکم جاری می‌گردد. جبرئیل گفت: این فرزند تو دچار مصیبتی می‌شود که مصائب [دیگر] نزد آن کوچک می‌گردند. گفت: این چه مصیبتی است؟ گفت: درحالی‌که تشنه‌لب، غریب، تنها و بی‌کس مانده و هیچ یار و یاوری ندارد، کشته می‌شود. ای آدم! کاش می‌دیدی او را درحالی‌که می‌گوید: وای از تشنگی! وای از کمی یاور (و ناصر)! تا جایی که تشنگی میان او و آسمان همانند دود حائل می‌شود پس هیچ‌کس جز با شمشیر و چشاندن مرگ جواب او را نمی‌دهد. پس همانند گوسفند از قفا ذبح می‌گردد و دشمنان اموال او را غارت کرده و سر او ویارانش را به همراه زنان ایشان در میان شهرها می‌گردانند، [خبر] این واقعه در پیش در علم یکتای منان آمده است. سپس آدم (علیه‌السلام) و جبرئیل گریه کردند، همانند گریه زنی که فرزندش را ازدست‌داده است.

 

عزاداری حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه‌السلام) در مصیبت امام حسین (علیه‌السلام)

* عَنِ اَلْفَضْلِ قَالَ سَمِعْتُ اَلرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) یَقُولُ: لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِیمَ أَنْ یَذْبَحُ مَکَانَ اِبْنِهِ إِسْمَاعِیلَ اَلْکَبْشَ اَلَّذِی أَنْزَلَهُ عَلَیْهِ تَمَنَّى إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یَکُونَ قَدْ ذَبَحَ اِبْنَهُ إِسْمَاعِیلَ وَ أَنَّهُ لَمْ یُؤْمَرْ بِذَبْحِ ذَلِکَ اَلْکَبْشِ مَکَانَهُ لِیَرْجِعَ إِلَى قَلْبِهِ مَا یَرْجِعُ إِلَى قَلْبِ اَلْوَالِدِ اَلَّذِی یَذْبَحُ أَعَزَّ وُلْدِهِ بِیَدِهِ عَلَیْهِ فَیَسْتَحِقُّ بِذَلِکَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ اَلثَّوَابِ عَلَى اَلْمَصَائِبِ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا إِبْرَاهِیمُ مَنْ أَحَبُّ خَلْقِی إِلَیْکَ قَالَ یَا رَبِّ مَا خَلَقْتَ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حَبِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَیْهِ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ نَفْسُکَ قَالَ بَلْ هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ نَفْسِی قَالَ فَوُلْدُهُ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ وُلْدُکَ قَالَ بَلْ وُلْدُهُ قَالَ فَذَبْحُ وَلَدِهِ ظُلْماً عَلَى أَیْدِی أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِکَ أَمْ ذَبْحُ وَلَدِکَ بِیَدِکَ فِی طَاعَتِی قَالَ یَا رَبِّ بَلْ ذَبْحُهُ عَلَى أَیْدِی أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِی قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ طَائِفَةً تَزْعُمُ أَنَّهَا مِنْ شِیعَةِ مُحَمَّدٍ سَتَقْتُلُ اَلْحُسَیْنَ مِنْ بَعْدِهِ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ وَ یَسْتَوْجِبُونَ بِذَلِکَ سَخَطِی فَجَزِعَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِذَلِکَ وَ تَوَجَّعَ قَلْبُهُ وَ أَقْبَلَ یَبْکِی فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ فَدَیْتُ جَزَعَکَ عَلَى اِبْنِکَ إِسْمَاعِیلَ لَوْ ذَبَحْتَهُ بِیَدِکَ بِجَزَعِکَ عَلَى اَلْحُسَیْنِ وَ قَتْلِهِ وَ أَوْجَبْتُ لَکَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ اَلثَّوَابِ عَلَى اَلْمَصَائِبِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ.2
روایت شده از حضرت ثامن الحجج علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السلام) که فرمود:
هنگامی‌که خداوند متعال، به ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه‌السلام) امر فرمود که به‌جای پسرش اسماعیل، آن گوسفند –که خداوند برای ابراهیم فرستاد- را ذبح کند، ابراهیم آرزو کرد... کاش می‌توانست درد و رنج پدری که به دست خود عزیزترین فرزندان خود را قربانی می‌کند درک کند تا استحقاق بالاترین درجه‌ی ثواب «صبر بر مصائب» را کسب نماید.
در این هنگام، خداوند به او وحی کرد: «ای ابراهیم! محبوب‌ترین خلق من نزد تو کیست؟» فرمود:«خداوندا! هیچ آفریده‌ای نزد من از حبیبت حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله محبوب‌تر نیست».
خداوند به وی فرمود:«او برایت محبوب‌تر است یا خودت؟» گفت:«او برایم از خودم محبوب‌تر است.» خطاب رسید:«پسرش برایت محبوب‌تر است یا پسرت خودت؟» گفت:«پسر او». خطاب رسید:«آیا ذبح فرزند او از روی ظلم و به دست دشمنان برای تو دردناک‌تر است یا ذبح فرزند خودت به دست خود و برای اطاعت از من؟» فرمود:«ذبح فرزند او به دست دشمنانش برایم دردناک‌تر است.» خداوند فرمود:«ای ابراهیم! گروهی که خود را از امت حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله می‌خوانند بعد از او فرزندش را ظالمانه به قتل خواهند رساند، همان‌گونه که میش را سر می‌برند و به این وسیله مستحق عذاب و خشم خواهند شد».
ابراهیم (علیه‌السلام) بسیار بی‌تاب شد و قلبش به درد آمد و گریست، آنگاه خداوند فرمود:«ای ابراهیم! جزع تو را برای قتل حسین علیه‌السلام جایگزین پریشانی تو برای ذبح فرزندت نمودم و بدین‌وسیله برایت بالاترین درجه ثواب صبر بر مصائب را در نظر گرفتم.»
و ازاین‌رو خداوند تعالی فرموده است:«و فَدَینَاهُ بِذُبح عَظیم»؛ و ما به‌جای او «قربانی عظیم» را فدا کردیم.

 

مصیبت‌خوانی خدا برای موسای کلیم (علی نبینا و آله و علیه‌السلام)

* فِی حَدِیثِ‏ مُنَاجَاةِ مُوسَى (علیه‌السلام) وَ قَدْ قَالَ یَا رَبِّ لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ ص عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصَالٍ قَالَ مُوسَى وَ مَا تِلْکَ الْخِصَالُ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا حَتَّى آمُرَ بنی‌اسرائیل یَعْمَلُونَهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْجُمُعَةُ وَ الْجَمَاعَةُ وَ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ وَ الْعَاشُورَاءُ قَالَ مُوسَى ع یَا رَبِّ وَ مَا الْعَاشُورَاءُ قَالَ الْبُکَاءُ وَ التَّبَاکِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ ص وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى یَا مُوسَى مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بَکَى أَوْ تَبَاکَى وَ تَعَزَّى عَلَى وُلْدِ الْمُصْطَفَى ص إِلَّا وَ کَانَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ثَابِتاً فِیهَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِکَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَکْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً وَ کَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سَالَ دَمْعُ عَیْنَیْهِ فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ غَیْرِهِ قَطْرَةً وَاحِدَةً إِلَّا وَ کُتِبَ لَهُ أَجْرُ مِائَةِ شَهِیدٍ.3
در حدیث مناجات، حضرت موسی (علیه‌السلام) عرضه می‌دارد: پروردگارا! ازچه‌رو امت محمد (صلی‌الله علیه و آله) را بر دیگر امت‌ها برتری دادی؟ خداوند متعال فرمود: آن‌ها را به خاطر ده خصلت که برتری دادم. موسی (علیه‌السلام) عرضه داشت: آن خصلت‌ها که به آن عمل می‌کنند، کدام‌اند؟ [به من یاد بده] تا به بنی‌اسرائیل فرمان دهم به آن‌ها عمل کنند. خداوند متعال فرمود: نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و نماز جمعه و نماز جماعت و قرآن و علم و عاشورا. موسی (علیه‌السلام) عرضه داشت: پروردگارا! عاشورا چیست؟ فرمود: گریه کردن و گریاندن بر سبط محمد (صلی‌الله علیه و آله) و مرثیه و عزاداری برای مصیبت فرزندان مصطفی (صلی‌الله علیه و آله). ای موسی! هیچ بنده‌ای از بندگان من در آن زمان‌بر فرزندان مصطفی (صلی‌الله علیه و آله) گریه نکند و یا نگریاند و عزادار نشود مگر اینکه بهشت از آن او خواهد بود و در بهشت ماندگار خواهد بود؛ و هیچ بنده‌ای یک‌درهم از مال خود را به خاطر محبت فرزند دختر پیامبرش به‌صورت اطعام و یا کار دیگری انفاق نکند مگر این‌که در سرای دنیا در برابر هر درهم، هفتاد درهم برکت می‌دهم و در بهشت در عافیت خواهد بود و گناهانش آمرزیده می‌گردد. به عزت و جلالم قسم! هیچ مرد و زنی یک قطره اشک از چشمانش در روز عاشورا و روزهای دیگر جاری نمی‌شود مگر اینکه اجر صد شهید برایش نوشته خواهد شد.

 

بیشتر بخوانید: چند کتاب خواندنی در موضوع عزاداری


ذکر مصیبت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله)

* عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) قَالَ: نَظَرَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَى اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِی حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ اَلْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِینَ لاَ تَبْرُدُ أَبَداً ثُمَّ قَالَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) بِأَبِی قَتِیلُ کُلِّ عَبْرَةٍ قِیلَ وَ مَا قَتِیلُ کُلِّ عَبْرَةٍ یَا اِبْنَ رسول‌الله قَالَ لاَ یَذْکُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلاَّ بَکَی.4
از امام صادق (علیه‌السلام) نقل گردیده است که: امام حسین (علیه‌السلام)  به‌سوی پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) میامد که حضرت به استقبالش شتافت و او را در دامان خویش نشاند و فرمود: همانا کشته شدن حسین (علیه‌السلام) در دل‌های مؤمنین حرارتی ایجاد کرده است که هرگز سرد نخواهد شد. سپس امام صادق (علیه‌السلام)   فرمود: پدرم فدای کسی که کشته اشک‌های جاری است. گفتند: ای فرزند رسول‌الله! کشته هر اشک روان یعنی چه؟ فرمود: هیچ مؤمنی او را یاد نمی‌کند مگر اینکه اشک او جاری خواهد شد.
* قَالَ عَلیٍّ لرسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله) یَا رسول‌الله اِنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلاً قَالَ اِی وَ اللَّهِ اِنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّتَیْنِ حُبّا لَهُ وَ حُبّا لِحُبِ اَبِی طَالِبٍ لَهُ وَ اِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِکَ فَتَدْمَعُ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُصَلِّی عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ ثُمَّ بَکی رسول‌الله حتّی جَرَتْ دُمُوعُهُ علی صَدْرِهِ ثُمَّ قالَ إِلَی اللَّهِ أَشْکُو مَا تَلْقَی عِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی.5
حضرت علی به رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله) عرضه داشت: ای رسول خدا! آیا تو عقیل را دوست داری؟ فرمود: آری، به خدا سوگند که او را به دو دلیل دوست دارم؛ یکی به خاطر خودش و دیگری به خاطر این‌که ابوطالب او را دوست داشت. همانا فرزند او [مسلم بن عقیل] درراه محبت فرزند تو کشته می‌شود و چشمان مؤمنین بر او اشک‌بار خواهد شد و ملائکه مقرب بر او نماز خواهند گذارد، سپس رسول خدا کریه کرد تا جایی که اشک‌هایشان بر سینه جاری گردید، سپس فرمودند: به خدا برای آنچه عترتم بعد از من خواهد دید، شکایت می‌کنم.

 

پیشگویی و گریه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در کربلا

* قال الباقر علیه‌السلام: مَرَّ عَلِیٌّ بِکَرْبَلاَءَ فِی اِثْنَیْنِ مِنْ أَصْحَابِهِ قَالَ فَلَمَّا مَرَّ بِهَا تَرَقْرَقَتْ عَیْنَاهُ لِلْبُکَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مُنَاخُ رِکَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ وَ هَاهُنَا تُهَرَاقُ دِمَاؤُهُمْ طُوبَى لَکِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَیْکِ تُهَرَاقُ دِمَاءُ اَلْأَحِبَّةِ:
امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر کردند، حضرت، هنگام عبور ازآنجا، چشم‌هایش اشک‌آلود شد، سپس فرمودند: اینجا مرکب‌هایشان بر زمین می‌خوابد، اینجا محل بار افکندنشان است و اینجا خون‌هایشان ریخته می‌شود، خوشا به حال تو اى خاکى که خون دوستان بر روى تو ریخته می‌شود!6

 

گریه حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) در ذکر مصیبت پیامبر اعظم (صلی‌الله علیه و آله) بر امام حسین (علیه‌السلام)

* رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ (ص) ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ‏ بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ: النَّبِیُّ (ص): یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ اهل‌بیتی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ اهل‌بیتی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة.7
روایت شده زمانی که نبی اکرم (صلی‌الله علیه و آله) به دخترش فاطمه (سلام‌الله علیها) از شهادت فرزندش حسین و رنج‌هایی که بر او جاری می‌شود خبر داد، فاطمه به‌شدت گریست و عرض کرد: ای پدر! این [حادثه] چه زمانی رخ می‌دهد؟ فرمود: درزمانی که من و تو و علی نیستیم. پس گریه او (حضرت زهرا سلام‌الله علیها) شدت گرفت و عرض کرد: ای پدر! پس چه کسی بر او گریه خواهد کرد؟ و چه کسی عهده‌دار اقامه عزای او خواهد شد؟
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) فرمود: ای فاطمه! به‌درستی که زنان امت من بر زنان اهل‌بیت من و مردانشان بر مردان اهل‌بیت من گریه خواهند کرد و هرسال، نسل‌اندرنسل عزای او را تجدید کرده و آن را زنده نگه می‌دارند.
پس در قیامت تو زنان آنان و من مردانشان را شفاعت می‌کنم. دست هرکس را که بر مصیبت‌های حسین (علیه‌السلام) گریه کند می‌گیریم و او را وارد بهشت می‌کنیم.
ای فاطمه! هر چشمی روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت‌های امام حسین (علیه‌السلام) گریان بوده است؛ پس صاحب این چشم در آن روز خندان است و به نعمت‌های الهی بشارت داده می‌شود.

 

ذکر مصیبت حضرت زینب کبری (سلام‌الله علیها) در کربلا

رهبر معظم انقلاب مدظله: این [ذکر مصیبت امام حسین (علیه‌السلام)] همان چشمه‌ی جوشانی است که از ظهر روز عاشورا شروع شد؛ از همآن‌وقتی‌که زینب کبری (سلام‌الله علیها) –طبق نقلی که شده است- بالای «تلّ زینبیّه» رفت و خطاب به پیغمبر عرض کرد:«یا محمداه، صلّی علیک ملیک السّماء هذا حسینک مرمّل بالدمّاء، مقطّع الاعضاء، مسلوب العمامه و الرّداء...» او خواندن روضه امام حسین (علیه‌السلام) را شروع کرد و ماجرا را با صدای بلند گفت؛ ماجرایی که می‌خواستند مکتوب بماند. خواهر بزرگوار امام، در کربلا، چه در کوفه و چه در شام و مدینه، با صدای بلند به بیان حادثه عاشورا پرداخت. این چشمه، از همان روز شروع به جوشیدن کرد و تا امروز، همچنان جوشان است. این حادثه عاشوراست.8
 

ذکر مصیبت امام سجاد (علیه‌السلام)

* عن أبی عبدالله (علیه‌السلام) قال فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رسول‌الله إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الهالکین قَالَ‌ «انَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ» إِنِّی مَا أَذْکُرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَة.9
 امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: امام سجاد (علیه‌السلام) مدت بیست یا چهل سال بر پدرش گریه کرد و هیچ غذایی در مقابل او قرار ندادند مگر اینکه بر حسین (علیه‌السلام) گریه می‌کرد تا جایی که یکی از خادمین آن حضرت عرضه داشت: جانم به فدایت ای پسر رسول خدا! می‌ترسم که ] از شدت گریه[ هلاک شوید، فرمود: همانا از شدت حزن و اندوه و غم به خدا شکایت کنم ] چراکه من [از سوی خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید و هیچ‌گاه کشته شدن فرزندان فاطمه (سلام‌الله علیها) را به خاطر نمی‌آورم مگر اینکه بغض و اشک راه گلوی مرا می‌بندد.
* أَشْرَفَ مَوْلًى لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) وَ هُوَ فِی سَقِیفَةٍ لَهُ سَاجِدٌ یَبْکِی فَقَالَ لَهُ یَا مَوْلَایَ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِکَ أَنْ یَنْقَضِیَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ وَیْلَکَ أَوْ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَکَا یَعْقُوبُ إِلَى رَبِّهِ فِی أَقَلَّ مِمَّا رَأَیْتَ حَتَّى قَالَ یا أَسَفى‏ عَلى‏ یُوسُفَ أَنَّهُ فَقَدَ ابْناً وَاحِداً وَ أَنَا رَأَیْتُ أَبِی وَ جَمَاعَةَ اهل‌بیتی یُذْبَحُونَ حَوْلِی...10
غلامی نزد امام سجاد (علیه‌السلام) آمد درحالی‌که حضرت زیر سایبانی در حال سجود گریه می‌کرد. خادم عرضه داشت: ای مولای من! ای علی بن الحسین! آیا وقت آن فرانرسیده که حزن و اندوه شما به پایان برسد. حضرت سرش را بلند کرد و رو به خادم فرمود: وای بر تو! به خدا قسم! یعقوب نبی نزد خدا در مورد بسیار کمتر ازآنچه من دیده‌ام. شکایت می‌کرد؛ و می‌گفت: وااسفا! بر فراق یوسف! درحالی‌که یعقوب فقط یکی از پسرانش را گم‌کرده بود؛ ولی من صحنه ذبح شدن پدر و گروهی از اهل‌بیتم را در برابر خود دیدم.

 

وصیت امام محمدباقر (علیه‌السلام) به اقامه عزا

امام خمینی رضوان‌الله علیه: حضرت باقر (سلام‌الله علیها) وقتی‌که می‌خواستند فوت کنند، وصیت کردند که ده سال –ظاهراً که در منا- اجیر کنند کسی را، کسانی را که برای من گریه کنند. این چه مبارزه‌ای است؟ حضرت باقر احتیاج به گریه داشت؟ حضرت باقر می‌خواست چه کند گریه را؟ آن‌وقت هم در منا چرا؟ ایام حج و منا! این همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم می‌آیند، می‌گویند: چه خبر است؟ چیست؟ می‌گویند: این این‌طور بود. این توجه می‌دهد مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم می‌کند و مظلوم را قوی می‌کند. ما جوان‌ها دادیم؛ کربلا جوان‌ها داده؛ ما این را باید حفظش کنیم. این نمی‌شود این‌طور باشد! شما خیال بکنید که گریه است؛ خیر گریه نیست. بلکه یک مسئله سیاسی، روانی، اجتماعی است.11
 

امر امام صادق (علیه‌السلام) بر اقامه عزاداری

امام خمینی رضوان‌الله علیه: مجالس عزا از آن‌وقت به امر حضرت صادق (سلام‌الله علیها) و به سفارش ائمه هدی (علیهم‌السلام)، ما بپا می‌کنیم این مجالس عزا را.12
امام خمینی رضوان‌الله علیه: آن روزی که این روایات صادرشده است، روزی بوده است که این فرقه ناجیه[1] مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرت‌های بزرگ. در آن‌وقت برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک‌راهی درست کردند –که این راه، خودش سازمانده است- و آن، نقل از منابع وحی و این‌که برای این مجالس این‌قدر عظمت هست و برای این اشک‌ها، آن‌قدر در حول و برای این اشک‌ها و عزاداری‌ها، شیعیان با اقلیت آن‌وقت اجتماع می‌کردند و شاید بسیاری از آن‌ها هم نمی‌دانستند مطلب چه هست؛ سازمان‌دهی به یک گروه اقلیت [بود] در مقابل آن اکثریت‌ها.13
* عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ کُنَّا عِنْدَهُ فَذَکَرْنَا الْحُسَیْنَ بن علی (علیه‌السلام) وَ عَلَى قَاتِلِهِ لَعْنَةُ اللَّهِ فَبَکَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) وَ بَکَیْنَا قَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ ع أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُوءْمِنٌ إِلَّا بَکَى.14
از ابن خارجه نقل شده است که می‌گوید: نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودیم و یادی از امام حسین –که سلام خدا بر او باد و بر قاتلش لعنت خدا- گردید؛ امام صادق (علیه‌السلام) [به یاد حسین علیه‌السلام] گریه کرد و ما نیز گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بالا آورد و فرمود: حسین بن علی (علیهماالسلام) فرموده است: من کشته اشک‌ها (بغض‌ها) هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر این‌که بر من می‌گرید.

 

عزاداری در دوران معاصر

امام خمینی رضوان‌الله علیه: در طول تاریخ، این مجالس عزا –که یک سازمان‌دهی سرتاسری [در] کشورها هست، [در] کشورهای اسلامی هست و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه هست –در مقابل حکومت‌هایی که پیش می‌آمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند؛ اساس روحانیت را از بین ببرند؛ آن چیزی که در مقابل آن‌ها، آن‌ها را می‌ترساند، این مجالس عزا و این دسته‌ها بود.15
رهبر معظم انقلاب مدظله: عزاداری‌های امروز شما از عزاداری‌های دوران جوانی بنده خیلی بهتر و پرشورتر است؛ این همان زنده شدن بیش‌ازپیش است و همین‌طور دارد فضایش می‌آید؛ ولی باید برکاتش هم سرازیر شود.16

 

منابع:

1. بحارالانوار، ج 44، ص 223
2. عیون أخبارالرضا (علیه‌السلام)، ج 1، ص 209 و بحارالانوار، ج 12، ص 125
3. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 319
4. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318
5. بحارالانوار، ج 44، ص 288، به نقل از أمالی شیخ صدوق
6. بحارالانوار، ج 44، ص 258
7. بحارالانوار، ج 44، ص 37
8. بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویراحمد در آستانه‌ی ماه محرّم 73/3/17
9. کامل الزیارات، ص 107
10. بحارالانوار، ج 46، ص 110
11. صحیفه نور، ج 10، ص 217، تاریخ 58/8/29
12. صحیفه نور، ج 10، تاریخ 58/7/30
13. صحیفه نور، ج 16، تاریخ 61/3/30
14. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 312
15. صحیفه نور، ج 16، تاریخ 61/3/30
16. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولین هیئت‌های رزمندگان اسلام در سراسر کشور 80/2/ 19
17. واحد پژوهش دفتر فرهنگی فخرالائمه (ع)، کتاب هیئت، انتشارات اسوه، دی‌ماه 1386

پی نوشت: [1]. منظور، شیعه است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.