آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ

اشتياق تو مرا سوخت کجايي، بازآ آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ گرهمان بر سرخونريزي مايي ، بازآ شده نزديک که هجران تو، مارا بکشد وقت آنست که لطفي بنمايي، بازآ کرده‌اي عهد که بازآيي و ما را بکشي
يکشنبه، 28 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ
آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ
آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ

شاعر : وحشي بافقي

اشتياق تو مرا سوخت کجايي، بازآ آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ
گرهمان بر سرخونريزي مايي ، بازآ شده نزديک که هجران تو، مارا بکشد
وقت آنست که لطفي بنمايي، بازآ کرده‌اي عهد که بازآيي و ما را بکشي
جان من اينهمه بي رحم چرايي، بازآ رفتي و باز نمي‌آيي و من بي تو به جان
گرچه مستوجب سد گونه جفايي، بازآ وحشي از جرم همين کز سر آن کو رفتي


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما