روي ناشسته چو ماهش نگريد

چشم بي‌سرمه‌ي سياهش نگريد روي ناشسته چو ماهش نگريد جنبش پر کلاهش نگريد بر سر سرو ملايم حرکات غلط انداز نگاهش نگريد نگهش با من و رويش با غير
سه‌شنبه، 30 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روي ناشسته چو ماهش نگريد
روي ناشسته چو ماهش نگريد
روي ناشسته چو ماهش نگريد

شاعر : محتشم کاشاني

چشم بي‌سرمه‌ي سياهش نگريد روي ناشسته چو ماهش نگريد
جنبش پر کلاهش نگريد بر سر سرو ملايم حرکات
غلط انداز نگاهش نگريد نگهش با من و رويش با غير
اثر مهر و گياهش نگريد مهر من گشته يکي صد ز خطش
عالم آشوب سپاهش نگريد شاه حسنش سپه آورده ز خط
عذر بدتر ز گناهش نگريد عذرخواهي کندم بعد از قتل
پشته‌ها بر سر راهش نگريد مي‌رود غمزه زنان از کشته
اثر شعله‌ي آهش نگريد دود از چرخ برآورده دلم
تن کاهيده چو کاهش نگريد محتشم کوه ستم راست ستون
در گوش حلقه زر بر دوش حلقه مو در حلقه بتان است سر حلقه آن پري رو
قامت چمنده شمشاد نرگس جهنده آهو زلفش گزنده عقرب کاکل کشنده افعي
روي تو آب و آتش چشم تو ترک و هندو لعل تو نقل و باده حرف تو تلخ و شيرين
بالاتر از سياهيست بالاي چشمت ابرو صد رنگ بوالعجب هست در حسن ليک از آنها
خم گشته از گراني شاهين آن ترازو حسن ترا ترازوست آنچشم و ابرو اما
من دلبري نديدم مردم کش و ملک خو غير فرشته خوئي کز دوستي مرا کشت
درويش محترم من سلطان محتشم او ما و سگش بناميم ازآشنائي هم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط