اختلال بدشکلی بدن نوعی بیماری مزمن روانی است که در آن فرد دائم در مورد نقص در ظاهر خودش فکر میکند؛ چنین نقصی یا جزئی است و یا حتی خیالی؛ اما از نظر فرد، ظاهرش آنقدر شرمآور به نظر میرسد که نمیخواهد جلوی کسی دیده شود. آیا این اختلال راه درمانی دارد یا خیر؟ در این نوشتار به برخی از راههای درمان آن می پردازیم.
تعداد کلمات 1353/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
درمان
متخصصان بالینی که درمانجویان مبتلا به اختلال بدشکلی بدنی را از دیدگاه شناختی – رفتاری درمان میکنند، به آنها کمک میکنند تا بفهمند ظاهر فقط یک جنبه از هویت آنهاست و درعینحال، فرضهای آنها را که ظاهرشان معیوب است، به چالش میطلبند. امکان دارد متخصصان بالینی پیشگیری از پاسخ و مواجهه را نیز به کار برند. ما میتوانیم بهطور همزمان از بازسازی شناختی نیز استفاده کنیم. درمانجویان خود را در آینه نگاه میکنند و درعینحال افکار خود را در مورد آنچه میبینند تغییر میدهند. افزون بر این، درمان میان فردی میتواند به افراد مبتلا به این اختلال کمک کند راهبردهای بهتری را برای رسیدگی کردن به ناراحتی که در روابط خود با دیگران احساس میکنند پرورش دهند و علاوه بر آن به عزتنفس و خلق افسرده خود رسیدگی کنند.[2]
اختلال بدشکلی بدنی که با دگرگونیهای دوره بلوغ مطابقت دارد معمولاً تا حدود پایان نوجوانی از بین میرود اما در پارهای از موارد نیز استقرار مییابد و مشکلات متعددی را در قلمرو تحصیلی، حرفهای، خانوادگی و جز آن ایجاد میکند. در چنین مواردی رواندرمانگری را میتوان به منزله تنها راهحل در نظر گرفت.
پارهای از متخصصان از روشهایی مانند روش مواجهه یا پیشگیری پاسخ که در مورد هراسها و وسواس – بیاختیاریها به کار بسته میشوند سود میجویند؛ اما پارهای دیگر بر این باورند که توأم بودن این اختلال با اختلالهایی نظیر افسردگی حاد، اضطراب، هراس و ناتوانی در سرمایهگذاری عاطفی این نکته را خاطرنشان میسازد که این بیماران دارای مشکلات روانشناختی کموبیش بااهمیتی در سطح شخصیت هستند و اختلال بدشکلی بدنی درواقع یک شیوه رمزی بیان تعارضهای ناشی از جدایی – تفرد است؛ بنابراین روش درمانگری مبتنی بر روان تحلیلگری را بهعنوان روش اصلی محسوب میکنند؛ اما از آنجا که این اختلال نشاندهنده مشکلات ارتباطی با دیگری نیز هست استفاده از راهبردهایی را که بر روشهای تغییر رفتار مبتنی هستند بهعنوان روشهای مکمل توصیه مینمایند.[3]
دیدگاههای نظری درباره اختلال بدشکلی بدنی (بدشکلی هراسی)
1. ادراک فاعلی تغییر شکل بدنی.
2. عوامل روانشناختی درونیسازی شده، یعنی عواملی که در چارچوب آنها «دلمشغولیهای» مرتبط با دگرگونی جسمانی فقط به منزله عقلیسازی و فرافکنی یک ناکامی عاطفی بنیادیتر محسوب میشوند.
3. عوامل جامعهشناختی.
4. بازخورد ناشی از مشاهده دیگران.
تام کیه ویچ و فیندر (1967) نیز از سوی دیگر، سه منبع اصلی بدشکلی هراسیها (اختلالهای بدشکلی بدنی) را توصیف کردهاند:
1. یک منبع زیستشناختی که تابع ادراک فاعلی تغییرات جسمانی است و «میتوان گفت که شرایط زیستشناختی دوره نوجوانی، بدشکلی هراسیها را غیرقابلاجتناب میسازند».
2. یک منبع عاطفی که خود دارای چندین مبناست:
در وهله نخست، استقرار تدریجی هویت جنسی، نوجوان را به سمت دلمشغولی نسبی نسبت به تغییرات جسمانی خاص جنس خود میراند. گاهی بر این باور است که خصوصیات جنس ثانوی در وی بسیار چشمگیرند و زمانی عقیده دارد که بهاندازه کافی گسترشیافته نیستند؛ اما بههرحال تقریباً همواره یک دوره تردید و نوسان مشاهده میشود.متخصصان بالینی که درمانجویان مبتلا به اختلال بدشکلی بدنی را از دیدگاه شناختی – رفتاری درمان میکنند، به آنها کمک میکنند تا بفهمند ظاهر فقط یک جنبه از هویت آنهاست و درعینحال، فرضهای آنها را که ظاهرشان معیوب است، به چالش میطلبند. درمانجویان خود را در آینه نگاه میکنند و درعینحال افکار خود را در مورد آنچه میبینند تغییر میدهند. افزون بر این، درمان میان فردی میتواند به افراد مبتلا به این اختلال کمک کند راهبردهای بهتری را برای رسیدگی کردن به ناراحتی که در روابط خود با دیگران احساس میکنند پرورش دهند و علاوه بر آن به عزتنفس و خلق افسرده خود رسیدگی کنند.
افزون بر محور هویت جنسی، در چارچوب نابسامانیهای متعدد خانوادگی منبع عاطفی دیگری نیز نمایان میشود: پدر خانواده از جایگاهی نامناسب و نا ارزندهسازی شده برخوردار است که مانع همسانسازی رضایتبخش پسر میشود. بازخورد مادر نیز در این میان نقشی اساسی بر عهده دارد و میتواند ترسهای نوجوان را تقویت کند. چراکه گاهی مادر بهگونهای صریح و آشکار تغییرات ناشی از بلوغ جسمانی را طرد میکند. آشکارا نوجوان را زشت، بدشکل و بدقواره قلمداد مینماید و بهخصوص درباره مردانگی فرزندش، ترسهای مفرطی را به خود راه میدهد و هویت منفی یک پدر ناارزندهسازی شده را به وی عرضه میکند. (مثل پدرش میشود ...)
3. یک منبع اجتماعی وجود دارد که بدشکلی هراسی را نمیتوان بدون درنظرگرفتن آن درک کرد. چون این اختلال، فقط یک اختلال رابطه با خویشتن نیست، بلکه نوعی اغتشاش ارتباطی با دیگری محسوب میشود (تام کیه ویچ و فیندر، 1967)
گروه همسالان، عقیده آنها، پذیرش یا طرد از سوی آنها (واقعی یا تخیلی) در مبنای احساس اضطراب و کهتری قرار دارند. بهوسیله اختلال بدشکلی بدنی، نوجوان وابستگی مفرط به گروه همگنانش را به نمایش میگذارد.
از دیدگاهی که در چهار آن، محور محیطی و جامعهشناختی نسبت به محور روانپویشی جنبه ثانوی دارد، کانس تراری و دیگران (1980) و مقوله بدشکلی هراسی را برحسب سن نوجوان متمایز کردهاند:
پارهای از بدشکلی هراسیها با تغییرات بدنی دوره بلوغ مانند رشد جسمانی و عضلانی، تغییرات صدا و جوشهای صورت، مطابقت تنگاتنگی دارد. بیتردید چنین دلمشغولیهایی با مسئله «تصویر بدنی» مرتبطاند و به نظر میرسد که در پسران فراوانتر باشند.
پارهای دیگر از بدشکلی هراسیها مانند ترس از بدرنگی موها، سرخی هراسی و یا ترس از ریزش موها، با تغییرات بدنی شکل بهخودیخود مرتبط نیستند و در نوجوانان بزرگتر (15-16 ساله) مشاهده میشوند و جز در مورد ترس از ریزش موها، فراوانی آن در دختران بیشتر است. این دلمشغولیها که فاقد مبنای جسمانی هستند، بهطور عمده به تعارضهای ناشی از جدایی – تفرد و فقدان «موضوعهای» کودکانه وابستهاند و تعارض بنیادی نوجوان را بهصورت «رمزیسازی بدنی» بیان میکند.
بدین ترتیب در ترسهای وابسته به شکلشناسی بدنی فرد از بدنش بهعنوان یک موضوع برونی عشق یا کینه سود میجوید، قبل از آنکه بتواند یک موضوع واقعی برونی را برای سرمایهگذاریهای خود بیابد.[4]
بیشتر بخوانید: اختلال بدشکلی بدنی (body dysmorphic disorder(bdd))
پرسشنامه هفت آیتمی نگرانی درباره بدشکلی اوستوزین
سؤالهای زیر برای غربالگری افرادی با نگرانیهای خاصی طراحیشده است که نگرانیهای آنها ویژگیهای زیر را دارد. الف صحبت کردن در مورد آنها با دکتر/ خانواده/ دوستان دشوار یا خجالتآور است، یا اغلب پیدا کردن کمک صحیح برای آنها دشوار است.
لطفاً سؤالهای زیر را بهدقت بخوانید و با علامت × پاسخ خود را در مقابل گزینه موردنظر علامت بزنید.
سؤال | هرگز | بهاندازه دیگران | بیش از دیگران | خیلی بیشتر از دیگران |
1. آیا تاکنون دربارۀ برخی از جنبههای ظاهر جسمیتان خیلی نگران بودهاید؟ | ||||
2. آیا تاکنون در برخی از جنبهها خودتان را بدشکل و بدقواره برای مثال؛ بینی، مو، پوست، اندامهای جنسی، یا کل اعضای بدنتان در نظر گرفتهاید؟ |
||||
3. آیا تاکنون در برخی از جنبهها بدن خود را بدکارکرد در نظر گرفتهاید برای مثال؛ بوی مفرط بدن، نفخ شکم، تعریق؟ |
||||
4. آیا تاکنون با یک جراح پلاستیک، متخصص بیماریهای پوستی یا پزشک درباره این نگرانیها مشورت کردهاید یا احساس کردهاید که نیاز به مشورت دارید؟ | ||||
5. آیا تاکنون علیرغم اینکه شما قویاً اعتقاد داشتهاید که در ظاهر جسمی یا کارکرد بدنیتان مشکلی وجود دارد پزشک یا دیگر افراد به شما گفتهاند که طبیعی هستید |
||||
6. آیا تاکنون زمان طولانی را صرف نگرانی درباره نقص یا عیبی در ظاهر جسمی یا عملکرد بدنیتان کردهاید؟ |
||||
7. آیا تاکنون زمان طولانی را صرف پوشاندن نواقص عیبهای ظاهر جسمی یا عملکرد بدنیتان کردهاید؟ |
نمایش پی نوشت ها:
[1] آسیبشناسی روانی 1/284-283
[2] آسیبشناسی روانی 1/285
[3] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/251 دکتر پریرخ دادستان
[4] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/250 دکتر پریرخ دادستان
منابع:
1-سوزان کراس ویتبورن، ریچارد پی.هالجین آسیبشناسی روانی: دیدگاههای بالینی درباره اختلالات روانی (ویراست هفتم) بر اساس DSM-5 ترجمه: یحیی سید محمدی، تهران، نشر روان، 1395 ش.
2-دکتر پریرخ دادستان روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی – سمتف چاپ پانزدهم، پاییز 1394 ش.
3-انجمن روانپزشکی آمریکا، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی DSM-5-مترجم: دکتر فرزین رضاعی و دیگران – چاپ سوم، نشر ارجمند، تهران، 1395 ش.
4-ابوالفضل محمدی و دیگران، فصلنامه علمی پژوهشی کمیته تحقیقات دانشجویی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد (نوید نو)، دوره 18، شماره 61، زمستان 1394 ش.
5-هرولدکاپلان و جیمز سادوک، خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری/روانپزشکی بالینی، مترجم دکتر فرزین رضاعی، نشر ارجمند، تهران، 1387 ش.