دوران گذار طبعاً نیازمند متفکرانی است که ماهیت و حقیقت این دوران را دریابند
چکیده
در بررسی و شناخت وجوه مختلف وجودی سید شهیدان اهل قلم «سیدمرتضی آوینی»، یک وجه بسیار مهم اغلب نادیده گرفته شده و مغفول واقع شده است؛ وجهای که برخی تواناییهای آوینی در مقام یک فیلمساز یا روزنامهنگار متعهد انقلابی و یا یک نویسنده نظریهپرداز به آن بر میگردد؛ وجه متفکرانه آوینی که او را در مقام «متفکر دوران گذار» نشان میدهد.
تعداد کلمات 1701/ تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
در بررسی و شناخت وجوه مختلف وجودی سید شهیدان اهل قلم «سیدمرتضی آوینی»، یک وجه بسیار مهم اغلب نادیده گرفته شده و مغفول واقع شده است؛ وجهای که برخی تواناییهای آوینی در مقام یک فیلمساز یا روزنامهنگار متعهد انقلابی و یا یک نویسنده نظریهپرداز به آن بر میگردد؛ وجه متفکرانه آوینی که او را در مقام «متفکر دوران گذار» نشان میدهد.
تعداد کلمات 1701/ تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
سیدمرتضی آوینی یک متفکر است و تفکر امری است که با «تاریخ» و ظهور «اوقات» و وقتی که بر متفکر حاکم میشود مرتبط است. در واقع ظهور و سیر هر متفکر در هر دوره یا دوران، با روح حاکم بر آن دوره و اقتضائات آن، رابطه مستقیم دارد.
آوینی، متفکر دوران گذار است؛ برای فهم این معنا باید به این مهم توجه کرد که در وضع کنونی عالم «دوران گذار» به چه معنا است و در کدامین متن تاریخی دارد رخ مینماید؟ دورانهای گذار در تاریخ بشر نوعاً چه ویژگیهایی دارند و ما در متن کدامین دوران گذار تاریخ قرار داریم؟ در تاریخ بشر، دورانهای گذار مراحلیاند که در پی فرارسیدن بحران انحطاطی یک عالم و آغاز انتقال حیات بشر از عالمی به عالمی دیگر رخ مینماید؛ برای روشن شدن این مطلب، مثالی میزنیم: در غرب باستان از قرن اول میلادی، عالم غرب باستان دچار بحران انحطاطی گردید و این بحران انحطاطی زمینهساز نوعی گذار تاریخی از عالم غرب باستان به عالم غرب قرون وسطی گردید.آوینی، متفکر دوران گذار است؛ برای فهم این معنا باید به این مهم توجه کرد که در وضع کنونی عالم «دوران گذار» به چه معنا است و در کدامین متن تاریخی دارد رخ مینماید؟ دورانهای گذار در تاریخ بشر نوعاً چه ویژگیهایی دارند و ما در متن کدامین دوران گذار تاریخ قرار داریم؟ در تاریخ بشر، دورانهای گذار مراحلیاند که در پی فرارسیدن بحران انحطاطی یک عالم و آغاز انتقال حیات بشر از عالمی به عالمی دیگر رخ مینماید؛
حد فاصل سدههای اول تا چهارم میلادی که به تدریج عالم غرب باستان رخت بر میبست و ضعیف و ضعیفتر میشد و عالم غرب قرون وسطی رخ مینمود و حضور پررنگتری و نیرومندتری پیدا میکرد را «دوران گذار» مینامند. در زندگی بشر در مقاطع و مراحل انتقال از یک عالم تاریخی به عالمی دیگر و یا انتقال از یک تاریخ (مثلاً تاریخ نیستانگاری غرب) به یک تاریخ دیگر (مثلاً تاریخ دینی بشر) نوعی دوران گذار را از سر میگذارند. دورانهای گذار به نوعی دارای برخی خصوصیات مشترک و عام هستند. البته هر دوران گذار، مختصات شخصی و غیر مشترک و هویتی منحصربهفرد خود را نیز در ذیل آن خصوصیات مشترک دارا است.
ویژگیهای اصلی عام و مشترک دورانهای گذار تاریخی را میتوان اینگونه فهرست کرد:
١. دورانهای گذار نوعی حالت برزخی دارند؛
٢. دورانهای گذار در مرحله بحران انحطاطی عالم رویه فروپاشی و آغاز حرکت به سمت عالم در حال طلوع ظهور میکنند؛
٣. دورانهای گذار به جهت هویت انتقالی و حالت برزخی و سیالی که دارند، دورانهای بسیار دشوار و پرمسئله و درگیر بحرانهای عدیدهاند؛
۴. آنچه که جهت حرکت هر دوران گذار را مشخص میکند، این امر مهم است که کدام عهد و عالم تاریخی طلوع کرده است و میآید تا در پایان سیرگذار، جانشین عالم پیشین رویه زوال گردد؛
۵. نوع پرسشها و مسائل و معضلات و چالشها و بحرانهای هر دوران گذار تاریخی تا حدود زیادی مرتبط با این است عهد رو به انقراض چه ماهیتی داشته است و عالم درحال ظهور چه ماهیتی دارد؟
۶. دورانهای گذار به جهت حالت برزخی و هویت بحرانی و پرمسئلهای که دارند در بسیاری موارد خودآگاهیهای چند وجهیای پدید میآورند که با عناصر و مؤلفهها و موضوعات و مقولات و مفاهیم هر دو عالم (عالم منحط درحال زوال و عالم درحال ظهور رو به گسترش) به نوعی مرتبط و درگیرند؛
۷. دورانهای گذار تاریخی، مرحله آغاز پایان یک عالم و عهد، و آغاز طلوع یک عهد و عالم دیگر است.
آوینی، متفکر دوران گذار است؛ برای فهم این معنا باید به این مهم توجه کرد که در وضع کنونی عالم «دوران گذار» به چه معنا است و در کدامین متن تاریخی دارد رخ مینماید؟ دورانهای گذار در تاریخ بشر نوعاً چه ویژگیهایی دارند و ما در متن کدامین دوران گذار تاریخ قرار داریم؟ در تاریخ بشر، دورانهای گذار مراحلیاند که در پی فرارسیدن بحران انحطاطی یک عالم و آغاز انتقال حیات بشر از عالمی به عالمی دیگر رخ مینماید؛ برای روشن شدن این مطلب، مثالی میزنیم: در غرب باستان از قرن اول میلادی، عالم غرب باستان دچار بحران انحطاطی گردید و این بحران انحطاطی زمینهساز نوعی گذار تاریخی از عالم غرب باستان به عالم غرب قرون وسطی گردید.آوینی، متفکر دوران گذار است؛ برای فهم این معنا باید به این مهم توجه کرد که در وضع کنونی عالم «دوران گذار» به چه معنا است و در کدامین متن تاریخی دارد رخ مینماید؟ دورانهای گذار در تاریخ بشر نوعاً چه ویژگیهایی دارند و ما در متن کدامین دوران گذار تاریخ قرار داریم؟ در تاریخ بشر، دورانهای گذار مراحلیاند که در پی فرارسیدن بحران انحطاطی یک عالم و آغاز انتقال حیات بشر از عالمی به عالمی دیگر رخ مینماید؛
حد فاصل سدههای اول تا چهارم میلادی که به تدریج عالم غرب باستان رخت بر میبست و ضعیف و ضعیفتر میشد و عالم غرب قرون وسطی رخ مینمود و حضور پررنگتری و نیرومندتری پیدا میکرد را «دوران گذار» مینامند. در زندگی بشر در مقاطع و مراحل انتقال از یک عالم تاریخی به عالمی دیگر و یا انتقال از یک تاریخ (مثلاً تاریخ نیستانگاری غرب) به یک تاریخ دیگر (مثلاً تاریخ دینی بشر) نوعی دوران گذار را از سر میگذارند. دورانهای گذار به نوعی دارای برخی خصوصیات مشترک و عام هستند. البته هر دوران گذار، مختصات شخصی و غیر مشترک و هویتی منحصربهفرد خود را نیز در ذیل آن خصوصیات مشترک دارا است.
ویژگیهای اصلی عام و مشترک دورانهای گذار تاریخی را میتوان اینگونه فهرست کرد:
١. دورانهای گذار نوعی حالت برزخی دارند؛
٢. دورانهای گذار در مرحله بحران انحطاطی عالم رویه فروپاشی و آغاز حرکت به سمت عالم در حال طلوع ظهور میکنند؛
٣. دورانهای گذار به جهت هویت انتقالی و حالت برزخی و سیالی که دارند، دورانهای بسیار دشوار و پرمسئله و درگیر بحرانهای عدیدهاند؛
۴. آنچه که جهت حرکت هر دوران گذار را مشخص میکند، این امر مهم است که کدام عهد و عالم تاریخی طلوع کرده است و میآید تا در پایان سیرگذار، جانشین عالم پیشین رویه زوال گردد؛
۵. نوع پرسشها و مسائل و معضلات و چالشها و بحرانهای هر دوران گذار تاریخی تا حدود زیادی مرتبط با این است عهد رو به انقراض چه ماهیتی داشته است و عالم درحال ظهور چه ماهیتی دارد؟
۶. دورانهای گذار به جهت حالت برزخی و هویت بحرانی و پرمسئلهای که دارند در بسیاری موارد خودآگاهیهای چند وجهیای پدید میآورند که با عناصر و مؤلفهها و موضوعات و مقولات و مفاهیم هر دو عالم (عالم منحط درحال زوال و عالم درحال ظهور رو به گسترش) به نوعی مرتبط و درگیرند؛
۷. دورانهای گذار تاریخی، مرحله آغاز پایان یک عالم و عهد، و آغاز طلوع یک عهد و عالم دیگر است.
انقلاب اسلامی و آغاز دوران گذار تاریخی
با ظهور انقلاب اسلامی ایران، تاریخ بشر از حیث جهانی وارد نوعی دوران گذار گردیده است: گذار از سیطرة تاریخ غرب و عالم غرب مدرن به سوی عالمی دینی. در واقع از واپسین دهههای پایانی قرن نوزدهم، بحران انحطاطی غرب مدرن آغاز گردیده بود و این بحران انحطاطی در سراسر قرن بیستم گسترش و تعمیق یافت. با ظهور انقلاب اسلامی ایران در آغاز دهه ۱۹۸۰ میلادی، گذار تاریخی بشر از اسارت عالم مدرن به سوی چشماندازهای رهاییبخش دینی و معنوی، وجه خودآگاهانهای پیدا میکند. از این رو است که میگوییم انقلاب اسلامی در مقام یک انقلاب طلیعهدار ظاهر میشود و محتوای آن به لحاظ تاریخی اشارت و دلالت بر گذار تاریخی از سیطرة غرب مدرن و آغاز پایان شب ظلمانی سیطرة طاغوت بر سیاره زمین است. انقلاب اسلامی ایران از حیث داخلی نیز طلیعهدار نوعی عبور و گذار تاریخی است. گذار از سیطره ظلمانی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن به سوی نوعی مدینه ولایی دینی که نظر به باطنی مدینهالنبی دارد.
انقلاب اسلامی، طلیعهدار گذار تاریخی است و دوران ما (که روزگار آغاز سیر روبهزوال و تعمیق بحران انحطاطی تاریخ غرب و عالم مدرن است) دوران گذار است. بشر در کره زمین در مقیاس جهانی و ما ایرانیان در داخل کشور، همگی در دوران گذار به سر میبریم و آغاز سلوک تاریخی ملت مسلمان ایران به منظور عبور از منجلاب غربزدگی مدرن در متن حرکت فراگیر جهانی بشر در مسیر عبور از ظلمات طاغوت اومانیستی و عالم مدرن است که جریان مییابد و انقلاب اسلامی، نوع و ماهیت اشارتی است به بیداری و گذار تاریخی.
انقلاب اسلامی، طلیعهدار گذار تاریخی است و دوران ما (که روزگار آغاز سیر روبهزوال و تعمیق بحران انحطاطی تاریخ غرب و عالم مدرن است) دوران گذار است. بشر در کره زمین در مقیاس جهانی و ما ایرانیان در داخل کشور، همگی در دوران گذار به سر میبریم و آغاز سلوک تاریخی ملت مسلمان ایران به منظور عبور از منجلاب غربزدگی مدرن در متن حرکت فراگیر جهانی بشر در مسیر عبور از ظلمات طاغوت اومانیستی و عالم مدرن است که جریان مییابد و انقلاب اسلامی، نوع و ماهیت اشارتی است به بیداری و گذار تاریخی.
بیشتر بخوانید: زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی
دوران گذار و متفکر دوران گذار
دوران گذار طبعاً نیازمند متفکرانی است که ماهیت و حقیقت این دوران را دریابند و بتوانند با فهم اقتضائات و ویژگیها و خواص کورگذار به تأویل حقیقت مسائل و روندها و موضوعات بپردازند و با فرا رفتن از ظاهر به باطن، اشارتها و بشارتها و معانی رمزی حوادث و وقایع را دریابند.
دوران گذاری که امروز ما و همه بشریت در آن قرار گرفتهایم، پیچ بسیار حساس و سرنوشتساز تاریخ است که ترسیمکننده و تعیینکننده مسیر حرکت فردای ما است. امروز و در کور مهم گذار تاریخی، نیازمند متفکرانی هستیم که جانمایه و باطن و معانی پنهان حادثهها را دریابند و از ورای کثرت مغشوش و بعضاً گمراهکننده ظواهر، ره به سوی باطن و حقیقت پنهان ذوبطون ببرند.
در دورانهای گذار، متفکران این دوران به فهم معنای حقیقی اتفاقات نائل میگردند و حقیقت رمزی باطنی پس ظواهر را درمییابند و از طریق تأویل حکیمانه و طرح پرسش و مسئله و انس به حقیقت، به رهگشایی افق در حال طلوع مدد میرسانند. سید شهیدان اهل قلم سیدمرتضی آوینی در زمره محدود متفکران دوران گذار است که به وجه طلیعهداری انقلاب اسلامی پی برد و وجه باطنی دوران ما را که همانا آغاز پایان غرب و آغاز حرکت بشر به منظور عبور از ظلمات طاغوت نیستانگاری و اومانیسم است، را دریافت و صفت اصلی مهم این دوران را در عبارت «عصر توبه بشر» عنوان کرد.آنچه آوینی را به عنوان متفکر، از بسیاری اندیشمندان دیگر متمایز میکرد این بود که او جوهر هویتبخش دوران ما به عنوان دوران گذار را به خوبی و بسیار زودتر از بسیاری دیگر از اهل نظر درک کرد و با مسائل و اقتضائات آن رویارو شد و از منظری حکیمانه به تفکر و تأمل در خصوص آنها پرداخت. آوینی در زمره معدود متفکرانی بود که معنای باطنی روزگار ما به عنوان دوران گذار را دریافت و معضلات و پرسشها و ابهامات نظری و عملی آن را شناخت و به طریقی حکیمانه و تأویلی و مبتنی بر آموزههای اسلامی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی به تأمل و ژرفاندیشی در آن مسائل و معضلات پرداخت و رهآموزی کرد.
آوینی معتقد بود که روزگاری که با انقلاب اسلامی آغاز گردیده است، عصر توبه بشریت است. توبه از چه چیز؟ توبه از خطایی که با تاریخ غرب و در تاریخ غرب (و به نحو بسیار شدیدتر در عهد مدرن) مرتکب گردیده است و آن خطا همانا وانهادن ولایت الهی و تبعیت از طاغوت نیستانگاری بوده است. آوینی دریافته بود که ظهور انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب طلیعهدار، دلالت و اشارتی است به اینکه بشر، حرکت به منظور عبور از هبوط و تنزل و انحطاط و گناه اعراض از حق را آغاز کرده است و او، این حرکت و این آغاز گذار تاریخی را «عصر توبه بشریت» مینامید. آوینی به عنوان یک متفکر که به دوران گذار بشر تعلق داشت و عمق و باطن و معنای این دوران را درک میکرد، به مسائل و معضلات و اقتضائات دوران گذار (چه از حیث جهانی، و چه از حیث داخلی) میاندیشید و این تفکر معطوف به دغدغهها و مسائل دوران گذار وجه اصلی تأملات نظری آوینی را تشکیل میداد. آنچه که آوینی در سالهای دهه ۱۳۶۰ (در یک غربت تمام عیار) و در دو سال اول دهه ۱۳۷۰ باز هم در نوعی غربت بدان میاندیشید و از آن سخن میگفت و درباره آن مینوشت، مسائل مرتبط با اقتضائات و مواجهات دوران گذار بودند؛ مسائلی چون: بررسی تئوریک نسبت ما و علم مدرن و به ویژه علوم انسانی، کوشش به منظور و تبیین وجوه نظری سینما از منظر حکمت اسلامی، اندیشیدن در خصوص حکمت تاریخ و چشمانداز حیات بشر بر مبنای آموزههای اسلامی نقد اومانیسم و مدرنیته و فهم ظهور و سیر حرکت انقلاب اسلامی از منظر نوعی حکمت دینی تاریخ، بررسی نقادانه بنیادهای تئوریک ژورنالیسم مدرن و کوشش به منظور تبیین تئوریک نسبت ما به عنوان فرزندان انقلاب اسلامی با این ژورنالیسم، بررسیهای حکیمانه و فلسفی در خصوص ماهیت تکنیک مدرن، تأملات نظری در خصوص سرمایهداری و اقتصاد استکباری مدرن و برخی موضوعات و مسائل دیگر در همین جهات.
آنچه آوینی را به عنوان متفکر، از بسیاری اندیشمندان دیگر متمایز میکرد این بود که او جوهر هویتبخش دوران ما به عنوان دوران گذار را به خوبی و بسیار زودتر از بسیاری دیگر از اهل نظر درک کرد و با مسائل و اقتضائات آن رویارو شد و از منظری حکیمانه به تفکر و تأمل در خصوص آنها پرداخت. آوینی در زمره معدود متفکرانی بود که معنای باطنی روزگار ما به عنوان دوران گذار را دریافت و معضلات و پرسشها و ابهامات نظری و عملی آن را شناخت و به طریقی حکیمانه و تأویلی و مبتنی بر آموزههای اسلامی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی به تأمل و ژرفاندیشی در آن مسائل و معضلات پرداخت و رهآموزی کرد. این ویژگی متفکرانه آوینی به عنوان یک اندیشمند مسلمان ولایی متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی که معنای باطنی روزگار ما به عنوان دوران گذار را فهمیده و در خصوص مسائل آن به تأمل و چارهاندیشی و راهگشایی پرداخته است، وجه مهم و بسیار برجسته سید شهیدان اهل قلم است که اغلب نادیده گرفته شده و مورد غفلت واقع گردیده است و بیتوجهی نسبت به آن، این آفت بزرگ را به همراه دارد که نسل جوانان عاشق انقلاب اسلامی را از راهگشاییهای نظری و بعضاً مهم متفکری مؤمن و ولایی محروم نماید و این در زمانه ما (که در کوران یک تهاجم فرهنگی و جنگنرم تمامعیار قرار داریم و بیش از پیش نیازمند مبارزه و مجاهدت نظری و فرهنگی و روشنگریهای عمیق و متعهدانه هستیم) میتواند خدای ناکرده موجب ضرر و خسران گردد. از این رو است که بر همه اهل قلم و دلدادگان ولایت و آرمانهای انقلاب اسلامی و ارادتمندان شهید آوینی واجب است که بکوشند تا ضمن تبیین مقام آوینی به عنوان متفکر دوران گذار، تأملات نظری متعهدانه و سازنده و روشنگرانه او را در میان آحاد مردم، بهویژه جوانان و اهالی قلم و نظر، ترویج و نشر و شرح دهند.
منبع: کتاب نقد حال، دفتر اول؛ شهریار زرشناس؛ نشر معارف؛ قم؛ 1393.
دوران گذاری که امروز ما و همه بشریت در آن قرار گرفتهایم، پیچ بسیار حساس و سرنوشتساز تاریخ است که ترسیمکننده و تعیینکننده مسیر حرکت فردای ما است. امروز و در کور مهم گذار تاریخی، نیازمند متفکرانی هستیم که جانمایه و باطن و معانی پنهان حادثهها را دریابند و از ورای کثرت مغشوش و بعضاً گمراهکننده ظواهر، ره به سوی باطن و حقیقت پنهان ذوبطون ببرند.
در دورانهای گذار، متفکران این دوران به فهم معنای حقیقی اتفاقات نائل میگردند و حقیقت رمزی باطنی پس ظواهر را درمییابند و از طریق تأویل حکیمانه و طرح پرسش و مسئله و انس به حقیقت، به رهگشایی افق در حال طلوع مدد میرسانند. سید شهیدان اهل قلم سیدمرتضی آوینی در زمره محدود متفکران دوران گذار است که به وجه طلیعهداری انقلاب اسلامی پی برد و وجه باطنی دوران ما را که همانا آغاز پایان غرب و آغاز حرکت بشر به منظور عبور از ظلمات طاغوت نیستانگاری و اومانیسم است، را دریافت و صفت اصلی مهم این دوران را در عبارت «عصر توبه بشر» عنوان کرد.آنچه آوینی را به عنوان متفکر، از بسیاری اندیشمندان دیگر متمایز میکرد این بود که او جوهر هویتبخش دوران ما به عنوان دوران گذار را به خوبی و بسیار زودتر از بسیاری دیگر از اهل نظر درک کرد و با مسائل و اقتضائات آن رویارو شد و از منظری حکیمانه به تفکر و تأمل در خصوص آنها پرداخت. آوینی در زمره معدود متفکرانی بود که معنای باطنی روزگار ما به عنوان دوران گذار را دریافت و معضلات و پرسشها و ابهامات نظری و عملی آن را شناخت و به طریقی حکیمانه و تأویلی و مبتنی بر آموزههای اسلامی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی به تأمل و ژرفاندیشی در آن مسائل و معضلات پرداخت و رهآموزی کرد.
آوینی معتقد بود که روزگاری که با انقلاب اسلامی آغاز گردیده است، عصر توبه بشریت است. توبه از چه چیز؟ توبه از خطایی که با تاریخ غرب و در تاریخ غرب (و به نحو بسیار شدیدتر در عهد مدرن) مرتکب گردیده است و آن خطا همانا وانهادن ولایت الهی و تبعیت از طاغوت نیستانگاری بوده است. آوینی دریافته بود که ظهور انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب طلیعهدار، دلالت و اشارتی است به اینکه بشر، حرکت به منظور عبور از هبوط و تنزل و انحطاط و گناه اعراض از حق را آغاز کرده است و او، این حرکت و این آغاز گذار تاریخی را «عصر توبه بشریت» مینامید. آوینی به عنوان یک متفکر که به دوران گذار بشر تعلق داشت و عمق و باطن و معنای این دوران را درک میکرد، به مسائل و معضلات و اقتضائات دوران گذار (چه از حیث جهانی، و چه از حیث داخلی) میاندیشید و این تفکر معطوف به دغدغهها و مسائل دوران گذار وجه اصلی تأملات نظری آوینی را تشکیل میداد. آنچه که آوینی در سالهای دهه ۱۳۶۰ (در یک غربت تمام عیار) و در دو سال اول دهه ۱۳۷۰ باز هم در نوعی غربت بدان میاندیشید و از آن سخن میگفت و درباره آن مینوشت، مسائل مرتبط با اقتضائات و مواجهات دوران گذار بودند؛ مسائلی چون: بررسی تئوریک نسبت ما و علم مدرن و به ویژه علوم انسانی، کوشش به منظور و تبیین وجوه نظری سینما از منظر حکمت اسلامی، اندیشیدن در خصوص حکمت تاریخ و چشمانداز حیات بشر بر مبنای آموزههای اسلامی نقد اومانیسم و مدرنیته و فهم ظهور و سیر حرکت انقلاب اسلامی از منظر نوعی حکمت دینی تاریخ، بررسی نقادانه بنیادهای تئوریک ژورنالیسم مدرن و کوشش به منظور تبیین تئوریک نسبت ما به عنوان فرزندان انقلاب اسلامی با این ژورنالیسم، بررسیهای حکیمانه و فلسفی در خصوص ماهیت تکنیک مدرن، تأملات نظری در خصوص سرمایهداری و اقتصاد استکباری مدرن و برخی موضوعات و مسائل دیگر در همین جهات.
آنچه آوینی را به عنوان متفکر، از بسیاری اندیشمندان دیگر متمایز میکرد این بود که او جوهر هویتبخش دوران ما به عنوان دوران گذار را به خوبی و بسیار زودتر از بسیاری دیگر از اهل نظر درک کرد و با مسائل و اقتضائات آن رویارو شد و از منظری حکیمانه به تفکر و تأمل در خصوص آنها پرداخت. آوینی در زمره معدود متفکرانی بود که معنای باطنی روزگار ما به عنوان دوران گذار را دریافت و معضلات و پرسشها و ابهامات نظری و عملی آن را شناخت و به طریقی حکیمانه و تأویلی و مبتنی بر آموزههای اسلامی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی به تأمل و ژرفاندیشی در آن مسائل و معضلات پرداخت و رهآموزی کرد. این ویژگی متفکرانه آوینی به عنوان یک اندیشمند مسلمان ولایی متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی که معنای باطنی روزگار ما به عنوان دوران گذار را فهمیده و در خصوص مسائل آن به تأمل و چارهاندیشی و راهگشایی پرداخته است، وجه مهم و بسیار برجسته سید شهیدان اهل قلم است که اغلب نادیده گرفته شده و مورد غفلت واقع گردیده است و بیتوجهی نسبت به آن، این آفت بزرگ را به همراه دارد که نسل جوانان عاشق انقلاب اسلامی را از راهگشاییهای نظری و بعضاً مهم متفکری مؤمن و ولایی محروم نماید و این در زمانه ما (که در کوران یک تهاجم فرهنگی و جنگنرم تمامعیار قرار داریم و بیش از پیش نیازمند مبارزه و مجاهدت نظری و فرهنگی و روشنگریهای عمیق و متعهدانه هستیم) میتواند خدای ناکرده موجب ضرر و خسران گردد. از این رو است که بر همه اهل قلم و دلدادگان ولایت و آرمانهای انقلاب اسلامی و ارادتمندان شهید آوینی واجب است که بکوشند تا ضمن تبیین مقام آوینی به عنوان متفکر دوران گذار، تأملات نظری متعهدانه و سازنده و روشنگرانه او را در میان آحاد مردم، بهویژه جوانان و اهالی قلم و نظر، ترویج و نشر و شرح دهند.
منبع: کتاب نقد حال، دفتر اول؛ شهریار زرشناس؛ نشر معارف؛ قم؛ 1393.