عرفان اسلامی (28) طلب نشانه ی امید
نويسنده: استاد حسین انصاریان
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) .
« اى اهل ايمان خويشتن دارى از گناه را به خاطر خدا پيشه كنيد و با راستان همراه و همنشين گرديد » .
مولا طلب آمرزش و مغفرت را دوست دارد ، پس بايد يكى از خواسته هاى مهم انسان طلب بخشش و عفو باشد ، تحقّق بخشيدن به اين خواسته ، فقط در سايه بازگشت و توبه ميسّر است .
مولا تمام عبادات و روشهاى صحيح بندگى را دوست دارد ، پس بايد براى به دست آوردن بندگى اقدام كرد و كاسه از شراب طهور و حيات بخش عبوديّت را سر كشيد .
مولا به تمام برنامه هاى خير كه در قرآن و روايات معرّفى شده اند ، عشق مىورزد ; پس بايد به طلب كليّه ى برنامه هاى خير برخاست و براى انجام خيرات خود را به آب و آتش زد .
انسانى كه به اين امور بى تفاوت است ، يا اين برنامه ها جزء خواسته هاى او نيست ، نمى تواند ادّعاى اميد كند . اميد مخصوص كسانى است كه در مزرعه ى دنيا به پاشيدن بذر نيكى و عبادت اقدام كرده اند و به هر كار خيرى آراسته شده اند و به اميد برداشت محصول در اين دنيا و آن جهان ، زندگى مى كنند . اين اميد پس از آن همه طلب و خواسته ، اميد صحيحى است و بلكه اصل اميد است . طلب و خواسته واقعى زاييده اين اميد است . قرآن مى فرمايد :
( فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً ) .
« كسى كه اميد به لقاء پروردگار دارد بايد براى برنامه هاى شايسته و اعمال صالحه اقدام كند » .
بيا تا دست از اين عالم بداريم *** بيا تا پاى دل از گل برآريم
بيا تا بردبارى پيشه سازيم *** بيا تا تخم نيكويى بكاريم
بيا تا همچو مردان ره حق *** سراندازى كنيم و سر نخاريم
به ذكر معرّفى چهره هاى پاكى كه لازم است انسان در تمام طول عمر با آنان همراه باشد ، مى پردازيم زيرا همراهى با آنان پر منفت ترين تأثير را در همه ى حيات آدمى دارد . پس از آن به معرّفى پاره اى از برنامه هايى كه بايد انسان در طلب آنها باشد تا آن برنامه ها را به دست آورد ، خواهيم پرداخت .
« نيكى روى گرداندن به جانب مشرق و مغرب نيست ، نيك كسى است كه ايمان به خدا و روز جزاء و ملائكه و قرآن و انبيا دارد ، و از مال خود در راه عشق به خدا به خويشاوندان مستحق ، و يتيمان ، و افتادگان ، و از راه ماندگان و محتاجان سؤال كننده ، و خلاص كردن گرفتاران پرداخت مى كند ، نماز را بپا داشته و زكاة مى دهد ، به هنگام پيمان بستن به پيمانشان وفا مى كنند و به وقت ندارى و رنجورى و شدت و زمان جنگ صبر پيشه مى كنند، اينان در مسئله ايمان و انسانيّت راست گفتند و اينان خويشتن دارانند ».
در اين آيه دقت كنيد ، خداى بزرگ براى معرّفى و شناساندن نيكان روزگار پانزده خصيصه و ويژه گى بيان مى دارد ، چنانچه اين موارد عالى در وجود كسى پيدا شد ، يا آراسته به اين واقعيّات شد ، انسان بايد در طلب دوستى با او جديّت كند و خود را با چنين منبع لطفى پيوند زده و از درخت پر ثمر وجود او همان سود را ببرد كه خود او برده است ، آرى ! اميدوار ، به چه چيزى اميد دارد ، اگر اميد به مواد مادى عالم است ; و طلب تنها در آن مسير است ، كه اين اميد را همه ى حيوانات و كليّه جانوران دارند . انسان بايد غير از اميدهاى مادّى به بهترين اميدهاى معنوى هم وصل گردد و از پس آن بهترين خواسته را پيدا كرده و سپس به آن خواسته ها جامه ى عمل بپوشاند . اين ميسّر نيست مگر با چنگ زدن به دامن اوليا و اتّصال به ذيل عنايت پاكان و نيكان .
« آن كه راستى و صدق آورد ، و به تصديق و قبول و پذيرش آن برخاست گروه پرهيزكارانند ، براى آنان است نزد خدا هرچه بخواهند ، اين جزاى نيكوكاران است ، مسلّم خداوند بدترين عملى كه به اشتباه از ايشان سرزده محو مى كند و به آنان بهتر از آنچه كردند مزد مى دهد » .
منظور از راستى در اين آيه ى شريفه تمام واقعيّات الهى وايمان به آن و اجراى آن است و به حقيقت اينان صاحبان ارزشند و معاشرت با آنان و دنبال كردن راهشان علّت سعادت دو جهان براى انسان است ، كسى كه اميد به سعادت دارد بايد به طلب اينان و راهشان برخيزد .
« فقط مردم مؤمن كسانى هستند كه ايمان به خدا و رسول آورده ، و هيچ شكى در اين زمينه به خود راه ندادند و با مال جان در راه خدا جهاد كردند ، اينان راستگويان و راست كرداران هستند » .
« براى مردان و زنان تسليم به حق ، و ايمان آورده ، و دائم در بندگى و راستگو و شكيبا و دل ترس و صدقه دهنده و روزه دار و نگهدارنده شهوت از حرام و زياد ياد خدا كنند آمرزش و اجر بزرگ مهيّا شده » .
البتّه بايد توجّه داشت كه تمام اين حقايق در وجود يك آشناى با خدا ، اعم از مرد و زن ، جمع است ، اين طور نيست كه مرد و زنى يكى از اين صفات را داشته باشند و آنگاه براى آنان آمرزش و اجر بزرگ باشد . اصولاً مؤمن همه ى اين خصوصيّات را داراست ، زيرا اين واقعيّات از توابع ايمان واقعى است و هركجا ايمان باشد اين حقايق هم هست . پس چه نيكوست كه انسان در طلب آنان كه آراسته به اين برنامه ها هستند برآيد و البتّه اميد واقعى سازنده ى اين طلب و خواسته ، در وجود انسان است .
« مردانى كه آنان را بازرگانى و خريد و فروش از ياد الهى در همه مراحل حيات بازنمى دارد ، نماز را به پا دارند و زكات مى پردازند ، از روزى كه ديده ها و دلها در آن بگردند بيم دارند » .
اين بيم و ترس همان است كه در فصل هاى گذشته به تفصيل توضيح داده شد ، بيمى كه علّت خوددارى انسان از هر گناهى است .
« به حق كه مؤمنان پيروز شدند ، آنان كه در نمازشان داراى حالت انكسار و ذلّتند ، و از هر سخن و عمل لغوى روى گردانند ، و ادا كننده زكات و نگاه دارنده شهوت از حرامند . شهوت آنان در همان راهى است كه خدا رضايت دارد و آن مربوط به ازدواج يا كنيزشان مى باشد ، كه در اين زمينه ملامتى متوجّه آنان نيست ، ولى كسانى كه از اين مسير دورند متجاوزند . و نيز مؤمنان كسانى هستند كه اداى امانت و وفاى به عهد را رعايت مى كنند ، و نيز نمازشان حفاظت دارند ، اينان وارثند ، فردوس برين را به ارث برده ، در آن جاودانى هستند » .
« همه در زيان اند مگر آنان كه به خدا گرويدند ، و به اجراى كارهاى شايسته برخاستند ويك ديگر را سفارش به حق وتوصيه به پايدارى در راه خدا كردند » .
« ولى خوبيها و رستگارى و پيروزى از پيامبر و كسانى است كه ايمان آورده و با مال و جان در راه خدا كوشش مى كنند » .
« توبه كنندگان ، دارندگان برنامه هاى بندگى ، روزه داران ، ركوع كنندگان ، سجده داران ، امر كنندگان به خوبى ، نهى كنندگان از بدى و نگهدارندگان مرزهاى الهى مردمى هستند كه آنان را به عنايات حق مژده بده » .
« آنان كه پس از ديدن ستم در راه خدا از همه چيز گذشته و مهاجرت كردند در دنيا جاى خوب به آنان داده مى شود ، و مزد دنياى بعد آنان بزرگتر است اگر بدانند » .
« مردان با ايمان و زنان با ايمان برخى دوست برخ ديگرند ، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند ، و به پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكاتند ، و از خدا و پيامبرش پيروى دارند به زودى خداوند رحمتش را نصيب آنان كرده ، خداوند به حق غالب غير مغلوب و حكيم است » .
« آنان كه باايمان وعمل شايسته وارد برخدا شوند برايشان درجات بلندى است » .
« و بندگان خاص خداى رحمان آنان هستند كه به روى زمين ره به تواضع و فروتنى روند ، و هرگاه مردم نادان به آنان خطاب و عتابى كنند با سلامت نفس و خوش زبانى جواب دهند و آنان هستند كه شب را به سجده و قيام و نماز براى خدا روز كنند . و آنان هستند كه دائم به دعا و تضرّع گويند پروردگارا عذاب جهنّم را از ما بگردان كه عذاب آن مهلك دائمى است و آنجا بسيار بد قرارگاه و بدمنزلگاهى است . و آنان هستند كه هنگام انفاق به مسكينان اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در احسان ميانه رو و معتدل باشند . و آنان هستند كه با خداى يكتا كسى را شريك نمى خواهند و نفس محترمى را كه خدا حرام كرده به قتل نمى رسانند ، و هرگز عمل زنا نمى كنند كه هركه مرتكب اين عمل شود كيفرش را خواهد يافت و عذابش در قيامت مضاعف گردد ، و با ذلّت و خوارى به دوزخ مخلّد گردد ، مگر آن كسانى كه از گناه توبه كنند و ايمان آورده و عمل صالح به جاى آرند ، پس خدا گناهان او را بدل به ثواب كند خداوند در حق بندگانش بسيار آمرزنده و مهربان است . و هركس توبه كند و نيكوكار بشود البته توبه اش به درگاه خدا قبول افتد ، و بندگان خدا آنان هستند كه بنا حقّ شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوى از مردم بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند و آنان هستند كه هرگاه متذكّر آيات خداى خود شوند كر و كور در آن ننگرند بلكه با دل آگاه و چشم بينا به مشاهده آن برخيزند تا بر مقام معرفت و ايمانشان بيفزايد . و آنان هستند كه هنگام دعا با خداى خود گويند پروردگارا ما را سرخيل پاكان و پيشواى اهل تقوا قرار ده » .
چنين بندگانى كه اوصافشان ذكر شد ، پاداش پايداريشان را در راه بندگى خدا ، غرفه هاى جنّت و حفره هاى بهشتى يابند كه در آنجا با تحيّت و سلام در شادمانى ، يكديگر را ملاقات كنند و در آن بهشت كه جايگاه بسيار نيكو و مقامى بلند است ; تا ابد جاويد و متنعّم خواهند بود . يك بار ديگر در تمام آياتى كه در اين فصل گذشت به خصوص آيات سوره ى « فرقان » دقّت كنيد و ببينيد چه نوع مردمى قابل دوستى و معاشرت هستند و انسان خواسته و طلب خود را بايد در چه مسيرى قرار دهد . در حقيقت بايد گفت آنان كه داراى سرمايه اميدند ، اميد به حيات پاك ، اميد به آخرت آباد ، اميد براى بدست آوردن مايه هاى انسانى ، اميد به بقاى حق ، اميد به خشنودى الهى ، اميد به سعادت دنيا و آخرت ، بهترين حالت طلب را دارند و يك رشته طلب آنان متوجّه يافتن عاشقان خداست ، تا با يارى آنان و از بركت معاشرت با آن وفاداران به مقام قرب خدا و مقام رضايت و خشنودى او برسند :(وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ ).
منبع: http://erfan.ir
/خ
وَدَليلُ الرَجاءَ الطَّلَبُ
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) .
« اى اهل ايمان خويشتن دارى از گناه را به خاطر خدا پيشه كنيد و با راستان همراه و همنشين گرديد » .
مولا طلب آمرزش و مغفرت را دوست دارد ، پس بايد يكى از خواسته هاى مهم انسان طلب بخشش و عفو باشد ، تحقّق بخشيدن به اين خواسته ، فقط در سايه بازگشت و توبه ميسّر است .
مولا تمام عبادات و روشهاى صحيح بندگى را دوست دارد ، پس بايد براى به دست آوردن بندگى اقدام كرد و كاسه از شراب طهور و حيات بخش عبوديّت را سر كشيد .
مولا به تمام برنامه هاى خير كه در قرآن و روايات معرّفى شده اند ، عشق مىورزد ; پس بايد به طلب كليّه ى برنامه هاى خير برخاست و براى انجام خيرات خود را به آب و آتش زد .
انسانى كه به اين امور بى تفاوت است ، يا اين برنامه ها جزء خواسته هاى او نيست ، نمى تواند ادّعاى اميد كند . اميد مخصوص كسانى است كه در مزرعه ى دنيا به پاشيدن بذر نيكى و عبادت اقدام كرده اند و به هر كار خيرى آراسته شده اند و به اميد برداشت محصول در اين دنيا و آن جهان ، زندگى مى كنند . اين اميد پس از آن همه طلب و خواسته ، اميد صحيحى است و بلكه اصل اميد است . طلب و خواسته واقعى زاييده اين اميد است . قرآن مى فرمايد :
( فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً ) .
« كسى كه اميد به لقاء پروردگار دارد بايد براى برنامه هاى شايسته و اعمال صالحه اقدام كند » .
بيا تا دست از اين عالم بداريم *** بيا تا پاى دل از گل برآريم
بيا تا بردبارى پيشه سازيم *** بيا تا تخم نيكويى بكاريم
بيا تا همچو مردان ره حق *** سراندازى كنيم و سر نخاريم
به ذكر معرّفى چهره هاى پاكى كه لازم است انسان در تمام طول عمر با آنان همراه باشد ، مى پردازيم زيرا همراهى با آنان پر منفت ترين تأثير را در همه ى حيات آدمى دارد . پس از آن به معرّفى پاره اى از برنامه هايى كه بايد انسان در طلب آنها باشد تا آن برنامه ها را به دست آورد ، خواهيم پرداخت .
آيه اول : چهره هاى پاك در قرآن
« نيكى روى گرداندن به جانب مشرق و مغرب نيست ، نيك كسى است كه ايمان به خدا و روز جزاء و ملائكه و قرآن و انبيا دارد ، و از مال خود در راه عشق به خدا به خويشاوندان مستحق ، و يتيمان ، و افتادگان ، و از راه ماندگان و محتاجان سؤال كننده ، و خلاص كردن گرفتاران پرداخت مى كند ، نماز را بپا داشته و زكاة مى دهد ، به هنگام پيمان بستن به پيمانشان وفا مى كنند و به وقت ندارى و رنجورى و شدت و زمان جنگ صبر پيشه مى كنند، اينان در مسئله ايمان و انسانيّت راست گفتند و اينان خويشتن دارانند ».
در اين آيه دقت كنيد ، خداى بزرگ براى معرّفى و شناساندن نيكان روزگار پانزده خصيصه و ويژه گى بيان مى دارد ، چنانچه اين موارد عالى در وجود كسى پيدا شد ، يا آراسته به اين واقعيّات شد ، انسان بايد در طلب دوستى با او جديّت كند و خود را با چنين منبع لطفى پيوند زده و از درخت پر ثمر وجود او همان سود را ببرد كه خود او برده است ، آرى ! اميدوار ، به چه چيزى اميد دارد ، اگر اميد به مواد مادى عالم است ; و طلب تنها در آن مسير است ، كه اين اميد را همه ى حيوانات و كليّه جانوران دارند . انسان بايد غير از اميدهاى مادّى به بهترين اميدهاى معنوى هم وصل گردد و از پس آن بهترين خواسته را پيدا كرده و سپس به آن خواسته ها جامه ى عمل بپوشاند . اين ميسّر نيست مگر با چنگ زدن به دامن اوليا و اتّصال به ذيل عنايت پاكان و نيكان .
آيه دوّم : پرهيزكاران
« آن كه راستى و صدق آورد ، و به تصديق و قبول و پذيرش آن برخاست گروه پرهيزكارانند ، براى آنان است نزد خدا هرچه بخواهند ، اين جزاى نيكوكاران است ، مسلّم خداوند بدترين عملى كه به اشتباه از ايشان سرزده محو مى كند و به آنان بهتر از آنچه كردند مزد مى دهد » .
منظور از راستى در اين آيه ى شريفه تمام واقعيّات الهى وايمان به آن و اجراى آن است و به حقيقت اينان صاحبان ارزشند و معاشرت با آنان و دنبال كردن راهشان علّت سعادت دو جهان براى انسان است ، كسى كه اميد به سعادت دارد بايد به طلب اينان و راهشان برخيزد .
آيه سوم : مؤمنان
« فقط مردم مؤمن كسانى هستند كه ايمان به خدا و رسول آورده ، و هيچ شكى در اين زمينه به خود راه ندادند و با مال جان در راه خدا جهاد كردند ، اينان راستگويان و راست كرداران هستند » .
آيه چهارم : ذاكران و صابران
« براى مردان و زنان تسليم به حق ، و ايمان آورده ، و دائم در بندگى و راستگو و شكيبا و دل ترس و صدقه دهنده و روزه دار و نگهدارنده شهوت از حرام و زياد ياد خدا كنند آمرزش و اجر بزرگ مهيّا شده » .
البتّه بايد توجّه داشت كه تمام اين حقايق در وجود يك آشناى با خدا ، اعم از مرد و زن ، جمع است ، اين طور نيست كه مرد و زنى يكى از اين صفات را داشته باشند و آنگاه براى آنان آمرزش و اجر بزرگ باشد . اصولاً مؤمن همه ى اين خصوصيّات را داراست ، زيرا اين واقعيّات از توابع ايمان واقعى است و هركجا ايمان باشد اين حقايق هم هست . پس چه نيكوست كه انسان در طلب آنان كه آراسته به اين برنامه ها هستند برآيد و البتّه اميد واقعى سازنده ى اين طلب و خواسته ، در وجود انسان است .
آيه پنجم : مردان روزگار
« مردانى كه آنان را بازرگانى و خريد و فروش از ياد الهى در همه مراحل حيات بازنمى دارد ، نماز را به پا دارند و زكات مى پردازند ، از روزى كه ديده ها و دلها در آن بگردند بيم دارند » .
اين بيم و ترس همان است كه در فصل هاى گذشته به تفصيل توضيح داده شد ، بيمى كه علّت خوددارى انسان از هر گناهى است .
آيه ششم : اوصاف مؤمنان
« به حق كه مؤمنان پيروز شدند ، آنان كه در نمازشان داراى حالت انكسار و ذلّتند ، و از هر سخن و عمل لغوى روى گردانند ، و ادا كننده زكات و نگاه دارنده شهوت از حرامند . شهوت آنان در همان راهى است كه خدا رضايت دارد و آن مربوط به ازدواج يا كنيزشان مى باشد ، كه در اين زمينه ملامتى متوجّه آنان نيست ، ولى كسانى كه از اين مسير دورند متجاوزند . و نيز مؤمنان كسانى هستند كه اداى امانت و وفاى به عهد را رعايت مى كنند ، و نيز نمازشان حفاظت دارند ، اينان وارثند ، فردوس برين را به ارث برده ، در آن جاودانى هستند » .
آيه هفتم : برندگان صبر
« همه در زيان اند مگر آنان كه به خدا گرويدند ، و به اجراى كارهاى شايسته برخاستند ويك ديگر را سفارش به حق وتوصيه به پايدارى در راه خدا كردند » .
آيه هشتم : مجاهدان
« ولى خوبيها و رستگارى و پيروزى از پيامبر و كسانى است كه ايمان آورده و با مال و جان در راه خدا كوشش مى كنند » .
آيه نهم : رستگاران
« توبه كنندگان ، دارندگان برنامه هاى بندگى ، روزه داران ، ركوع كنندگان ، سجده داران ، امر كنندگان به خوبى ، نهى كنندگان از بدى و نگهدارندگان مرزهاى الهى مردمى هستند كه آنان را به عنايات حق مژده بده » .
آيه دهم : مهاجران
« آنان كه پس از ديدن ستم در راه خدا از همه چيز گذشته و مهاجرت كردند در دنيا جاى خوب به آنان داده مى شود ، و مزد دنياى بعد آنان بزرگتر است اگر بدانند » .
آيه یازدهم : ناصحان
« مردان با ايمان و زنان با ايمان برخى دوست برخ ديگرند ، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند ، و به پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكاتند ، و از خدا و پيامبرش پيروى دارند به زودى خداوند رحمتش را نصيب آنان كرده ، خداوند به حق غالب غير مغلوب و حكيم است » .
آيه دوازدهم : پروا پيشه گان
« آنان كه باايمان وعمل شايسته وارد برخدا شوند برايشان درجات بلندى است » .
آيه سیزدهم : عُبّاد حق
« و بندگان خاص خداى رحمان آنان هستند كه به روى زمين ره به تواضع و فروتنى روند ، و هرگاه مردم نادان به آنان خطاب و عتابى كنند با سلامت نفس و خوش زبانى جواب دهند و آنان هستند كه شب را به سجده و قيام و نماز براى خدا روز كنند . و آنان هستند كه دائم به دعا و تضرّع گويند پروردگارا عذاب جهنّم را از ما بگردان كه عذاب آن مهلك دائمى است و آنجا بسيار بد قرارگاه و بدمنزلگاهى است . و آنان هستند كه هنگام انفاق به مسكينان اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در احسان ميانه رو و معتدل باشند . و آنان هستند كه با خداى يكتا كسى را شريك نمى خواهند و نفس محترمى را كه خدا حرام كرده به قتل نمى رسانند ، و هرگز عمل زنا نمى كنند كه هركه مرتكب اين عمل شود كيفرش را خواهد يافت و عذابش در قيامت مضاعف گردد ، و با ذلّت و خوارى به دوزخ مخلّد گردد ، مگر آن كسانى كه از گناه توبه كنند و ايمان آورده و عمل صالح به جاى آرند ، پس خدا گناهان او را بدل به ثواب كند خداوند در حق بندگانش بسيار آمرزنده و مهربان است . و هركس توبه كند و نيكوكار بشود البته توبه اش به درگاه خدا قبول افتد ، و بندگان خدا آنان هستند كه بنا حقّ شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوى از مردم بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند و آنان هستند كه هرگاه متذكّر آيات خداى خود شوند كر و كور در آن ننگرند بلكه با دل آگاه و چشم بينا به مشاهده آن برخيزند تا بر مقام معرفت و ايمانشان بيفزايد . و آنان هستند كه هنگام دعا با خداى خود گويند پروردگارا ما را سرخيل پاكان و پيشواى اهل تقوا قرار ده » .
چنين بندگانى كه اوصافشان ذكر شد ، پاداش پايداريشان را در راه بندگى خدا ، غرفه هاى جنّت و حفره هاى بهشتى يابند كه در آنجا با تحيّت و سلام در شادمانى ، يكديگر را ملاقات كنند و در آن بهشت كه جايگاه بسيار نيكو و مقامى بلند است ; تا ابد جاويد و متنعّم خواهند بود . يك بار ديگر در تمام آياتى كه در اين فصل گذشت به خصوص آيات سوره ى « فرقان » دقّت كنيد و ببينيد چه نوع مردمى قابل دوستى و معاشرت هستند و انسان خواسته و طلب خود را بايد در چه مسيرى قرار دهد . در حقيقت بايد گفت آنان كه داراى سرمايه اميدند ، اميد به حيات پاك ، اميد به آخرت آباد ، اميد براى بدست آوردن مايه هاى انسانى ، اميد به بقاى حق ، اميد به خشنودى الهى ، اميد به سعادت دنيا و آخرت ، بهترين حالت طلب را دارند و يك رشته طلب آنان متوجّه يافتن عاشقان خداست ، تا با يارى آنان و از بركت معاشرت با آن وفاداران به مقام قرب خدا و مقام رضايت و خشنودى او برسند :(وَدَليلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ ).
منبع: http://erfan.ir
/خ