زن ایرانی در نگاه دبیرسلطانی

در بررسی کتاب تاریخ ایران با صفحات نانوشته‌ای مواجه می‌شویم که بخش عمده‌ای از آن مربوط به وقایعی است با قهرمانانی از زنان این دیار.
شنبه، 14 مهر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زن ایرانی در نگاه دبیرسلطانی
نگاهی به نقش زن در نگاه رستم‌الحکماء، نگارنده کتاب رستم‌التواریخ 
 
 چکیده 
در بررسی کتاب تاریخ ایران با صفحات نانوشته‌ای مواجه می‌شویم که بخش عمده‌ای از آن مربوط به وقایعی است با قهرمانانی از زنان این دیار. زنانی که نخواستند یا نتوانستند نام‌آور شوند و ما نیز در گذر زمانه پرغوغایمان، مجال آن نیافتیم که علت را جویا شویم. اکنون که پرسشگری شرط پژوهش است و تنها صحه گذاردن به یافته‌های موجود، امتیاز محسوب نمی‌شود، برای انجام یک پژوهش تاریخی با نوعی تردید در آنچه موجود است، به دنبال حلقه‌های مفقوده در تاریخ می‌گردیم و از همه ابزار و عوامل ممکن برای آشکار کردن مجهولات و نقاط مبهم مدد می‌گیریم.
نگارنده در این مقاله تلاش دارد تا با جستاری در یک اثر تاریخی متعلق به قرن سیزدهم هجری قمری و با دریافتی کلی از وضعیت اجتماعی آن دوران، نیم نگاهی به نقش و موقعیت زنان داشته باشد؛ دریافتی به دست آمده از لابلای سطور کتابی که مؤلف آن براساس مشاهدات خود یا پدرش (که هر دو از دبیران دربار بوده‌اند)، وقایع دوران بیست سلطان از سلسله‌های پادشاهی صفویه تا قاجاریه را ثبت کرده است.
سؤال اصلی درباره نگاه مورخی از صاحبان علم و بینش و فرهنگ آن دوران نسبت به «زن» است و البته در این که آیا او نگاه جامعی به زمانه خود و مسائل اجتماعی آن از جمله وضعیت زنان داشته، محلی تردید است.
واقعیت این است که محور نگارش‌های درباری، «سلطان» است و الباقی جمله رونق دهندگان به «مجلس بزم» و «عرصه رزم» او هستند. بنابراین امید چندانی برای یافتن نقشی متفاوت از آن چه در سایه حرم شاهی برای زنان تصویر شده، باقی نمی‌گذارد. در این دوره تاریخی زن نقشی را می‌پذیرد که برایش می‌پسندند و این نقش را با استفاده از تمام قوت و توان فطری و مهارت‌های اکتسابی به وجه احسن ایفا می‌کند. اما چه بسا پسند خودش در این میان به دست فراموشی سپرده می‌شود تا روزی که هویت خود را بازیابد.

 

تعداد کلمات: 3774/ تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

زن ایرانی در نگاه دبیرسلطانی
نویسنده: فخرالسادات محتشمی‌پور (1)


مقدمه 

آموخته‌ایم که برای انجام یک پژوهش علمی در حوزه تاریخ باید از هرگونه تعصب و جانبداری دور ماند؛ آموخته‌ایم که برای رسیدن به یافته‌های درست تاریخی باید مجاهدت فراوان کرد و ساده‌اندیشی و زود باوری را کنار گذاشت؛ آموخته‌ایم هیچ گاه یک سند تاریخی را هر چند که دیگران آن را متفن ارزیابی کرده باشند، عین حقیقت ندانیم و تردید را در بررسی‌های علمی به عنوان یک اصل در نظر داشته باشیم تا خود را ملزم به تلاش بیشتری برای رسیدن به یقین کنیم. در عین حال می‌دانیم با وجود شبهات و ابهاماتی که در دوره‌های مختلف تاریخ کشورمان وجود دارد و به دلیل دوری ما از آن زمان و عدم امکان دسترسی به شواهد زنده، دستیابی به همه حقیقت دشوار است و گاه باید به فرضیات ثابت نشده و حدس و گمانها بسنده کرد و «الله اعلم» گفت.
از سوی دیگر مطالعه تاریخ با نگرش جنسیتی از دستاوردهای دنیای امروز است. زن محبوس شده در پستو و اندرونی، از عرصه خصوصی پا به دنیای خارج گذاشته و در رویارویی با انبوه موانع و مشکلات در صدد اثبات قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود است. 

وجود انگاره‌های نادرست و وارونه در فرهنگ مردسالار غالب در ایران نیز چون دیگر کشورهای جهان، فضای تلاش و تعاملات اجتماعی را برای زن مه‌آلود و مبهم کرده است. از این رو علمای جامعه شناسی در صدد برآمدند تا با مدد گرفتن از تاریخ، نقش و جایگاه دیرینه زن را از ابتدای آفرینش تاکنون بررسی و بازنگری کنند، به ویژه ادیان و مذاهب و فرهنگ‌های گوناگون را مورد مطالعه قرار دهند و با یک بررسی تطبیقی به یافته‌هایی نزدیک به واقع برسند. بنابراین مطالعات زنان به عنوان مطالعه‌ای میان رشته‌ای در دوره اخیر مطرح شد و خوشبختانه چند سالی است که در دانشگاههای کشور مورد توجه قرار گرفته است. اما متأسفانه گرایش تاریخ آن به رغم ضرورت پرداخت تاریخی بسیار ضعیف است. باید توجه داشت تاریخ‌نگاری و یا تاریخ پژوهشی جنسیتی درصدد آن نیست که به تحریف تاریخ بپردازد و در نقل و تحلیل وقایع، به تاریخ بیفزاید و یا از آن بکاهد، بلکه بر آن است که تاریخ را با عینک جنسیتی مطالعه کند؛ همانگونه که می‌توان وقایع تاریخی را از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، هنری، انسان‌شناسانه و یا هر نظر گاه دیگری مورد مطالعه قرار داد. 
نگارنده در مقاله خود بر آن است تا کتاب «رستم‌التواریخ» را که از منابع دست اول دوره مورد نظر (7-13ق./13-19م.) است، از منظری دیگر مطالعه کند. این کتاب از گذشته تا امروز در معرض نقد و نظر مورخین، تاریخ‌پژوهان و اساتید تاریخ و فرهنگ قرار داشته است و اتفاقاً داوری‌های بعضاً متضاد و متناقضی در مورد آن شده است.

دو نسخه از کتاب را که به چاپ رسیده است، یکی با تصحیح عزیزالله عزیززاده است (2) و در سال 1380ش. منتشر شده و دومی با ویراستاری میترا مهرآبادی که چاپ اول آن مربوط به سال 1382ش. است. اولی رعایت امانت کرده و بدون پرده‌پوشی مطالب مورد نظر این پژوهش را آورده است. اما در دومی برخی مسائل که بیان آن‌ها خلاف ارزش‌های اخلاقی شمرده شده و به تعبیر ایشان ربطی به مسائل اصلی کتاب ندارد، حذف شده یا آن را با سه نقطه مشخص کرده است که این کار می‌تواند دست پژوهشگر را در دستیابی به اصل نسخه کامل و در نتیجه ارزیابی اثر ببندد.
همین‌جا یادآور می‌شود که اگر به محظورات و یا الزامات دوره مؤلف و سلایق او در نگارش وقایع تاریخی، الزامات و محذوریت‌های زمان تصحیح و اعمال سلیقه مصحح را هم بیافزایم، مشکل پژوهش دو چندان می‌شود. به ویژه در حوزه مطالعات زنان که در طول تاریخ مواجه با سانسور و یا خودسانسوری بوده است و این خود از مشکلات اصلی تحقیق خواهد بود.
اولین نسخه که مصحح آن آقای محمد مشیری بود، در سال 1348ش. از سوی مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر منتشر شد. مصحح این نسخه را از روی عکس تهیه شده از نسخه موجود در دانشگاه توبینگن آلمان غربی تنظیم کرده و در سال 1352ش. چاپ دوم آن بیرون آمده است.


 آشنایی با رستم‌الحکماء 

میرزا محمد هاشم یا سیدمحمد هاشم، پسر امیرحسن معروف به خوش حکایت است. به قول خودش موسوی و صفوی است و در عهد طفولیت در زمان دولت علی مراد خان زند در محله لنبان شهر اصفهان، در لب نهر شاه در مکتب آخوند ملا اسداله درس می‌خوانده است. وی بعدها شعر هم می‌گفته و «آصف» تخلص داشته و مدعی است که فتحعلی شاه قاجار به او لقب صمصام‌الدوله داده بود و دیوان شعری نیز به نام «گلشن» داشته است. (3)
آقای علی محمد ساکی که نگاه کاملاً نقادانه‌ای به نویسنده و اثر او دارد، در معرفی وی می‌نویسد: نویسنده کتاب محمد هاشم بن امیرحسن بن امیر شمس‌الدین کارخانه آقاسی است که به اظهار خود، نیاکانش کارخانه آقاسی سلسله‌های صفوی و افغان و افشار بوده‌اند.
معنی «کارخانه آقاسی» در فهرستی که محمد مشیری درباره معنی بعضی از نام‌های مشاغل آورده، این است: «ناظر و رئیس کارخانه و دستگاه‌های کیمیاگری و داروسازی و حبه خانه و قورخانه و هر جایی که در آن انجام کارهای عمومی دایر باشد». (4)

مؤلف در سراسر کتاب بر آن است که خود را بازمانده خانواده‌ای قدیمی و ریشه‌دار معرفی کند. بدین منظور از یک سو نسب به گنجعلی‎خان زیک و از طرفی شیخعلی‌خان اعتمادالدوله زنگنه می‌رساند و البته برای این‌که خود را از آخرین بازماندگان سلسله صفوی و هم‌نژاد فرزندان محمد حسن خان قاجار نشان دهد و از جانب مادر نیز خود را از سادات برزانی اصفهان معرفی می‌کند. وی با آن‌که در این دست و پا کردن سلسله نسب بیشتر همّش اعلام گنجعلی‌خانی بوده است اما هرگز معلوم نکرد که از اعقاب کدام یک از پسران سردار کُرد بوده است. وی به دلیل اعتقاد به خلاف‌گویی، شجره نسبی او را غیر قابل اتکاء دانسته است. (5)
چنان‌که از محتوای مندرجات کتاب رستم‌التواریخ برمی‌آید، کسانی بوده‌اند که شاید علاوه بر مشاغلی که در فوق مذکور شد، از طرف دولت، مأمور جمع‌آوری مالیات دیوانی در ایالات و ولایات بوده‌اند. 
وی به گفته خود از سن چهارده سالگی تا بیست و پنج سالگی نان خور و جامه پوش پدر برد. او با نبود آلات و اسباب و کتب از جمیع علوم و فنون متداول نسخه‌های درست و بی‌عیب تهیه نمود. سپس در عهد فتحعلی شاه با مداخل یک و مخارج در مرتبه بیست از دارالخلافه طهران به اصفهان آمد و در زیر سایه بلندپایه سیف‌الدوله سلطان محمد میرزا (از پسران فتحعلی‌شاه) که حکمران اصفهان و توابع و لرستان بود، می‌زیست تا آن‌که به مرحله پیری رسید و در سن هفتاد سالگی به جمع‌آوری و جرح و تعدیل و اصلاح مؤلفاتی که در بدو جوانی تحریر نموده بود، مشغول گردید. (6)

میرزا محمد هاشم استفاده از القاب پرطمطراق و طولانی را فقط در مورد شاهان و خواتین و امیرزادگان به کار نمی‌برد، بلکه در معرفی خود نیز از این شیوه بهره می‌برد و خود را کودک فرزانه، زیرک خردسال، نوجوان لبیب و فرخنده‌فال و در مرحله‌ای دیگر روشندل هشیار، فاضل حق پرست بختیار، طالب حق، با اخلاص مطلق و حکیم سترگ زمان می‌خواند. (7)
نقل می‌کند که در سن 17 سالگی از جانب معلم، نایب و خلیفه بوده و حدود هفتاد نفر از امیرزادگان، وزیرزادگان، عالم‌زادگان، کدخدازادگان و حاجی‎زادگان همه با حسن و جمال، همه با جاه و جلال، همه با لطف و صفا، همه با شرم و حیا بنده‌وار و سرافکنده با خفض جناح و خوف و تشویش، در تحت امر و نهی او بوده‌اند و او با کمال وقوف، متوجه درس و مشق آنان بوده است و شیوه تنبیه رایج و روش اداره کلاس را به اختصار شرح می‌دهد. (8)


آشنایی با کتاب رستم‌التواریخ

کتاب رستم‌التواریخ با یک فصل مقدماتی آغاز می‌شود و در ابتدای بخش اصلی کتاب، وقایع بسیار مهم دوره شاه سلطان حسین صفوی از اوضاع دربار، فساد زمان وی، مسائلی که منجر به اتحاد افاغنه با هم علیه حاکمیت صفوی شد تا چیرگی محمود و سپس اشرف افغان بر اصفهان به تفصیل یاد شده است. سپس چگونگی قدرت‌یابی نادر و سلطنت تهماسب دوم صفوی و سلطنت نادر افشار و کریم‌خان زند آورده می‌شود. شورش‌های متعدد دوره کریم‌خان و حوادث زمان جانشینان کریم خان تا جنگ‌هایی که منجر به تشکیل سلسله قاجاریه و روی کارآمدن آقامحمد خان قاجار و سپس فتحعلی شاه شد، توضیح داده می‌شود و در مجموع وقایع 77 سال در دوران 20 پادشاه به شرح زیر می‌آید: 

1. شاه سلطان حسین، 2. محمود شاه افغان، 3. اشرف شاه افغان، 4. طهماسب پسر شاه سلطان حسین، 5. نادرشاه، 6. علی شاه برادرزاده نادر، 7. ابراهیم شاه برادر علی شاه، 8. میرزا ابوتراب خلیفه سلطانی مشهور به شاه اسماعیل، 9. آزادخان افغان، 10. علیمرادخان بختیاری، 11. فتحعلی خان افشار، 12. ابوالفتح‌خان ایلخانی بختیاری، 13. محمد حسن‌خان ولد صدق شاه سلطان حسین، 14. کریم‌خان زند، 15. علیمرادخان وکیل‌الدوله دوم زند، 16. جعفرخان زند برادرزاده کریم‌خان و برادر مادری علیمرادخان، 17. سعید مرادخان زند، 18. لطفعلی‌خان زند، 19.آقامحمد خان قاجار، 20.فتحعلی‌شاه قاجار. 
از ویژگیهای مهم کتاب، شرح دقیق برخی نکات اجتماعی است که در دیگر آثار این دوره به ندرت به دست می‌آید. به گفته جمالزاده، این کتاب مفید و تفریح بخشی است که از هر صفحه از 476 صفحه آن، پرده‌ای و یا لااقل گوشه‌ای از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی دورانش را می‌توان یافت. اگر کسی با دقت لازم آن را مطالعه کند، از خلال سطور و جمله‌ها نکات با ارزش بسیاری درباره طرز فکر و زندگی و رفتار و کردار و حتی گفتار مردم آن عهد به دست می‌آورد که گمان نمی‌رود بتوان به آسانی در جای دیگری پیدا کرد. (9)

شایگان نیز درباره این اثر می‌گوید که بیش از نقد باید درباره‌اش مدح نوشت. چرا که مدعی فلسفه تاریخ یا تجزیه و تحلیل اقتصادی نیست، بلکه آئینه تمام‌نمای آن چیزی است که از سلطنت شاه سلطان حسین تا سلطنت فتحعلی‌شاه در ایران گذشته است. از نظر شایگان کمتر اثری بر این روال و با چنین صداقت و حسن نیتی وقایع اتفاقیه را با زبانی ساده و بی‌تکلف و تصنع روایت کرده است. این از جمله تواریخی است که آدم می‌تواند بنشیند زیر کرسی و ساعت‌ها از پدر و مادر بی‌سوادش بخواهد که بنشینند و به آن گوش دهند، بدون آن که حوصله‌شان سر برود. تاریخی است که با خواندنش یک چشمت می‌گرید از شدت خنده و چشم دیگرت می‌گرید از شدت تأثر و درد. (10)
اما نگاه علی محمد ساکی به این اثر بسی تند و نقادانه است. بررسی بی‌طرفانه کتاب رستم‌التواریخ کار دشواری است. زیرا گوشه‌های اصیل و دقیق آن که متأسفانه تعدادشان بسیار ناچیز است، در میان انبوه روایات گم شده‌اند. کتاب‌هایی که در سالیان اخیر در باب زندیه نوشته شده‌اند نیز به مقیاسی وسیع و به عنوان منبعی معتبر از آن استفاده کرده‌اند. موفقیت چشمگیر این کتاب و اقبال عامه به آن، بررسی دقیقی را ایجاب می‌کند. صاحب این اثر از جانب ساکی متهم به خلاف‌گویی است و آن هم بر اثر عدم جهان‌بینی کافی و یا ترس از قطع مجاری معاش و از دست دادن موقعیت اجتماعی و اداری خویش و قسمت عمده کتاب را که نویسنده می‌توانست به سبب تقارن ایام، خدمتی به تاریخ کشور بکند، پر از افسانه‌های بی‌معنی، دروغ‌پردازی، داستانی سکسی و تعارفات خنک و اشعار سست و بی‌ارزش است. وی مندرجات کتاب را در بادی امر جذاب و جالب می‌داند، اما معتقد است دروغ‌ها، گزافه‌ها، تملق‌ها و محافظه کاری‌های مؤلف آن را گمراه‌کننده کرده است. 

 

بیشتر بخوانید: زن ایرانی معاصر از نگاه مستشرقان


وی می‌نویسد: کتاب از نظر مفهوم فاقد شور و هیجان و خلاقیت ذهنی ابناء بشر است و گویی که مؤلف یکسره دل به دنیای خیال بسته است و در سراسر نوشته حیثیت انسانی پایگاهی ندارد. دروغ‌ها صورتی وقیحانه دارد و ناراستی در لباس حقیقت جلوه‌گر شده است. با خواندن این کتاب خواننده ناآگاه تصور خواهد کرد که ایران عصر صفوی دارای مردمی بی‌فرهنگ و منحرف و شهوتران و بی‌هنر و مهمل بوده است. در حالی که آنچه در دیگر آثار و از جمله آثار مستشرقین می‌یابیم، حاکی از آن است که ایرانیان بعد از اروپائیان دانشمندترین مردم روی زمینند. وی همچنین می‌گوید که مؤلف فاقد دیدگاه علمی بوده و برای استفاده از اسناد و مدارک زمان خود آمادگی لازم را نداشته و اطلاعات غلط و اسامی جعلی در اثر زیاد است. کلی‌گویی‌ها نیز برای پوشش دادن ضعف اطلاعات مؤلف است. نثر آن البته دارای ویژگی‌های نثر دوران بازگشت ادبی و با وجود فضل فروشی و استعمال کلمات مترادف و پرطنین، رسا و زیباست.
ساکی در بخشی از مقاله خود به توضیح دروغ‌سازی و غلط‌پردازی‌ها به ویژه در شرح دوران سلطنت سلطان حسین صفوی پرداخته است تا آنجا که نویسنده را برابر با گوینده امیرارسلان دانسته است. 
ساکی شرح لذایذ شهوانی سلطان حسین را در راحت‌خانه و لذت‌خانه و حظ‌خانه که در این کتاب آمده است، ساخته و پرداخته ذهن مؤلف و ایده‌آل‌هایش برای سرمشق اربابان قاجاری‌اش می‌داند. نمونه دیگر را به اشتباهات مربوط به مریم بیگم عمه شاه سلیمان و خواهر شاه عباس ثانی اختصاص می‌دهد که او را خواهر شاه سلطان حسین ذکر کرده‌اند. لازم به ذکر است که این زن که در تاریخ صفوی نقشی مهم داشت، به نوشته تذکرةالملوک مستمری سالانه‌اش 191 تومان و 6300 دینار بوده است. (11)

نمونه بعدی در مورد اغراقی است که در باب اکل و مجامعت سلطان حسین دارد که او را حریص و بی‌اختیار می‌داند: هر کسی دختر بسیار جمیله داشت سعی‌ها می‌نمود و به عرض محرمان سرادق جاه و جلال خاقانی می‌رسانید و آن دختر ماه‌منظر را از برای آن ذات نیکو صفات اقدس عقد می‌نمودند... و هر یک از این زنان و دختران را که آبستن می‌شدند نگهداری می‌نمود والا طلاق می‌فرمود و به قانون شریعت نبوی همه را انعام و احسان و بخشش و به این شیوه مرضیه، خوش و به این قاعده نیکو خوشنود می‌فرمود. 
با این مراسم خوب و به این آیین مرغوب و مذکور ... می‌نمود. ماشاءالله لا حول و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم. 
از برکت اکسیر اعظمی که درویش ذوفنون کامل بزرگوار صاحب اسراری به خلد آشیانی، شاه سلیمان غفرالله له پیشکش نموده بود و از آن خلد آشیانی به این فردوس مکانی میراث رسیده، به قدر بیست کرور که هر کروری پانصد هزار تومان و هر تومانی ده هزار دینار باشد و بهای هشت متقال زر ناب و نیز بهای صد و چهل متقال سیم ناب و شاه که هر من شاهی، هزار و دویست و هشتاد مثقال باشد، خرج تزویج‌ها و عروسی‌های خود نمود. (12)
این کتاب آئینه‌ای است برای نشان دادن وقایعی که پس از غلبه یافتن افغان‌ها بر آخرین پادشاه صفوی رخ داد و اغتشاش، آشفتگی و هرج و مرج در سراسر کشور به استثنای دوره‌های بسیار کوتاه مستولی شد. ایران تبدیل به قتلگاهی شد که در هر گوشه و کنار، جوی‌های خون جاری و آبادی‌ها ویران و قحطی شدید حاکم و تجاوزهای سخت جانی و مالی و بی‌عصمتی و بی‌ناموسی و بیداد برپا بود.


 جایگاه زن در این دوره طبق روایت رستم‌الحکماء 

براساس نوشتارهای رستم‌الحکماء، زنان این دوره صرفاً متعلق به اندرونی بودند. در هیچ جای کتاب اثری از نقش‌آفرینی بیشتری از زنان جز طنازی و عشوه پردازی و دلربایی و بزم‌آرایی نمی‌بینیم و هرآنچه هست، متناسب با سؤال و اقتضای زمانه است. 
در واقع از آنچه مؤلف رستم‌التواریخ بیان می‌دارد، از تربیت دختران چه در خانه و چه بیرون آن، چیزی نمی‌یابیم. اما گزارش‌های یکطرفه او از احساس تسلیم و رضای زنان حرمسراست و ما مجبور به پذیرش آن هستیم. چون گزارش‌های نقض کننده آن را در این دوره نداریم. 
مبالغه، اغراق و گزاف‌گویی نویسنده در نگاه اول به کتاب مورد تأیید قرار می‌گیرد، اما به هر حال همین نوع نگارش هم می‌تواند ذهنیت خواننده را به واقعیت‌های موجود نزدیک گرداند. اگر نپذیریم که قریب به هزار دختر جمیله از هر طایفه و قبیله، از عرب و عجم و ترک و تاجیک و دیلم، با قواعد عروس و دامادی، با بهجت و سرور و دلشادی، با ساز و کورکه و نقاره و شهر آیین بستن و مراغان نمودن، به عقد و نکاح و حباله او درآمده و اولادش از ذکور و اناث و کبار و صفار، تخمیناً به قد هزار نفر رسیده بودند و ...، (13) اما می‌توان دریافتی نزدیک‌تر به واقعیت از آن به دست آورد.

آنچه در وصف فرح‌آباد در یک فرسنگی اصفهان با عمارات عالیه و ابنیه رفیعه و قصرها و ایوان‌ها نوشته و محظوظ و متلذذ شدن شاه با معشوقه‌هایش در کشتی‌ای که در آب مروّق حوض یشم در حرکت بود، با زنانی ماه پیکر و سیم اندام، سرو قد گل رخسار سمن برش (14) حتی اگر به گفته منتقدان حاصل تراوش خیال باشد می‌توان حدودی از آن را قابل قبول دانست و حتی اگر حظ‌خانه و راحت‌خانه و لذت‌خانه (15) را واقعی ندانیم، می‌توان از لابلای واژگان به کار گرفته شده توسط مؤلف آن، نگاه و دیدگاه او را نسبت به زن در حد یک ابژه جنسی به خوبی درک کرد. 
اگرچه از نزدیک به 40 شغل درباری موجود اشاره‌ای به انتساب حتی یک زن بر این مشاغل در کتاب حاضر نشده است، اما در عوض هر سال سه روز اداره بازارها و دکاکین و حجره‌ها به عهده زنان بود تا در قدغن شدن خروج مردان از منزل، آنان با زینت و آرایش بنشینند. سلطان و پانصد نفر از زنان و دختران ماه‌طلعت پری‌سیمای خود و چهار هزار و پانصد کنیزک و خدمتکار ماهروی دلربا و صد خواجه سفید و صد خواجه سیاه به تفریح آیند و به قدر دو کرور بلکه بیشتر معامله کنند که این تفرج و گشت و حال هم فال بود و هم تماشا. هر زنی و دختری که آن فخرملوک می‌پسندید و تحسین می‌فرمود، اگر آن زن شوهردار بود و این خبر به شوهرش می‌رسید، آن زن را شوهر، طلاق می‌گفت و پیشکش آن زبده ملوک می‌نمود و او پس از تصرف با احسان و انعام مرخص می‌فرمود و با دختران جمیله هم همین معامله می‌شد. (16) از این قصه می‌توان دریافت که اگر ممنوعیت سلطان حسین از تردد زنان در محلات و اسواق جز به سبب لازم شرعی و ضروری عرفی نبود، چه بسا حضور آنان با نقش آفرینی‌های بیشتر همراه می‌شد. (17)
نهایت بهره جنسی از زن و شیوع آن موجب شده بود که اعیان اصفهان برای تمتع خود، کریم‌خان زند را با خباثت تمام به ازاله بکارت دختران باکره تشویق و این امر را باعث جهانگیری او وانمود کنند و به دنبال آن، خود تمتع برند و شیوع این عمل و زشتی آن علما را واداشت تا ار را از این کار نهی کنند که خجل شده و عذر خواست.
ذکر داستان دلکش خراباتیان موجب یادآوری فواحش دلربای با لطف و صفای آن زمان می‌شود. می‌گوید که کریم خان وکیل‌الدوله ملکی از روی مصلحت به جهت میگساران و باده‌کشان و دردنوشان بنا نمود و آن محله را جایگاه فواحشی و شاهدان دلکش طناز و پرعشوه و ناز قرار دادند و آن را «خیل» خواندند. به قدر 5 -6 هزار زنان ماهروی گل رخسار مشکین موی دلربای خوش اطوار خوش‌آواز و بازیگر و رقاص و رامشگر عام و خاص جا دادند و به ذکر نام و نشان و کرشمه و نازشان می‌پردازد، از جمله از زنی نام می‌برد و او را به صراحت وصف می‌کند که دل شاه و گدا را بی‌تفاوت به دست می‌آورده و هر کسی را از خود راضی می‌نمود. وی به قدر 20000 بیت از منتخبات شاعران قدیم و جدید در برداشت که با همراهی دف و نقاره و ناله نی و نغمه چنگ و بربط و صدای عود و رود و سرود و رباب می‌خواند. (18)
حال اگر از مبالغه‌ای که در این اوصاف و ذکر ارقام به کار رفته بگذریم، می‌توانیم قابلیت‌های ذاتی و ظرفیت‌های زنان آن عصر را بشناسیم که توان خود را در همان حوزه به کار می‌گرفتند که مورد رضای مردان و مورد اقتضای زمان و دوران بود.


نتیجه‌گیری

کتاب رستم‌الحکماء فارغ از ایراداتی که به لحاظ عدم شرح و بسط برخی وقایع تاریخی و پادشاهان دوره مورد نظر دارد و نیز به رغم اغراق‌ها و مبالغه‌ها و سهوها و اشتباهات موجود در آن، به لحاظ تقارن حیات نویسنده با بخشی از این دوره و حضور پدرش در دربار برخی دیگر از شاهان ذکر شده در کتاب، منبع دست اول به شمار می‌آید و با تعمق و تأمل در این کتاب می‌توان به اطلاعاتی دست یافت که در منابع دیگر موجود نیست.
نگاه مؤلف به زن نگاهی کاملاً مردسالار و متأثر از فرهنگ غالب دوران است که شی‌وارگی زن را به تمامی به رسمیت می‌شناسد و حتی این فرهنگ برای زن آن دوران نیز درونی شده، چنان که چون معدود زنانی که به تصدیق دیگر منابع این دوره به مکتب‌خانه‌های خصوصی راه یافته و اهل فضل و دانش و ادب و عرفانند، مابقی به میل عامه برای فریبایی و دلربایی خود تن داده همه ظرفیت و توان خود را مصروف این قضیه نموده‌اند. هم از این رو از میان زنان متعدد حرم که از سویی امکاناتی فراتر از زنان عادی جامعه در اختیار دارند، شاید زنان نام‌آور منشأ اثر فرهنگی، اجتماعی و یا سیاسی به اندازه انگشتان دو دست باشند.
فراموش نکنیم که فارغ از وجود زنان قدرتمند منشأ اثر در تاریخ این دوره، نوع نگاه ابزاری و جنسیتی به زن توسط مؤلف، مورد نظر در تهیه این مقاله بوده است که گاهی شأنی بسیار دون و فرومایه برای او به سبب بهره‌مندی از واژگان و عبارات بسیار سخیف تقریر می‌کند.


پی‌نوشت‌ها: 
1. کارشناس ارشد تاریخ و پژوهشگر مطالعات زنان.
2. میرزا محمد هاشم آصف، رستم‌التواریخ، انتشارات فردوس، چاپ اول، تهران، 1380ش. 
3. همان. 
4. محمدعلی جمالزاده، رستم‎التواریخ و مؤلف آن رستم‌الحکماء، ژنو، وحید، سال نهم 1350ش، ص 482. 
5. محمدعلی ساکی، دروغ‌ها و سهوهای رستم‌التواریخ رستم الحکماء، نامواره دکتر محمود افشار، جلد 5، به کوشش ایرج افشار، تهران 1368ش.، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ص 2562- 2563. 
6. رستم الحکماء، همان، ص 429. 
7. رستم‌الحکماء، همان، ص 51. 
8. همان، ص 19، 20. 
9. مجله وحید، شماره اول، دوره نهم، سال 1350ش، ص 143- 144. 
10. مجله آینده، دی و بهمن 1363، سال دهم شماره 10 و 11، ص 709. 
11. نامواره دکتر محمود افشار، جلد 5، به کوشش ایرج افشار، تهران 1368 ش، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی. 
12. رستم‌الحکماء، همان، ص 72. 
13. همان، ص 61. 
14. همان، ص 65. 
15. همان، ص 66. 
16. همان، ص 95. 
17. تحفه العالم، ص 82. 
18. همان، ص 313- 314. 

 منابع تحقیق:
- آصف، میرزا محمد هاشم، رستم‌التواریخ، انتشارات فردوس، چاپ اول، تهران، 1380.
- جمالزاده، محمدعلی، رستم‌التواریخ و مؤلف آن رستم‌الحکماء، ژنو، وحید، سال نهم، 1350.
- مجله وحید، شماره اول، دوره نهم، سال 1350.
- مجله آینده، دی و بهمن 1363، سال دهم شماره 10 و 11.
- نامواره دکتر محمود افشار، جلد 5، به کوشش ایرج افشار، تهران 1368ش. 

منبع مقاله: احمدی (صرّاف)، نزهت؛ (1392)، زن در تاریخ اسلام (مجموعه مقالات سمینار بین‌المللی زن در تاریخ اسلام)، تهران: انتشارات کویر، چاپ اول. 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.