درست کاران تمام اقوام و امت ها سهمی در زندگی آینده دارند.

درستکاری به مثابه کلید نجات

یهودیان هر دیدگاه را که در قبال پیروان ادیان دیگرانتخاب کنند پیامدهای نظری و عملی بسیاری در پی خواهد داشت. همان‌طور که انحصارگرایی ممنوعیت فعالیت تبلیغی، ممانعت از یهودی شدن پیروان ادیان دیگر و نیز اعتقاد...
سه‌شنبه، 1 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درستکاری به مثابه کلید نجات
یه چکیده :
یهودیان هر دیدگاه را که در قبال پیروان ادیان دیگرانتخاب کنند پیامدهای نظری و عملی بسیاری در پی خواهد داشت. همان‌طور که انحصارگرایی ممنوعیت فعالیت تبلیغی، ممانعت از یهودی شدن پیروان ادیان دیگر و نیز اعتقاد به ماشیح یا مسیح موعود را به دنبال دارد..

تعداد کلمات : 1217 / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
درستکاری به مثابه کلید نجات
نویسنده : رضا گندمی نصر آبادی
 
بحث نجات به صورتی که در مسیحیت مطرح است در یهودیت به عنوان یک مسئله مطرح نیست، زیرا در سنت حاخامی آمده است که درست کاران تمام اقوام و امت ها سهمی در زندگی آینده دارند. البته ربی الیعازر دیدگاه دیگری دارد. او می گوید بیگانگان   سهمی در حیات آینده ندارند و راهی شئول خواهند شد. ‌«شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امت هایی که خدا را فراموش می کنند». به این ترتیب، یگانه راه برای اینکه بیگانگان به حیات آینده راه یابند این است که تغیر دین دهند.
 
پیامد های نظری  و عملی شمول گرایی و همه نگری
همان‌طور که در بخش مربوط به انحصارگرایی گفته شد، یهودیان هر دیدگاه را که در قبال پیروان ادیان دیگرانتخاب کنند پیامدهای نظری و عملی بسیاری در پی خواهد داشت. همان‌طور که انحصارگرایی ممنوعیت فعالیت تبلیغی، ممانعت از یهودی شدن پیروان ادیان دیگر و نیز اعتقاد به ماشیح یا مسیح موعود را به دنبال دارد، همه نگری نیز بر فعالیت تبلیغی، نودینی و صیانت از شأن انسانی افراد تأکید دارد.
 
فعالیت تبلیغی
نمونه های تاریخی بسیاری را می توان یافت که نه فقط دعوت به یهودیت وجود داشته، بلکه در پاره ای از اوقات این کار با اعمال زور و همراه تهدید صورت گرفته است. این خود بهترین دلیلی و گواه است بر اینکه نژاد یهودی نژاد خالصی نیست، بلکه آمیزه ای از نژادهای مختلف است و یهودیان آن سان که خود مدعی اند از خلوص نژادی و عرقی برخوردار نیستند. یک قرن قبل از میلاد و نیز بعد از آن، دورۀ تبشیری و دعوت به یهودیت بوده است. فریسیان که خود را از بقیه جدا کردند و التزام بیشتری به تورات داشتند، دیگران را به یهودیت فرا می خواندند. کار تبلیغ در اوایل چنان بالا گرفت که درصد تازه یهودیان به مراتب بیشتر از یهودیان مادرزاد بود. بعضی از فرهیختگان رومی تقریبا در دوره‌ای که به ظهور عیسی انجامید یهودی شدند. تبشیر و دعوت به یهودیت تا زمان قسطنطین ادامه داشت. قبایل خزر و حتی جمعی از رجال بزرگ مسیحیت در فرانسه و انگلیس به یهودیت گرویدند. بعضی از مارونی ها بعد از خروج از اسپانیا یهودی شدند، چون حکومت در دست پروتستان ها بود و آنها در مقایسه با کاتولیک ها تسامح بیشتری نسبت به یهودیان روا می داشتند.

ناگفته نماند که وقتی یهودیان تحت سلطه حاکمان غیریهودی قرار می گرفتند از فعالیت تبلیغی دست می کشیدند. از طرفی همواره این نگرانی برای زعمای یهود وجود داشته که با فراخوان دیگران به آیین یهود ممکن است آنها با دین غالب در افتند و آموزه های یهودیت را دچار مشکل کنند. به همین دلیل، در قرون میانه این عقیده افراطی تلمودی منسوب به ربی هلبو، معلم یهودی قرن سوم و چهارم، رواج یافت که افرادی که از ادیان دیگر به یهودیت می گروند و تغییر آیین می دهند همان قدر برای اسرائیل مضر و خطرناک اند که بیماری گری، و این جزء آرمان یهودیت قرار گرفت. در تلمود نیز نظایر این گفتار یافت می شود: « تازه یهودیان برای ملت اسرائیل به مانند بیماری جرب زحمت افزا هستند». به هر حال، رویکرد غالب حکایت از تبلیغی بودن دین یهودیت دارد.

پرسشی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا یهودیان خود را درگیر فعالیت تبلیغی نمی کنند، و به عبارت دیگر، چه عامل یا عواملی آنها را از این رسالت خطیر باز داشته است؟ دلایل چندی بر این امر اقامه شده که به برخی از آنها اشاره می شود. دلیل نخست اینکه، یهودیان خود طعم تلخ فعالیت های میسیونری و تبلیغی مسیحیان را چشیده بودند و بر پایه این اصل اخلاقی که «هرچه را برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نپسند» از انجام دادن این کار سر باز می‌زدند. دلیل دوم اینکه، چنان که در بحث جهان شمولی یهودیت گذشت، کسانی که می خواهند از جهان آینده بهره مند شوند لازم نیست به یهودیت بگروند، بلکه التزام آنها به قوانین هفت گانۀ نوح رستگارشان می کند. برخی از اصلاح طلبان یهودی معاصر بر پایه دو دلیل پیش گفته استدلال کرده اند که در عصر کنونی که امکان استفاده متقابل پیروان ادیان مختلف از یکدیگر فراهم است، دست کم یهودیان را باید ترغیب کرد که فعالیت تبلیغی خود را متوجه ملحدان و کافران کنند. البته عقیده غالب جامعه یهودی این است که یهودیان نباید آگاهانه به دنبال تغییر آیین پیروان ادیان دیگر بر آیند، اما همچنان باید از تازه یهودیان صادق استقبال کنند.
ناگفته نماند که وقتی یهودیان تحت سلطه حاکمان غیریهودی قرار می گرفتند از فعالیت تبلیغی دست می کشیدند. از طرفی همواره این نگرانی برای زعمای یهود وجود داشته که با فراخوان دیگران به آیین یهود ممکن است آنها با دین غالب در افتند و آموزه های یهودیت را دچار مشکل کنند. به همین دلیل، در قرون میانه این عقیده افراطی تلمودی منسوب به ربی هلبو، معلم یهودی قرن سوم و چهارم، رواج یافت که افرادی که از ادیان دیگر به یهودیت می گروند و تغییر آیین می دهند همان قدر برای اسرائیل مضر و خطرناک اند که بیماری گری، و این جزء آرمان یهودیت قرار گرفت. در تلمود نیز نظایر این گفتار یافت می شود: « تازه یهودیان برای ملت اسرائیل به مانند بیماری جرب زحمت افزا هستند». به هر حال، رویکرد غالب حکایت از تبلیغی بودن دین یهودیت دارد.
بسیاری از پیشوایان دینی و حاخام ها به کوتاهی کردن در انجام دادن رسالت تبلیغی متهم اند. اگر یهودیت ریشه در فطرت آدمی دارد و خدای واحد و یگانه  را صلا در می دهد، چرا آنها از نمایاندن و معرفی دین خدا به کفار و ملحدان دریغ می کنند؟ برخی از اندیشمندان یهودی پیشوایان دینی را از این اتهام مبرا دانسته، معتقدند شرایط این گونه ایجاب می کرد که آنها برای استمرار آیین یهود، یهودیان را از ملت های دیگر که عموما مشرک و بت پرست بودند دور نگه دارند  .. اگر یهودیان با توسل به زور، یا به انگیزه تألیف قلوب، بیگانگان را به کیش خود فرا می خواندند، اقلیت موسویان تحت الشعاع اکثریت بیگانگان قرار می گرفتند و به تدریج از افکار انحرافی آنها تأثیر می پذیرفتند؟ و لذا هشدارهای موسی در تورات به بازنگشتن به بت پرستی عملی نمی شد. به رغم این هشدارها، اقوام مجاور در یهودیان نفوذ کردند و رسالت پیامبران بعدی بنی اسرائیل این بود که آنها را به طریق موسوی و مسیر توحید باز گردانند.

دلیل دوم آنکه، گاه یهودیان رنج و بیدادگری بسیاری از سوی نودینان متحمل شده بودند. از این رو، زعمای یهود افرادی را که تمایل به یهودی شدن داشتند، با نهایت احتیاط می پذیرفتند تا مبادا از این ناحیه ضرری متوجه یهودیان شود. برای نمونه، کمی قبل از ظهور عیسی مردی ادومی موسوی شد و فرزند او، به نام هرود، پادشاه قوم یهود شد، این در حالی بود که در سفر تثنیه با این کار مخالفت شده بود. با شروع نهضت مسیحیت در اسرائیل و تلاش رومیان برای سیطره یافتن بر یهودا، پادشاه مزبور با رومیان مدارا کرد و یحیی را که بشارت دهندۀ مسیحا بود به طرز فجیعی سر برید.

بیشتر بخوانید:  خداوند بر بندگانش سخت گیری نمی کند

مردم، در اثر جهل و بی خبری، هرود را یهودی دانسته، ظلم و ستم بسیار بر این ملت روا داشتند. از آن زمان، علمای یهود شرایط سختی برای نودینی قرار دادند. به هر حال، شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد یهودیان نه فقط کسانی را که با طیب خاطر و آزادی کامل به یهودیت گرویدند پذیرفته اند، بلکه خود نیز در مدد تغییر آیین پیروان ادیان دیگر بر می آمدند و آنها را به سوی کیش خود فرا می خواندند. برای مثال، در تفسیر آیه ‌«و نفوسی را که در حاران به دست آورده بودند»، چنین گفته شده: «ابراهیم مردها را خداپرست می کرد و ساره زن ها را. هر آن کس که یک بت پرست را به خدا نزدیک و او را خداپرست کند، مثل این است که او را افریده باشد». یا یکی از مشایخ و زعمای یهود چنین گفته است: «ذات قدوس متبارک، فرزندان اسرائیل را در میان ملل جهان پراکنده نکرد، مگر برای آنکه بت پرستان خدا پرست شوند و بر ایشان افزوده گردند». کوتاه سخن اینکه، از مجموع مطالب فوق همه نگر بودن یهودیت و نیز وجود نودینی استفاده می شود.
 
منبع : رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
 

بیشتر بخوانید :
 بنیادگرایی دینی
 یهود در صدر اسلام
 ظهور دین یهود

 
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط