ب: مانعان راه خدا و خواهان انحراف راه حق
یکی دیگر از ویژگی های سردمداران کفر دور کردن مردم از راه خدا و راه حق می باشد، خداوند حکیم در آیه 47 از زبان رجال اعراف که در آینده به بهشت می روند بیان می دارد که «رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ.» و در دو آیه قبل وصف ظالمان را از زبان مؤذن (ندا دهنده با صدای بلند) بین بهشت و دوزخ بیان میکند که ظالمان کسانی هستند که: «الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَهَا عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کَافِرُونَ.» (اعراف/45) همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند، و (با القای شبهات) میخواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند.اغلب مفسران شیعی (از جمله آیت الله مکارم، استاد انصاریان، فولادوند،) در ترجمه این آیه شریفه همین ترجمه مذکور را آورده اند. اما اکثر مفسران اهلسنت (از جمله آلوسی در روح المعانی، رشید رضا در المنار) در ترجمه این آیه نوشته اند: کسانی که خودشان یا دیگران را از راه خدا باز می دارند.
از این صفاتی که آیه کریمه برای «ظالمان» شمرده و همچنین از سیاق آیات که مؤذنی بین بهشتیان و دوزخیان با صدای بلند اعلام می کند «أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ.» معلوم میشود که این ظالمان دوزخی جزء پیشوایان کفر هستند و جزء دوزخی های عادی نیستند، چون تا وقتی کسی قدرت و حکومت در اختیار نداشته باشد، نمی تواند دیگران را از سلوک راه خدا باز دارد و یا راه حق را منحرف جلوه دهد به طوری که به این صفت، ممتاز شده و مورد خطاب قرار گیرد و به این صورت مستحق لعنت الهی گردد که ندا دهنده ای با صدای بلند و در حالی که آنها در حال سوختن در آتش جهنم هستند اعلان و اعلام میکند که «أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ.» و یا به این صورت مورد شماتت اصحاب اعراف قرار گیرند. (1)
آلوسی نیز درباره آیه 45 سوره اعراف در مورد وصف ظالمان بعد از ذکر این جمله «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ» می نویسد: «العدول عن الجملة الفعلیة إلى الاسمیة للدلالة على الدوام و الثبات إشارة إلى رسوخ الکفر فیهم.» (2) خدای متعال جمله اسمیه را ذکر کرده که دلالت بر همیشگی و ثبات میکند و از آوردن جمله فعلیه عدول کرده، بخاطر این است تا بفهماند که کفر در اینها رسوخ کرده است.
مؤذن در اعراف کیست؟
در روایات اهلبیت (ع) و اقوال مفسران شیعی این ندا دهنده (مؤذن) وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) معرفی شده است. «قال ابوالحسن الرضا فی قوله: و اذن مؤذن... الظالمین» قال ألمؤذن: امیرالمؤمنین.» (3)اما در بین مفسران اهلسنت مؤذن، صاحب صور یا فرشته ذکر شده است و از امامان معصوم هیچ امامی مؤذن بیان نشده است فقط حسکانی در تفسیر خودش روایتی از ابن عباس نقل می کند که در آن آمده: امام علی در کتاب خدا نام های زیادی دارد یکی از نام ها مؤذن بودن است، امام علی در صحنه قیامت ندا دهنده است و با صدای بلند ندا می دهد: «ألا لعنة الله على الذین کذبوا بولایتی و استخفوا بحقی.» (4) اما آلوسی و دیگران مؤذن بودن امام علی را انکار یا اسمی از امام نمی آورند، ایشان بعد از این که آن ندا دهنده را صاحب صور یا فرشته ذکر می کند، می نویسد «آنطور که امامیه از امام رضا روایتی را نقل می کنند که در آن مؤذن بودن امام علی ذکر شده است خیلی بعیداست که امام علی موذن باشد.» (5)
زمخشری نیز آن مؤذن را فقط فرشته الهی می داند. فخررازی هم مؤذن را فرشته بیان می کند و آن را به روایتی از ابن عباس استناد می کند.
صاحب تفسیر المنار سخن عجیبی دارد ایشان می نویسد: «خدای متعال لفظ «مؤذن» را نکره آورده چون معرفت شخص مؤذن مقصود نیست، مقصود آن مطلبی است که او می گوید، و از طرف پیامبر اسلام هم در این زمینه روایتی ذکر نشده است، و از آنجا که در روز قیامت امور در دست فرشتگان است پس مؤذن هم فرشتگان الهی هستند.» (6)
نقد و بررسی
1. خدای متعال خیلی از جاهای قرآن کریم نکره و بطور کلی آروده ولی مصداق او در خارج مشخص است مثل آیه اشتراء، و...2. گاهی اوقات معرفت شخص مهم است چون ارزش کلام او و حیثیت و منزلت او ظاهر می شود.
3. از طرف پیامبر اسلام احادیث متعددی در این زمینه آمده است که حسکانی در شواهد التنزیل آنها را نقل کرده است.
4. اگرچه ملائکه در دنیا، واسطه های امر خدا و حاملان اراده او هستند و انفاذ اوامر او به دست آنها است اما در مورد محشر که معرکه بعث و سئوال و تطایر کتب و میزان و حساب که جای حکم فصل است، هیچ تصرف و امر و نهی ای را برای ملائکه و هیچ موجود دیگری جز انسان ثابت نکرده است. (7)
آنطور که از سخنان طاووس یمانی و مانند آن برمی آید این است که (یوم الأذان) بین بزرگان اهل معنا معروف بود. وقتی میخواستند یک دیگر را نصیحت کنند، متنبه و متذکر کنند میگفتند: یوم الأذان را فراموش نکن مثل این که میگویند: یوم الواقعه را فراموش نکن و یوم الأذان به عنوان نامی از نامهای قیامت یا شأنی از شئون قیامت یا کاری از کارهای قیامت مطرح بوده است. «یروى أن طاوسا دخل على هشام بن عبد الملک فقال له: اتق الله و- احذر یوم الأذان. فقال: و- ما یوم الأذان؟ قال: قوله تعالى:" فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ" فصعق هشام. فقال طاوس: هذا ذل الصفة فکیف ذل المعاینة..»
ج: اهل شماتت و تحقیر کنندگان
یکی دیگر از ویژگی های سران کفر، تحقیر، زخم زبان زدن به مؤمنان و سرزنش کردن مؤمنان می باشد. قرآن کریم می فرماید: «أَ هؤُلاَءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاَ یَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لاَ أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ.»ائمه کفر در دنیا این مستضعفان را زخم زبان، تحقیر و سرزنش می کردند و می گفتند: «أَ هؤُلاَءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنَا.» آیا اینان هستند که از میان ما، خدا بر ایشان منت نهاده است؟
در ادامه اصحاب اعراف این دوزخیان را سرزنش و توبیخ می کنند و می گویند که آیا شما نبودید که به اینها (رجال اعراف یا افراد مستضعف) می گفتید که هرگز رحمت خداوند شامل حال اینها نمی شود؟ اینها اهل سعادتمند نیستند، اینها سفیه اند، مرتجع اند، گمراه اند، خدا برای اینها ارزشی قایل نیست، بدعاقبت اند، محروم اند، حالا ببینید بی سعادت کیست؟ اینها اند یا شما؟ آنگاه به اذن خدا دستور می دهند به همین افراد که در زیر مجموعه اعراف اند و هنوز تکلیفشان روشن نیست که وارد بهشت شوید در حالی که هیچ خوفی و اندوهی بر شما نیست.
این ائمه کفر وقتی میبینند که از کسانی که در دنیا بر آنها ادعاء تقدم میکردند عقب مانده اند و آن عقب مانده ها اکنون از آنها پیشی گرفته اند و به بهشت وارد شده اند، احساس حقارت بیشتری می کنند و حسرت و ندامتشان بیشتر می شود. (8)
در روایتی که از امام صادق در مجمع البیان نقل شده آمده است: «... أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ یعنی أ هؤلاء المستضعفین الذین کنتم تحقرونهم تستطیلون بدنیاکم علیهم ثم یقولون لهؤلاء المستضعفین عن أمر من الله لهم بذلک ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ.» (9) «... آیا شما بودید که که مستضعفان را تحقیر می کردید، و به واسطه آنها بر دنیای خودتان مسلط شده بودید، سپس از طرف خداوند به آن مستضعفین میگویند: به بهشت وارد شوید.»
از اینجا معلوم می شود که اگر امریکه مؤمنان را تحقیر یا سرزنش کند جای تعجب نیست چون از سردمداران کفر انتظاری بیش از این نیست اما در آخرت این مؤمنان خواهند بود که کافران را سرزنش خواهند کرد.
منابع:
1. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، ج28، ص653.2. آلوسی، سید محمود، روح المعانی، ج4، ص363.
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج8، ص326.
4. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج1، ص267.
5. آلوسی، سید محمود، روح المعانی، ج4، ص362.
6. رشید رضا، المنار، ج8، ص379.
7. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج8، ص151.
8. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج14، ص251.
9. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج4، ص653.