چکیده:
موضوع تربیت موضوعی بسیار مهم و حیاتی است و منجر به تعیین سرنوشت یک انسان میشود. تربیت یعنی انسان سازی. انسانی که در مسیر تربیت صحیحی قرار داشته است این توانایی را دارد که خود نیز، به تربیت نسلی دیگر بپردازد. به همین خاطر در متون دینی و اخلاقی، به طور مکرر به اهمیت و جایگاه تربیت اشاره شده است.
تعداد کلمات: 1223 / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
موضوع تربیت موضوعی بسیار مهم و حیاتی است و منجر به تعیین سرنوشت یک انسان میشود. تربیت یعنی انسان سازی. انسانی که در مسیر تربیت صحیحی قرار داشته است این توانایی را دارد که خود نیز، به تربیت نسلی دیگر بپردازد. به همین خاطر در متون دینی و اخلاقی، به طور مکرر به اهمیت و جایگاه تربیت اشاره شده است.
تعداد کلمات: 1223 / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: کبری خدابخش دهقی
اهمیت تربیت فرزند :
- پیامبراکرم (ص) میفرمایند:کودکان را به پنج دلیل دوست دارم؛
گریه میکنند، چرا که گریه کلید بهشت است.
قهر میکنند، ولی زود آشتی میکنند چرا که دلی بی کینه دارند.
چیزی را زود خراب میکنند چون دلبستگی به دنیا ندارند.
با خاک بازی میکنند چون غرور ندارند.
هر چه دارند می خورند چون غم فردا ندارند.(مواعظ العددیّه،ص 259)
ای کاش همیشه کودک می ماندیم و هیچ وقت بزرگ نمی شدیم .
- ضمیر کودکان مانند یک لوح سفید و خالی است و میتـوان بـه سادگی بازتاب رفتار ما بزرگترها را در لوح پاک وجودشان دید. روان پزشکان کودک عقیده دارند آنچه والدین و اطرافیان نزدیک یک کودک انجـام میدهند یـا میگویند، میتواند تاثیر مستقیمی بر شکلگیری شخصیت او داشته باشد.
- موضوع تربیت موضوعی بسیار مهم و حیاتی است و منجر به تعیین سرنوشت یک انسان میشود. تربیت یعنی انسان سازی. انسانی که در مسیر تربیت صحیحی قرار داشته است این توانایی را دارد که خود نیز، به تربیت نسلی دیگر بپردازد. به همین خاطر در متون دینی و اخلاقی، به طور مکرر به اهمیت و جایگاه تربیت اشاره شده است.
- انسان ، جمله ای است که نخستین واژه اش ، که حکم فاعل را نیز دارد ، کودکی آن است . نشاندن شایسته این واژه در صدر جمله و در جایگاه اصلی و بنیادی آن نشان از پایه گذاری درست تربیت دارد ، چرا که گفته اند :" کودک ، پدر بزرگسال است".
- تربیت باید در بیشترِ موارد اختیاری و آگاهانه باشد تا توسط خود کودک و بدون اجبار و اکراه انجام پذیرد .
- کودک باید به نحوی تربیت شود که عمل خوب ، به سهولت از او سر بزند، نه این که با اکراه به آن تن در دهد .
- همان گونه که منطق شناخت و عقل در کودک با منطق شناخت بزرگسال به لحاظ مراحل تحول روانی متفاوت است ، باید تربیت نیز در کودک با منطق تربیت در بزرگسال تفاوت داشته باشد . کودک شیوه هایی برای دیدن ، شنیدن و احساس کردن دارد که ویژه ی خود اوست ، چیزی نامعقول تر از آن نیست که بخواهیم شیوه های خود را جایگزین آن کنیم.
- هر یک از فرزندان ما در نوع خود بینظیر، یکتا و منحصر به فرد است. بنابراین، تربیت آنها نیز باید متفاوت و متناسب با خصوصیات منحصر به فرد آنها باشد.
- تربیت، جریانی مداوم و پیوسته است که بر اثر تعامل محیط، وراثت و مجموعه شرایط خواسته و ناخواسته رخ میدهد. نقش عوامل نامرئی و تصادفی در شکلدهی شخصیت کودک بسی مهمتر از عوامل آشکار و برنامهریزی شده است.
- در امر تعلیم و تربیت روح لطیف انسان، عامل زور، ناموفق است. همان گونه که غنچه گل با زور و فشار شکوفا نمی شود.
- اگر مفاهیم تربیتی را با زندگی واقعی کودک، تجربه های روزمره و نیازها و خواسته های او همراه سازید، به طور قطع اثرگذاری آنها پایدارتر و سودمندتر از زمانی خواهد بود که بخواهیم این مفاهیم را در قالب آموزش های رسمی و مدرسه ای به آنها ارائه دهیم.
- شکلگیری شخصیت کودکان در سال هایی از زندگی صورت میگیرد که خود آنها هیچ گونه دخالتی در آن ندارند؛ و زمانی که بزرگ میشوند و قدرت دخالت مییابند؛ دیگر امکان و فرصتی برای شکل دادن شخصیت نیست! پس نقش والدین در چگونگی تربیت فرزند، به منزلة یک امانت الهی، بسیار تعیین کننده و سرنوشت ساز است.
- واقعیت این است که هفت سال اول زندگی هر کودک، مهمترین دوران زندگی او محسوب می شود. در هفت سال اول زندگی، کودک در شرایطی است که ذهن او کامل نشده و جسمی ناتوان دارد. به همین خاطر وجود نگاه محبت آمیز والدین در رفع نیازهای کودک، بسیار مهم است.
- کودک باید در دوران کودکی، به قدر کافی کودکی کند. هرگونه شتاب زدگی کودکانه برای خروج زودرس از این مرحله، رشدیافتگی و بزرگ منشی او را با تأخیر روبه رو می کند.
- کودک در هفت سال ابتدایی زندگی باید آزاد باشد و بازی کند. در این دوران نباید به واسطه زور و تحمیل، چیزی را به کودک یاد داد و او را مجبور کرد. اما باید به این نکته دقت داشته باشید که در این دوران ، یک کودک به طور غیر مستقیم، تحت تاثیر محیط پیرامون خویش قرار می گیرد و رشد می یابد.بنابراین می توان اینطور بیان کرد که سالهای اولیه عمر هر فردی، بدون شک مهمترین و تاثیرگذارترین دوران زندگی او به شمار می رود. چرا که پایه های شخصیتی هر انسانی در این سالها شکل می گیرد. این موضوع در گذشته به این صورت دیده نمی شد. بلکه در گذشته اینطور فکر می کردند که کودک در این دوران تنها به مراقبت جسمی نیاز دارد و موضوع پرورش ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان، به عنوان عاملی موثر و سرنوشت ساز در فرایند تعلیم و تربیت، محسوب نمی شد. تصور مهمی که در آن زمان درباره کودکان وجود داشت این بود که یک طفل اگر در مواردی همچون تغذیه، پوشاک، بهداشت و سرپناه داشتن و بهره مندی از امکانات دیگر، تامین باشد، برای رشد شخصیتی و پیشرفت او کافی است. اما حقیقتی که امروز برای اغلب افراد به اثبات رسیده و تجربه نیز این موضوع را نشان داده، این است که یک کودک از لحظه تولد و در طی سایر زمانهایی که در مسیر رشد و بلوغ قرار دارد، نیازمند توجه و مراقبت روحانی و جسمانی است. کودک در تواناییهای احساسی و درک و تخیل و در کسب مهارتهای ارتباطی و کلامی، نیازمند راهنماییهای آگاهانه والدین به همراه محبت بی دریغ آنها، می باشد.
- ذهن کودک در این دوران به رشد کافی نرسیده و به همین دلیل توانایی درک و تحلیل مسائل را ندارد و اغلب فعالیتهایش را بر اساس حواس پنجگانه اش انجام می دهد.
- توجه داشته باشید که بهره مند شدن کودک از آزادی و حواس اوست که می تواند زمینه ساز رشد و شکوفایی خلاقیت او باشد. پس در این دوران نباید کاری کرد که به سروری و سیادت کودک، لطمه ای وارد شود.
- پادشاهی و سروری کودک در هفت سال اول زندگی، معانی خاص خود را دارد که باید به درستی درک شود تا والدین در نحوه تربیت، دچار افراط و تفریط نشوند. چنانچه شرایط سروری کودک در هفت سال اول زندگی، مهیا باشد، ثمرات ارزشمندی را برای والدین و کودک به دنبال خواهد داشت.
- یکی از این ثمرات، شکوفایی استعدادهای نهفته در کودک است. وقتی طفلی در محیطی آرام و با کمترین تنش، قرار داشته باشد و احساس کند که هر چه می خواهد برای او فراهم می شود، به گونه ای طبیعی ذهن او این امادگی را پیدا می کند تا هرچه در توان دارد، بروز دهد. چون در هیچ شرایطی برای خود مانع و مشکلی نمی بیند که جلوی ابراز وجودش را بگیرد. به این ترتیب به نمایش استعدادهای پنهانی خود می پردازد.
- وقتی چنین شرایطی فراهم باشد، کودک در موقعیتی قرار می گیرد که زمینه ای برای درک و شناخت و خلاقیت بیشتر او در آینده، ایجاد خواهد شد. شرایط خلاف این وضعیت به این صورت است که کودک احساس رهایی نداشته باشد و به نیازهای طبیعی او پاسخ داده نشود. به گونه ای که حتی برای بروز نیازهای کودکانه اش مانع و سرپوشی هم گذاشته شود. چنین وضعیتی برای کودک فرصتی باقی نمی گذارد تا برای ابراز وجود و نشان دادن استعدادهایش، تلاش کند. به این ترتیب دچار نوعی احساس سرکوب درونی احساسات و عواطف می شود.
منابع:
1- راهنمای پدرها و مادرها. کاوه، کبری. تهران: انتشارات سازمان بهزیستی.1390
2- مقدمات پرورش کودک. شیری، زهره. تهران: انتشارات سازمان بهزیستی.1387
3- والدین و فرزندان زیر شش سال: راهکارهایی مفید مبتنی بر "آموزش سامان یافته"برای تاثیرگذاربودن ... ، دان دینک مایر، گاری مک کی، جیمز دینکمایر، مترجم مجید رئیس دانا ، ناشر: رشد ، بهمن1387
4- موفقیت در تربیت فرزندان (از 5 تا 18 سالگی) با رویکرد عقلانی - عاطفی، الیس،پل هاک، مترجم محمدطاهر ریاضی ارسی ،مترجم حسین صیفوریان،ناشر: رشد،مهر 1386