راهکارهایی برای جلوگیری دروغگویی کودکان

دروغ‌گویی کودکان( بخش دوم)

خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر سه سال معنا ندارد؛ آنها نمی‌دانند که حوزه تفکرشان خصوصی است و فکر می‌کنند والدین می‌توانند ذهن آنها را بخوانند. بین سه تا چهار سالگی درمی‌یابد که دیگران نمی‌دانند او چه...
چهارشنبه، 5 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: کبری خدابخش دهقی
موارد بیشتر برای شما
دروغ‌گویی کودکان( بخش دوم)
چکیده:
خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر سه سال معنا ندارد؛ آنها نمی‌دانند که حوزه تفکرشان خصوصی است و فکر می‌کنند والدین می‌توانند ذهن آنها را بخوانند. بین سه تا چهار سالگی درمی‌یابد که دیگران نمی‌دانند او چه فکر می‌کند و نمی‌توانند ذهنش را بخوانند.

تعداد کلمات: 1330 / تخمین زمان مطالع 6 دقیقه
دروغ‌گویی کودکان( بخش دوم)
نویسنده : کبری خدابخش

- گاهی والدین، دروغ را آموزش می‌دهند. به عنوان مثال در حضور او از ویژگی در کودک صحبت می‌کنند که فاقد آن است. اگر به کودک اجازه ندهیم در جمع اظهار نظر کند و او را به سکوت وادار کنیم، او به دروغ گفتن روی می‌آورد؛ عملی که بعضی از والدین ناآگاهانه آن را انجام می‌دهند.
- دروغ‌گویی نشانه اغتشاش درونی و نبود امنیت روانی در کودک است، وقتی که فرد کودک یا بزرگسال خود را در معرض خطر یا تهدید ببیند اگر شیوه صحیح با آن را نداند، به اشتباه سعی می‌کند با دروغ گفتن احساس امنیت و آرامش پیدا کند.[1]
 
- بچه‌ها برای آزمودن والدین دروغ می‌گویند تا واکنش آنها را بسنجند. در چنین مواقعی لازم است والدین به جای نشان دادن واکنش تند و شدید، تلاش کنند تمرکز کودک را از روی موضوع دروغگویی به راستگویی معطوف کنند.

- کودک احساس عزت نفس نمی‌‌‌کند و درد حقارت باعث می‌‌شود برای ترمیم شخصیت خود دروغ بگوید. در واقع آنچه در دروغگویی کودکان مایه نگرانی است این است که شخصیت واقعی کودک را به یک شخصیت غیرواقعی تبدیل می‌کند. در چنین شرایطی زمینه بروز اختلالات شخصیتی و ناسازگاری‌های اجتماعی در کودک ایجاد می‌شود و سلامت روانی وی به خطر می‌افتد. طبیعی است که نمی‌توانیم نقش محیط اجتماعی را در شکل‌گیری شخصیت کودک نادیده بگیریم زیرا کودک از همه سو تحت تاثیر محیط پیرامون و الگوهایی است که در مقابل او قرار دارند. اگر والدین الگوی خوبی نباشند و در مقابل کودک دروغ بگویند، طبیعی است که کودک مانند آن‌ها رفتار خواهد کرد.

- اوقات هم، کودکان برای بدست آوردن چیزی که می‌خواهندو یا وقتی می‌دانند کار اشتباهی کرده اند برای آنکه تنبیه نشوند دروغ می‌گویند.
 
- کودکان براى جلب توجه دیگران دروغ مى‌گویند. اگر کودک احساس کند که از این طریق مى‌تواند نظر اطرافیانش را به خود جلب کند، ممکن است مرتباً دروغ بگوید. به بیانى دیگر، زمانى که کودک نتواند با استفاده از روش‌هاى خوشایند و پسندیده، نظر سایرین را به خودش جلب کند، به دروغگویى و ریاکارى متوسل مى‌شود.

- کودکان براى این که خودشان را بهتر نشان دهند، دروغ مى‌گویند. در این گونه شرایط، عاملى که موجب دروغگویى بچه‌ها مى‌شود، فقدان اعتماد به نفس در آنان است. در حالى که کودکانى که داراى حس ارزشمند و اعتماد به نفس بالایى هستند، هیچ گاه براى بهتر نشان دادن خودشان، نیازى به دروغ گفتن حس نمى‌کنند.

- کودکان زمانى که احساس کنند دچار مشکل شده‌اند، شروع به دروغگویى مى‌کنند. در چنین مواردى، باید از ابتدا به کودک اهمیت راستگویى، صداقتودرستىرایادداد. ازطریقپىبردن به این گونه ارزش‌هاى خانوادگی - اجتماعى است که کودک حتى اگر در شرایط بحرانى و دشوار نیز قرار گیرد، دروغ نخواهد گفت.
- کودکان از ترس این که واقعیت را به والدین‌شان بگویند، شروع به دروغگویى مى‌کنند. مثلاً موقعی که به کودک بگویند: شیشه اتاق را تو شکسته‌ای؟ اگر کودک بداند که اعتراف او مجازات سختی را به دنبال خواهد داشت غریزه‌ی حفظ خود، او را وا می‌دارد که به دروغ بگوید: "من نشکسته‌ام". کودک چون خود را در مقابل تنبیه طاقت‌فرسای والدین ناتوان می‌بیند، برای حفظ خود چاره‌ای ندارد جز آنکه به دروغ پناه ببرد و گناه خود را انکار کند. بدیهی است هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود. درمان این قبیل دروغگویی‌ها ملایمت و مهربانی والدین در تربیت فرزندان است. آنها تصور مى‌کنند که چون نتوانسته‌اند خواسته‌ها و انتظارات پدر و مادرشان را برآورده سازند، لذا براى ناامید نکردن، عصبانى نکردن و ناسزا نشنیدن از آنها، دروغگویى را تنها راه حل موجود مى‌پندارند.[2]

- از عوامل روانی که باعث دروغ گفتن کودک می‌شود احساس تحقیر است.به موجب تعالیم مذهبی و علمی، پدران و مادران موظفند به شخصیت کودکان احترام کنند و این خود یکی از مسائل مهم تربیتی می‌باشد. کودکی که مورد توجه نباشد. از سوی خانواده مورد احترام واقع نشود و یا مورد تمسخر آنان واقع شود و بی‌جهت مورد سرزنش قرار گیرد و خلاصه طوری رفتار کنند که کودک در خود احساس حقارت کند و بفهمد که اعضای خانواده او را ناچیز و پست می‌شمارند ناراحت می‌شود به فکر انتقام گرفتن می‌افتد، رفته رفته صفات ناپسندی در او بروز می‌کند و به کارهای ناشایستی دست می‌زند.

- محیط زندگی مهمترین قدرت و بزرگترین عامل سازنده کودک است و با هیچ یک از عوامل روانی قابل مقایسه نیست. طفل بدون توجه و اراده با محیطی که در آن زندگی می‌کند منطبق می شود و آنچه می‌بیند و می‌شنود در فکر او نقش می‌بندد.

- ترس از مجازات است. موقعی که به کودک بگوییم: شیشه اطاق را تو شکسته‌ای؟ اگر کودک بداند که اعتراف او، مستلزم مجازات سخت پدر و مادر خواهد شد، غریزه صیانت ذات او را وامی‌دارد که به دروغ بگوید: من نشکسته‌ام. بدیهی است هر قدر مجازات خشن‌تر باشد، ترس زیادتر و اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود.

- دروغگویى ویژگى و صفتى است که بچه‌ها به راحتى از والدین خود یاد مى‌گیرند. با کمال تعجب مشاهده مى‌کنیم، پدرى ممکن است از فرزندش بخواهد که در پاسخ به مراجعى که جلوى در منزل و یا پشت خط تلفن منتظر است که با او صحبت کند، بگوید که «به او بگو پدرم نیست.» و یا شاید مادر از فرزندش بخواهد اتفاقى که در منزل افتاده است را به پدر نگوید و... به این ترتیب کودک با دروغ و عدم صداقت آشنا مى‌شود.
 

راهکار نجات کودک از دروغ‌گویی

- اولین گام برای مقابله با دروغگویی کودکان افزایش اطلاعات و آگاهی ما به عنوان والد است. لازم است درباره رفتارهای کودک و دلایل دروغگویی‌اش آگاهانه تصمیم گرفت. هرگز نباید کودک را دروغگو خطاب کرد. این القاب منفی باعث از دست رفتن اعتماد به نفس وی می‌شود و او را به سمت دروغگویی بیشتر ترغیب می‌کند. لازم نیست بگویید این چندمین بار است که دروغ می‌گویی. کافی است بفهمید که کودکتان بدون اعتراف به دروغگویی، دروغ گفته است. اگر می‌دانید دروغ گفته است از او نخواهید اعتراف کند. این کار او را جری‌تر می‌کند.

- خط مشی ما در برابر دروغ‌گویی مشخص است؛ از یک طرف ما نباید بازپرس بازی در بیاوریم و کودک را سؤال‌پیچ کنیم و موضوع را بزرگ جلوه دهیم، از طرف دیگر باید حتما و بدون تردید، رک و پوست کنده با کودک حرف بزنیم.ما نباید کودکانمان را تحریک کنیم تا برای دفاع از خود دروغ بگویند و نیز آگاهانه برای کودک فرصت ایجاد نکنیم که دروغ بگوید. وقتی کودک قطعا دروغ می‌گوید، واکنش ما نباید غیراخلاقی و دارای هیجان شدید بوده بلکه باید واقعی و دور از احساس باشد چرا که ما می‌خواهیم کودکمان بداند که نیازی ندارد به ما دروغ بگوید.

- اگر درباره فرود آمدن یک بالگرد در خیابان حرف می‌زند از او درباره چگونگی هدایت بالگرد و... بپرسید. به تصورات ذهنی او پر و بال بدهید نه این که او را متهم به دروغگویی کنید. همچنین او را به دروغگویی تشویق نکنید. اگر کاری که خواسته بودید انجام نداده است درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است.

- بیان ارزش صداقت بهتر از تکرار مضرات دروغگویی است، به کودک اجازه دهید لذت راستگویی را بچشد تا مزه تنبیه دروغگویی را، همچنین بگذارید احساسات خود را به هنگام انجام رفتار درست یا نادرست به زبان بیاورد در این صورت شما بهتر می‌توانید ریشه دروغگویی وی را شناسایی کنید.

- براى تشویق کودک به راستگویى آن است که علاقه و اعتماد خودتان را به او نشان دهید. با توجه نشان دادن نسبت به کارها، فعالیت‌ها و برنامه‌هاى روزانه کودک و پرس وجو درباره آنچه براى او اهمیت دارد، به راحتى مى‌توانید به نقطه ضعف‌ها و کمبودهاى او پى ببرید.

- هیچ گاه کودک را براى «راست گفتن» تهدید نکنید، زیرا او را مجبور مى‌کنید که گاهى راست نگوید. هدف ما این است که بچه‌ها به حقیقت احترام بگذارند، نه آن که از ترس تهدیدهاى ما راست بگویند.[3]
 
 پی نوشت:

[1]- کودک، تربیت، زندگی: کودک و معنای زندگی، عبدالعظیم کریمی، ویراستار محمد فیروز، ناشر: عابد، اردیبهشت، 1390
 
[2] کلیدهای رویارویی با مشکلات رفتاری کودکان،الینور سیگل، لیندا سیگل، مترجم:مسعود حاجی زاده، ویراستار:سیامک افشارانتشاراتصابرین 11 تیر، 1393
 
[3]- فرزندان خوب تربیت کنیم،ژانت ووی تیتز، مترجم مهدی قراچه داغی، ناشر: اوحدی،دی، 1384
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط