راهکار مساله ایران و آمریکا، مواجهه نیست

مقاله فوق به تهدیدات ترامپ علیه ایران پرداخته و معتقد است که استراتژی جدید ترامپ در ایجاد فشار اقتصادی علیه ایران، حمایت از گروه های اپوزیسیون و ایجاد ناتوی عربی برای مقابله با نفوذ منطقه ای ایران، به شکست خواهد انجامید. مولف همچنین با اشاره به سیاست های منطقه ای همسایگان عربی ایران، تصریح می کند که ایران نیز به دنبال تامین منافع منطقه ای خود است و آمریکا باید موجودیت ایران به عنوان قدرت منطقه ای را بپذیرد و جنگ را به عنوان راهکار حل مشکل خود با ایران، در نظر نگیرد.
پنجشنبه، 10 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: وحید کرمی
موارد بیشتر برای شما
راهکار مساله ایران و آمریکا، مواجهه نیست
واشنگتن و تهران باید راهی را که برای هر دو طرف نفع داشته باشد، پیدا کنند و این راه، جنگ نیست
 
چکیده
مقاله فوق به تهدیدات ترامپ علیه ایران پرداخته و معتقد است که استراتژی جدید ترامپ در ایجاد فشار اقتصادی علیه ایران، حمایت از گروه های اپوزیسیون و ایجاد ناتوی عربی برای مقابله با نفوذ منطقه ای ایران، به شکست خواهد انجامید. مولف همچنین با اشاره به سیاست های منطقه ای همسایگان عربی ایران، تصریح می کند که ایران نیز به دنبال تامین منافع منطقه ای خود است و آمریکا باید موجودیت ایران به عنوان قدرت منطقه ای را بپذیرد و جنگ را به عنوان راهکار حل مشکل خود با ایران، در نظر نگیرد.

تعداد کلمات : 1505 / تخمین زمان مطالعه : 7 دقیقه
 
شیب
 
نویسنده: جودت بهجت
مترجم: سید محمد حسن هاشمی
 
از زمان استقرار جمهوری اسلامی ایران در سال 1979، سوء ظن و دشمنی شدید بر روابط بین تهران و واشنگتن حاکم بوده است. در هفته های اخیر سخنرانی ها این وضعیت را تشدید کرده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا هشدار داد که ایرانیان آمریکا را تهدید نکنند و یا آنها پیامدهایی را خواهند تجربه کرد که در سرتاسر تاریخ کسی قبل از آن تجربه نکرده است. علاوه بر این، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، ادعا کرد که « فشار اقتصادی بی سابقه ای را بر ایران تحمیل خواهند کرد». از سوی دیگر، حسن روحانی رئیس جمهور ایران، هشدار داد که آمریکا با دم شیر بازی نکند و اظهار داشت که صلح با ایران، مادر تمام صلح ها است و جنگ با ایران، مادر تمام جنگ ها است. علاوه بر این، محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، ادعا کرد که مراکز صف آرایی نیروهای نظامی آمریکا و منافع این کشور در خاورمیانه، به راحتی توسط قدرت پنهان و آشکار ایران قابل دستیابی است. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، نیز وعده داد که « شاید آمریکا جنگ را شروع کند، اما این ایران است که جنگ را خاتمه می دهد».

این جملات آتشین توسط هر دو طرف، سوالات مهمی را مطرح می کند. اولا، ریشه های دشمنی بین تهران و واشنگتن چیست؟ ثانیا، آیا استراتژی فعلی آمریکا در مواجهه با ایران موفق خواهد بود؟ و ثالثا، اگر این استراتژی موفق نمی شود، آیا گزینه دیگری نیز وجود دارد؟

ریشه های تضاد ایران- آمریکا، را می توان در جغرافیا و تاریخ خاورمیانه جستجو کرد. ایرانی ها، کشور را به عنوان قدرت مسلط در منطقه خلیج فارس، در نظر می گیرند. این کشور از یکی از تمدن های قدیمی در جهان است و آنها هویت ملی قوی دارند. ایران، یک طرف خلیج فارس را کنترل می کند و همسایگان عرب این کشور، طرف دیگر را کنترل می کنند. جمعیت این کشور، بیش از  مجموع جمعیت کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) است.

بدون حضور قدرت های بزرگ جهانی، ایران قدرت مسلط منطقه ای بوده است. اما قدرت ها به صورت متفاوتی، روسیه، انگلیس و اکنون آمریکا تسلط طبیعی تهران بر منطقه را انکار کرده اند. از سوی دیگر، ایالات متحده، منافع استراتژیک و اقتصادی حیاتی در خلیج فارس و منطقه جنوب شرق آسیا و خاورمیانه دارد و لازم است که حضور قوی در منطقه داشته باشد تا این منافع را حفظ کند. محافظت از ذخایر نفت جهانی، مواجهه با گروه های خشونت طلب، جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی و حفظ امنیت اسرائیل در راس این منافع آمریکا در منطقه می باشد.

 

بیشتر بخوانید : جان بولتون : هدف دولت ترامپ تغییر نظام ایران نیست

 
با توجه به این دیدگاه های آشتی ناپذیر، ایالات متحده استراتژی های مختلفی در نظر داشته و دنبال می کند تا به طور اساسی نفوذ ایران در منطقه را تغییر دهد. این استراتژی شامل فشار اقتصادی و حمایت از گروه اپوزیسون مجاهدین خلق و ایجاد ناتوی عربی که به طور رسمی اتحادیه استراتژیک خاورمیانه (MESA) معروف است، می شود.

این اتحادیه بین کشورهای خلیج فارس ( به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی)، اردن و مصر است. هدف اتحادیه استراتژیک خاورمیانه، محدود کردن نفوذ ایران در سوریه، عراق، لبنان، یمن و سایر بخش های منطقه خاورمیانه است.

در واکنش به این استراتژی ها، ایران آمریکا را تهدید به بستن تنگه هرمز و به چالش کشاندن جریان آزاد نفت و گاز کرده است. حسن روحانی رئیس جمهور ایران، اظهار داشت که اگر نفت ایران تحریم گردد، دیگر کشورهای خلیج فارس نیز مجاز به صادرات نفت خود نخواهند بود. نکته دیگر که به همان اندازه مهم است، این است که این کشور از سال 1979 تاکنون تحت رژیم های تحریم های مختلف بوده است. تهران تجربه بالایی در بازگرداندن تحریم ها کسب کرده است. در نهایت، تحریم های مجدد اعمال شده جدید، احتمال کمتری دارد که مورد تائید جامعه بین المللی قرار بگیرد.

ترکیه، چین، هند و روسیه ( در میان دیگر کشورها) اظهار داشتند که آنها به تحریم هایی که از سوی سازمان ملل متحد احترام می گذارند و نه تحریم های آمریکا. در مدت کوتاهی پس از اعمال تحریم های مجدد توسط ترامپ در 6 آگوست، اتحادیه اروپا بیانیه مشترکی با وزرای امور خارجه فراسنه، المان و انگلیس صادر کرد که با اظهار تاسف، اعلام کردند که متعهد به تلاش برای حفظ جریان اقتصادی و صادرات نفت و گاز هستند. رئیس جمهور ایران، اظهار داشت که برگزاری مذاکرات با وجود تحریم ها، امری بی معنا است.

علاوه بر این، در سال های اخیر، چندین سیاستمدار ارشد آمریکایی همچون جان بولتون، رودی جیولیانی، جان مک کین و بیل ریچاردسون، در کنفرانس های سازمان مجاهدین خلق سخنرانی کرده اند. سازمان مجاهدین خلق اطلاعاتی را پیرامون برنامه هسته ای ایران و سایر موضوعات برای آمریکایی ها گردآوری کرده اند، اما بعد از حمایت این سازمان از صدام حسین در سال های 1980، این سازمان حمایتی که در داخل ایران داشتند را، از دست داده اند. این گروه جایگزین مناسبی برای نظام موجود در ایران نیست. در تلاشی برای بسیج کردن نیروی های مخالف جمهوری اسلامی، مایک پمئو وزیر امور خارجه آمریکا، در نشست ایرانیان- آمریکایی ها در جنوب کالیفرنیا در اواخر جولای سخنرانی کرد و دولت سخنرانی وی را رادیو فردا و صدای آمریکا پخش کرد. هدف از این اقدام، بی اعتبار ساختن جمهوری اسلامی ایران در تهران و ترویج تغییر نظام در ایران است.ترکیه، چین، هند و روسیه ( در میان دیگر کشورها) اظهار داشتند که آنها به تحریم هایی که از سوی سازمان ملل متحد احترام می گذارند و نه تحریم های آمریکا. در مدت کوتاهی پس از اعمال تحریم های مجدد توسط ترامپ در 6 آگوست، اتحادیه اروپا بیانیه مشترکی با وزرای امور خارجه فراسنه، المان و انگلیس صادر کرد که با اظهار تاسف، اعلام کردند که متعهد به تلاش برای حفظ جریان اقتصادی و صادرات نفت و گاز هستند. رئیس جمهور ایران، اظهار داشت که برگزاری مذاکرات با وجود تحریم ها، امری بی معنا است.

ابتکار ایجاد ناتوی عربی، با چالش های کلیدی مواجه است. روابط ایرانیان با اعراب، پیچیده گردیده است. مصر به عنوان یک کشور برجسته عربی، مکررا اظهار داشته است که امنیت کشورهای عربی در خلیج فارس بخشی از امنیت ملی مصر محسوب می گردد. اگرچه، در کنار این سخنرانی ها، مصر از اعزام نیروی نظامی برای جنگ یمن، امتناع کرد.  علاوه بر این، قاهره برخلاف ریاض و دوبی، از اپوزیسیون سوری حمایت نمی کند و از مصالحه با بشار اسد رئیس جمهور سوریه حمایت می کند. به طور مشابه، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یک صدا نمی باشند.

شکاف بین قطر از یکسو و عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی، ثابت شده است که طولانی مدت است. کویت و عمان، به طور سنتی سیاست مستقی را اتخاذ کرده و به دنبال اجتناب از درگیر شدن در اختلافات منطقه ای هستند. مسقط از پیوستن به جنگ ریاض و ابوظبی در جنگ علیه یمن، امتناع کرد. به طور خلاصه، بسیار بعید است که کشورهای عربی اختلافات کلیدی را کنار گذاشته و برای مواجهه با سیاست های منطقه ای تهران، کار کنند. آیا استراتژی جایگزینی در تعامل با تهران وجود دارد؟ استفاده از گزینه نظامی، دیپلماتیک و فشار اقتصادی احتمالا در تهران مطرح خواهد گردید. علاوه بر این، خروج دولت ترامپ از توافق هسته ای، باعث نزدیک شدن جریانات مختلف سیاسی گردیده است. به طور مثال، حسن روحانی، با تغییر رویکرد سیاسی، رویکرد مشابهی همچون اصولگرایان اتخاذ کرده است. همچنین، آیت الله خامنه ای، از رهبران سیاسی خواست که به آمریکا اعتماد نکرده و استدلال کرد که واشنگتن هرگز جمهوری اسلامی را نپذیرفته است.

این موضع گیری سخت از سوی ایران، به معنای آن نیست که مواجهه نظامی تنها راه است. همانند بسیاری از کشورها در ایران نیز حفظ منافع این کشور مورد بحث است. اکثریت مردم ایران و حکومت در تهران، به رفاه اقتصادی و ایجاد شغل برای جوانان ایرانی، علاقه مند هستند. ایران نیز همچون دیگر قدرت های منطقه ای، به دنبال تامین منافع استراتژیک خود در همسایگی خود می باشد. در این شرایط و زمینه، نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان با مداخله عربستان در بحرین یا مصر در لیبی و یا ترکیه در شمال غربی سوریه تفاوتی ندارد و همچون آن کشورها به دنبال تامین منافع خود می باشد.

بنابراین، استراتژی بکارگیری تحریم ها، حمایت از گروه های اپوزیسیون و ناتوی عربی احتمالا باعث بی ثبات شدن بیشتر منطقه خواهد گردید. استراتژی جایگزین می تواند پذیرش موجودیت ایران و در نظر گرفتن ایران به عنوان قدرت منطقه ای عمده است. تهران و واشنگتن منافع مشترکی در منطقه همچون ثبات افغانستان و عراق دارند. ترویج پیشرفت اقتصادی و مصالحه منطقه ای، یک استراتژی برد- برد است. نتیجه خوبی از مواجهه نظامی با ملتی با جمعیت 80 میلیون حاصل نمی شود. لازم است که مجددا بنای امنیتی خاورمیانه بازسازی و تعریف گردد. در این ساختار جدید امنیتی، قدرت های منطقه ای باید موجودیت یکدیگر را پذیرفته و سیاست خارجی را به عنوان بازی صفر (نظریه بازی ها) در نظر نگیرند.

برگرفته از سایت: نشیونال اینترست



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط