برنامه "نفت در برابر غذا"، یکی از طرحهای سازمان ملل متحد است که نشانه و نمادی از تحقق اهداف کشورهای تحریم کننده را به رخ جهانیان میکشد تا به آنها ثابت کند که در صورت عدم پذیرش خواستههای استعمارگرایانهی غرب، تا آنجا تحت فشار قرار خواهند گرفت که حتی توانایی استفادهی بهینه از منابع ملی خود را نیز نداشته و برای رفع نیازهای اولیه نیز، نیازمند دیگر دولتها خواهند شد.
نویسنده: آزاده مرنی
سیاست نفت در برابر غذا، برنامهای است که پس از صدور قعطنامهی 986 سازمان ملل راهاندازی شد و طبق آن کشور عراق که با مشکلات اقتصادی گستردهای مواجه شده بود، اجازه یافت بنا به تحریمهای کشورهای غربی و فشارهای وارده به مردم، نفت خود را به دیگر کشورها صادر کرده و در ازای آن مواد غذایی و کالاهای دارویی دریافت کنند.
البته این روند، پس از فروپاشی حکومت صدام حسین و حملهی آمریکا به این کشور (سال 2003) حالت غیر رسمی به خود گرفت و 7 سال بعد، کاملا متوقف شد.
عملیات روانی نوین
برنامه "نفت در برابر غذا"، یکی از طرحهای سازمان ملل متحد است که نشانه و نمادی از تحقق اهداف کشورهای تحریم کننده را به رخ جهانیان میکشد تا به آنها ثابت کند که در صورت عدم پذیرش خواستههای استعمارگرایانهی غرب، تا آنجا تحت فشار قرار خواهند گرفت که حتی توانایی استفادهی بهینه از منابع ملی خود را نیز نداشته و برای رفع نیازهای اولیه نیز، نیازمند دیگر دولتها خواهند شد.
شاید بهتر باشد چنین بیان کنیم که این سیاست، نوعی عملیات روانی محسوب میشود که بزرگترین هدف آن، بحرانی جلوه دادن اوضاع یک کشور و وابستگی آن به دیگر کشورها قلمداد میشود. زمانی که عنوان برنامه "نفت در برابر غذا"، با نام کشوری گره میخورد؛ این معنا به مردم آن کشور و نیز دیگر کشورها القا میشود که مردم کشور مورد هدف، همچون زندانیانی در کشور خود محبوس شدهاند و بدترین شرایط در انتظار آنها خواهد بود. در واقع، این یک جنگ روانی است.
برنامه "نفت در برابر غذا" در ایران
مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران (احمد قلعه بانی) در سال 1392 برای نخستین بار، از اجرای برنامهی "نفت در برابر غذا" در ایران سخن گفت. این روند در برههای بود که بسیاری از کشورهایی که طرف قرارداد جمهوری اسلامی در حوزهی تجارت نفت بودند، بنا به تحریمهای اِعمال شده از سوی ایالات متحده آمریکا علیه ایران، اجازه پرداخت پول نفت خریداری شده را نداشتند و از این رو و بر اساس رسوم رایج بینالمللی، ناچار به تهاتر شده بودند. تهاهری که بر اساس آن، بسیاری از خریداران نفت خام؛ نفت ایران را دریافت و در ازای بهای آن غذا و دارو ارسال میکردند.
باید توجه داشت که این قبیل معاملات، معایب و آسیبهای فراوانی دارند که مهمترین آنها، آسیبهای اقتصادی حاصل شده از فروش نفت و عدم ورود ارز به داخل کشور است ضمن اینکه، ایران را ملزم به افزایش صادرات نفت میکند در حالی که تنها کالاهای مصرفی دریافت میکند و این به معنای هدر رفت منابع ملی است.
اکثر کالاهای روسی، مونتاژ چین هستند و خود روسیه کالا و صنعت خاصی برای ارسال به ایران ندارد. بنابراین، کالاهایی که از این کشور در ازای بهای نفت دریافت میشوند، نه تنها از لحاظ کیفی مورد تایید نیستند، بلکه از نظر ضرورت نیز امتیاز و اهمیت چندانی ندارند.
تکرار سیاست باخت-باخت
اینک و با آغاز دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران و مشکلات بازار ارز، بار دیگر مسئولین مربوطه و دولت سخن از ورود به این قبیل طرحها و برنامهها به میان میآورند. در حالی که طبق قوانین جهانی، غذا و دارو هرگز مورد تحریم قرار نخواهند گرفت (اقلام غیرتحریمی) و بنابر این قانون، مبادلهی نفت با غذا و دارو امری غیرمنطقی و سراسر زیان خواهد بود.
در حالی که با توجه به موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و نیز ارتباطات گستردهی بینالمللی، میتوان برنامهها و رایزنیهایی را با کشورهای همسایه آغاز کرد تا در ازای بهای نفت دریافتی از ایران، ارز مشخصی را در میدان مبادله ارائه کنند. چرا که آنها نیز برای صادرات خود به گذرگاههای حیاتی ایران در حوزهی آبها نیازمندند و همین مهم میتواند یکی از برگ برندههای کشور ما محسوب شود.
شاید بهنظر بسیاری، معاملهی صادرات نفت و واردات غذا و دارو منطقی باشد، اما با کمی ژرفاندیشی به این نتیجه میرسیم که جمهوری اسلامی ایران، نیاز مبرمی به واردات غذا نداشته و ندارد و آنچه که ضروری به حساب میآید دارو است نه غذا! این موضوع حکایت از تحریمی بر تحریمهای جاری دارد که از سوءاستفاده برخی کشورها و نیز سوءمدیریت دولتمردان ما نشات گرفته است.
طی چند ماه گذشته و با نزدیک شدن به زمان تعیین شده از سوی "دونالد ترامپ" برای اعمال تحریمهای نفتی علیه ایران، روسیه اقدام به بررسی و رایزنیهای گستردهای برای اجرای "سیاست نفت در برابر غذا" در معاملات کلان با ایران کرد و با این کار تمام توان خود را بهکار گرفت تا به ایران ثابت کند که همواره و در بدترین شرایط در کنار مردم و مسئولین ایران اسلامی خواهد بود. این در حالی است که اخیرا مشاهده کردیم که دولت روسیه، به تمامی قطعنامههای ایالات متحده علیه ایران رای مثبت داده است!
از دیگر سو، باید توجه داشت که اکثر کالاهای روسی، مونتاژ چین هستند و خود روسیه کالا و صنعت خاصی برای ارسال به ایران ندارد. بنابراین، کالاهایی که از این کشور در ازای بهای نفت دریافت میشوند، نه تنها از لحاظ کیفی مورد تایید نیستند، بلکه از نظر ضرورت نیز امتیاز و اهمیت چندانی ندارند چرا که بهواقع، سودی برای حرکت چرخههای تولید در ایران نخواهند داشت و بیشتر جنبهی مصرفی دارند. ضمن این که بر اساس آخرین اخبار منتشر شده، ایران هیچ حقی در انتخاب کالاهای ارسالی نخواهد داشت و روسیه خود تعیین کنندهی نوع کالاها خواهد بود.
اینک باید منتظر پاسخ مسئولین به این سؤال باشیم که بنا به چه دلیل تخصصی و قانع کنندهای، معاملاتی از این دست را سودآور محسوب کردهاند؟! و آیا بهراستی اوضاع کشور ما تا این اندازه بحرانی و وخیم شده است که طلای سیاه را برای چند لقمه غذا، روانهی بازارهای کشورهای سودجو کنیم و خود از مزایای آن محروم شویم؟!
منابع:
1. برنامه نفت در برابر غذا به ایران رسیده است؟، پایگاه خبری تابناک
2. معافیت 8 کشور از تحریمهای نفتی همان برنامه نفت در برابر غذا است، شبکه العربیه
3. دچار خودتحریمی نشویم، خبرگزاری ایلنا
4. خدا نکند به نفت در برابر غذا برسیم، پایگاه خبری تحلیلی انتخاب
5. شگردهای اروپا برای طلبکاری و پشت هم اندازی اجرای تعهدات، رجانیوز