ضرورت تدوین استراتژی مبتنی بر مهدویت
نویسنده : محسن پاک آيين
مسأله ظهور منجي در آخر الزمان و پايان دادن به ظلم و ستم از مسايل اساسى مكاتب جهان بوده و اديان گوناگون همچون اسلام، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر دادهاند. بر اساس تعاليم انبيا و نويدهاى كتب آسمانى، چشم انداز آينده جهان و سرنوشت بشر روشن است. تمام اديان و آئينهاي بزرگ جهان، اعم از يهوديت، مسيحيت و اسلام، از مصلحى كه در پايان جهان ظهور خواهد كرد و شالوده حكومت واحد جهانى را، بر اساس عدالت و آزادى بنيان خواهد نهاد خبر داده و بر اين اساس قدرتهاى بزرگ جهان نيز توجه خاصي نسبت به اين موضوع داشتهاند.
در دهه اخير ميان نحلههايي از يهود و مسيحيان که موسوم به «يهوديان انجيلي» هستند، تفكري واحد رشد كرد كه بازگشت دوباره مسيح را در آيندهاي نزديك بشارت ميدهد.گوئي آنان با اقتباس از ديدگاههاي شيعيان در مورد ظهور حضرت مهدي(عج)، نظرياتي جعلي را اشاعه دادهاند مبني بر اين که در آخرالزّمان نبردي بسيار سخت ميان طرفداران مسيح(علیه السّلام) و دشمنان او روي خواهد داد و معتقدان به مسيح (علیه السّلام) مردان پيروز اين ميدان هستند. بر اساس اين باور، لشكرى از دشمنان مسيح(علیه السّلام) كه به انواع تسليحات روز مجهز است، از عراق حركت كرده و پس از گذشتن از رود فرات به سوى قدس رهسپار مىشود، اما نيروهاى مؤمن به مسيح (علیه السّلام) راه اين لشگر را سد كرده و در منطقهاي به نام «آرماگدون» آنها را شکست داده و مسيح (علیه السّلام) بر زمين فرود مىآيد و در قدس نماز ميخواند.
از نظر ايشان، براي تحقق اين جنگ، خشونت و هر گونه اعمال غير انساني مباح است و اگر سربازاني هم در اين راه کشته شوند در زمره حواريون مسيح(علیه السّلام) در خواهند آمد. وقوع جنگ در افغانستان، عراق، خاورميانه، كشتار غيرنظاميان و شکنجه اسرا، در اين بستر قابل تحليل هستند.
رونالد ريگان بعد از آن كه به عنوان رئيسجمهور آمريكا انتخاب شد گفت: «من از خدا ميخواهم به من توفيق دهد كه كليد شليك موشك هستهاي را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود». مسيحيان راست در آمريكا و انگليس اعتقاد دارند كه مسيح(علیه السّلام) هميشه در امور خاورميانه به سود دولت اسرائيل مداخله نموده و خواست دولت اسرائيل درحقيقت خواست مسيح(علیه السّلام) ميباشد و مذاكرات صلح در خاورميانه بيهوده است و تآُسيس كشور اسرائيل بزرگ از رودخانه نيل تا رودخانه فرات خواسته مسيح (علیه السّلام) ميباشد كه بزودي عملي خواهد شد.
تئوري سازان غرب با «سوء اقتباس» از انديشه پايان تاريخ، يکي از علايم مهم و کليدي که براي ظهور ضد مسيح نقل كردهاند، پيدايش يک موجود به نام «ضد مسيح» است که با ظهور منجي مخالفت دارد. اين موجود که ميتواند تحت عنوان يک نظام سياسي ظاهر شود، در انديشه آزادي قدس است و قصد دارد بيت المقدس را پايتخت بين المللى خود نمايد.
در حالي كه در نگرش غرب به پايان تاريخ بر ضرورت وقوع جنگي ويرانگر و با تلفات انساني فراوان تاكيد شده، در نگرش انقلاب اسلامي ايران که مبتني بر آموزههاي شيعي است، تفكر مهدويت يک انديشه الهي و صلح آفرين است. در اين تفکر، انتظار فرج نه يك عامل جنگ، خونريزي و ويراني، بلكه عامل ايجاد عدالت و صلح و رستگاري بشريت و مبارزه براي ايجاد يک نظام صالح است.
پايان تاريخ از نگاه اسلام، به معناي پايان ظلم و استکبار در جهان و آغاز نظامي جديد مبتني بر عدل مهدوي است. در اين تفکر حضرت مهدي(س) داراي صفات الهي نظير رحمانيت، رحميت، عفو، اقتدار و منشاء سلم و صلح است. موعود تمدنهاي ديگر از جمله تمدن غرب يک موجود ذهني، ساختگي و غير اصيل است. موعود مورد نظر غرب بر اساس انگيزههاي سياسي و با هدف توجيه سلطه غرب بر جهان ساخته شده و مبتني بر تحريف آموزههاي اديان الهي است.
در واقع غرب براي مقابله با بيداري و خيزش اسلامي، در جهت مشوش نمودن اعتقادات شيعي در مورد مهدويت و ظهور منجي برنامه ريزي کرده و با طرح انديشه ضرورت جنگ براي ظهور مسيح و پايان تاريخ، قصد توجيه سياستهاي تجاوزكارانه خود را دارد. در اين ارتباط ضرورت دارد جهان اسلام براي مقابله با اين ترفند غرب، استراتژي دفاع از انديشه مهدويت به خصوص ابعاد خيرخواهانه و صلح جويانه آن را طراحي کند. در اين ارتباط راهکارهاي زير ميتواند مد نظر باشد.
1) روشنگري و افشاي طراحان تحريف انديشه ظهور منجي و سوء استفاده از آن در جهت منافع خود بايد در اولويت برنامههاي فرهنگي، تبليغي جهان اسلام قرارگيرد. بايد اين تفکر آمريکا مبني براي «ايجاد جنگ و ناامني در جهان» به عنوان مقدمه ظهور منجي مورد نقد و افشاگري قرار گيرد. بديهي است که هيچ يک از اديان الهي، کشتار، خشونت و جنگ که منجر به قتل ميليونها انسان ميشود را مقدمه ظهور منجي ندانسته و بر عکس، علت ظهور منجي را برقراري صلح و آرامش و عدل در جهان عنوان نمودهاند.
امروز لشکر کشي آمريکا به عراق و افغانستان، يا تجاوزات مداوم اسرائيل به فلسطين، به عنوان اقدامي براي ظهور منجي از سوي دستگاههاي تبليغي غرب مورد تقديس قرار ميگيرد، لذا ابعاد اين تفکر انحرافي و انگيزههاي سياسي آن، بايد براي افکار عمومي جهان روشن گردد.
2) با توجه به اختلاف ديگر نحلههاي فکري مسيحيت با نگرش مسيحيان صهيونيسم به پايان جهان و ظهور منجي، لازم است با انجام گفتگوي مستمر با رهبران کاتوليک، ارتدکس و حتي پروتستان، نگاه صلح جويانه اسلام در مورد ظهور منجي براي آنان بازگو شده و خطرات اشاعه تفکر مسيحيان صهيونيسم براي صلح جهاني و حتي پيروان مسيح براي آنان تشريح گردد. استفان سايزر که خود از کشيشان دانشگاهي آمريکا بوده و يک کاتوليک متعصب بهشمار ميآيد، تفکر صهيونيستهاي مسيحي و برداشت آنان از حادثه آرماگدون را نقد کرده و حتى جناحي از پروتستانها هم با بينش توراتى و منحرف شده انجيل مخالفت مىکنند.
آنها معتقدند مطالب عهد جديد از سوي مسيحيان صهيونيسم به گونهاى قرائت ميشود که نتيجه به سود يهوديت باشد. يعنى به جاى اينکه انجيل مفسر تورات باشد، تورات به عنوان مفسر انجيل تلقي شده است. اين قبيل مسيحيان معتقدند قرائت انجيلى مسيحيان صهيونيسم، توطئهاى در جهت تحريف انجيل و گمراه نمودن مسيحيان و قبل از هر چيز يک اعلام جنگ عليه خود مسيحيت است. با توجه به اين مراتب، امروزه جهان اسلام که نقطهاي مشترك با مسيحيت در مورد تفسير غلط مسيحيان صهيونيسم در مورد پايان جهان دارد، ميبايست گفتگوهاي خود را با مسيحيان جهت يافتن راهکار براي مقابله با اين جريان انحرافي دنبال نمايد.
3) تقويت انسجام اسلامي يکي ديگر از راهکارهاي موضوع دفاع از مهدويت ميتواند باشد. اعتقاد به ظهور مهدي(عج) اختصاص به جامعه شيعيان ندارد، بلكه به عنوان يک موضوع اسلامي در نزد بسياري از اهل سنت نيز معتبر و مورد احترام است. بر اين اساس، دفاع از اصالت مهدويت وظيفه همه مسلمانان است و اين امر ميتواند نقش مهمي در جهت تقويت انسجام اسلامي ايفا نمايد.
در شرايطي كه جهان غرب، تحريف و تضعيف مباني اعتقادي اسلام را دنبال ميکند و تمام توان تبليغاتي خود از قبيل رسانه، فيلم، ماهواره، بازيهاي رايانهاي و قلم و بيان را در اين مسير به کار گرفته است ضرورت دارد کشورها و علماي اسلامي ترغيب شوند تا يكپارچه به دفاع از انديشه مهدويت بپردازند. امروز ضرورت ايجاد انسجام اسلامي براي مقابله با اين وضعيت بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود. بنابراين ضرورت دارد جهان اسلام به خصوص اهل تقريب، و به ويژه شيعيان در جهت تبديل انديشه مهدويت به عاملي براي وحدت و همگرايي فعاليت نمايند.
4) ترويج اعتقاد به مهدويت و وجود يک منجي موعود با ويژگيهايي که شيعه به آن اعتقاد دارد در عرصه سياست خارجي به ويژه ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران بايد از جايگاه وِيژهاي برخوردار باشد. کشوري که بهانديشه مهدويت معتقد بوده و در انتظار يک نظام مبتني بر عدل و صلح است، نميتواند نظم ظالمانه فعلي در عرصه بينالملل را بپذيرد. اين کشور ميبايست مباني فكري نظام جهاني مبتني بر بيعدالتي را به چالش کشيده و بر ضرورت استقرار يک نظام عادلانه بينالمللي در جهان اصرار ورزد. لذا استفاده از تريبونهاي بين المللي براي افشاي نقاط منفي نظم فعلي در جهان و معرفي نظم مبتني بر عدالت و اخلاق بايد كماكان در دستور کار دستگاه ديپلماسي کشور قرار گيرد.
هماكنون تئوريهاي نويسندگاني از قبيل هانتينگتون، مشوق جنگ و منازعه ميان فرهنگها و تمدنهاي جهان به ويژه تمدنهاي اسلامي و چيني است. جلوگيري از وقوع جنگ بين تمدنها، نيازمند اشاعه تفکر مهدويت اسلامي است چرا که مهدويت با تکيه بر مکتب غني و کامل اسلام و با آرمان صلح طلبي و عدالتخواهي، آيندهاي اميدبخش را به انسانها نويد ميدهد.
منبع: باشگاه اندیشه /س
در دهه اخير ميان نحلههايي از يهود و مسيحيان که موسوم به «يهوديان انجيلي» هستند، تفكري واحد رشد كرد كه بازگشت دوباره مسيح را در آيندهاي نزديك بشارت ميدهد.گوئي آنان با اقتباس از ديدگاههاي شيعيان در مورد ظهور حضرت مهدي(عج)، نظرياتي جعلي را اشاعه دادهاند مبني بر اين که در آخرالزّمان نبردي بسيار سخت ميان طرفداران مسيح(علیه السّلام) و دشمنان او روي خواهد داد و معتقدان به مسيح (علیه السّلام) مردان پيروز اين ميدان هستند. بر اساس اين باور، لشكرى از دشمنان مسيح(علیه السّلام) كه به انواع تسليحات روز مجهز است، از عراق حركت كرده و پس از گذشتن از رود فرات به سوى قدس رهسپار مىشود، اما نيروهاى مؤمن به مسيح (علیه السّلام) راه اين لشگر را سد كرده و در منطقهاي به نام «آرماگدون» آنها را شکست داده و مسيح (علیه السّلام) بر زمين فرود مىآيد و در قدس نماز ميخواند.
از نظر ايشان، براي تحقق اين جنگ، خشونت و هر گونه اعمال غير انساني مباح است و اگر سربازاني هم در اين راه کشته شوند در زمره حواريون مسيح(علیه السّلام) در خواهند آمد. وقوع جنگ در افغانستان، عراق، خاورميانه، كشتار غيرنظاميان و شکنجه اسرا، در اين بستر قابل تحليل هستند.
رونالد ريگان بعد از آن كه به عنوان رئيسجمهور آمريكا انتخاب شد گفت: «من از خدا ميخواهم به من توفيق دهد كه كليد شليك موشك هستهاي را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود». مسيحيان راست در آمريكا و انگليس اعتقاد دارند كه مسيح(علیه السّلام) هميشه در امور خاورميانه به سود دولت اسرائيل مداخله نموده و خواست دولت اسرائيل درحقيقت خواست مسيح(علیه السّلام) ميباشد و مذاكرات صلح در خاورميانه بيهوده است و تآُسيس كشور اسرائيل بزرگ از رودخانه نيل تا رودخانه فرات خواسته مسيح (علیه السّلام) ميباشد كه بزودي عملي خواهد شد.
تئوري سازان غرب با «سوء اقتباس» از انديشه پايان تاريخ، يکي از علايم مهم و کليدي که براي ظهور ضد مسيح نقل كردهاند، پيدايش يک موجود به نام «ضد مسيح» است که با ظهور منجي مخالفت دارد. اين موجود که ميتواند تحت عنوان يک نظام سياسي ظاهر شود، در انديشه آزادي قدس است و قصد دارد بيت المقدس را پايتخت بين المللى خود نمايد.
در حالي كه در نگرش غرب به پايان تاريخ بر ضرورت وقوع جنگي ويرانگر و با تلفات انساني فراوان تاكيد شده، در نگرش انقلاب اسلامي ايران که مبتني بر آموزههاي شيعي است، تفكر مهدويت يک انديشه الهي و صلح آفرين است. در اين تفکر، انتظار فرج نه يك عامل جنگ، خونريزي و ويراني، بلكه عامل ايجاد عدالت و صلح و رستگاري بشريت و مبارزه براي ايجاد يک نظام صالح است.
پايان تاريخ از نگاه اسلام، به معناي پايان ظلم و استکبار در جهان و آغاز نظامي جديد مبتني بر عدل مهدوي است. در اين تفکر حضرت مهدي(س) داراي صفات الهي نظير رحمانيت، رحميت، عفو، اقتدار و منشاء سلم و صلح است. موعود تمدنهاي ديگر از جمله تمدن غرب يک موجود ذهني، ساختگي و غير اصيل است. موعود مورد نظر غرب بر اساس انگيزههاي سياسي و با هدف توجيه سلطه غرب بر جهان ساخته شده و مبتني بر تحريف آموزههاي اديان الهي است.
در واقع غرب براي مقابله با بيداري و خيزش اسلامي، در جهت مشوش نمودن اعتقادات شيعي در مورد مهدويت و ظهور منجي برنامه ريزي کرده و با طرح انديشه ضرورت جنگ براي ظهور مسيح و پايان تاريخ، قصد توجيه سياستهاي تجاوزكارانه خود را دارد. در اين ارتباط ضرورت دارد جهان اسلام براي مقابله با اين ترفند غرب، استراتژي دفاع از انديشه مهدويت به خصوص ابعاد خيرخواهانه و صلح جويانه آن را طراحي کند. در اين ارتباط راهکارهاي زير ميتواند مد نظر باشد.
1) روشنگري و افشاي طراحان تحريف انديشه ظهور منجي و سوء استفاده از آن در جهت منافع خود بايد در اولويت برنامههاي فرهنگي، تبليغي جهان اسلام قرارگيرد. بايد اين تفکر آمريکا مبني براي «ايجاد جنگ و ناامني در جهان» به عنوان مقدمه ظهور منجي مورد نقد و افشاگري قرار گيرد. بديهي است که هيچ يک از اديان الهي، کشتار، خشونت و جنگ که منجر به قتل ميليونها انسان ميشود را مقدمه ظهور منجي ندانسته و بر عکس، علت ظهور منجي را برقراري صلح و آرامش و عدل در جهان عنوان نمودهاند.
امروز لشکر کشي آمريکا به عراق و افغانستان، يا تجاوزات مداوم اسرائيل به فلسطين، به عنوان اقدامي براي ظهور منجي از سوي دستگاههاي تبليغي غرب مورد تقديس قرار ميگيرد، لذا ابعاد اين تفکر انحرافي و انگيزههاي سياسي آن، بايد براي افکار عمومي جهان روشن گردد.
2) با توجه به اختلاف ديگر نحلههاي فکري مسيحيت با نگرش مسيحيان صهيونيسم به پايان جهان و ظهور منجي، لازم است با انجام گفتگوي مستمر با رهبران کاتوليک، ارتدکس و حتي پروتستان، نگاه صلح جويانه اسلام در مورد ظهور منجي براي آنان بازگو شده و خطرات اشاعه تفکر مسيحيان صهيونيسم براي صلح جهاني و حتي پيروان مسيح براي آنان تشريح گردد. استفان سايزر که خود از کشيشان دانشگاهي آمريکا بوده و يک کاتوليک متعصب بهشمار ميآيد، تفکر صهيونيستهاي مسيحي و برداشت آنان از حادثه آرماگدون را نقد کرده و حتى جناحي از پروتستانها هم با بينش توراتى و منحرف شده انجيل مخالفت مىکنند.
آنها معتقدند مطالب عهد جديد از سوي مسيحيان صهيونيسم به گونهاى قرائت ميشود که نتيجه به سود يهوديت باشد. يعنى به جاى اينکه انجيل مفسر تورات باشد، تورات به عنوان مفسر انجيل تلقي شده است. اين قبيل مسيحيان معتقدند قرائت انجيلى مسيحيان صهيونيسم، توطئهاى در جهت تحريف انجيل و گمراه نمودن مسيحيان و قبل از هر چيز يک اعلام جنگ عليه خود مسيحيت است. با توجه به اين مراتب، امروزه جهان اسلام که نقطهاي مشترك با مسيحيت در مورد تفسير غلط مسيحيان صهيونيسم در مورد پايان جهان دارد، ميبايست گفتگوهاي خود را با مسيحيان جهت يافتن راهکار براي مقابله با اين جريان انحرافي دنبال نمايد.
3) تقويت انسجام اسلامي يکي ديگر از راهکارهاي موضوع دفاع از مهدويت ميتواند باشد. اعتقاد به ظهور مهدي(عج) اختصاص به جامعه شيعيان ندارد، بلكه به عنوان يک موضوع اسلامي در نزد بسياري از اهل سنت نيز معتبر و مورد احترام است. بر اين اساس، دفاع از اصالت مهدويت وظيفه همه مسلمانان است و اين امر ميتواند نقش مهمي در جهت تقويت انسجام اسلامي ايفا نمايد.
در شرايطي كه جهان غرب، تحريف و تضعيف مباني اعتقادي اسلام را دنبال ميکند و تمام توان تبليغاتي خود از قبيل رسانه، فيلم، ماهواره، بازيهاي رايانهاي و قلم و بيان را در اين مسير به کار گرفته است ضرورت دارد کشورها و علماي اسلامي ترغيب شوند تا يكپارچه به دفاع از انديشه مهدويت بپردازند. امروز ضرورت ايجاد انسجام اسلامي براي مقابله با اين وضعيت بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود. بنابراين ضرورت دارد جهان اسلام به خصوص اهل تقريب، و به ويژه شيعيان در جهت تبديل انديشه مهدويت به عاملي براي وحدت و همگرايي فعاليت نمايند.
4) ترويج اعتقاد به مهدويت و وجود يک منجي موعود با ويژگيهايي که شيعه به آن اعتقاد دارد در عرصه سياست خارجي به ويژه ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران بايد از جايگاه وِيژهاي برخوردار باشد. کشوري که بهانديشه مهدويت معتقد بوده و در انتظار يک نظام مبتني بر عدل و صلح است، نميتواند نظم ظالمانه فعلي در عرصه بينالملل را بپذيرد. اين کشور ميبايست مباني فكري نظام جهاني مبتني بر بيعدالتي را به چالش کشيده و بر ضرورت استقرار يک نظام عادلانه بينالمللي در جهان اصرار ورزد. لذا استفاده از تريبونهاي بين المللي براي افشاي نقاط منفي نظم فعلي در جهان و معرفي نظم مبتني بر عدالت و اخلاق بايد كماكان در دستور کار دستگاه ديپلماسي کشور قرار گيرد.
هماكنون تئوريهاي نويسندگاني از قبيل هانتينگتون، مشوق جنگ و منازعه ميان فرهنگها و تمدنهاي جهان به ويژه تمدنهاي اسلامي و چيني است. جلوگيري از وقوع جنگ بين تمدنها، نيازمند اشاعه تفکر مهدويت اسلامي است چرا که مهدويت با تکيه بر مکتب غني و کامل اسلام و با آرمان صلح طلبي و عدالتخواهي، آيندهاي اميدبخش را به انسانها نويد ميدهد.
منبع: باشگاه اندیشه /س