روزه و رمضان در آینه شعر فارسی (3)
دیوان شاعر رند مذهب ادب فارسی نیز از برکت ماه رمضان بی بهره نبوده است.
حافظ در دیوان خود 5 بار واژه «روزه» 3 بار «رمضان» ،2 بار «صیام» و یک بار «روزه دار» را به کار برده است کاربرد این مضمون تقریبا در تمامی غزلها یکسان است و شاعر در بیشتر آنها به آمدن ماه رمضان و بر چیدن جام می یا دیده شدن هلال عید و در دادن جام و قدح اشاره کرده است. یکی از معانی روزه که در رساله اصطلاحات فخر الدین ابراهیم عراقی نیز آمده است این است که روزه در اصطلاح، قطع التفات را گویند. انصاری گوید:
«روزه جوانمردان طریقتبه زبان اهل معرفتبشنو و ثمره سر انجام آن بدان، چنانکه تو تن را به روزه داری، و از طعام و شراب باز داری، ایشان دل را به روزه دارند و از جمله مخلوقات باز دارند تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اول عمر تا به آخر روزه دارند، و روزه و عید خواجه حافظ نیز جز ازین مقوله نمیتواند باشد، در ذیل به شواهدی از دیوان حافظ اشاره میشود:
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می زخمخانه به جوش آمد و میباید خواست
توبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رند و طرب کردن رندان پیداست (حافظ ص 16)
بیا که ترک فلان خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد... (حافظ ص 89)
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت
در تاب توبه چند توان سوخت همچون عود
میده که عمر در سر سودای خام رفت (حافظ ص 58)
باز ای و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش... (حافظ ص 184)
حسن ختام مقالمان را به قطعهای از دیوان شهریار اختصاص میدهیم با عنوان «هدیه روزه داران»:
حکمت روزه داشتن بگذار باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر که صبرش ستون ایمان بود پشتشیطان از و خمیده شود
عرفان سر کشیده گوش به زنگ کز شب غره ماه دیده شود
آفتاب ریاضتی که ازو میوه معرفت رسیده شود
عطش روزه می بریم آرزو کو به دندان جگر جویده شود
چه جلایی دهد به جوهر روح کادمی صافی و چکیده شود
بذل افطاری سفره عدلی است که در آفاق گستریده شود
فقر بر چیدهدار از خوانی که به پای فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست گوش کن نکته پروریده شود
از یکی میوه عمل که درو کشته شد سی هزار چیده شود
گر تکانی خوری در آن یک شب نخل عمر از گنه تکیده شود
چه گذاری به راه تو به کزو پیچ و خمها میان بریده شود
مفت مفروش کز بهای شبی عمرها باز پس خریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر کوه پرتوی مانده تا پریده شود
تا دمی مانده سر بر آر از خواب ور نه صور خدا دمیده شود
در جهنم ندامتی است کزو دست و لبها همه گزیده شود
مزه تشنگی و گرسنگی گر به کام فرو چشیده شود به
خدا تا گرسنهیی نالید تسمه از گردهها کشیده شود (دیوان شهریار ج 2 ص 1014)
در غیاث اللغات در توصیف ماه مبارک رمضان آمده است : ماه نهم از ماه های قمری بین شعبان و شوال و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان می سوزد و شاید که به وقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا ماخوذ است از " رمض " که به معنی سوختن است .
ماه صیام گناهان را می سوزاند و معنی " رمض " سوخته شدن پای از گرمی زمین است ، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است .
ماه رمضان المبارک که به " شهر الله " نیز معروف است ، از این نظرها که تنها ماهی است که نام آن در قرآن کریم ذکر شده است ، از فضیلتی بس والا برخوردار است :
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ( قرآن کریم - سوره بقره - آیه 182 )
نزول قرآن مجید در این ماه و شب لیله القدر و ماه روزه داری سلوک روحی مسلمانان و ...از دیگر ویژگیهای ارزنده این ماه مبارک است .
درباره ماه مبارک رمضان احادیث و روایات بسیاری به ما رسیده است و کتابهای فراوانی نیز در فضایل این ماه به رشته تحریر در آمده است . لیکن در این مجال از زاویه ای دیگر به این ماه مبارک خواهیم نگریست که جهانی دیگر است و از حلاوتی دیگر برخوردار و آن همانا انعکاس این ماه شریف در آینه زلال ادبیات است که تجلی گاه عالیترین جلوه های فرهنگ و معارف اسلامی است .
نخستین نکته در این باب این که به تحقیق در ادبیات هیچ یک از ملل جهان ماهی تا به این اندازه در قلمرو ادبیات وارد نشده و مورد ارادت و ستایش سخن سرایان و ادبا قرار نگرفته است .
در " ادبیات فارسی " همواره ماه رمضان و ماه محرم الحرام مورد توجه سخنوران چیره دست ، خصوصا شاعران شیعی مذهب قرار داشته است . اگر ماه محرم به خاطر حماسه بزرگ عاشورای حسینی نظر شاعران متعهد و ستم خیز را که عاشقانه به ساحت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) عشق می ورزند را برانگیخته ، ماه رمضان با آمیزه ای بسیار متنوع ، همواره نظر سخن سرایان را به خویش جلب نموده است .
از آنجا که در گستره ادب پارسی از ماه مبارک رمضان سخن بسیار گفته شده است ، پس به اجمال از هر شاعری به بیتی در این مضمون اکتفا خواهیم کرد و به استقبال " رمضان " خواهیم شتافت و این که این ماه در ذهن شاعران خیالپرداز ومومن چگونه نقش بسته است :
شاه نعمت الله ولی :
رمضان آمد و روان بگذشت
بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود
این معانی از آن بیان بگذشت ...
حکیم خاقانی شروانی :
جاهش ز دهر چون مه عید از صف بخوم
ذاتش زخلق چون شب قدر از مه صیام
سوزنی سمر قندی :
گر در مه صیام شود خوانده این مدیح
بر تو بخیر باد مدیح و مه صیام
نزاری قهستانی :
خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام
براولیا و احبای شهریار انام
عباس خوش عمل :
رمضانا تو بهترین ماهی
چون که ماه ضیافت اللهی
خوش عمل هر که بود در رمضان
ترک منکر نمود در رمضان
شیخ اجل سعدی شیرازی :
کسان که در رمضان چنگ می شکستندی
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
شاطر عباس صبوحی :
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است
روزه ماه مبارک رمضان بر هر مرد و زن مسلمان واجب است . در خصوص مزایای روزه از لحاظ پزشکی ، روانپزشکی و .. سخن بسیار گفته شده است و فواید بی شماری در این مورد ذکر نموده اند ، لیک این مفهوم در ادب پارسی مضامین بسیار نغز و دلنشینی را آفریده است که به گلچینی از این داستان بسنده می کنیم :
حکیم ابولقاسم فردوسی طوسی :
همان بر دل هر کسی بوده دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
حکیم ناصر خسرو قبادیانی :
چون روزه ندانی که چه چیز است چه سود است
بیهوده همه روز تو را بودن ناهار
خاقانی شروانی :
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه
که مریم عور بود و روح تنها
سعدی شیرازی :
که سلطان از این روزه آیا چه خواست
که افطار او عید طفلان ماست !
خواجه حافظ شیرازی :
ثواب روزه و حج قبول ، آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
فرخی سیستانی :
به فال نیک تو را ماه روزه روی نمود
تو دور باش و چنین روزه صد هزار گذار
مسعود سعد سلمان :
نزد خداوند عرش بادا مقبول
طاعت خیر تو و صیام و قیامت
مولانا جلال الدین محمد مولوی :
نی تو را هر شب مناجات و قیام
نی تو را در روزه پرهیز و صیام
حکیم اوحدی مراغه ای :
روزه دار و به دیگران بخوران
نه مخور روز و شب شکم بدران
امیر خسرو دهلوی :
نی کار مرد روزه همت شکستن است
گر خضر آبش آرد عیش جوان کشد
در " التفهیم بیرونی " آمده است : " واندر ماه رمضان لیله القدر است ، آنک جلالت او راه به دهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه ." لیله القدر شبی مهم و سرنوشت ساز است .شب نزول رحمت و برکات الهی و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست و درخصوص اهمیت این شب گفتنی است که از صدر اسلام واز عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) رسم بر آن بوده است که شبهای قدر را " احیا " بگیرند و تا سپیده دم به آداب مخصوص آن منجمله دعا و نماز و استغفار بپردازند .
در فضیلت شب قدر آمده است شبی بهتر زا هزار ماه " لیله القدر خیر من الف شهر " و به احتمال قوی این شب ارجمند یکی از شبهای نوزدهم ، بیست ویکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان است .
در آیه نخست سوره مبارکه " قدر " نیز تصریح شده است به آن که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است : " انا انزلنا فی لیله القدر " در " تفسیر ابولفتح رازی " پیرامون شب قدر آمده است : شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضایا آنچه خواهد بودن در سال از اجال و ارزاق واقسام همه در این شب کنند و گفتند قوله " فی لیله مبارکه " هم این شب است و ...
سخن در باب لیله القدر ( شب قدر ) بسیار است و در کتب تفاسیر درباره کیفیت و نزول رحمت و برکت در این شب استثنایی احادیث و روایات بسیار قابل تاملی ذکر شده است واما در نگاه شاعران سخن سنج مسلمان که میراث داران و پاسداران حریم فرهنگ و معارف عالیه اسلامی هستند ، حکایت شب قدر حکایتی بس شگفت و تفکر برانگیزی است .
حکایتی که با زبان عرفان و تعابیر رمزگونه ، مخاطب را به این شب بزرگ و اسرار آمیز رهنمون می کند .این اشعار که بر اساس آیات ، احادیث و روایات سروده شده است همچون بارقه های آسمانی بر دل و جان شیفتگان می تابد و ظلمت درون را به انوار الهی روشن می سازد .
حکیم رودکی سمرقندی :
شب عاشقت لیله القدر است
چون تو بیرون کنی رخ از جلبیت
منوچهری دامغانی :
با رنگ و نگار جنت العدنی
با نور و ضیاء لیله القدری
شیخ اجل سعدی شیرازی :
تورا قدر اگر کس نداند چه غم
شب قدر را می ندانند هم
خواجه حافظ شیرازی :
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
عارفان درباره شب قدر گفته اند که این شب ، شبی است که سالکان را به تجلی خاص مشرف گرداند تا بدان تجلی قدر و مرتبه خود را نسبت با محبوب بشناسند و آن وقت ابتدای وصول سالک باشد یعنی جمع و مقام اهل کمال در معرفت :
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران
یکی از سفارشهای مهم اسلامی دستگیری از مستمندان و محرومان است و دیگر سفارش مهم این دین آسمانی " صله رحم " و برقراری روابط صمیمانه با اقوام و نزدیکان است که بسیار مستحب شمرده شده است ، بدین ترتیب " افطاری دادن " در ماه مبارک رمضان آیت دیگری بر رحمت بی پایان خداوند رحیم است که موجب نزدیکی دلها و استواری پیوندها می گردد .
این سنت حسنه همچنین در ابعاد اجتماعی نمایانگر روح همنوایی با مستضعفان و مددکاری از محرومان می باشد .لحظه شیرین افطار کردن که همراه با آداب و ذکر و مناجات است ، در کلام سخنوران ادب پارسی نیز از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است .تا بدانجا که در برخی سروده ها از آن در قالب تغزل یاد شده است شاعر در توصیف زیباترین لحظات زندگی از این مفهوم استفاده نموده است :
کلیم کاشانی :
خمار باده در چشمم سیه کرده عالم را
بیا ساقی که وقت شام باید روزه واکردن
خاقانی شروانی :
اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک
جزکه آب گرم پستی نگذرد از نای من
ملا طغرا :
غم روزه برمن بسی بارکرد
چو ساغر به می باید افطار کرد
شیخ اجل سعدی شیرازی :
بگفت ای فلان ترک آزار کن
یک امشب به نزد من افطار کن
سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است .خصوصا این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزدمنان در چنین فضایی ملکوتی غیر قابل انکار است .
اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود .و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مومن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد .
در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است .فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند :
خواجه حافظ شیرازی :
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
زبام عرش می آید صفیرم
خاقانی شیروانی :
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سویش عرش فرسایی فرست
خسروانی :
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم ونالان به سحرگاه
آغاجی :
عهده و میثاق باز تازه کنیم
از سحرگاه تا به وقت نماز
سنایی غزنوی :
آنچه یک پیرزن کند به سحر
نکند صد هزار تیر و تبر
سوزنی سمرقندی :
به دعای سحر گهانه تو را
برساند به من خداوندم
شیخ اجل سعدی شیرازی :
به فلک می رود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده زخواب سحری
با این تعاریف غیر ممکن خواهد بود که این عید فرخنده و این روز خجسته از نگاه شاعران نکته یاب مسلمان دورمانده باشد .در گنجینه ادب پارسی درباره این واقعه اشعار بسیار دل انگیزی سروده شده است که حکایت از منزلت این عید سعید دارد ، عیدی که جشن پیروزی بر نفس سرکش است .از آن جا که " فطر " پایان " صوم " است به عید فطر عید صیام نیز گفته شده است وتبریک و تهنیت این روز همچون دیگر اعیاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته شده است :
فرخی سیستانی :
عید قربان بر او مبارک باد
خاقانی شروانی :
گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر
بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش
رودکی سمرقندی :
روزه به پایان رسید و آمد نو عید
هر روز بر آسمانت باد امروا
منوچهری دامغانی :
بر آمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه
خواجه شمس الدین محمد حافظ :
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
مسعود سعد سلمان :
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای
1- قرآن کریم
2- حافظ، خواجه شمس الدین محمد، دیوان، به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، کتابفروشی زوار
3- خاقانی شروانی، افضل الدین، دیوان، به کوشش دکتر ضیاء الدین سجادی، چاپ سوم، انتشارات زوار، 1368
4- خاقانی، شرح قصیده ترسائیه، به قلم ولادیمیر مینورسکی، ترجمه و تعلیقات عبد الحسین زرین کوب، مؤسسه انتشارات سروش تبریز
5- دهخدا، تالیف علی اکبر دهخدا، زیر نظر دکتر معین، چاپخانه دانشگاه تهران، فروردین 1346
6- سجادی، سید جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، کتابخانه ظهوری، تهران، 1350
7- سعدی، متن کامل دیوان، گلستان و بوستان، به کوشش دکتر مظاهر مصفا، نشر کانون معرفت
8- شاطر عباس صبوحی، چهار دیوان، به کوشش تیمور گرگین
9- شهریار، سید محمد حسین شهریار، دیوان، ج 2، چاپ نهم، انتشارات زرین، نگاه، تهران
10- فردوسی، شاهنامه، انتشارات دانش، شعبه ادبیات خاور
11- مولوی، جلال الدین محمد، کلیات شمس، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان
فروزانفر، چاپ دانشگاه تهران
12- ناصر خسرو، دیوان، به تصحیح مجتبی مینوی، مهدی محقق، چاپ دوم انتشارات دانشگاه تهران
منبع : سایت باشگاه اندیشه
/خ
حافظ در دیوان خود 5 بار واژه «روزه» 3 بار «رمضان» ،2 بار «صیام» و یک بار «روزه دار» را به کار برده است کاربرد این مضمون تقریبا در تمامی غزلها یکسان است و شاعر در بیشتر آنها به آمدن ماه رمضان و بر چیدن جام می یا دیده شدن هلال عید و در دادن جام و قدح اشاره کرده است. یکی از معانی روزه که در رساله اصطلاحات فخر الدین ابراهیم عراقی نیز آمده است این است که روزه در اصطلاح، قطع التفات را گویند. انصاری گوید:
«روزه جوانمردان طریقتبه زبان اهل معرفتبشنو و ثمره سر انجام آن بدان، چنانکه تو تن را به روزه داری، و از طعام و شراب باز داری، ایشان دل را به روزه دارند و از جمله مخلوقات باز دارند تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اول عمر تا به آخر روزه دارند، و روزه و عید خواجه حافظ نیز جز ازین مقوله نمیتواند باشد، در ذیل به شواهدی از دیوان حافظ اشاره میشود:
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می زخمخانه به جوش آمد و میباید خواست
توبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رند و طرب کردن رندان پیداست (حافظ ص 16)
بیا که ترک فلان خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد... (حافظ ص 89)
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت
در تاب توبه چند توان سوخت همچون عود
میده که عمر در سر سودای خام رفت (حافظ ص 58)
باز ای و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش... (حافظ ص 184)
حسن ختام مقالمان را به قطعهای از دیوان شهریار اختصاص میدهیم با عنوان «هدیه روزه داران»:
حکمت روزه داشتن بگذار باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آموزد و تسلط نفس و ز تو شیطان تو رمیده شود
هر که صبرش ستون ایمان بود پشتشیطان از و خمیده شود
عرفان سر کشیده گوش به زنگ کز شب غره ماه دیده شود
آفتاب ریاضتی که ازو میوه معرفت رسیده شود
عطش روزه می بریم آرزو کو به دندان جگر جویده شود
چه جلایی دهد به جوهر روح کادمی صافی و چکیده شود
بذل افطاری سفره عدلی است که در آفاق گستریده شود
فقر بر چیدهدار از خوانی که به پای فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست گوش کن نکته پروریده شود
از یکی میوه عمل که درو کشته شد سی هزار چیده شود
گر تکانی خوری در آن یک شب نخل عمر از گنه تکیده شود
چه گذاری به راه تو به کزو پیچ و خمها میان بریده شود
مفت مفروش کز بهای شبی عمرها باز پس خریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر کوه پرتوی مانده تا پریده شود
تا دمی مانده سر بر آر از خواب ور نه صور خدا دمیده شود
در جهنم ندامتی است کزو دست و لبها همه گزیده شود
مزه تشنگی و گرسنگی گر به کام فرو چشیده شود به
خدا تا گرسنهیی نالید تسمه از گردهها کشیده شود (دیوان شهریار ج 2 ص 1014)
در غیاث اللغات در توصیف ماه مبارک رمضان آمده است : ماه نهم از ماه های قمری بین شعبان و شوال و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان می سوزد و شاید که به وقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا ماخوذ است از " رمض " که به معنی سوختن است .
ماه صیام گناهان را می سوزاند و معنی " رمض " سوخته شدن پای از گرمی زمین است ، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است .
ماه رمضان المبارک که به " شهر الله " نیز معروف است ، از این نظرها که تنها ماهی است که نام آن در قرآن کریم ذکر شده است ، از فضیلتی بس والا برخوردار است :
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ( قرآن کریم - سوره بقره - آیه 182 )
نزول قرآن مجید در این ماه و شب لیله القدر و ماه روزه داری سلوک روحی مسلمانان و ...از دیگر ویژگیهای ارزنده این ماه مبارک است .
درباره ماه مبارک رمضان احادیث و روایات بسیاری به ما رسیده است و کتابهای فراوانی نیز در فضایل این ماه به رشته تحریر در آمده است . لیکن در این مجال از زاویه ای دیگر به این ماه مبارک خواهیم نگریست که جهانی دیگر است و از حلاوتی دیگر برخوردار و آن همانا انعکاس این ماه شریف در آینه زلال ادبیات است که تجلی گاه عالیترین جلوه های فرهنگ و معارف اسلامی است .
نخستین نکته در این باب این که به تحقیق در ادبیات هیچ یک از ملل جهان ماهی تا به این اندازه در قلمرو ادبیات وارد نشده و مورد ارادت و ستایش سخن سرایان و ادبا قرار نگرفته است .
در " ادبیات فارسی " همواره ماه رمضان و ماه محرم الحرام مورد توجه سخنوران چیره دست ، خصوصا شاعران شیعی مذهب قرار داشته است . اگر ماه محرم به خاطر حماسه بزرگ عاشورای حسینی نظر شاعران متعهد و ستم خیز را که عاشقانه به ساحت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) عشق می ورزند را برانگیخته ، ماه رمضان با آمیزه ای بسیار متنوع ، همواره نظر سخن سرایان را به خویش جلب نموده است .
از آنجا که در گستره ادب پارسی از ماه مبارک رمضان سخن بسیار گفته شده است ، پس به اجمال از هر شاعری به بیتی در این مضمون اکتفا خواهیم کرد و به استقبال " رمضان " خواهیم شتافت و این که این ماه در ذهن شاعران خیالپرداز ومومن چگونه نقش بسته است :
شاه نعمت الله ولی :
رمضان آمد و روان بگذشت
بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود
این معانی از آن بیان بگذشت ...
حکیم خاقانی شروانی :
جاهش ز دهر چون مه عید از صف بخوم
ذاتش زخلق چون شب قدر از مه صیام
سوزنی سمر قندی :
گر در مه صیام شود خوانده این مدیح
بر تو بخیر باد مدیح و مه صیام
نزاری قهستانی :
خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام
براولیا و احبای شهریار انام
عباس خوش عمل :
رمضانا تو بهترین ماهی
چون که ماه ضیافت اللهی
خوش عمل هر که بود در رمضان
ترک منکر نمود در رمضان
شیخ اجل سعدی شیرازی :
کسان که در رمضان چنگ می شکستندی
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
شاطر عباس صبوحی :
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است
روزه
روزه ماه مبارک رمضان بر هر مرد و زن مسلمان واجب است . در خصوص مزایای روزه از لحاظ پزشکی ، روانپزشکی و .. سخن بسیار گفته شده است و فواید بی شماری در این مورد ذکر نموده اند ، لیک این مفهوم در ادب پارسی مضامین بسیار نغز و دلنشینی را آفریده است که به گلچینی از این داستان بسنده می کنیم :
حکیم ابولقاسم فردوسی طوسی :
همان بر دل هر کسی بوده دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
حکیم ناصر خسرو قبادیانی :
چون روزه ندانی که چه چیز است چه سود است
بیهوده همه روز تو را بودن ناهار
خاقانی شروانی :
چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه
که مریم عور بود و روح تنها
سعدی شیرازی :
که سلطان از این روزه آیا چه خواست
که افطار او عید طفلان ماست !
خواجه حافظ شیرازی :
ثواب روزه و حج قبول ، آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
فرخی سیستانی :
به فال نیک تو را ماه روزه روی نمود
تو دور باش و چنین روزه صد هزار گذار
مسعود سعد سلمان :
نزد خداوند عرش بادا مقبول
طاعت خیر تو و صیام و قیامت
مولانا جلال الدین محمد مولوی :
نی تو را هر شب مناجات و قیام
نی تو را در روزه پرهیز و صیام
حکیم اوحدی مراغه ای :
روزه دار و به دیگران بخوران
نه مخور روز و شب شکم بدران
امیر خسرو دهلوی :
نی کار مرد روزه همت شکستن است
گر خضر آبش آرد عیش جوان کشد
شب قدر
در " التفهیم بیرونی " آمده است : " واندر ماه رمضان لیله القدر است ، آنک جلالت او راه به دهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه ." لیله القدر شبی مهم و سرنوشت ساز است .شب نزول رحمت و برکات الهی و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست و درخصوص اهمیت این شب گفتنی است که از صدر اسلام واز عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) رسم بر آن بوده است که شبهای قدر را " احیا " بگیرند و تا سپیده دم به آداب مخصوص آن منجمله دعا و نماز و استغفار بپردازند .
در فضیلت شب قدر آمده است شبی بهتر زا هزار ماه " لیله القدر خیر من الف شهر " و به احتمال قوی این شب ارجمند یکی از شبهای نوزدهم ، بیست ویکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان است .
در آیه نخست سوره مبارکه " قدر " نیز تصریح شده است به آن که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است : " انا انزلنا فی لیله القدر " در " تفسیر ابولفتح رازی " پیرامون شب قدر آمده است : شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضایا آنچه خواهد بودن در سال از اجال و ارزاق واقسام همه در این شب کنند و گفتند قوله " فی لیله مبارکه " هم این شب است و ...
سخن در باب لیله القدر ( شب قدر ) بسیار است و در کتب تفاسیر درباره کیفیت و نزول رحمت و برکت در این شب استثنایی احادیث و روایات بسیار قابل تاملی ذکر شده است واما در نگاه شاعران سخن سنج مسلمان که میراث داران و پاسداران حریم فرهنگ و معارف عالیه اسلامی هستند ، حکایت شب قدر حکایتی بس شگفت و تفکر برانگیزی است .
حکایتی که با زبان عرفان و تعابیر رمزگونه ، مخاطب را به این شب بزرگ و اسرار آمیز رهنمون می کند .این اشعار که بر اساس آیات ، احادیث و روایات سروده شده است همچون بارقه های آسمانی بر دل و جان شیفتگان می تابد و ظلمت درون را به انوار الهی روشن می سازد .
حکیم رودکی سمرقندی :
شب عاشقت لیله القدر است
چون تو بیرون کنی رخ از جلبیت
منوچهری دامغانی :
با رنگ و نگار جنت العدنی
با نور و ضیاء لیله القدری
شیخ اجل سعدی شیرازی :
تورا قدر اگر کس نداند چه غم
شب قدر را می ندانند هم
خواجه حافظ شیرازی :
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
عارفان درباره شب قدر گفته اند که این شب ، شبی است که سالکان را به تجلی خاص مشرف گرداند تا بدان تجلی قدر و مرتبه خود را نسبت با محبوب بشناسند و آن وقت ابتدای وصول سالک باشد یعنی جمع و مقام اهل کمال در معرفت :
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران
افطار
یکی از سفارشهای مهم اسلامی دستگیری از مستمندان و محرومان است و دیگر سفارش مهم این دین آسمانی " صله رحم " و برقراری روابط صمیمانه با اقوام و نزدیکان است که بسیار مستحب شمرده شده است ، بدین ترتیب " افطاری دادن " در ماه مبارک رمضان آیت دیگری بر رحمت بی پایان خداوند رحیم است که موجب نزدیکی دلها و استواری پیوندها می گردد .
این سنت حسنه همچنین در ابعاد اجتماعی نمایانگر روح همنوایی با مستضعفان و مددکاری از محرومان می باشد .لحظه شیرین افطار کردن که همراه با آداب و ذکر و مناجات است ، در کلام سخنوران ادب پارسی نیز از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است .تا بدانجا که در برخی سروده ها از آن در قالب تغزل یاد شده است شاعر در توصیف زیباترین لحظات زندگی از این مفهوم استفاده نموده است :
کلیم کاشانی :
خمار باده در چشمم سیه کرده عالم را
بیا ساقی که وقت شام باید روزه واکردن
خاقانی شروانی :
اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک
جزکه آب گرم پستی نگذرد از نای من
ملا طغرا :
غم روزه برمن بسی بارکرد
چو ساغر به می باید افطار کرد
شیخ اجل سعدی شیرازی :
بگفت ای فلان ترک آزار کن
یک امشب به نزد من افطار کن
سحر
سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است .خصوصا این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزدمنان در چنین فضایی ملکوتی غیر قابل انکار است .
اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود .و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مومن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد .
در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است .فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند :
خواجه حافظ شیرازی :
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
زبام عرش می آید صفیرم
خاقانی شیروانی :
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سویش عرش فرسایی فرست
خسروانی :
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم ونالان به سحرگاه
آغاجی :
عهده و میثاق باز تازه کنیم
از سحرگاه تا به وقت نماز
سنایی غزنوی :
آنچه یک پیرزن کند به سحر
نکند صد هزار تیر و تبر
سوزنی سمرقندی :
به دعای سحر گهانه تو را
برساند به من خداوندم
شیخ اجل سعدی شیرازی :
به فلک می رود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده زخواب سحری
عید فطر
با این تعاریف غیر ممکن خواهد بود که این عید فرخنده و این روز خجسته از نگاه شاعران نکته یاب مسلمان دورمانده باشد .در گنجینه ادب پارسی درباره این واقعه اشعار بسیار دل انگیزی سروده شده است که حکایت از منزلت این عید سعید دارد ، عیدی که جشن پیروزی بر نفس سرکش است .از آن جا که " فطر " پایان " صوم " است به عید فطر عید صیام نیز گفته شده است وتبریک و تهنیت این روز همچون دیگر اعیاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته شده است :
فرخی سیستانی :
عید قربان بر او مبارک باد
خاقانی شروانی :
گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر
بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش
رودکی سمرقندی :
روزه به پایان رسید و آمد نو عید
هر روز بر آسمانت باد امروا
منوچهری دامغانی :
بر آمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه
خواجه شمس الدین محمد حافظ :
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
مسعود سعد سلمان :
ای خداوند عید روزه گشای
بر تو فرخنده شد چو فر همای
پي نوشت ها
1- قرآن کریم 100/1 و 2
2- همان
3- مستفاد است از مضمون آیه: شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن 2/185
1- قرآن کریم
2- حافظ، خواجه شمس الدین محمد، دیوان، به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، کتابفروشی زوار
3- خاقانی شروانی، افضل الدین، دیوان، به کوشش دکتر ضیاء الدین سجادی، چاپ سوم، انتشارات زوار، 1368
4- خاقانی، شرح قصیده ترسائیه، به قلم ولادیمیر مینورسکی، ترجمه و تعلیقات عبد الحسین زرین کوب، مؤسسه انتشارات سروش تبریز
5- دهخدا، تالیف علی اکبر دهخدا، زیر نظر دکتر معین، چاپخانه دانشگاه تهران، فروردین 1346
6- سجادی، سید جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، کتابخانه ظهوری، تهران، 1350
7- سعدی، متن کامل دیوان، گلستان و بوستان، به کوشش دکتر مظاهر مصفا، نشر کانون معرفت
8- شاطر عباس صبوحی، چهار دیوان، به کوشش تیمور گرگین
9- شهریار، سید محمد حسین شهریار، دیوان، ج 2، چاپ نهم، انتشارات زرین، نگاه، تهران
10- فردوسی، شاهنامه، انتشارات دانش، شعبه ادبیات خاور
11- مولوی، جلال الدین محمد، کلیات شمس، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان
فروزانفر، چاپ دانشگاه تهران
12- ناصر خسرو، دیوان، به تصحیح مجتبی مینوی، مهدی محقق، چاپ دوم انتشارات دانشگاه تهران
منبع : سایت باشگاه اندیشه
/خ