حکومت جهانی مومنان صالح.
خداوند به افرادى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند وعده داده است که آنها را خلفاى خود روى زمین قرار دهد. نه آنها که با ظلم و ستم همکارى دارند، و نه آنها که از ایمان و عمل صالح بیگانه اند.
تعداد کلمات: 1311/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه.
از مجموع آیه چنین بر مى آید که خداوند به گروهى از مسلمانان که داراى این دو صفت هستند" ایمان" و" عمل صالح" سه نوید داده است:
1- استخلاف و حکومت روى زمین.
2- نشر آئین حق به طور اساسى و ریشهدار در همه جا.
3- از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى.خداوند به کسانى که از شما ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده مى دهد که آنها را قطعا خلیفه روى زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روى زمین بخشید" (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ... وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً)[1] " یعنی: "خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند وعده کرده که شما را در این سرزمین جانشین دیگران کند، آن چنان که اسلاف و گذشتگان آنان را جانشین کرد، و نیز دینشان را آن دینى که براى ایشان پسندیده استقرار دهد و از پى ترسى که داشتند امنیت روزیشان فرماید تا مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نکنند و هر کس پس از این کافر شود آنان خود عصیان پیشگانند".( طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج 15، ص 200). مسلم است بعد از این سیطره حکومت توحید و استقرار آئین الهى و از میان رفتن هر گونه اضطراب و ناامنى و هر گونه شرک کسانى که بعد از آن کافر شوند فاسقان واقعى آنها هستند. به هر حال از مجموع آیه چنین بر مى آید که خداوند به گروهى از مسلمانان که داراى این دو صفت هستند" ایمان" و" عمل صالح" سه نوید داده است:
1- استخلاف و حکومت روى زمین.
2- نشر آئین حق به طور اساسى و ریشهدار در همه جا.
3- از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى.
و نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادى خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهى براى او قائل نشوند و توحید خالص را در همه جا بگسترانند.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج 14، صص 527-528 با اندکی تلخیص).
مراد از خلافت مؤمنین صالح العمل در زمین و مقصود از مستخلفین قبل از ایشان در آیه.
از سیاق آیه شریفه به نظر مى رسد صرف نظر از مسامحه هایى که چه بسا بعضى از مفسرین در تفسیر آیات قرآنى دارند، این است که بدون شک آیه شریفه درباره بعضى از افراد امت است نه همه امت و نه اشخاص معینى از امت، و این افراد عبارتند از کسانى که مصداق" الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" بوده باشند.دو احتمال هست، یکى اینکه مراد از خلافت این باشد که خداى تعالى به ایشان خلافتى الهى نظیر خلافت آدم و داوود و سلیمان داده باشد، که اگر مراد از خلافت این باشد، قهرا خلفاى قبل از ایشان خلفاى خدا، یعنى انبیاى او و اولیایش خواهد بود، و لیکن این احتمال بعید است. احتمال دوم اینکه مراد از" خلافت" ارث دادن زمین به ایشان و مسلط کردن آنان بر زمین باشد، که بنا بر این احتمال، مراد از خلفاى قبل از ایشان مؤمنین از امتهاى گذشته خواهد بود، که خدا کفار و منافقین آنها را هلاک کرد، و مؤمنین خالص ایشان را نجات داد، مانند قوم نوح و هود و صالح و شعیب، آنچه از سیاق آیه شریفه به نظر مى رسد صرف نظر از مسامحه هایى که چه بسا بعضى از مفسرین در تفسیر آیات قرآنى دارند، این است که بدون شک آیه شریفه درباره بعضى از افراد امت است نه همه امت و نه اشخاص معینى از امت، و این افراد عبارتند از کسانى که مصداق" الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" بوده باشند، و آیه نص در این معنا است، و هیچ دلیلى نه در الفاظ آیه و نه از عقل که دلالت کند بر اینکه مقصود از آنان تنها صحابه رسول خدا، و یا خود رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (ع) مى باشد نیست.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج 15، صص 209-214 با تلخیص).
بیشتر بخوانید: سخنان مفسرین در توجیه آیه (مأخوذ از تفسیر مجمع البیان).
سخنان مفسرین در توجیه آیه (مأخوذ از تفسیر مجمع البیان).
1- آیه در اصحاب نبى (ص) وارد گردیده. 2- آیه عموم دارد و تمام امّت محمد ص را شامل مى گردد. (ابن عباس و مجاهد) 3- از اهل بیت رسیده که شأن نزول آن در مهدى آل محمد (عج) است و عیّاشى (که یکى از علماى سنّیها است) بسند خودش از على بن الحسین (ع) چنین روایت کرده که آن حضرت این آیه را قرائت نمود و گفت و اللَّه این هایى که در آیه وصف شده در باره ما اهل بیت وارد آمده که خداوند بدست مردى از ما که او مهدى این امّت (عج) است چنین کند و آن آن کسى است که رسول اللَّه ص فرمود اگر از دنیا باقى نماند مگر یک روز خداى تعالى آن روز را بلند می گرداند تا اینکه مردى از عترت من بیاید که اسم او اسم من باشد و زمین را از عدل و مساوات پر کند همان طورى که پر از ظلم و جور شده باشد، و از ابى جعفر (ع) و ابى عبد اللَّه (ع) نیز همین طور روایت شده. و بدلالت این روایات مقصود از الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ نبى ص و اهل بیت او (ع) است که آیه بآنها بشارت می دهد که موقع قیام مهدى (عج) آنها در زمین خلیفه و متصرّف می شوند و در شهرها متمکّن می گردند و خوف از آنها مرتفع گردد و مقصود از قوله تعالى کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ یعنى آنها براى خلافت صلاحیت دارند مثل آدم و داود و سلیمان باضافه اجماع عترت طاهره بر آنست و اجماع آنها حجّة است لقول النبىّ (انّى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى اهل بیتى لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض) و نیز در هیچ زمانى چنین تمکّنی براى مؤمنین محقّق نگردیده و باید بعدا محقّق گردد زیرا که خداى عزّ اسمه خلف وعده نخواهد نمود. (امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، 1361ش، ج9، صص 144-145 با تلخیص).
خُلف وعده غلط است، نه خُلف وَعید.
مخالفت نمودن با وعده ها مخالفت عدل است؛ امّا مخالفت نمودن با وعیدها و بیم خلاف عدل نیست، بلکه موافق عفو و در اختیار حاکم است.مخالفت نمودن با وعده ها مخالفت عدل است؛ امّا مخالفت نمودن با وعیدها و بیم خلاف عدل نیست، بلکه موافق عفو و در اختیار حاکم است. و بنابراین خداوند خلاف وعده اى که نموده است عمل نمى کند. و چه بسیار وعده هائى را که به مؤمنان و نیکوکاران داده است، مانند آیه: "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ...". «خداوند به کسانى که از شما که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند، وعده داده است که آنان را خلیفه خود در روى زمین قرار دهد.». (تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، 1423ق، صص 243-244با اندکی تلخیص).
نظامات جامعه باید متّکى به عقاید افراد و عمل فردى انسان باشد.
از این آیه مبارکه به خوبى مستفاد مى شود که نظامات جامعه باید متّکى به عقاید افراد و عمل فردى انسان باشد. اراده ها، همه یا بیشتر آنها، باید به چیزى پایبند باشد و آن را بخواهد.خداوند به آنان که ایمان آورده و عمل صالح بجاى آوردند هرآینه ایشان را در زمین خلافت خواهد داد همچنانکه پیشینیان ایشان را داد و هرآینه دین ایشان را که بر ایشان خواسته استوار و حاکم خواهد ساخت و هرآینه عوض مى دهد خوف ایشان را به امن، تا مرا عبادت کنند و انباز براى من نگیرند و هرکس بعد از آن کافر شود آنان خود فاسقانند. از این آیه مبارکه به خوبى مستفاد مى شود که نظامات جامعه باید متّکى به عقاید افراد و عمل فردى انسان باشد. اراده ها، همه یا بیشتر آنها، باید به چیزى پایبند باشد و آن را بخواهد؛ تنها با قانونگذارى و اتّکا به قدرت اجرائیات نمىتوان جامعه انسانى سالم ساخت، هر چند براى بهره کشى افراد معدودى و در زمان کوتاهى قابل انجام باشد. آنان که به نام انسانیّت و تکامل بشریّت کسب قدرت مى کنند تا زیربنا را بسازند، اگر هم نیّت صالح داشته باشند، سعى ایشان باطل است. آن زیربنا چیزى جز ایمان و عمل صالح نتواند بود که باید همه افراد جامعه یا لا اقل بیشتر ایشان به درک و فهم و اراده آزاد خود واجد آن باشند. (کمالی، سید علی، شناخت قرآن، 1370ش، ص 624).
پی نوشت:
[1]. النور: 55.
منابع:
1- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
2- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
3- امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ایران، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ اول،1361ش.
4 - تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ایران، مشهد، انتشارات ملکوت نور قرآن، چاپ یازدهم، 1423ق.
5 - کمالی، سید علی، شناخت قرآن، ایران، تهران، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1370ش.