کم شدن ارزش پول داخلی موجب ارزان شدن صادرات و گران شدن واردات
چکیده:
سود حاصل از تجارت خارجی در دست بخش خصوصی به طور عمده در بخشهای غیر تولیدی متمرکز و مصرف می شود یا به خارج از کشور منتقل می گردد. مسئله فقر اجتماعی در مستعمرات را نیز نمی توان مانند کشورهای سرمایه داری استعماری با غارت اقوام و ساکنان سرزمینهای دیگر حل کرد.
تعداد کلمات: 972 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
سود حاصل از تجارت خارجی در دست بخش خصوصی به طور عمده در بخشهای غیر تولیدی متمرکز و مصرف می شود یا به خارج از کشور منتقل می گردد. مسئله فقر اجتماعی در مستعمرات را نیز نمی توان مانند کشورهای سرمایه داری استعماری با غارت اقوام و ساکنان سرزمینهای دیگر حل کرد.
تعداد کلمات: 972 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: شاپور رواسانی
کم شدن ارزش پول داخلی نه فقط موجب ارزان شدن صادرات و گران شدن واردات می شود بلکه صدور هر چه بیشتر کالاهای کشاورزی و مواد غذایی مورد احتیاج مردم مستعمرات به کشورهای سرمایه داری استعماری را تسهیل می کند. تورم موجب تشدید فقر اجتماعی است، زیرا موجب تنزل سطح زندگی کسانی می گردد که برای ادامه حیات خود و خانواده مجبور به عرضه و فروش نیروی کارند. در کنار صنایع وابسته، سرمایه تجاری نیز در مستعمرات نقش مهم و تعیین کننده در ایجاد و توسعه فقر اجتماعی دارد، زیرا از طرفی با وارد کردن کالاهای خارجی موجب افزایش بیکاری و از طرف دیگر با صدور محصولات کشاورزی موجب گرانی کالاهای مصرفی در جامعه استعمارزده میگردد. سود حاصل از تجارت خارجی در دست بخش خصوصی به طور عمده در بخشهای غیر تولیدی متمرکز و مصرف می شود یا به خارج از کشور منتقل می گردد. سرمایه داران تجاری بزرگ در یک جامعه استعمارزده که در حقیقت نقش دلالان کالاهای خارجی را به عهده دارند می توانند با نوسان دادن به قیمتها بخش بزرگی از کار روزانه یا حقوق ماهانه و به طور کلی درآمد پولی اقشار و طبقاتی را که با عرضه و فروش نیروی کار زندگی می کنند از دستشان بربایند و به جیب بزنند و از این طریق به سرمایه تجاری و ثروت خود در مدت کوتاه به مقدار زیاد بیفزایند.
سرمایه تجاری که سرمایه ای غیر تولیدی است، در جوامع مستعمراتی دارای قدرت اقتصادی و سیاسی مهمی است و می تواند به اتکای قدرت مالی در زمینه های نه فقط اقتصادی بلکه سیاسی و فرهنگی نیز به نفع خود اعمال قدرت و با حفظ شیوه تولید استعماری به ادامه سلطه سرمایه داری استعماری کمک نماید.
بیشتر بخوانید : دمکراسی در مستعمرات
در جوامع استعمار زده، فقر اجتماعی به آشکار و پنهان و رسمی و غیر رسمی وجود دارد. فقر اجتماعی رسمی افرادی را شامل می گردد که از مؤسسات خیریه یا سازمانهای مذهبی با اجتماعی یا دولتی به صورت مرتب یا نامرتب کمکهای نقدی یا جنسی برای امرار معاش دریافت میکنند و فقر اجتماعی غیر رسمی افرادی را در بر می گیرد که با بیکارند یا به اندازه ای که بتوانند زندگی خود و خانواده شان را تأمین نمایند کار و اشتغال ندارند، یا مجبورند با مزد فوق العاده اندک کار کنند. با افزایش تورم، فقر اجتماعی غیر رسمی وسعت بیشتری می یابد و میلیونها زحمتکش تهیدست در شهر و ده را دربر می گیرد که به دلایل اخلاقی و حیثیتی فقر مادی خود را از انظار پنهان میکنند. فقر اجتماعی غیر علنی، وسیع ترین جلوه فقر اجتماعی در یک جامعه استعمارزده است.
سود حاصل از تجارت خارجی در دست بخش خصوصی به طور عمده در بخشهای غیر تولیدی متمرکز و مصرف می شود یا به خارج از کشور منتقل می گردد. سرمایه داران تجاری بزرگ در یک جامعه استعمارزده که در حقیقت نقش دلالان کالاهای خارجی را به عهده دارند می توانند با نوسان دادن به قیمتها بخش بزرگی از کار روزانه یا حقوق ماهانه و به طور کلی درآمد پولی اقشار و طبقاتی را که با عرضه و فروش نیروی کار زندگی می کنند از دستشان بربایند و به جیب بزنند و از این طریق به سرمایه تجاری و ثروت خود در مدت کوتاه به مقدار زیاد بیفزایند.
روند تغییرات در بازار جهانی سرمایه داری امروزی (توسعه لیبرالیسم نو) موجب شده که فقر اجتماعی در جامعه جهانی در همه اشکال خود در حال رشد و توسعه و روند قطبی شدن هم در جامعه جهانی و هم در درون جوامع استعمارزده در حال پیشرفت سریع باشد. فقر اجتماعی که اکثریت مردم مستعمرات را در برگرفته مهمترین و اساسی ترین مسئله بشریت است و تا به صورت عادلانه و در جهت احقاق حقوق زحمتکشان تهیدست جهان حل نشود، هیچ مسئله دیگری حل نخواهد شد.
در کشورهای سرمایه داری استعماری با مهاجرت به قاره های دیگر و با تقسیم آنچه از مستعمرات غارت می شد، طبقه سرمایه دار ملی توانست از توسعه فقر اجتماعی جلوگیری کند و آن را به تدریج محدود سازد. در دنیای امروز هم توافق کشورهای سرمایه داری (استعمار جمعی در ادامه غارت مستعمرات با وجود رقابتهای داخلی زودگذرشان ادامه دارد؛ اما با توجه به ساختار اقتصادی و طبقاتی مستعمرات نمی توان مدعی شد که فقر اجتماعی در این سرزمینها را می توان با همان شیوه هایی که کشورهای سرمایه داری استعماری به کار برده اند محدود نمود. میلیاردها انسان محروم مستعمرات به کجا می توانند مهاجرت کنند، درحالی که کشورهای سرمایه داری استعماری خود علت و سبب اصلی توسعه مداوم فقر اجتماعی در مستعمرات در همه جنبه های آن بوده و هستند. درباره مسئله مهاجرت از مستعمرات به سوی کشورهای خود، سیاست خشن و ضد انسانی اعمال می کنند و با افرادی که بر اثر نتایج اقتصادی و اجتماعی حاصل از سلطه استعمار سرمایه داری و شریک آن یعنی طبقه وابسته به استعمار از این سرزمینها خارج می شوند به صورت جانیان و تبهکاران رفتار می کنند. از آزادی مهاجرت و تعلق همه سرزمینهای کره زمین به همه مردم جهان که طبقه سرمایه داران ملی در کشورهای سرمایه داری استعماری در قرن ۱۹ از آن سخن می گفتند و به عنوان «نشر تمدن» در میان «وحشیان» در مستعمرات لانه سازی می کردند، دیگر خبری نیست.
مسئله فقر اجتماعی در مستعمرات را نیز نمی توان مانند کشورهای سرمایه داری استعماری با غارت اقوام و ساکنان سرزمینهای دیگر حل کرد. چنین راه حلی نمی تواند وجود داشته باشد، زیرا مردم مستعمرات خود هنوز طعمه غارتهای استعمار سرمایه داری اند. اصولا چگونه می توان فقر اجتماعی را در مستعمرات تا زمانی که سرمایه داری استعماری با واسطه طبقه وابسته به استعمار و در چارچوب شیوه تولید مستعمراتی بر این سرزمینها سلطه دارد از میان برداشت؟ چگونه می توان تا زمانی که شیوه تولید مستعمراتی حاکم است، کار، نان، مسکن و بهداشت و تعلیم و تربیت ساکنان مستعمرات را در حد شئون انسانی تأمین نمود؟ برای حل مشکلات اقتصادی - اجتماعی مستعمرات در بسیاری از نشریات آماری و نظری تشکیل یا تقویت سرمایه داری ملی (طبقه متوسط) در مستعمرات توصیه می شود؛ اما این نظریات که به ظاهر منطقی می نماید، نمی تواند به این سؤال پاسخ دهد که چگونه در جامعه ای که صورت بندی اجتماعی و شیوه تولید مسلط آن مستعمراتی است و زیر سلطه و نفوذ همه جانبه استعمار سرمایه داری با واسطه طبقه وابسته به استعمار قرار دارد، می توان چنین طبقه ای را تشکیل داد یا تقویت نمود؟
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
سود حاصل از تجارت خارجی در دست بخش خصوصی به طور عمده در بخشهای غیر تولیدی متمرکز و مصرف می شود یا به خارج از کشور منتقل می گردد. سرمایه داران تجاری بزرگ در یک جامعه استعمارزده که در حقیقت نقش دلالان کالاهای خارجی را به عهده دارند می توانند با نوسان دادن به قیمتها بخش بزرگی از کار روزانه یا حقوق ماهانه و به طور کلی درآمد پولی اقشار و طبقاتی را که با عرضه و فروش نیروی کار زندگی می کنند از دستشان بربایند و به جیب بزنند و از این طریق به سرمایه تجاری و ثروت خود در مدت کوتاه به مقدار زیاد بیفزایند.
روند تغییرات در بازار جهانی سرمایه داری امروزی (توسعه لیبرالیسم نو) موجب شده که فقر اجتماعی در جامعه جهانی در همه اشکال خود در حال رشد و توسعه و روند قطبی شدن هم در جامعه جهانی و هم در درون جوامع استعمارزده در حال پیشرفت سریع باشد. فقر اجتماعی که اکثریت مردم مستعمرات را در برگرفته مهمترین و اساسی ترین مسئله بشریت است و تا به صورت عادلانه و در جهت احقاق حقوق زحمتکشان تهیدست جهان حل نشود، هیچ مسئله دیگری حل نخواهد شد.
در کشورهای سرمایه داری استعماری با مهاجرت به قاره های دیگر و با تقسیم آنچه از مستعمرات غارت می شد، طبقه سرمایه دار ملی توانست از توسعه فقر اجتماعی جلوگیری کند و آن را به تدریج محدود سازد. در دنیای امروز هم توافق کشورهای سرمایه داری (استعمار جمعی در ادامه غارت مستعمرات با وجود رقابتهای داخلی زودگذرشان ادامه دارد؛ اما با توجه به ساختار اقتصادی و طبقاتی مستعمرات نمی توان مدعی شد که فقر اجتماعی در این سرزمینها را می توان با همان شیوه هایی که کشورهای سرمایه داری استعماری به کار برده اند محدود نمود. میلیاردها انسان محروم مستعمرات به کجا می توانند مهاجرت کنند، درحالی که کشورهای سرمایه داری استعماری خود علت و سبب اصلی توسعه مداوم فقر اجتماعی در مستعمرات در همه جنبه های آن بوده و هستند. درباره مسئله مهاجرت از مستعمرات به سوی کشورهای خود، سیاست خشن و ضد انسانی اعمال می کنند و با افرادی که بر اثر نتایج اقتصادی و اجتماعی حاصل از سلطه استعمار سرمایه داری و شریک آن یعنی طبقه وابسته به استعمار از این سرزمینها خارج می شوند به صورت جانیان و تبهکاران رفتار می کنند. از آزادی مهاجرت و تعلق همه سرزمینهای کره زمین به همه مردم جهان که طبقه سرمایه داران ملی در کشورهای سرمایه داری استعماری در قرن ۱۹ از آن سخن می گفتند و به عنوان «نشر تمدن» در میان «وحشیان» در مستعمرات لانه سازی می کردند، دیگر خبری نیست.
مسئله فقر اجتماعی در مستعمرات را نیز نمی توان مانند کشورهای سرمایه داری استعماری با غارت اقوام و ساکنان سرزمینهای دیگر حل کرد. چنین راه حلی نمی تواند وجود داشته باشد، زیرا مردم مستعمرات خود هنوز طعمه غارتهای استعمار سرمایه داری اند. اصولا چگونه می توان فقر اجتماعی را در مستعمرات تا زمانی که سرمایه داری استعماری با واسطه طبقه وابسته به استعمار و در چارچوب شیوه تولید مستعمراتی بر این سرزمینها سلطه دارد از میان برداشت؟ چگونه می توان تا زمانی که شیوه تولید مستعمراتی حاکم است، کار، نان، مسکن و بهداشت و تعلیم و تربیت ساکنان مستعمرات را در حد شئون انسانی تأمین نمود؟ برای حل مشکلات اقتصادی - اجتماعی مستعمرات در بسیاری از نشریات آماری و نظری تشکیل یا تقویت سرمایه داری ملی (طبقه متوسط) در مستعمرات توصیه می شود؛ اما این نظریات که به ظاهر منطقی می نماید، نمی تواند به این سؤال پاسخ دهد که چگونه در جامعه ای که صورت بندی اجتماعی و شیوه تولید مسلط آن مستعمراتی است و زیر سلطه و نفوذ همه جانبه استعمار سرمایه داری با واسطه طبقه وابسته به استعمار قرار دارد، می توان چنین طبقه ای را تشکیل داد یا تقویت نمود؟
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
بیشتر بخوانید :
کجا و چگونه سرمایه گذاری کنیم؟
جامعه مدنی چیست؟
تشکیل طبقات غلط در اروپا