نويسنده: عبدالرّحيم ذاکر حسين
الف - جغرافيا:
مصر با 1/001/449 کيلومتر مربع وسعت ( بيست و هشتمين کشور جهان ) در نيمکره ي شمالي، نيمکره ي شرقي، در شمال شرقي قارّه ي آفريقا، در کنار درياهاي مديترانه و سرخ و در همسايگي کشورهاي: ليبي در غرب، سودان در جنوب و فلسطين اشغالي ( اسرائيل ) در شمال شرقي واقع شده است.ب - تاريخچه:
مصر از کهن ترين سرزمين هاي مسکوني جهان بوده و آثار عصر حجر در آن فراوان يافت شده است. در حدود 6000 سال قبل از ميلاد مهاجران آسيايي همراه خود گياهان و جانوران اهلي و اصول و روش هاي فني عصر نوسنگي را وارد سرزمين مصر ( سفلي ) در شمال ساختند و پس از ساکن شدن در اين سرزمين و پيشرفت در سنگ تراشي و کشاورزي، در حدود 4/500 سال قبل از ميلاد شروع به استفاده از مس نمودند.در مصر عليا ( جنوب مصر ) اندکي ديرتر يک نوع تمدن نوسنگي عقب مانده تري به وجود آمد که شباهت هايي با تمدّن مصر سفلي داشت. اگر چه اجداد هر دو گروه از آسياي جنوب غربي آمده بودند ولي به احتمال قوي آنهايي که در دلتاي رود نيل جايگزين شده بودند از برزخ سينا عبور کرده و آن دسته ديگر که در مصر عليا سکني گزيده بودند از طريق درياي سرخ و مناطق آفريقاي شرقي خود را بدانجا رسانده بودند.
مصر سفلي در سنه ي 4/500 ، قبل از ميلاد داراي حکومت واحدي شد و تقريباً پس از 250 سال مصر عليا را مسخّر ساخت. غلبه ي مصريان شمالي بر جنوبي ها چندان دوام نيافت و در 4000 قبل از ميلاد آن دو ناحيه مجدداً از يکديگر مجزا و مستقل شدند. از اين تاريخ تا آغاز دوره ي سلسله ي پادشاهان مصر يعني سنه ي 3/300 قبل از ميلاد، درباره ي تمدن دلتاي مصر اطّلاع قابل توجّهي در دست نيست. در طول اين صدها سال، پايه هاي اصلي تمدن بزرگ گزارده شد.
در 3/300 قبل از ميلاد هر يک از دو قسمت مصر به طور مستقل براي خود پادشاه و دربار جداگانه داشتند. در 3/200 قبل از ميلاد « منس » پادشاه مصر عليا پس از غلبه بر مصر سفلي، آن دو پادشاهي را متحد ساخت و اوّلين فرعون مصر شد و بدين ترتيب پادشاهي تين به وجود آمد. بلافاصله پس از اتحاد در مصر شمالي و جنوبي يک دوره تحوّلات تمدني و ترقيات سريع آغاز شد ( از 3/300 تا 2563 قبل از ميلاد ). پادشاهي تين به پايتختي شهر ممفيس داراي دو سلسله به ترتيب با 9 و 10 پادشاه بود که تا سال 2788 پيش از ميلاد دوام آورد. سپس پادشاهي کهن مصر و پايان آن بر روي هم با سلسله هاي سوم تا هشتم بر سر کار آمد. در سال 2/300 قبل از ميلاد پادشاهي کهن بود که اهرام ثلاثه در ناحيه جيزه براي « خونو » ( فرعون آن زمان ) ساخته شد. در طي قرون 18 تا 22 پيش از ميلاد تجارت در مصر رونق بسيار يافت.
در طي سال هاي 1580 تا 2242 قبل از ميلاد، 9 سلسله ( سلسله هاي نهم تا هفدهم ) با 70 پادشاه بر مصر حکومت کردند. در زمان پادشاهي فرعون آمنوفيسس سوم که يکي از مقتدرترين و مستبدترين فرمانروايان سلسله ي هجدهم ( 1320 – 1580 قبل از ميلاد ) پادشاهان مصر بود. نيروي نظامي کشور توسعه و تکامل يافت و مصر براي نخستين بار در تاريخ خود، در شمار قدرت هاي سياسي بزگ دنياي آن روز دنيا قرار گرفت. در سال 1468 قبل ازميلاد، سوريه و قسمت هايي از بين النهرين ضميمه ي قلمرو حکومتي مصر شد. در قسمت عمده اي از قرن سيزدهم پيش از ميلاد، يکي از مهمترين فراعنه ي مصر يعني رامسس دوم حکومت مي کرد.
در همان قرن، موسي پيامبر عظيم الشأن در مصر دعوت نبوت کرد. موسي و قومش ( بني اسرائيل ) بر اثر آزارهاي فراعنه مصر به فلسطين مهاجرت کردند.
دوره ي آخر حکومت فراعنه و سلاطين مصر شامل سال هاي 1085 تا 341 قبل از ميلاد مسيح است. در طي اين دوره 10 سلسله ( از بيست و يکم تا سي ام ) با 45 پادشاه بر مصر فرمانروايي کردند که شاهان سلسله بيست و هفتم مصر ( 525 تا 404 پيش از ميلاد ) ايراني بودند. تسلط ايران بر مصر در زمان کمبوجيه شاه هخامنشي ( جانشين کورش ) صورت گرفت. در سال 405 قبل از ميلاد، در مصر شورشي برپا شد و يکي از اعقاب فراعنه به نام « اميرته » به حکومت رسيد که در حقيقت مصر از خاک ايران تجزيه شد. در سال 385 قبل از ميلاد، بين دولت هاي مصر و عربستان شمالي جنگ هايي درگرفت که مصريان به پيروزي رسيدند و سپاه مصر بر فلسطين و فنيقيه جنوبي دست يافتند.
در سال 344 پيش از ميلاد، سپاهيان ايران در زمان حکومت اردشير سوم مصر را تسخير نمودند و در دهه ي سي و چهارم پيش از ميلاد اسکندر به آسياي غربي و متصرفات ايران حمله ور گرديد، مصر را نيز در 322 قبل از ميلاد فتح کرد و بدين ترتيب مصر جزو قلمرو مقدونيان شد و پس از مرگ اسکندر به يونانيان رسيد. در سال سي ام پيش از ميلاد امپراتوري روم با پيروزي بر کلئوپاترا حاکم مصر، بر اين کشور دست يافت و جزء امپراتوري روم شد. حکومت روم و بعداً روم شرقي ( بيزانس ) بر مصر 5/6 قرن طول کشيد. مصر در اواسط نيمه ي اوّل قرن هفتم ميلادي برابر اوّلين سال هاي تاريخ هجري به تصرف اعراب مسلمان درآمد و اکثر مردم مصر به اسلام گرويدند. در سال 254 هـ ق ( 868 ميلادي ) اوّلين سلسله ي مستقل حکّام و امراي مسلمان مصر و نخستين سلسله ي فرمانروايان مصر بنيان گذاشته شد.
پس از آنکه خلفاي عباسي، طولونيان، مجدداً عباسيان، اخشيديه ( ايراني الاصل ) فاطميان. صلاح الدين ايوبي و جانشينانش ( ايوبيان )، مماليک و در سال 923 هـ برابر با 1517 ميلادي خليفه عباسي خلع شد، سلسله ي مماليک بر افتاد و از آن پس مصر توسط عثماني تصرف شد. اواخر قرن هجدهم ميلادي مصادف با روي کار آمدن ناپلئون مصر مورد توجّه فرانسه واقع شد و توسط وي تسخير شد. ولي در سال 1802 قواي مشترک عثماني و انگليسي بر مصر تاختن و آن را از دست فرانسويان بيرون آوردند و در سال 1805 آن را به يک سردار آلبانيايي به نام محمد علي دادند که بعداً به نام محمد علي پاشا بر مصر حکومت نمود و حکومت « خديوهاي مصر » را که تا سال 1952 به طور انجاميد، پايه گذاري کرد. چند سال بعد بين محمد علي پاشا و پسرش ابراهيم از يک طرف و عثماني از جانب ديگر اختلاف بروز کرد و حتي عثماني از اين پدر و پسر شکست خورد ولي اروپاييان مخصوصاً انگليس مداخله کرد. وضع جديد قانوني براي دولت مصر پيش آمد.
در طي نيمه ي دوم قرن نوزدهم، نفوذ خارجيان در مصر بسرعت رو به افزايش نهاد و نيز اقدام هايي در جهت حفر کانال سوئز ايجاد شد. در 17 نوامبر 1869 کانال سوئز با حضور امپراتور اتريش باشکوه و جلال افتتاح شد. حفر کانال سوئز راه تازه اي براي تمدن [نفوذ – سلطه] غرب به آفريقاي شرقي، آسياي جنوبي و اقيانوسيه گشود و به علاوه مخارج حمل و نقل با کشتي تقليل يافت.
کمي بعد از افتتاح کانل سوئز، دولت بريتانيا 44 درصد سهام شرکت کانال سوئز را خريداري کرد و آن را تحت استيلاي خود درآورد. دولت مصر به علّت قروض سنگين مجبور شد براي تهيّه پول، سهام مصر در کانال سوئز را به مبلغ هنگفتي به فرانسه بفروشد و بدين ترتيب نظارت دو جانبه ي انگليس و فرانسه بر مصر قرار شد.
در سال 1888 موافقت نامه ي قسطنطنيه 1888 به امضاي هشت امپراتوري آن زمان رسيد و ... براي همه ي دول حق آزادي عبور قائل شد. بريتانياي کبير که بزرگترين سهامدار بود، بي طرفي کانال را تضمين کرد و اداره ي کانال به شرکت کانال سوئز محوّل شد.
در آغاز جنگ جهاني اوّل، بريتانيا مصر را تحت الحمايه خود قرار داد. لکن از سال 1917 ( پس از قرارداد ترک مخاصمه ) مبارزه عليه اشغال مصر و نفوذ انگليسي ها علني شد. انگلستان بناچار استقلال مصر را در سال 1922 به رسميت شناخت.
در سال 1936 پيماني ميان مصر و انگليس انعقاد يافت که منجر به خروج قواي انگليس از مصر به استثناي منطقه ي کانال سوئز شد. در آغاز جنگ جهاني دوم، مصر به صورت يکي از پايگاه هاي دريايي انگلستان درآمد.
اين سال ها مصادف با رشد کامل نهضت صهيونيستي در فلسطين بود. پس از تشکيل دولت يهود در فلسطين اشغالي، در سال 1948 مصر همگام با ديگر کشورهاي عربي به جنگ با اسرائيل پرداخته و جنگ در سال 1949 خاتمه يافت و معاهده ترک مخاصمه بين مصر و اسرائيل منعقد شد و بر اثر آن نوار غزّه به حاکميّت مصر درآمد.
جنگ توأم با شکست در فلسطين، مردم مصر را به ملک فاروق ... ( شاه مصر ) بدبين ساخت و در سال 1952 يک کودتاي نظامي به رهبري محمد نجيب و سرهنگ جمال عبدالناصر روي داد و فاروق به ناچار استعفا کرد ( 26 ژوئيه 1952 ). رهبران کودتاه فرزند فاروق ( احمد فئواد ) را با عنوان فاروق دوم به سلطنت نشاندند. امّا در سال 1953 در مصر حکومت جمهوري اعلام شد و فاروق و خاندانش تبعيد شدند. اوّلين رئيس جمهور مصر ژنرال محمد نجيب بود که سال بعد توسط جمال عبدالناصر کنار زده شد.
ناصر در ژوئيه 1956 کانال سوئز را ملّي اعلام کرد و يک سازمان براي اداره ي آن به وجود آمد. به دنبال اين عمل، دولت اسرائيل همان با قواي انگليس و فرانسه، در اکتبر 1956 به خاک مصر در شبه جزيره ي سينا حمله بردند تا خليج عقبه را به روي کشتي هاي اسرائيل باز کنند. با پياده شدن چتربازان انگليسي و فرانسوي و به دنبال يک سري جنگ هاي شديد ( بخصوص مقاومت مردم شهرها )، سرتاسر شبه جزيره سينا به تصرف آنان درآمد ولي به دنبال تهديد شوروي، به مداخله ي نظامي، سه کشور متجاوز به آتش بس گردن نهادند. در مارس 1957 به دنبال فشار شديد سازمان ملل متحد متجاوزين از مصر خارج شدند و عبدالناصر به صورت قهرمان حماسه ي عرب درآمد. (1)
پينوشتها:
1. گيتا شناسي کشورها، تلخيص، ص 312 – 317.
منبع مقاله :ذاکرحسين، عبدالرحيم؛ (1379)، ادبيات ايران پيرامون استعمار و نهضت هاي آزادي بخش، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول