نويسنده: عبدالرّحيم ذاکر حسين
تا هنگامي که دولت قوي صفوي و سپس شمشير نادرشاه در کار بود، روسيه نتوانست سياست متعدّيانه خود را ظاهر ساخته و به خاک ايران تجاوز نمايد. لکن ضعف و اختلاف زمامداران ايران پس از مرگ نادر و هرج و مرج موجود و منازعات شاهزادگان و رؤساي سپاه، بهترين موقع را براي آن کشور فراهم ساخت و در همين ايام دوره جديدي در تاريخ و سياست ايران ظاهر گشت که از هر حيث با گذشته متفاوت بود. اين ايام سرآغاز دوره معاصر ايران است که با سلطنت قاجار آغاز مي شود.
اين دوره با مهمترين وقايع تاريخ دنيا مثل انقلاب کبير فرانسه، ظهور ناپلئون و توجه خاص بعضي از دول اروپايي به ايران مصادف مي شود و يکي از شديدترين و طولاني محاربات دوره جديد ايران، در اين زمان اتفاق مي افتد و ميان آن وقايع در هم و برهم، زمامداران قاجار بعضي از منافع و مصالح کشور ايران را به نفع بيگانگان از دست داده، تنها به حفظ مقام سلطنت موفق مي گردند.
قسمت وسيعي از سرزمين ايران که اکثر ساکنين آن مسلمان بودند، به موجب دو قرارداد ( گلستان و ترکمانچاي ) از دست رفت. رژيم کاپيتولاسيون که زاييده ي پيمان دوم بود، گذشته از آنکه دولت روسيه را از بغض حقوق حاکميت حق قضاوت و اجراي مجازات در ايران برخوردار مي نمود، در بعضي موارد هم با « شريعت » منافات داشت و هم مدت يک قرن سياست خارجي کشور را تحت نفوذ درآورد، چنانکه از آن پس هر دولتي با ايران قرارداد مي بست پايه و اساس آن را معاهده « ترکمانچاي » قرار مي داد و به استناد شرط کامله الوداد از امتيازهاي آن استفاده مي نمود.
اين وضع نهضتي به وجود آورد که مي توان آن را نهضت ضدّ گريبايدوف ناميد که قيام مردمي از جان گذشته بر ضدّ سفير مغروري از جانب دولت فاتح روس بود که به قتل سفير و همراهانش انجاميد.
مواد و شرايط معاهده ي ترکمانچاي در تمام جريانات تاريخي ايران در قرن نوزدهم مؤثر بود. در داخل کشور، پس از عقد پيمان صلح، احساسات مردم بر اثر خفّت و توهيني که نسبت به ملّت و مردم ايران وارد آمد، بر ضدّ دولت روسيه برانگيخته شد به طوري که در تهران رفتار و رحکات بي رويه ي گريبايدوف ( سفير دولت روسيه ) و قتل وي نزديک بود صلح ميان دو دولت را مختل سازد.
شرح حادثه ي قتل گريبايدوف :
چند ماه پس از امضاي معاهده ي ترکمانچاي، دربار سن پطرز بورگ گريبايدوف را به عنوان سفير به ايران فرستاد و به وي مأموريت داد معاهداتي را که به امضاي تزار نيکلاي اوّل رسيده تسليم دولت ايران کند.سفير دولت روسيه از راه تبريز عازم محل مأموريت خود گرديد. گريبايدوف پس از ورود به تبريز تصميم گرفت چند روز در اين شهر توقف کند ولي رفتار ناپسند و حرکات تند و خشن همراهان وي در تبريز شاهزاده عباس ميرزا را فوق العاده نگران و مضطرب کرد. براي جلوگيري از وقوع حادثه اي ناگوار، وليعهد توسط مهماندار به سفير روس اطلاع داد که اعمال ناشايست همراهان وي ممکن است عواقب وخيمي در برداشته باشد.
گريبايدوف در 12 جمادي الثاني 1244 ( 20 دسامبر 1828 ) به همراهي چهل نفر خدمه ي خود شهر تبريز را ترک کرد. همراهان سفير روس که نظم و انضباطي نداشتند در مسير خود در شهرها و قصبات از انجام اعمال ناپسند به هيچ وجه خودداري نکردند. رفتار ارمني ها و گرجيان فوق العاده زننده و ناپسند بود.
منشي مهماندار راجع به حرکات ناشايست اطرافيان گريبايدوف و تقاضاهاي بي مورد آنان چنين مي نويسد :
« ...سفير روس براي غذاي روزانه ي خود و کسانش يک گاو، يک گوساله، سي مرغ، دويست تخم مرغ، پنجاه کيلو برنج، 15 کيلو کره، 18 کيلو ماست، 6 کيلو پينر، 12 کيلو قند، يک کيلو و نيم ادويه، يکصد و بيست کيلو نان، دو کيلو مغز بادام، 9 کيلو پياز، 9 کيلو شمع، 5 کيلو شير، ميوه هاي مختلف، سيصد ليتر مشروبات مختلف و هزار و هشتصد کيلو کاه براي عليق اسب ها تقاضا کرده بود. ارزش تمام اين اجناس به 60 تومان يا 75 دکاي (1) هلندي بالغ مي شد.
البته اين مقدار جنس خيلي بيش از حد مصرف روزانه بود و اغلب آنها در دهات پيدا نمي شد. رستم بيک رئيس پيشخدمت ها بهاي اجناس ناياب و موادي را که اضافه بر مصرف روزانه بود و بهاي آن به 10 تا 15 تومان بالغ مي شد نقداً دريافت مي داشت.
در يکي از دهات، رستم بيک از اين بابت پانزده تومان مطالبه کرد، پيرمردي به هزار زحمت و مشقت توانست هفت تومان تهيه کند، رستم بيک که از اين عمل بي نهايت ناراضي و غضبناک بود ضربه اي به سر پيرمرد وارد آورد. اين رفتار رستم بيک نزديک بود شورش و انقلابي برپا کند ».
گريبايدوف در 5 رجب 1244 ( 16 ژانويه ي 1829 ) وارد تهران شد. در تهران به مناسبت ورود سفير، استقبال شاياني به عمل آمد و مهماني هاي مجلل به افتخار وي داده شد فرداي ورود، سفير کبير سواد معاهدات امضا شده را تقديم فتحعلي شاه کرد.
با اينکه گريبايدوف در تبريز و در عرض راه از رفتار و حرکات ناپسند مأمورين سفارت اطلاع داشت ولي در مدت توقف خود در تهران اقدامي به عمل نياورد که تغييري در رفتار آنان حاصل گردد. همراهان سفير به حدي با مردم پايتخت با خشونت رفتار کردند که نزديک بود چندين بار نزاع و کشمکش فوق العاده شديد ميان مردم و مأمورين سفارت رخ دهد. قزاق ها و پيشخدمت هاي سفارت در حال مستي در بازارها و معابر هر نوع خفّت و بي احترامي در حق مردم روا مي داشتند.
گريبايدوف از مهاجرين نواحي جديدي که به موجب پيمان صلح ترکمانچاي به دولت روسيه واگذار شده بود حمايت مي کرد.
ميرزا يعقوب از اهالي ايروان خزانه دار، ناظر و مباشر جواهرات حرمسراي فتحعلي شاه، سي تا چهل هزار تومان پول دزديد و به بهانه ي اينکه مايل است به ايروان موطن اصلي خود مراجعت کند به سفارت روس پناهنده شد.
دربار ايران چندين مرتبه تسليم ميرزا يعقوب را از سفارت تقاضا کرد و چون سفير روس به درخواست هاي مکرر دربار ترتيب اثر نداد، فتحعلي شاه دستور داد خانه ي ميرزا يعقوب را اشغال و مهر و موم کنند. گريبايدوف شبانه به کسان خود دستور داد تا مهرها را شکسته و مايحتاج و اثاثيه ي ميرزا يعقوب را از خانه اش خارج سازند ولي در نتيجه ي مقاومت و جلوگيري مستحفظين، مأمورين سفارت موفق به انجام مقصود نشدند.
هنوز قضيه ي ميرزا يعقوب خاتمه نيافته بود و مذاکرات ميان دربار و سفارت روس جريان داشت که گريبايدوف تقاضا کرد زناني که از ايالات متصرفي روس در تهران اقامت دارند بايد نزد سفير رفته و اطمينان بدهند که به رضاي خود مايلند در تهران اقامت کنند.
گريبايدوف بخصوص اصرار داشت که دو نفر زن از اهالي ايروان که در خانه ي آصف الدوله اقامت داشتند به وطن اصلي خود مراجعه کنند. براي اجراي دستور، مأمورين سفارت روس به خانه ي آصف الدوله رفتند و از دو نفر سؤال کردند آيا مايل به ترک تهران هستند يا نه؟ زنان مورد توجه سفارت اظهار داشتند مايلند در تهران اقامت کنند تا سفير شخصاً از صحت اظهارات و تمايل آنان اطمينان حاصل کند. اين اقدام سفير روس جنبش و هيجان عمومي را در تهران ايجاد کرد. دولت که از جريان قضيه و خشم و غضب مردم باخبر بود چندين بار سعي کرد تا شايد سفير از اقدام خود و نگهداري زنان در سفارت منصرف گردد ولي گريبايدوف به هيچ وجه وقعي به اين تقاضا ننهاد.
در نتيجه اين عمل احساسات مذهبي نيز بر ضد مأمورين دولت غالبي که اين همه توهين و خفت درباره ي ملّت مغلوب روا مي داشت اضافه گرديد.
علما و مجتهدين در روز دوم شعبان 1244 ( 7 فوريه ي 1829 ) به رهبري ميرزا مسيح مجتهد در مسجد اجتماع کردند و اعلام داشتند که اجحاف ها و اقدام هاي مأمورين سفارت روس مردم را به ستوه آورده است. اجتماع کنندگان تصميم گرفتند هيأتي به نمايندگي مردم نزد شاهزاده عليشاه حاکم تهران بفرستند و به وي اطلاع دهند اگر سفير روس ميرزا يعقوب و دو نفر زن را تسليم مقامات ايراني نکند، مردم مستقيماً اقدام کرده و آنان را از سفارت خارج خواهند کرد. حاکم تهران تقاضاهاي هيأت اعزامي را به اطلاع سفارت روس رسانيد ولي گريبايدوف حاضر نشد اين تقاضاها را اجابت کند. وقتي که اجتماع کنندگان در مسجد از بي اعتنايي سفير روس اطلاع يافتند، سيل جمعيت خشمگين، ناراضي و متعصب به تهييج و تشويق ميرزا مسيح به سمت سفارت روانه گشت و ساختمان سفارت از طرف مردم محاصره شد تا به زور ميرزا يعقوب را از آنجا خارج کنند.
فتحعلي شاه که از اين قضيه بسيار مضطرب و نگران بود عليشاه و چند نفر از شاهزادگان را مأمور کرد بلکه با وعده و نصيحت از شدت احساسات مردم بکاهند و آنان را به سکوت و آرامش دعوت کنند. ولي جمعيت به طرز بدي از فرزندان فتحعلي شاه استقبال کردند و فرياد زنان آنها را مخاطب قرارداده و مي گفتند :
« برويد زنان خود را تسليم روس ها کنيد، چنين رفتار، لايق ريشي است که پدر شما هر روز با آب و گلاب آن را معطر مي کند ».
بالاخره مردم به داخل سفارت حمله برده گريبايدوف و 37 نفر از همراهان وي را به قتل رسانيدند. تنها مالتسوف منشي اول سفارت از اين کشتار جان به سلامت برد. (2)
دربار فتحعلي شاه از وقوع اين حادثه بسيار مضطرب و نگران بود و براي جلوگيري از عواقب وخيم اين پيشامد، به عباس ميرزا دستور داده شد اقدام لازم به عمل آورد. در اين هنگام عباس ميرزا تصميم گرفته بود ميرزا مسعود مستوفي را براي تقديم نشان شير و خورشيد به ژنرال پاسکويچ به تفليس بفرستد.
ميرزا مسعود در ماه شعبان 1244 از تبريز حرکت کرد. وي حامل دو مکتب و از طرف عباس ميرزا بود يکي به عنوان امپراتور و ديگري به عنوان فرمانده ي کل قواي قفقاز، که در آن نامه ها از وقوع حادثه ي ناگوار و تأثر آور گريبايدوف معذرت خواسته بود.
مالتسوف در اين مورد نهايت مساعدت را رد کرد و به دولت متبوع خود خاطر نشان ساخت که رفتار و حرکات ناشايست گريبايدوف و اطرافيانش علت بروز اصلي اين حادثه ي ناگوار به شمار مي رود.
دولت روسيه که در اين زمان با دولت عثماني بر سر قضاياي بالکان اختلاف داشت، براي اينکه مبادا مجدداً رابطه ي دولت ايران و روس قطع گردد، يک نوع سياست سازش و ملايمي نسبت به ايران اتخاذ کرد. در نتيجه ي اقدام هاي عباس ميرزا، مسافرت ميرزا مسعود و اظهارات مالتسوف، امپراتور به وسيله ي سفير جديد ژنرال دالگوروکي (3) را پس از قتل گريبايدوف به ايران اعزام کرد و او به دولت ايران توصيه نمود که ايران يک نفر از شاهزادگان درجه ي اوّل را براي عذرخواهي به دربار سن پطرز بورگ اعزام دارد و يک نفر از مسببين اصلي قضيه را اعدام کند و ميرزا مسيح مجتهد محرک اين پيشآمد را تبعيد نمايد.
دولت ايران پيشنهادهاي دولت روسيه را پذيرفت و خسرو ميرزا پسر عباس ميرزا به عنوان سفير فوق العاده در ذيقعده 1244 به سمت مسکو حرکت کرد. محمد خان امير نظام، محمد حسين خان ايشيک آقاسي باشي، ميرزا بابا حکيم باشي و ميرزا تقي خان فراهاني که بعدها امير نظام و اميرکبير شده همراه شاهزاده خسرو ميرزا بودند.
نماينده ي دولت ايران که حامل نامه هاي معذرت خواهي فتحعلي شاه و عباس ميرزا بود، با تجليل و احترام فراوان از طرف دولت روس مورد استقبال قرار گرفت. در پايان علاوه بر اينکه امپراتور از تعقيب قضيه ي گريبايدوف صرف نظر کرد حاضر شد دو ميليون روبل از بقيه ي چهار ميليون روبل غرامات جنگي را به دولت ايران تخفيف دهد. (4)
قتل گريبايدوف (5)
سفير روس آن گريبايدوف اسم * * * بشد مقتول در ري از قضاياکسي را نيست تقصيري در اين کار * * * که خود انداخت زنگ اندر مرايا
از اوپُر شد به مظلومان تطاول * * * وزو بس شد به دين داران خطايا
طمع در کارها مي کرد بسيار * * * به هر کاري همي جستي بدايا
نمي دادي ثمر در وي عنايات * * * نمي کردي اثر در وي عطايا
شب و روز از جفايش مردمان را * * * برفتي بر فلک داد خدايا
براي قتل خود بس جرم مَستور * * * برون آورد ناگه از خفايا
پي تاريخ قتلش خاوري گفت * * * سفير روس مقتول از بلايا
پينوشتها:
1. Ducats.
2.علي اکبر بينا، تاريخ ديپلماسي و سياسي ايران، انتشارات دانشگاه تهران، صفحات 249 – 252.
3.Dalgouroki.
4. علي اکبر بينا، صفحات 253 و 254.
5. فضل الله الحسيني الشيرازي ( خاوري ) نقل از ادبيات در جنگ هاي ايران و روس، تأليف هدايت الله بهبودي، صص 18 – 17.
ذاکرحسين، عبدالرحيم؛ (1379)، ادبيات ايران پيرامون استعمار و نهضت هاي آزادي بخش، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول