آرزوها و خواستهای زحمتکشان تهیدست

خصلت عمده جریان اجتماعی انقلابی ۔ ملی، وحدت مبارزات طبقاتی و مبارزات ضد استعماری است زیرا به علت ترکیب شدن منافع سرمایه داری استعماری با منافع طبقه وابسته به استعمار و تمایل اقشار و طبقات ثروتمند و سرمایه دار به همکاری با این دو نهضت ضد استعماری و مبارزات طبقاتی نیز با یکدیگر ترکیب می شود و وحدت می یابد.
جمعه، 7 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرزوها و خواستهای زحمتکشان تهیدست
عقب نشینیهای موقت طبقات سرمایه دار در برابر خواستهای مردم محروم
 
چکیده:
خصلت عمده جریان اجتماعی انقلابی ۔ ملی، وحدت مبارزات طبقاتی و مبارزات ضد استعماری است زیرا به علت ترکیب شدن منافع سرمایه داری استعماری با منافع طبقه وابسته به استعمار و تمایل اقشار و طبقات ثروتمند و سرمایه دار به همکاری با این دو نهضت ضد استعماری و مبارزات طبقاتی نیز با یکدیگر ترکیب می شود و وحدت می یابد.
 
تعداد کلمات: 1230 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
آرزوها و خواستهای زحمتکشان تهیدست
نویسنده: شاپور رواسانی

آرزوها و خواستهای زحمتکشان تهیدست جامعه ما، همان آرزوها و خواستهای محرومان و استثمار شدگان در طول تاریخ ایران است؛ دفاع از حق حیات با رهایی از فقر و مظالم طبقاتی و زندگی در جامعه ای که در آن حرمت انسانها حفظ شود.
 
نام این تلاشهای اجتماعی مردم محروم در دوره های تاریخی ایران مبارزه طبقاتی است که در دوران ما بخش مهم و در حقیقت و عمل پایگاه اجتماعی مبارزات ضد استعماری را می سازد. خصلت عمده جریان اجتماعی انقلابی ۔ ملی، وحدت مبارزات طبقاتی و مبارزات ضد استعماری است زیرا به علت ترکیب شدن منافع سرمایه داری استعماری با منافع طبقه وابسته به استعمار و تمایل اقشار و طبقات ثروتمند و سرمایه دار به همکاری با این دو نهضت ضد استعماری و مبارزات طبقاتی نیز با یکدیگر ترکیب می شود و وحدت می یابد.
 
تا کنون وجود و حضور یک سلسله مشکلات فرهنگی - سیاسی مانع از تجمع و تشکل طبقه زحمتکشان تهیدست در یک سازمان وسیع اقتصادی - سیاسی در پیرامون یک برنامه اقتصادی - سیاسی صریح و روشن شده و آرزوها و خواستهای این طبقه با همه نشیب و فرازها در جریان حوادث اجتماعی و سیاسی همچنان به صورت آرزو و خواست باقی مانده، زیرا پراکندگی سازمانی و سیاسی این طبقه وسیع هنوز ادامه دارد. گرچه اجزا و گروههای اجتماعی تشکیل دهنده طبقه زحمتکشان تهیدست هر یک به شکلی برای به دست آوردن حق حیات بر کنار از فقر و استثمار تلاش می کنند اما از آنجا که این افراد و گروهها و اقشار حتی در درون یک طبقه معین جدا از هم و حتی بدون اطلاع از وجود یکدیگر و در مواردی بر ضد یکدیگر فعالیت میکنند هیچ یک (همچنین کل این طبقه وسیع) نتوانسته اند به آمال و خواستهای اساسی خود برسند و هنوز فصل مشترکی که آنان را در یک جبهه قرار می دهد ناشناخته و مبهم مانده است.

   بیشتر بخوانید :  دشمنی با خود

در بررسی عامل چنین پراکندگی می توان به چند نکته اشاره کرد نخست آنکه نه فقط عوامل طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری و سازمانهای فرهنگی و سیاسی دول استعماری بلکه حتی عوامل و وابستگان به اقشار و طبقات مرفه و سرمایه دار که تحت پاره ای شرایط خود را ملی و مردمی یا جانبدار تعلیمات ادیان می دانند و می توان گفت تمام افراد و اقشار و طبقات و سازمانهایی که از استثمار زحمتکشان تهیدست از حاصل کار رنجبران بدی و فکری و غارت منابع طبیعی و ثروتهای اجتماعی جامعه ما سود برده و می برند، کوشیده اند و می کوشند با استفاده از ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و اعتقادی با ترفندهای مختلف و با بهره برداری از ضعف آگاهی طبقاتی، فرهنگی و سیاسی چنان رقابتهای خصومتها و بی تفاوتیها در میان اجزای تشکیل دهنده زحمتکشان تهیدست توسعه دهند که حتی تشکیل سازمانهای صنفی با برنامه های محدود در درون یک قشر و طبقه از پایین و بدنه اصلی نیز دشوار و در بسیاری از موارد غیر ممکن گردد. اگر هم سازمانی تشکیل می شود از بالا و تحت نظر بالا و رهبری آن به دست «معتمدان» باشد.
 
طبقات و اقشار سودجو و استثمارگر میکوشند با حمایت استعمارگران با دیوارهایی از نیرنگ و فریب و خشونت مانع ورود یا توسعه نظریات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که خواستار لغو سلطه اقلیت استثمارگر و استقرار حاکمیت اکثریت جامعه بر اقتصاد است و صیانت از حق حیات انسانها را در همه جوامع و در همه شیوه های تولید و نظامهای سیاسی اصل اول و اساسی میداند بشوند و برای وصول به این هدف نه فقط از نیرنگ و دروغ بلکه با همه ادعاهای آزادی خواهی و جانبداری از حقوق بشر، از کاربرد زور و خشونت، قهر و غلبه ابا ندارند تا مبادا بر اثر نشر افکار و نظریات مساوات طلبانه به چه مذهبی و چه غیر مذهبی - زمین زیر پایشان به لرزه درآید و در شکاف آن برای همیشه مدفون شوند.
 نام این تلاشهای اجتماعی مردم محروم در دوره های تاریخی ایران مبارزه طبقاتی است که در دوران ما بخش مهم و در حقیقت و عمل پایگاه اجتماعی مبارزات ضد استعماری را می سازد. خصلت عمده جریان اجتماعی انقلابی ۔ ملی، وحدت مبارزات طبقاتی و مبارزات ضد استعماری است زیرا به علت ترکیب شدن منافع سرمایه داری استعماری با منافع طبقه وابسته به استعمار و تمایل اقشار و طبقات ثروتمند و سرمایه دار به همکاری با این دو نهضت ضد استعماری و مبارزات طبقاتی نیز با یکدیگر ترکیب می شود و وحدت می یابد.
در جریان نهضتهای ضد استعماری به مجردی که محرومان جامعه خواستها و آرزوهای خود را مطرح می کنند از جانب رهبران جریان اجتماعی اصلاح طلب و سازشکار متهم به تفرقه اندازی و خصومت با نهضت می گردند. این افراد خواستار آنند که توده های محروم و زحمتکشی که در نهضت و انقلاب شرکت کرده اند از جان بگذرند، اما خود حاضر نیستند از مال بگذرند و زمانی که نهضت یا انقلاب به نخستین اهداف سیاسی خود می رسد و هنوز قدرت اقتصادی در دست مخالفان و دشمنان نهضت و انقلاب قرار دارد و تغییری در شیوه تولید مستعمراتی داده نشده پایان نهضت و انقلاب را اعلام می کنند و درحالی که دستهایشان را به سوی سرمایه داخلی و استعمار خارجی دراز کرده اند از توده هایی که با جانبازی و فداکاری توانسته اند وصول به مقاصد را ممکن سازند جدا می شوند. شعار تفرقه بینداز و حکومت کن استراتژی اصلی و اساسی طبقه وابسته به استعمار استعمارگران و جریان اجتماعی اصلاح طلب - سازشکار برای حفظ شیوه تولید مستعمراتی مکانیسم استثمار واستعمار و ادامه سلطه بر طبقه زحمتکشان تهیدست است.
 
این نکته شایسته یادآوری است که برخورد زحمتکشان تهیدست با رهبران اجتماعی و سیاسی تحت تأثیر مستقیم شرایط زندگی آنان قرار دارد بدین معنی که افرادی که مدافع شیوه تولید مستعمراتی هستند و به صورتی از سرمایه داران و ثروتمندان دفاع میکنند مورد اعتماد توده های محروم و وسیع قرار نمی گیرند و برعکس اگر توده های محروم احساس کنند و با شعور طبقاتی دقیق خود تشخیص دهند که فرد یا گروهی صمیمانه خواستار لغو سلطۀ استثمارگران داخلی و استعمارگران خارجی است از حمایت، فداکاری و جانبازی دریغ نمی کنند و با اعتماد کامل رهبری آن را می پذیرند.
 
نکته دیگری که در جریان مبارزات ضد استعماری باید مورد توجه قرار گیرد این است که همچنان که در جریان مبارزات اجتماعی بخشی از روشنفکران وابسته به اقشار و طبقات مرفه و ثروتمند به خاطر ایده آلهای شریف انسانی و ارتقای سطح آگاهیها به سوی مردم می آیند و طبقه خود را ترک می کنند، بارها هم اتفاق افتاده که بخشی از روشنفکران طبقات محروم که سالها در خدمت مردم بوده اند، پس از پیروزی سیاسی نهضت، دچار استحاله اقتصادی شده به تدریج تغییر موضع داده و با ادامه یافتن استحاله اقتصادی به استحاله فرهنگی و سیاسی، رفته رفته به خدمت استثمارگران داخلی و استعمارگران خارجی در می آیند. این بخش از روشنفکران با قرار دادن اطلاعات اجتماعی خود در باب نحوه تفکر، اعتقادات و باورهای اجتماعی زحمتکشان تهیدست در اختیار برنامه ریزان فرهنگی و اجتماعی طبقه وابسته به استعمار و استعمارگران، با به کار بردن واژه های مترقی و انقلابی و پنهان شدن در پوشش سوابق انقلابی خود به منظور انکار زبونی و ضعفی که بدان دچار شده اند و با کوشش برای گمراه کردن مردم و بهره برداری از اعتماد آنان با دستاویز داشتن سابقه انقلابی در عمل به نهضت انقلابی ملی عامه زحمتکشان و آرمانهای اولیه خود خیانت می کنند و در بسیاری از موارد این تغییر صف و موضع را تحت عنوان «تکامل فکری»، «واقع بینی»، توجه به شرایط جدید جناحی» و... به جامعه عرضه می نمایند.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  مسئله ملی و ملت گرایی در ایران
  ملی کیست و نهضت ملی چیست؟
  چگونه مردم فقیر می‌شوند؟

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.