نیایش درگذشتگان (قسمت اول)

دیرینگی آیین نیایش برای فروهر نیاکان شاید به نزدیک هفت هزار سال پیش برسد. به بیان دیگر، آداب و مراسمی که اینک زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند، دنباله سنتی است که روزگاری در نزد نیاکان مشترک ایرانیان و هندیان و مردم اروپا رسم بوده است.
سه‌شنبه، 11 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نیایش درگذشتگان (قسمت اول)
بیان آداب و مراسمی که زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند
 
چکیده:
دیرینگی آیین نیایش برای فروهر نیاکان شاید به نزدیک هفت هزار سال پیش برسد. به بیان دیگر، آداب و مراسمی که اینک زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند، دنباله سنتی است که روزگاری در نزد نیاکان مشترک ایرانیان و هندیان و مردم اروپا رسم بوده است.

تعداد کلمات: 1123 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نیایش درگذشتگان (قسمت اول)
نویسنده: کتایون مزداپور

بزرگداری و ارجگذاری روان درگذشتگان، نیاکان، و رفتگان خاندانها و گروهها و سرزمینها، یکی از یادگارهای دیرینی است که در آیین زنده زرتشتی بازمانده است و یکی از دو سنت هندواروپایی می شناسندش: حرمت به روان درگذشتگان و حرمت به آتش. بدین شمار، دیرینگی آیین نیایش برای فروهر نیاکان شاید به نزدیک هفت هزار سال پیش برسد. به بیان دیگر، آداب و مراسمی که اینک زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند، دنباله سنتی است که روزگاری در نزد نیاکان مشترک ایرانیان و هندیان و مردم اروپا رسم بوده است. با اینهمه، نباید پنداشت که همه آیینهایی که اینک زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند، عینا همان است که در روزگاران پیشین بوده است؛ کما این که این آداب و رسوم در نزد زرتشتیان ایران و سروش پیرمغان (یادنامه جمشید سروش سروشیان) به کوشش کتایون مزداپور، انتشارات ثریا، ۱۳۸۱، هندوستان هم امروزه کاملا یکسان نیست. بیگمان گذر سالیان و نیز دادوست فرهنگی در شکل گیری این مراسم نقش داشته است.
 
متن کوتاهی که ترجمه و آوانویسی آن را ملاحظه می فرمایید، پرنوشت و افزایه ای است بر بند ۲۲، از فرگرد هشتم زندوندیداد ۳. آیینی که شرح آن در این قطعه آمده است، نخست با متون فارسی زرتشتی، مانند روایات داراب هرمزیار، و صد در نثر و بندهش هماهنگی و شباهت دارد و دوم آن که با آدابی که اینک برگزار می شود، نزدیک و تقریبا هماهنگ است. گر چه از روی این وجوه مشترک می توان برخی از ابهامات متنی کهنتر چون شایست ناشایست را در این باره فهمید، اما هنگامی که به نوشته های کهنه تر، مانند مادیان هزار داستان و نیرنگستان می رسیم، گاهی به نظر می رسد که تغییری و تفاوتی در کار است. این اختلاف را هم می شود به پای گذشت زمان گذاشت و هم آن که گفت شاید تفاوت آرای گذشتگان در آن مؤثر افتاده باشد.

بیشتر بخوانید : جامعه شناسی،انسان شناسی،مردم شناسی

این تفاوت آرای گذشتگان مسأله مهمی است که اینک فراموش شده است: از آثاری پراکنده در نوشته های پهلوی برمی آید که در دوران ساسانیان - و شاید پیش از آن نیز – سه نحله و مکتب مختلف فقهی زرتشتی وجود داشته است و هر یک را «چاشته» می نامیدند. برگ (abarag)، نیوگشسب، فریگ (frig) و ودشاپور ( wid - sapuhr ) که نامشان در این باره نوشتار آمده است، از جمله رایمندان و صاحب نظرانی هستند که در جایهای دیگر هم از آرای آنان یاد می شود. رأی و نظر اینان گاهی با یکدیگر انطباق ندارد و تضادی در میان است. به نظر می رسد که در دوران بعدی این اختلاف نظریات جای خود را به وحدت و هماهنگی داده باشد، ولی آثار روشنی در دست است که در روزگار ساسانیان جدل و گفت و شنود در مسائل فقهی و آداب نیایش در کار بوده و فقه زرتشتی در واقع دستاورد این مباحثات و جدالها و به اصطلاح اصلی، «پیکارها» است. بسیاری از جزئیات آداب و رسوم زنده زرتشتی به همین آرای کهن اینان باز می گردد.
 بزرگداری و ارجگذاری روان درگذشتگان، نیاکان، و رفتگان خاندانها و گروهها و سرزمینها، یکی از یادگارهای دیرینی است که در آیین زنده زرتشتی بازمانده است و یکی از دو سنت هندواروپایی می شناسندش: حرمت به روان درگذشتگان و حرمت به آتش. بدین شمار، دیرینگی آیین نیایش برای فروهر نیاکان شاید به نزدیک هفت هزار سال پیش برسد. به بیان دیگر، آداب و مراسمی که اینک زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند، دنباله سنتی است که روزگاری در نزد نیاکان مشترک ایرانیان و هندیان و مردم اروپا رسم بوده است. با اینهمه، نباید پنداشت که همه آیینهایی که اینک زرتشتیان برای رفتگان برگزار می کنند
هر رسم مرکب از اجزایی مختلف است و در عین حال، مرکزیت و کلیتی دارد که این اجزای مختلف را تحت نظم معینی با هم ترکیب می کند ومجموعة واحدی را پدید می آورد. آنگاه همین مجموعه واحد، خود به مثال واحدی (unit) مستقل در ساخت کل فرهنگ جامعه و نیز زندگانی خود فرد، جایگاه و نقش (function) معینی می یابد. تغییراتی که بر هر یک از اجزای سازنده هر رسم حادث می شود و کم و زیاد شدن شماره اجزایی که آن رسم را می سازد و یا تغییری که در جایگاه و نقش رسم روی می دهد، در وهله اول، تابع شرایط ذهنی و ضمیر اعضای جامعه و جامعه برگزارکنندگان آن رسم و در وهله دوم، تابع شرایط عینی و محیط طبیعی خارجی است. تصورات و شرایط ذهنی و تأثیر ذهن بر محیط و حاصل مجموع فعل و انفعالات ذهنیات و عینیات به مثابه بخش بنیادین و شالوده آن رسم عمل میکند. سپس مسأله اشیا و امکانات و چیزهایی که در برگزار کردن رسم ضرورت دارند، مطرح می شود.
 
این آداب و رسوم، که به همان پوریوتکیشان (poryatkesan)، یعنی آموزگاران نخستین» منسوب است، مجموعه بزرگی را می سازد و نیایش برای روان درگذشتگان نیز بخشی از آن است. در این متن کوتا؛ پهلوی، نخست از نیایشهایی سخن می رود که در سه روز نخستین درگذشت برای روان باید خواند. این نیایشها به نام ایزد سروش باید باشد، زیرا باور بر این است که روان کسی که بتازگی درگذشته است ( taja vrum، «تازه روان») چونان کودکی است که تازه به دنیا آمده باشد و ایزد سروش او را پرستاری و حمایت می کند. این اوستا را در هر یک از پنجگاه نماز در شبانه روز جایز است که بخوانند و می شود در یک گاه بیشتر خواند و درگاه دیگر کمتر. امروزه بیشتر «پیت» یعنی دعای توبه و استغفار برای روان می خوانند: واج یتت . (vaj-e patet =) تا پسین روز سوم، جز سرودن نیایش «از جاده روان» و برای روان، کاری نیست؛ اما از پسین روز سوم، نیایشها همراه با آداب خاص برگزار میگردد: هنگام خواندن نیایش برای «سوم» گلدان (kalata) مورد یا برگ سبز و نیز شراب و آب و خوردنیهای دیگری باید حاضر باشد و همراه با سرودن نیایش خوردنیهای ویژه تهیه می شود. آنچه بر زمین یا میز می چینند، در هر یک از این مراسم، خاص خود آن است و این مراسم پس از سوم، عبارت اند از: چهارم، که دوش نامیده می شود، دهه که در روز دهم درگذشت است، سیروزه در روز سی ام درگذشت، و روز پس از سیروزه، در روز بعد از آن.۱۱ آنگاه مراسم ماهیانه یا «روزه» تا یک سال برگزار می شود و پس از سال هم یک ماه دیگر «روزه» می خوانند: روز پس از سال ( ruje - y pey - e sal) . در سالروز درگذشت، مراسم «سال» برگزار میگردد تا سی سال. پیش از این، گاهی این دوره سی ساله تجدید می شد و مثلا برای شادروان خدامراد خداداد دینیار شهریار محمدآبادی (مزداپور)، که در بیست و یک سالگی درگذشته بود، مادرش مهربانو بهرام، تا «شصت سال» مراسم سال را برگزار کرد.
 
پنداشته ها و باورهایی را که در پشت این آیینها پنهان است و بسیاری از آنها در نوشته ها انعکاسی ندارد، تنها بهنگام اجرای این آیینها می شود بطرزی مبهم و تلویحی استنباط کرد. نمونه آن اهمیت خاص «سیروزه» و مراسم آن است: تا سیروزه، هنگام برگزاری نیایش سفره نمیکشند و فقط در این آیین است که سفره سفید برای مراسم «روان» پهن میشود و اجزای متعدد لازم برای آن را بر روی سفره می چینند. این کشیدن یا نکشیدن سفره هنگام برگزاری آیین برای روان و نیز بطور کلی در «خانه مرگمند» اهمیت نمادین دارد.

ادامه دارد..
 
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  آغاز مردم شناسی
  انسان شناسی و کارکردگرایی
  انسان شناسی و اشاعه گرایی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.