نظریه‌ی عقل سلیم

برای نظریه‌ی عقل سلیم حقیقت تاریخی عبارت است از اعتقادات مورخ که به شکل اظهارات مراجع او در آمده است؛ برادلی مشاهده کرده است که مورخ برای مطالعه ی مراجع خود معیاری از آن خویش را به کار می برد و با مراجعه به آن خود مراجع مورد داوری قرار میگیرند.
چهارشنبه، 26 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظریه‌ی عقل سلیم
پذیرفتن حقایق تاریخی بر مبنای عقل سلیم
 
چکیده:
برای نظریه‌ی عقل سلیم حقیقت تاریخی عبارت است از اعتقادات مورخ که به شکل اظهارات مراجع او در آمده است؛ برادلی مشاهده کرده است که مورخ برای مطالعه ی مراجع خود معیاری از آن خویش را به کار می برد و با مراجعه به آن خود مراجع مورد داوری قرار میگیرند.

تعداد کلمات: 1189 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
نظریه‌ی عقل سلیم
نویسنده: رابین جورج کلینگوود
ترجمه: علی اکبر مهدیان

رساله‌ی برادلی، اگرچه بدون نتیجه باقی مانده است، به یاد ماندنی است زیرا در آن انقلاب کپرنیکی در نظریه ی دانش تاریخی در اصل به انجام رسیده است. برای نظریه‌ی عقل سلیم حقیقت تاریخی عبارت است از اعتقادات مورخ که به شکل اظهارات مراجع او در آمده است؛ برادلی مشاهده کرده است که مورخ برای مطالعه ی مراجع خود معیاری از آن خویش را به کار می برد و با مراجعه به آن خود مراجع مورد داوری قرار میگیرند. اما برادلی نتوانسته است کشف کند که آن معیار چیست؟ باید ببینیم آیا شصت سال بعد می توان مسئله ی او را (که گمان می کنم در این فاصله هیچ فیلسوف انگلیسی۔ زبانی درباره ی آن چیزی چاپ نکرده باشد) بالاتر از نقطه ای که او رهایش کرده پیش برد یا نه؟
 
مورخ علاوه بر گزینش مطالبی که مهم تلقی می کند، از میان اظهارات مراجع خود باید به دو طریق فراتر از چیزی برود که مراجعش می گویند. یکی طریقه ی انتقادی است، و این چیزی است که برادلی سعی کرده است تحلیل کند. دیگر طریقهی سازندگی است. در این مورد او هیچ نگفته است و من اکنون پیشنهاد میکنم که به آن بازگردیم. من تاریخ سازنده را این دانسته ام که در میان اظهارات عاریه گرفته شده از مراجع مان، اظهارات دیگری را که در آنها مستتر است بگنجانیم. به این ترتیب، وقتی مراجع به ما میگویند سزار یک روز در روم بود و چند روز بعد در گل و هیچ چیز دیگر دربارهی سفر او از یک نقطه به نقطه ی دیگر نمی گویند، ما با وجدان کاملا آسوده این مطلب را که او در این مدت در سفر بوده، در آن میان میگنجانیم.
 
عمل گنجانیدن دو ویژگی مهم دارد. اولا، به هیچ وجه خودسرانه یا خیالبافی صرف نیست، ضروری یا به قول کانت پیشینی است. اگر ما حکایت کارهای سزار را با جزئیات خیالی مانند نام کسانی که او در بین راه دیده و آنچه به آنان گفته است پر می کردیم، بنای مان خودسرانه میشد؛ در واقع آن نوع بنایی می شد که نویسندگان داستانهای تاریخی بر پا میکنند. ولی چنانچه بنای ما چیزی نباشد جز به ضرورت مدرک، بنای تاریخی مشروعی است از آن نوع که بدون آنها تاریخ ابدأ به وجود نمی آید.

   بیشتر بخوانید  انحطاط غرب

ثانیة ، آنچه به این طریق استنتاج می شود اساسا تخیلی است. اگر ما به دریا نگاه کنیم و کشتی ای ببینیم و پنج دقیقه بعد دوباره نگاه کنیم و آن را در مکان دیگری ببینیم، خود را ناگزیر می یابیم که خیال کنیم در مدتی که ما نگاه نمی کرده ایم مکانهای فیمابین را اشغال کرده است. این خود یک نمونهی تفکر تاریخی است و هیچ فرقی با آن نمی کند که ما هنگامی که می شنویم سزار در دو زمان متوالی در روم و گل بوده است خود را مجبور می یابیم که خیال کنیم او بین آن دو مکان سفر کرده است.
 مورخ علاوه بر گزینش مطالبی که مهم تلقی می کند، از میان اظهارات مراجع خود باید به دو طریق فراتر از چیزی برود که مراجعش می گویند. یکی طریقه ی انتقادی است، و این چیزی است که برادلی سعی کرده است تحلیل کند. دیگر طریقهی سازندگی است. در این مورد او هیچ نگفته است و من اکنون پیشنهاد میکنم که به آن بازگردیم. من تاریخ سازنده را این دانسته ام که در میان اظهارات عاریه گرفته شده از مراجع مان، اظهارات دیگری را که در آنها مستتر است بگنجانیم. به این ترتیب، وقتی مراجع به ما میگویند سزار یک روز در روم بود و چند روز بعد در گل و هیچ چیز دیگر دربارهی سفر او از یک نقطه به نقطه ی دیگر نمی گویند، ما با وجدان کاملا آسوده این مطلب را که او در این مدت در سفر بوده، در آن میان میگنجانیم.
من این فعالیت را با چنین خصوصیت مضاعفی تخیل پیشینی می خوانم و با این که درباره ی آن مطالب بیشتری دارم که بعدا خواهم گفت، در حال حاضر به این قناعت می کنم که بگویم هر چند ممکن است ما از عملیات این فعالیت بی خبر باشیم، این فعالیت است که با از بین بردن شکافهای میان آنچه مراجع به ما می گویند به روایت یا توصیف تاریخی تداوم می بخشد. این که مورخ باید تخیلش را به کار بگیرد برای همه روشن است؛ به گفته ی مکاؤلی، در رساله درباره ی تاریخ، «مورخ کامل باید تخیلی داشته باشد به قدر کفایت نیرومند تا حکایت را مؤثر و پر نقش و نگار سازد»، ولی این کم گرفتن نقشی است که تخیل تاریخی ایفا می کند؛ تخیلی که در حقیقت تزیینی نیست بلکه بنیادی است. بدون آن مورخ حکایتی ندارد که بیاراید. تخیل، آن «قومی کور ولی ناگزیر»، که بدون آن، چنانکه کانت نشان داده است، نمی توانیم جهان پیرامونمان را درک کنیم، برای تاریخ هم به همان طریق ضروری است. این است که با عمل به صورت پیشینی خویش و نه هوسبازانه مانند وهم، تمام کار بنای تاریخی را انجام می دهد.
 
در اینجا باید از بروز دو سوء تفاهم جلوگیری کنیم. اولا، ممکن است تصور شود که ما با تخیل فقط چیزی را می توانیم برای خودمان مهیا کنیم که به معنای توهمی یا غیر واقعی بودن تخیل است. این پیشداوری را فقط باید بیان کرد تا رفع شود. اگر من در خیال خود دوستی را در نظر آورم که تازه از خانه ی من بیرون رفته است و اکنون وارد خانه ی خودش می شود، این امر که من این حادثه را در ذهن خود خیال می کنم موجب نمی شود که آن را غیر واقعی بدانم. تخیلی، به این نحو ساده، نه غیر واقعی است و نه واقعی.
 
ثانیة، سخن گفتن از تخیل پیشینی ممکن است متناقض به نظر رسد، زیرا ممکن است تصور شود که تخیل اساسا سرکش، خودسر و توهم صرف است. اما تخیل پیشینی علاوه بر عملکرد تاریخی دو عملکرد دیگر دارد که همه با آنها آشنایند، یا باید باشند. یکی تخیل محض یا آزاد هنرمند است که به هیچ وجه خودسرانه نیست. شخصیت ها و اتفاقات یک رمان یا داستان همه تخیلی اند؛ با این همه تمام هدف نویسنده این است که نشان دهد ضرورت و نیازی درونی تعیین می کند که شخصیت ها به این یا آن روش عمل کنند و حوادث به این یا آن ترتیب تکوین یابند. داستان، اگر داستان خوبی باشد، به غیر از این نمی تواند تکوین یابد. نویسنده نمی تواند تکوین آن را به صورت دیگری در خیال آورد. در اینجا، و به همین نحو در تمام انواع دیگر هنر، تخیل پیشینی در کار است. عملکرد آشنای دیگر آن چیزی است که می توان تخیل ادراکی نام نهاد که داده های ادراکی را کامل و منسجم می سازد. کانت با ارائهی اشیای ممکن الادراکی که بالفعل درک نمی شوند (زیر این میز، درون تخم مرغ باز نشده، پشت ماه) این عملکرد تخیل را بسیار خوب تحلیل کرده است. در این جا نیز تخیل پیشینی است: ما نمی توانیم چیزی را تخیل کنیم که جز وجود داشتنش چاره ای ندارد. فرقی که تخیل تاریخی با این ها دارد در پیشینی بودن نیست، بلکه در این است که به طور اخص مکلف است گذشته را تخیل کند:که شیء ممکن الادراکی نیست، زیرا اکنون وجود ندارد اما قادر است از طریق این فعالیت موضوع فکر ما بشود.
 
به این ترتیب، تصویری که مورخ از موضوع خود ترسیم می کند، خواه موضوع یک سلسله حوادث یا وضعیت چیزهای گذشته باشد، مانند شبکه ای از بناهای تخیلی ظاهر می شود که میان نقاط معینی که از اظهارات مراجع فراهم آمده اند ترسیم شده است. و اگر این نقاط به تعداد کافی زیاد باشند و تارهایی که از هر یک به دیگری کشیده شده است با دقت شایسته، یعنی پیوسته با تخیل پیشینی و نه هیچگاه با خیال سرکش صرف بنا شده باشند، کل تصویر دایما با توسل به این داده ها محقق و خطر از دست داد تماس با واقعیتی که نمایندگی آن را به عهده دارد بسیار کم می شود.
 
منبع:
مفهوم کلی تاریخ، رابین جورج کالینگوود، ترجمه علی اکبر مهدیان،چاپ سوم، اختران، تهران (1396)

   بیشتر بخوانید
  مقاومت در برابر اثبات‌گرایی
  ایده‌آلیسم لاشلیه
  بازسازی تاریخ

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط