انقلاب اسلامی ایران، نه انقلاب کارگری بود، نه انقلاب رنسانسی بود، نه یک کودتای نظامی، نه انقلاب برای نان، پول و رفاه

مه‌شکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش اول)

یکی از جلوه‌های جنگ نرم سیل شبهاتی است که از طرق مختلف به صورت بی‌وقفه، انقلاب و ملت ایران را هدف قرار داده است. در این جا به برخی شبهات اقتصادی رایج در فضای مجازی و حقیقی پیرامون انقلاب و ملت ایران می‌پردازیم.
شنبه، 6 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مه‌شکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش اول)
 یکی از جلوه‌های جنگ نرم سیل شبهاتی است که از طرق مختلف به صورت بی‌وقفه، انقلاب و ملت ایران را هدف قرار داده است. در این جا به برخی شبهات فرهنگی و اجتماعی رایج در فضای مجازی و حقیقی پیرامون انقلاب و ملت ایران می‌پردازیم.

تعداد کلمات:2490/ تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه.
مه‌شکن | شبهات فرهنگی و اجتماعی (بخش اول)

شبهۀ 9ـ اعتراف انقلابی‌ها به فساد و نابودی انقلاب
دوستانی فیلم لاتاری رو دیدن و در این فیلم دیالوگی به صورت زیر مطرح می‌شه که «به این انقلاب کرم افتاده و داره ریشَش رو می‌خوره» و همه هم اینو می‌دونیم و باید باهش کنار بیایم. منظور از همه، «مسئولین» هست. حال این دوستان می‌گفتند که خود انقلابی‌ها هم معترفند که این انقلاب را فساد زده و در حال نابودی است. بنده هم دیدم که حقیقتاً فساد هست.
لطفا جوابی قانع کننده بدهید.
 
پاسخ شبهه:
بدترین آفت و بیماری همین است که اگر دانستید انحراف و اعوجاجی پیدا شده، بگویید: «باید با آن کنار بیاییم»! این یک اندیشه‌ و باور ذلیلانه‌‌ای است که از دیرباز، از سوی مستکبران به اذهان عمومی مردم القا شده و می‌شود و حتی امروزه در قالب مباحث روانشناسی - اخلاق و ایسم‌های نوین نیز دیکته می‌شود.

لازم است توجه نماییم که این انشا و دیکته غلط، فقط و فقط در عرصه سیاست و حکومت مطرح می‌شود تا اندیشه‌ و امید حرکت برای هر گونه اصلاحی را در نطفه بخشکاند وگرنه کدام انسان عاقلی، وقتی ببینند آفتی به جان خودش، یا کشاورزی، یا اقتصادش افتاده، می‌گوید: «این را می‌دانیم و باید با آن کنار بیاییم»؟! اگر چنین بود، نه تنها دیگر هیچ اخلاقیات، عقلانیت و عدالتی باقی نمی‌ماند، و هیچ حرکتی برای مقابله با آفت برای احیا و اصلاح صورت نمی‌پذیرفت، بلکه اصلاً موجود زنده‌ای (اعم از گیاه، حیوان و انسان) باقی نمی‌ماند.

انبیا و اولیای الهی، همه برای «اصلاح» و «آفت‌زدایی» از جان انسان و بافت‌های اعتقادی و اخلاقی منحط و اصلاح ساختارهای اجتماعی (حکومت، اقتصاد و ...) آمده‌اند؛ و ضرورت اصلاح مداوم و مستمر، آنقدر برای بشر حیاتی و روشن است که حتی مستکبران، ظالمان، جانیان، مفسدان و خائنان عالم نیز برای فریب مردمان، دم از «اصلاح و اصلاحات» زده و می‌زنند. چنان که فرمود:

« وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛ و هرگاه به آنها گفته می‌شود که در زمین فساد (تباهی) نکنید، می‌گویند: «به درستی که ما خود اصلاح گرایانیم».»[1]

سیدالشهداء، امام حسین(ع) فرمودند که «من برای اصلاح امت جدم خروج می‌نمایم، برنامه (استراتژی) من امر به معروف و نهی از منکر است، و روش (تاکتیک) من نیز به سیره جدم و پدرم می‌باشد»؛ یعنی آنها نیز همین کار را انجام دادند.

امروزه، تمامی این سازمان‌ها، نهادها، مؤسسات و حتی دادگاه‌های بین‌المللی، برای انجام اصلاحات درست شده‌اند، اگر چه خود ابزار قدرت‌های فاسد باشند؛ تمامی قوانین برای انجام اصلاح و از میان برداشتن موانع مصوب می‌گردند و تمامی آموزش‌ها نیز برای همین است؛ پس چرا نوبت به آفت و انحراف در سیاست، حکومت و دولت که برسد، می‌گویند: «فساد هست و باید با آن کنار بیاییم»؟! آیا شریعت چنین حکمی نموده و یا عقلانیت چنین دستورالعملی را تصدیق می‌نماید؟!

کنار آمدن با فساد و تباهی نیز خودش نوعی سیاست است، اما سیاست ذلت. و «هَیهات منّ الذلة».

در کنار هر موجود زنده‌ای، آفت و آفت‌هایی وجود دارد. کِرم‌ها در کنار هر ریشه‌ای مشغول تغذیه هستند، و گاه از صد میوه یک درخت، به درون یکی از آنها نیز نفوذ می‌کنند. حشرات ریز و درشت، در لابه‌لای پوست شیرها و فیل‌ها و نیز لابه‌لای پرهای عقاب‌های تیزپرواز لانه می‌سازند و اتفاقاً از خونشان نیز تغذیه می‌کنند.

در سیر معنوی و صراط مستقیم نیز همین‌طور است؛ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «هیچ  چیزی به حق، نزدیک‌تر از باطل نیست». خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: در کنار هر پیامبری، شیاطینی نیز هستند. هر کجا که سعید باشد، شقی هم هست. میزان سعادت هر چه بالاتر باشد، میزان شقاوت در مقابل آن بالاتر است. امیرالمؤمنین(ع) را اشقی‌الاشقیاء کشت. دشمنان پیامبر اکرم(ص) و اسلام و قرآن، چنان نزدیک به یاران بودند که در خطبه غدیر فرمود: «این منافقین در جمع شما هستند و من نام تک تک آنها را می‌دانم، اما در این موقعیت، مأمور به افشای آن نمی‌باشم». پس کِرم و فساد همیشه بوده، هست و خواهد بود.

اما چنین نیست که اگر کسی چند کِرم را کنار ریشه‌ای دید و یا حتی اجتماعی از انبوه آنان را دید، در عین حال که تنومندی و باروری درخت را نیز می‌بیند، بگوید: «ریشه خورده شده و خشکانده شده است»! و چنین نیست که اگر کسی با میکروسکوپ یا هر ابزار بزرگ‌نمای دیگری، دشمنان پیامبر اکرم(ص) و اسلام و قرآن، چنان نزدیک به یاران بودند که در خطبه غدیر فرمود: «این منافقین در جمع شما هستند و من نام تک تک آنها را می‌دانم، اما در این موقعیت، مأمور به افشای آن نمی‌باشم». پس کِرم و فساد همیشه بوده، هست و خواهد بود.انواع باکتری‌ها، میکروب‌ها، سلول‌های بیمار، یا حتی سلول‌های مُرده‌ای را دید، بتواند حکم دهد که «این زنده پویا، دیگر مُرده است»!
این شعار نیست که «حق و اهل حق هیچ‌گاه شکست نمی‌خورند»؛ چرا که «حق» خداوند سبحان و عزیز (نفوذناپذیر) است و همه مخلوق او هستند، و اهل حق نیز به قوت او تکیه دارند؛ پس شکستی در کار نیست، چنان که فرمود:

«کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ؛ خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز می‌شویم؛ چرا که خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است!»[2]

حکایت ما، حکایت تداوم طوفان مهلک و کشتی نوح(ع) است. طوفان خانمان‌برانداز و امواج بلند هلاک‌کننده، همیشه در جریان هستند؛ اما روی این دریای طغیان کرده، یک کشتی روان است که به امر خدا ساخته شده و با «بسم الله» حرکت می‌کند؛ یعنی با نشانه‌های خدا حرکت می‌کند و هیچ موجی بر آن غلبه نمی‌یابد.

سکان‌دار، مرتب و با صدای بلند اعلام  می‌دارد که سوار شوید تا نجات یابید. هر که سوار شود، اهل کشتی محسوب می‌گردد و نجات می‌یابد، و هر که سوار نشود، «اهل» نیست و هلاک می‌گردد، اگر چه فرزند پیامبر باشد. چه رسد به این «آقازاده»ها و کسانی که ادعای صحابه بودن برای امام‌خمینی(ره) می‌کنند.

پس، کشتی نجات هیچ‌گاه غرق نمی‌شود و در طول زمان هیچ‌گاه از حرکت بر روی امواج باز نمی‌ماند، هر جا مستقر گردد، حیات را از نو به جریان می‌اندازد و نسل‌ها از اهلش پیدا و منتشر می‌شوند. و هیچ فرقی ندارد که 72 نفر سوار این کشتی شوند، یا 7 یا  17 میلیارد نفر.

مهم این است که گاه متکبرانی که (چون پسر نوح) گمان کردند که به بلندی کوه، به طبیعت، به ابزار، به ماده‌گرایی، به ثروت و قدرت پناه می‌برند تا مصون بمانند، به کثرت خود نگاه می‌کنند و بصیرت را از دست می‌دهند؛ پس خداوند متعال آنان را غرق می‌کند، هلاک می‌سازد و یک گروه دیگر را جایگزین آنها می‌نماید که همه محبان او هستند و با عزت و نفوذناپذیری تمام، در مقابل طوفان بلایا و امواج خروشان کفر، استکبار و ظلم،  ایستادگی و مقابله می‌کنند:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ‌؛ اى کسانى که ایمان آورده‏ اید هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى‌‏آورد که آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد مى‌کنند و از سرزنش هیچ ملامت‌گرى نمى‏‌ترسند؛ این فضل خداست آن را به هر که بخواهد مى‌دهد و خدا گشایش‌گر داناست.»[3]

کِرم‌های این انقلاب:
بنابراین، این انقلاب از همان روزی که بنیانش نهاده شد، از یک‌سو با طوفان‌ها و سونامی‌های سهمگین بیرونی طرف بوده، و از یک‌سو با کِرم‌ها و آفت‌های درونی که از پوست، گوشت و خون خودش تغذیه می‌کردند و می‌کنند، مواجه بوده است و همیشه نیز چنین خواهد بود.

حال یک عده، که کمتر از کِرم هستند و از آن کِرم‌ها تغذیه می‌کنند نیز برای امید دادن به بقای خودشان، میکروسکوپ تبلیغاتی خود را روی کِرم‌ها و انگل‌های انقلاب می‌گیرند و می‌گویند: «کار تمام شده است»! درست مثل این است یک عده سوار بر کشتی یا قطاری شوند که با قدرت و سرعت در حرکت است، اما  به جای موتور و پروانه‌های قدرتمند کشتی، لوکومتیو و واگن‌های زیبای قطار و نیز سرنشینان ارزشمند آن، سطل اشغال و پشه‌های دورش را نشان دهند!

بنابراین، اگر خزه‌هایی دور پروانه پیچیده‌اند و در آنها نیز کِرم‌ها و حشراتی وجود دارد؛ اگر رسوباتی در مسیر سوخت موتور قرار گرفته‌ است؛ اگر پس از طی مسافت، نیاز به تقویت برق و بنزین است ...، وظیفه سرنشینان این است که «اصلاح» کنند، نه این که با آن کنار بیایند.

و صد البته گاهی رفع نواقص و دفع مشکلات، آسان انجام می‌شود، با یک سوخت‌گیری مجدد کار تمام می‌شود؛ گاهی کمی سخت‌تر است و مهندسی و غواصی می‌خواهد؛ گاه بیماری که خود را با علائمی نشان می‌دهد، با یک داروی ساده و قرصی کوچک مرتفع می‌گردد و گاهی عمل جراحی لازم است که حتماً مقداری (کم یا زیاد) خونریزی هم دارد و نیاز به تزریق خون تازه نیز ضرورت دارد.

نکته:
اگر در میان 20 هزار مسئول مملکتی در سطوح گوناگون، 200 نفر فاسد باشند، (اگر چه یک نفرش هم زیاد است)، ولی فقط یک درصد را شامل می‌گردد؛ اگر در یک شهر 10 میلیون نفری، فقط 200 هزار نفر برای آشوب به خیابان بریزند، شهر شلوغ می‌شود، آرامش و امنیتش با خطر مواجه می‌گردد، اما واقعیت این است که این عده، فقط دو در صد را شامل شده‌اند؛ چنان که اگر از 50 میلیون افراد بالغ، فقط دو میلیون مخالف باشند، فقط چهار درصد را شامل شده است. یا فرض بگیرید زنگ‌زدگی و رویکرد به تباهی، حتی 10درصد را شامل شود؛ حال چرا 90درصد یا بیشتر را نبینیم؟!

شبهۀ 10 ـ انقلاب کردیم وضع زندگیمان خوب شود!
ما انقلاب کردیم وضع زندگیمان خوب شود. نه اینکه بدتر شود...

اما الان چه؟

اوضاع زندگی مردم و فشار اقتصادی را ببینید.
 
پاسخ شبهه:
البته که اوضاع زندگی فردی و اجتماعی مردم باید روزبه‌روز بهتر شود و شرایط رفاه بیش از پیش برای همگان میسر گردد و زمینه‌های شکوفایی استعدادهای مردم در هر سطح و از هر قشری که هستند مساعد گردد و معیشت مردم تأمین باشد و البته هیچ‌کدام از این نعمات و کمالات نیز یک دفعه از آسمان نازل نمی‌گردد و مستلزم کار و تلاش فراوان است، شعار مردمی که انقلاب کردند، از اول انقلاب و زمانی که هنوز شاه در ایران حکومت می‌کرد، «الله اکبر» بود و هنوز هم همین است. شعار مردم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و هنوز هم همین است. خواست خود را شعار دادند و محقق کردند و امروز نیز با هر سختی و مشقّتی که شده، در حفظ، پایداری و پویایی آن تلاش می‌کنند.اما وقتی می‌گویند: «ما انقلاب کردیم تا...» یعنی هدف از انقلاب این بوده است! در حالی که اصلاً چنین نیست و این ظلم به مردمی است که انقلاب کردند و ظلم به ملّتی است که هر لحظه با تحمل مشقّت‌ها این انقلاب را تداوم می‌بخشند.

الف. چه کسی گفته «ما انقلاب کردیم تا اوضاع زندگی خوب و آسان شود؟» آنها که انقلاب کردند چنین گفتند؟ یا این‌هایی که پس از گذشت چند نسل هنوز پای انقلاب ایستاده‌اند، چنین ادعایی دارند؟! و چه کسی گفته که رشد اقتصادی نداشته‌ایم؟!

این ادعا و هدف‌سازی کاذب برای انقلاب اسلامی، از همان ابتدای انقلاب مطرح می‌شد، اما توسط کسانی که اصلاً انقلاب نکردند و موافق این انقلاب نیز نبودند. امروز نیز عده‌ای به این شعار دروغ دامن می‌زنند و سعی در فرافکنی آن دارند، اما توسط کسانی که اصلاً با این انقلاب نبوده و با هیچ طرفدار انقلاب و مسلمان انقلابی نیز موافق نیستند. همان‌هایی که دل‌هایشان همیشه برای آمریکا تپیده است و یا از زندگی جز نان و آب، هدف و درک دیگری ندارند. لذا این شعار یکی از ترفندهای ضدتبلیغی و جنگ روانی دشمنان انقلاب، کشور، نظام و مردم بوده و هست.

شعار مردمی که انقلاب کردند، از اول انقلاب و زمانی که هنوز شاه در ایران حکومت می‌کرد، «الله اکبر» بود و هنوز هم همین است. شعار مردم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و هنوز هم همین است. خواست خود را شعار دادند و محقق کردند و امروز نیز با هر سختی و مشقّتی که شده، در حفظ، پایداری و پویایی آن تلاش می‌کنند.

دقت شود که «انقلاب اسلامی ایران»، نه انقلاب کارگری بود، نه انقلاب رنسانسی بود، نه یک کودتای نظامی، نه انقلاب برای نان، پول و رفاه. هر چند که بهبود معیشت از ضروریات رشد و بالندگی یک کشور و ملّت است. بلکه همان‌گونه که از نامش پیداست «انقلاب اسلامی» بود. هیچ‌کس برای نان و آب و مسکن به خیابان نیامد و هیچ‌کس در این راه مبارزه نکرد و هیچ‌کس نیز برای لقمه‌ای چرب‌تر به شهادت نرسید؛ اگر چه ثبات و رشد مستلزم قوت و قدرت اقتصادی در کنار سایر قوت‌هاست.

ازاین‌رو در همان سال‌های اول انقلاب عده‌ای که هیچ‌گاه با انقلاب همراهی نکرده بودند، همین شعار را ترویج می‌کردند و مرتب می‌گفتند که ما انقلاب کردیم تا چنین و چنان شود، اما انقلاب برای ما کاری نکرد. سیمان، آهن و میل‌گرد رایگان یا ارزان نداد و....! امام(ره) نیز در پاسخشان فرمود: «نگویید انقلاب برای ما چه کرده است، بگویید شما برای انقلاب چه کرده‌اید»؟

مردم وقتی انقلاب کردند، می‌دانستند که هدف شدیدترین حملات و تهاجمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... قرار می‌گیرند و البته طبعاً نتیجه این تهاجمات، تحمیل فشارهای گوناگون در عرصه‌ها و شئون متفاوت زندگی مردم بود و هست.

ب. البته به‌رغم تمامی مشکلات طبیعی و تحمیلی، مملکت به لحاظ زندگی و رفاه مادی نیز رشد فراتر از تصوری داشته است، به‌حدّی که چشم دشمنان را کور کرده است؛ و البته یک عده «خودزن» نمی‌خواهند قبول کنند (خوب نکنند) و حال آن‌که هر کسی به دور از شعارزدگی، غرب‌زدگی، استعمارزدگی و...، موقعیت ایران قبل از انقلاب و پس از انقلاب را مطالعه کند، به این رشد و پیشرفت اذعان خواهد کرد، چنانچه حتی دشمنان خارجی به آن اذعان دارند.

این رشد و شکوفایی و موفقیت‌ها در حالی به دست آمده است که لحظه‌ای ما را به خود وانگذاشتند. امام(ره) اول انقلاب می‌فرمود: «اگر با ما کاری نداشته باشند، ما 20 سال دیگر هواپیما هم می‌سازیم»، اما اکنون به‌رغم آن که نه تنها 20 سال، بلکه یک لحظه نیز ما را رها نکردند و مرتب با تحمیل جنگ داخلی، جنگ خارجی، ترور، فتنه، تحریم اقتصادی و...، با ما جنگیدند، ما جنگنده، ماهواره، فضاپیما، ناو، زیردریایی، انواع داروها، نانو، صنایع هسته‌ای و... نیز می‌سازیم.

بدیهی است که پیشرفت و رفاه، صاعقه نیست که تا کسی گفت «الله اکبر»، یک دفعه از آسمان نازل گردد، بلکه جبران چند قرن خواب غفلت و تنبلی و 200 سال استعمار مستقیم و بالتبع عقب‌افتادگی، زمانِ توأم با تلاش روزافزون می‌خواهد. انقلاب شخص نیست که بخواهد کاری کند، انقلاب همین مردم هستند.

ج. در مورد نابسامانی‌ها و بحران اقتصادی و گرانی نیز باید توجه داشت که هر چند بحران و گرانی موجب فشار و اذیت می‌گردد و هر چند عوامل درونی نیز دارد و حربه‌ای برای جنگ احزاب داخلی نیز شده است و هر جناح برای مطرح‌کردن خود و عوام‌فریبی سعی دارد جناح دیگر را عامل و مقصر نشان دهد، اما مگر فقط مخصوص ایران است که سبب آن را انقلاب اسلامی بدانیم؟!

در آمریکا، اروپای غربی و شرقی، به ویژه کشورهایی چون: ایتالیا، اسپانیا، یونان، انگلیس، فرانسه و آلمان، چند انقلاب اسلامی رخ داده است که به این وضعیت افتاده‌اند؟! چرا نرخ بیکاریشان به صورت روزافزون بالا می‌رود؟ چرا تورم به صورت تصاعدی شکل می‌گیرد؟ چرا صدها بانک قدرتمند اعلام ورشکستگی کردند؟ چرا عظیم‌ترین کارخانجات یا شرکت‌های بزرگ چند صد میلیاردی و چند ملیّتی گروه گروه کارگران و کارمندان خود را اخراج می‌کنند؟ چرا هر روز به تعداد بی خانمان‌ها در آمریکا و اروپا اضافه می‌شود؟ آیا آنان نیز انقلاب کرده‌اند؟ آیا سرعت رشد منفی اقتصاد آنها به مراتب بیشتر از سرعت رشد مثبت اقتصاد ما نیست؟

پس چرا سعی می‌کنند با ضد تبلیغ و جنجال به اذهان عمومی ما القا می‌کنند که ایران تافته جدا بافته‌ای از جهان است، اگر اقتصاد جهانی سقوط کامل نیز کند، نباید هیچ تأثیری در اقتصاد ایران داشته باشد؟ مضافاً بر این که فشارها و تحریم‌ها نیز باید بحران اقتصادی در ایران را مضاعف کند.

 

پی‌نوشت

1. سوره بقره، 11
2. سوره مجادله، 21
3. سوره مائده، 54
 



 

مطالب مرتبط
مه‌شکن | شبهات اقتصادی (بخش اول)
مه‌شکن | شبهات اقتصادی (بخش دوم)



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.