آقای جعفری بعد از زیارت امام رضا(ع) شما را به پارک ملت مشهد آورده است. او میپرسد: «بچهها نظر شما درباره مدرسهای که اول زنگ تفریح میدهد، بعد بچهها را به کلاس میفرستد چیست؟»
میگویید: «مدرسهی جالبی نیست. ما اول باید نیرویمان را صرف آموختن دانش کنیم بعد که خسته شدیم به زنگ تفریح برویم نه برعکس!»
میگوید: «آفرین پس چهطور است که بعضیها بهترین ساعتهای روزشان را صرف خوشگذرانی میکنند، بعد هم آخر شب که خسته و بیرمق هستند سراغ درس و کتاب میروند؟»
او وقتی سکوت و لبخند شما را میبیند میافزاید: «تفریح آدابی دارد از جمله این که به جا و به موقع باشد و به گناه نیز آلوده نباشد ضمن آن که سودمند باشد، مثل خواندن کتاب، مشاهده فیلمهای آموزنده، پرداختن به ورزشها و بازیهای سالم، قدم زدن در باغ و بوستان، کشیدن نقاشی، نوشتن شعر و قصه، استفاده از رایانه و...»
میگویید: «مدرسهی جالبی نیست. ما اول باید نیرویمان را صرف آموختن دانش کنیم بعد که خسته شدیم به زنگ تفریح برویم نه برعکس!»
میگوید: «آفرین پس چهطور است که بعضیها بهترین ساعتهای روزشان را صرف خوشگذرانی میکنند، بعد هم آخر شب که خسته و بیرمق هستند سراغ درس و کتاب میروند؟»
او وقتی سکوت و لبخند شما را میبیند میافزاید: «تفریح آدابی دارد از جمله این که به جا و به موقع باشد و به گناه نیز آلوده نباشد ضمن آن که سودمند باشد، مثل خواندن کتاب، مشاهده فیلمهای آموزنده، پرداختن به ورزشها و بازیهای سالم، قدم زدن در باغ و بوستان، کشیدن نقاشی، نوشتن شعر و قصه، استفاده از رایانه و...»
نویسنده: بیژن شهرامی