معلم ادبیاتمان میگوید: «دو جور شعر داریم، جوششی و کوششی. شعر جوششی سرودهای است که از دل برمیخیزد و بر دل مینشیند؛ و شعر کوششی سرودهای است که نتیجهی بازی ما با کلمات است.»
او معتقد است که شعر گفتن هم مثل نوشتن برای خودش آدابی دارد از جمله این که: تا عارف نشدهایم مثل عارفان سراغ کلماتی مثل خم و جام و می و ساغر و مانند آن که بار معنایی خاص خود را دارند نرویم، در پرداختن به شعر نو اول شعر کهن را بشناسیم، تا میتوانیم شعر حفظ کنیم و از تقلید صرف از دیگر شاعران هر چند بزرگ و نامور بپرهیزیم. ضمن آن که این هنر الهی را صرف ستایش از کسانی که لیاقتش را ندارند نکنیم.
او معتقد است که شعر گفتن هم مثل نوشتن برای خودش آدابی دارد از جمله این که: تا عارف نشدهایم مثل عارفان سراغ کلماتی مثل خم و جام و می و ساغر و مانند آن که بار معنایی خاص خود را دارند نرویم، در پرداختن به شعر نو اول شعر کهن را بشناسیم، تا میتوانیم شعر حفظ کنیم و از تقلید صرف از دیگر شاعران هر چند بزرگ و نامور بپرهیزیم. ضمن آن که این هنر الهی را صرف ستایش از کسانی که لیاقتش را ندارند نکنیم.
نویسنده: بیژن شهرامی