خلاقیت و خودباوری اجتماعی

خلاقیت و نوآوری رمز بقای یک کشور است. کشوری که نتواند نیازها و مشکلات خود را حل کند، دیر یا زود به سمت اضمحلال خواهد رفت. درک این نیاز در جهان باعث شده که پرداختن به خلاقیت و عوامل موثر برآن روز به روز توسعه یابد. در صد سال اخیر در این زمینه کارهای فراوانی صورت گرفته است. امروزه در کشور ما به خلاقیت فردی و آنچه باعث رشد خلاقیت در فرد می شود و به دست خود او هست، بسیار پرداخته می شود. در این میان جای بحث از عوامل اجتماعی موثر در افزایش یا کاهش خلاقیت در سطح جامعه خالی است در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت.
دوشنبه، 15 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: رضیه برجیان
موارد بیشتر برای شما
خلاقیت و خودباوری اجتماعی
خلاقیت و خودباوری اجتماعی
 
چکیده
خلاقیت و نوآوری رمز بقای یک کشور است. کشوری که نتواند نیازها و مشکلات خود را حل کند، دیر یا زود به سمت اضمحلال خواهد رفت. درک این نیاز در جهان باعث شده که پرداختن به خلاقیت و عوامل موثر برآن روز به روز توسعه یابد. در صد سال اخیر در این زمینه کارهای فراوانی صورت گرفته است. امروزه در کشور ما به خلاقیت فردی و آنچه باعث رشد خلاقیت در فرد می شود و به دست خود او هست، بسیار پرداخته می شود. در این میان جای بحث از عوامل اجتماعی موثر در افزایش یا کاهش خلاقیت در سطح جامعه خالی است در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 1100 زمان مطالعه 5 دقیقه
خلاقیت و خودباوری اجتماعی
رضیه برجیان


خلاقیت و عوامل اجتماعی موثر بر آن

تحقیقات نشان داده است عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می‌کنند.  بین انگیزه‌های شخصی و خلاقیت ارتباط نیرومندی وجود دارد که قسمت زیادی از این گرایش را محیط اجتماعی یا حداقل جنبه‌های خاصی از محیط تعیین می‌کنند. روشن است محیطی که موجب تولید خلاق شود به آسانی ایجاد نمی‌گردد و آنگاه که محقّق گردد باید مرتب تجدید شکل یافته و مراقبت شود.[1] شکل‌گیری هرگونه خلاقیت به سه شرط یا محور نیاز دارد که در مجموع شرایط خلاقیت را می‌سازند . این شرط‌ها عبارت‌اند از :
1 . فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که مشوق خلاقیت و برانگیزنده، مولد و حمایت‌کننده‌ی فرد خلاق باشد و بسترساز و زمینه‌ساز بروز خلاقیت شود.
2.  وجود یک سنت و فرهنگ معرفتی ، گفتمان حامی خلاقیت.
3 .وجود انگیزه‌های فردی ؛ یعنی فردی وجود داشته باشد که بخواهد خودش را ابراز کند. بدون انگیزه فردی هیچ‌گونه خلاقیتی امکان‌پذیر نیست.[2]

البته جامعه در ساخت انگیزه های فردی هم بی تاثیر نیست. ما می‌بینیم که در مقطعی از زمان در ایران کارهای علمی بسیار و کارهای خلاق زیادی صورت گرفت.
و در یک دوره تولید علم در جهان اسلام حرف اول بود؛ ولی امروزه این مقام را ندارد. آیا در آن زمان انسان‌های جهان اسلام باهوش‌تر بودند و حالا کم‌هوش‌تر شده‌اند؟ قطعاً پاسخ این نیست، بلکه در آن دوره شرایط سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی خاصی بر جهان اسلام حاکم بود(محور اول) و سنت‌هایی شکل‌گرفته بودند(محور دوم) که دست‌به‌دست هم می‌دادند و انگیزه را برای افراد ایجاد می‌کردند (محور سوم) مثلاً برای فردی مانند ابوریحان بیرونی انگیزه ایجاد می‌کرد که همراه با سلطان محمود غزنوی به هند برود و سختی‌ها و مصائب را تحمل کند تا بتواند کتاب مهم «تحقیق ماللهند» را که شاهکاری در انسان‌شناسی و مردم‌شناسی عصر خودش است ، بنویسد. یعنی برای فهم علل ظهور نابغه‌هایی مانند ابوعلی سینا یا ابوریحان باید زمینه تاریخی و اجتماعی- فرهنگی جهان اسلام در آن دوره را بررسی کنیم، نه میزان نبوغ و هوش ابوعلی سینا و ابوریحان را.[3] در آن زمان اسلام در حال گسترش بود و حکومت‌های مقتدر در پی کسب اقتدار بیشتر در منطقه بودند. احساس اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس در دنیای اسلام موج می‌زد. هیچ مرز و مانعی بین سرزمین‌های اسلامی وجود نداشت و مسلمانان می‌توانستند به هر گوشه دنیای اسلام سفر کنند. حاکمان ثبات و گسترش حاکمیتشان را در گروی حمایت و همراهی دانشمندان می‌دانستند و حس کنجکاوی و نوآوری و علم‌اندوزی در همه‌جا پراکنده‌شده بود. درنتیجه تمدن اسلامی بسیار پررونق شد.[4] در چنین ساختار اجتماعی- فرهنگی است که خلاقیت می‌تواند پا بگیرد. البته می‌بینیم که حتی در همان فضاها هم امکان بروز برخی از خلاقیت‌ها بیش از برخی دیگر بود. به‌عنوان‌مثال نپذیرفتن نظریات نوآورانه ملاصدرا از طرف برخی از هم‌دوره‌ای‌هایش و همراهی حاکمان سیاسی سبب تبعید و نفی بلد ملاصدرا شد. درحالی‌که در همان زمان حمایت پادشاه صفویه سبب تقویت فعالیت‌های علمی و عملی شخصیتی چون شیخ بهایی گشت.

این مثال خود تأثیر بالای نوع نگاه حاکمان به خلاقیت و تأثیر اتخاذ رویکرد ایشان را نشان می‌دهد. متأسفانه در دوران طولانی قاجار و پهلوی، ژن «ناتوانی»، «نمی‌توانیم» و «وابستگی» را به مردم و جوانان تزریق و آن را در جامعه نهادینه کردند و درنهایت کشور بزرگ و پر از منابع انسانی و مادی و صاحب تاریخ و تمدن کهن، به‌صورت تحقیرآمیزی در ذیل غرب تعریف شد.[5]

 

خودباوری اجتماعی و حمایت از خلاقیت

 حمایت اجتماعی از مخترعان و نخبگان جامعه با مسئله «خودباوری اجتماعی» رابطه مستقیم دارد. در جامعه‌ای که مردم و مسئولانش در اثر فعالیت‌های فرهنگی مبتنی بر استعمار نو[6] باور ندارند. که می‌توانند در عرصه‌های مختلف کارهایی ماندگار خلق کنند یا حتی بدتر از آن تمام نیازهای خویش را بدون تکیه بر دیگران (که خود را در تبلیغاتشان قدرت‌های جهانی می‌نامند) برآورند، فرصت خلاقیت کمتری در اختیار نخبگان قرار می‌گیرد. درواقع طرح بدیع و نویی که در گوشه خانه یا آزمایشگاه فرد خلاق بپوسد یا نهایتاً نیاز تعداد اندک و انگشت‌شماری را برآورد، باعث کاهش انگیزه فردی در آن فرد و دیگر کسانی که از کار خلاقانه او باخبرند، خواهد شد. خودباوری و حمایت اجتماعی می‌تواند باعث افزایش انگیزه‌های فردی نیز گردد. همان‌طور که به ثمر رسیدن کار خلاقانه یک فرد می‌تواند کسانی را که از کار او بهره می‌برند به حمایت از دیگر فعالیت‌های خلاقانه سوق دهد.
تحقیقات نشان داده است عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می‌کنند.  بین انگیزه‌های شخصی و خلاقیت ارتباط نیرومندی وجود دارد که قسمت زیادی از این گرایش را محیط اجتماعی یا حداقل جنبه‌های خاصی از محیط تعیین می‌کنند.
یکی از شرایطی که در کشور ما باعث شد خلاقیت و حمایت از افراد نوآور جدی گرفته شود، توصیه‌ها و تأکیدهای رهبر انقلاب بر افزایش خودباوری و استفاده از جوانان نخبه ایرانی بود. یکی دیگر از زمینه‌های تحریم‌های دشمنان انقلاب بود که مسئولانی را که به توانایی خودشان و دانشمندان جوان این سرزمین باور نداشتند، مجبور کرد به حمایت از جوانان ایرانی؛ چراکه دسترسی آنان را به وابستگی به بیرون قطع کرده یا با مشکلات بسیار توأم ساخته بود. این تحریم‌ها چه در زمان جنگ و چه در دوره اخیر چنین نتایجی را در برداشته است. یکی از مصادیق آن این است که مهندسانی که دیروز جرت تعمیر و تعویض یک ساده از هواپیماهای وارداتی را نداشتند ، امروز هواپیماهای بدون سرنشین می‌سازند.

چالش های فرا روی داشتن ایرانی خلاق

در واقع با وجود آنکه انقلاب اسلامی، روحیه‌ی «ما می توانیم» را در مقابل روحیه‌ی «وابستگی» زنده کرد و خودباوری را در جامعه ترویج داد؛ اما جبهه استکبار نیز که این را مانع قدرت طلبی های بیجای خود می دید، حذف خودباوری احتماعی را در ایران در قالب جنگ نرم سرلوحه ار خویش قرار داد و به بازتولید آفت فرهنگ وابستگی در شکل‌های جدید و به‌ظاهر جذاب روی آورد.

موضوع «جهانی شدن» و توصیهی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به ایران برای پیوستن به «خانواده‌ جهانی» نمونه‌ بارزی از بازتولید فرهنگ وابستگی است . مخالفت با پیوستن به آنچه طرف غربی، جامعهی جهانی می‌نامد، به معنای مخالفت با ارتباطات خارجی نیست بلکه به معنای مقاومت در مقابل فرهنگ تحمیلیِ قدرت‌های بزرگ بر اقتصاد، سیاست و امنیت کشور است.[7]

 

پی نوشت
[1] «خلاقیت»، افضل السادات حسینی، مجله تربیت، سال سیزدهم، شماره دوم، آبان 76،ص13.
[2] «خلاقیت و فرهنگ ، نقدی بر رویکردهای عامیانه به خلاقیت»، نعمت الله فاضلی،رشد علوم اجتماعی دوره یازدهم شماره ۳ بهار87،ص 15.
[3] .«خلاقیت و فرهنگ، نقدی بر رویکردهای عامیانه به خلاقیت »،ص11.
[4] .همان
[5] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34690
[6] . نگاه کنید به زورق، محمدحسن ، مبانی تبلیغ،ص135  کیا، علی اصغر، رحمان سعیدی، مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع، ص66-67.
[7] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34690
 
منابع
«خلاقیت»، افضل السادات حسینی، مجله تربیت، سال سیزدهم، شماره دوم، آبان 76،ص13.
«خلاقیت و فرهنگ ، نقدی بر رویکردهای عامیانه به خلاقیت»، نعمت الله فاضلی،رشد علوم اجتماعی دوره یازدهم شماره ۳ بهار87،ص 15.
    http://farsi.khamenei.ir
زورق، محمدحسن، مبانی تبلیغ،چاپ اول، سروش، تهران، 1368.
کیا، علی‌اصغر ، سعیدی، رحمان، مبانی ارتباط تبلیغ و اقناع، تهران، روزنامه ایران، مؤسسه انتشاراتی،1383.



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط