دولت عدالت محور در بیانات رهبر معظم انقلاب (1)

دولت مردان وظائف سنگيني دارند که بايد انجام بدهند. ملت حق دارد اولين چيزي را که از مسئولان انتظار دارد و توقع مي رود، ملاحظه ي عدالت باشد. براي تأمين عدالت که بسيار هم دشوار است، بايد همه کار کنند؛ همه تلاش کنند. من اول سال گفتم: مسئله ي اقتصادي يك مسئله ي مهم کشور است. مسئله ي جنگ رواني دشمن يك مسئله ي مهم ديگر است. مسئله ي پيشرفت علمي هم مسئله ي سومي است که براي ملت ما بسيار مهم است. 1
دوشنبه، 2 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دولت عدالت محور در بیانات رهبر معظم انقلاب (1)
دولت عدالت محور در بیانات رهبر معظم انقلاب (1)
دولت عدالت محور در بیانات رهبر معظم انقلاب (1)






فصل اول : روي سخن با دولت

عدالت محوري

1- اولين انتظار ملت

دولت مردان وظائف سنگيني دارند که بايد انجام بدهند. ملت حق دارد اولين چيزي را که از مسئولان انتظار دارد و توقع مي رود، ملاحظه ي عدالت باشد. براي تأمين عدالت که بسيار هم دشوار است، بايد همه کار کنند؛ همه تلاش کنند. من اول سال گفتم: مسئله ي اقتصادي يك مسئله ي مهم کشور است. مسئله ي جنگ رواني دشمن يك مسئله ي مهم ديگر است. مسئله ي پيشرفت علمي هم مسئله ي سومي است که براي ملت ما بسيار مهم است. 1

2- آرمان گرايي هدفمند

پرچم عدالت اسلامي را برافراشتن، از آن دفاع کردن و در راه آن حرکت کردن، يك آرمانگرايي پوچ و بي نتيجه نيست، آنچنان که بعضي سعي مي کنند اينطور القاء کنند. 2

3- استقرار عدالت طلبي در کشور

امروز بيش از گذشته هم حتي گفتمانِ عدالت طلبي و رفع تبعيض و مبارزه ي با فساد در کشور مستقر و حاکم است. 3

4- عدالت اجتماعي

هدفگيري«عدالت اجتماعي»هدفي است که همه ي ما دنبال آن هستيم؛ اصلاً فلسفه ي وجود ما اين است .يا هدف« رسيدگي به مناطق محروم و مناطق دوردست » است. اين ها جزو آرزوهاي ماست.4

5- عدالت گستري

بايد خيلي کار کرد تا اين که عدالت تحقق پيدا کند؛ عدالت جغرافيايي، عدالت طبقاتي، عدالت در زمينه هاي مسايل اقتصادي، عدالت در زمينه هاي مسايل فرهنگي، عدالت در جايگزين شدن و جاي گرفتن در مسئوليتها و مناصب و عدالت در قضاو تهاي ما - نه فقط قضاوتي که قاضي در دادگاه مي کند، بلكه داوري هايي که ما نسبت به اشخاص و قضايا مي کنيم - اين ها همه عدالت است و عدالت در آن ها نقش دارد. عدالت خواهي و عدالت گستري به معناي همه ي اين هاست. البته امروز کشور ما بيش از هر چيز ديگر، تشنه ي عدالت اقتصادي است. علت هم اين است که واقعاً يك شكافي به صورت ميراث معيوبي از گذشته بود و اين شكاف بايد پُر مي شد، که نشده است. البته به شكل معقولي بايد پُر شود.
ما پُر کردنِ اين شكاف را به همان شكلي ميگوييم که اسلام توصيه مي کند؛ حرف هاي غير منطقي و ناممكن و نامعقول را نمي خواهيم به ميان بياوريم؛ همان طوري که اسلام مي گويد: فرصت ها در مقابل همه باشد و امكانات عمومي مورد استفاده ي همه قرار گيرد. بنابراين يك شاخصه اصولگرايي ، مسئله ي عدالت خواهي و عدالت گستري است که پهنه ي وسيعي دارد. 5

6- استقرار عدالت؛ هدف انبيا

قسط چيست؟ قسط يعني استقرار عدالت اجتماعي در جامعه. چه کسي مي تواند اين کار را انجام دهد؟ تشكيلِ يك جامعه ي همراه با عدالت و قسط، يك کار سياسي است؛ کارِ مديران يك کشور است. اين، هدف انبياست. نه فقط پيغمبر ما، بلكه عيسي و موسي و ابراهيم و همه ي پيغمبران الهي براي سياست و براي تشكيل نظام اسلامي آمدند. اگر ما مسلمانيم، دين و دولت به يكديگر آميخته است؛ نه مثل دو چيزي که به هم وصل شده باشند. دين و دولت يك چيز است. 6

7- عدالت، فلسفه ي وجودي ما

فلسفه ي وجودي ما ، عدالت است. رشد اقتصادي بايد هم پاي عدالت پيش برود؛ برنامه ريزي کنند و راهش را پيدا کنند. حالا عدالت چيست؟ البته ممكن است درمعنا کردن عدالت، افرادي، کساني يا گروه هايي اختلاف نظر داشته باشند؛ اما يك قدر مسلم هايي وجود دارد: کم کردن فاصله ها، دادن فرصت هاي برابر، تشويق درستكار و مهار متجاوزان به ثروت ملي، عدالت را در بدنه ي حاکميتي رايج کردن - عزل و نصب ها، قضاو تها، اظهار نظرها - مناطق دوردست کشور و مناطق فقير را مثل مرکزکشور زير نظر آوردن، منابع مالي کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالك اين منابع دانستن، از قدرِ مسلم ها و مورد اتفاق هاي عدالت است که بايد انجام بگيرد. بنابراين، عدالت يك اصل است و نيازمند قاطعيت عدالت، با تعارف درست نمي شود؛ اولاً قاطعيت مي خواهد، ثانياً ارتباط با مردم مي خواهد، ثالثاً ساده زيستي و مردمي بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازي و تهذيب مي خواهد؛ اين هم جزو پيش شرط ها و پيش نيازهاي اجراي عدالت است. اول، بايد خودمان را درست کنيم و يك دستي به سر و صورت خودمان بكشيم، تا بتوانيم عدالت را اجرا کنيم؛ وظيفه ي من و شما اين هاست. واقعاً بايد باويژه خواران و فساد مبارزه کنيم. 7

8- حرکت به دنبال عدالت

عدالت، که بزرگ ترين نياز انسان هاست. بايد عدالت به عنوان يك پرچم برافراشته در دست مسؤولان قواي سه گانه و مسؤولان کشور باشد و به دنبال عدالت حرکت بكنند. 8

9- عدالت در سياست هاي برنامه ي چهارم

عدالت را بايد در برنامه هاي گوناگون معنا کنيد. آنچه مربوط به عدالت و خدمت به امور اقتصادي و مادي مردم است، در سياستهاي برنامه ي چهارم وجود دارد؛ که از جمله ي آن ها تقويت پول ملي، مهار تورم و گراني، کم کردن شكاف و فاصله بين دهك هاي بالا و پايين جامعه و از اين قبيل است. اين سياست ها بايدبه برنامه تبديل شود؛ والاخود عنوان به« عدالت»يک هدف آرماني است. برساند و برنامه هايي که مي تواند اين سياست ها را محقق کند، بايد مورد توجه قرار بگيرد. البته در برنامه ي چهارم در اين زمينه مشكلاتي وجود دارد؛ اين مشكلات هم بايد برطرف شود؛ برنامه واقعاً طبق سياست ها تحقق پيدا کند تا بتوان اميدوار بود که با اين برنامه به آن سياس تها خواهيم رسيد.9

10- به عدالت محور بودن پايبند باشيد

عدالت محور بودنِ اين دولت حرف بزرگي است؛ طرح اين شعار به عنوان محور حرکت دولت، يك کار جديد است؛ خودش يك تحول است؛ به اين پايبند باشيد. منتها نبايد ارزش عدالت به عنوان يك ارزش درجه ي دو کم کم در مقابل ارزشهاي ديگر به فراموشي سپرده شود؛ در نظام ما اين خطر وجود داشته است.
ارزش هاي ديگر هم خيلي مهم است؛ مثلاً ارزش پيشرفت و توسعه، ارزش سازندگي، ارزش آزادي و مردم سالاري. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقاً به معناي نفي اين ها نيست؛ اما وقتي ما اين ارزش ها را عمده مي کنيم و مسأله ي عدالت و نفي تبعيض و توجه به نيازهاي طبقات محروم در جامعه کمرنگ مي شود، خطر بزرگي است؛ اما با عدالت محور بودن يك دولت، اين خطر از بين مي رود يا ضعيف مي شود. 10

11- عدالت؛ عقلانيت و معنويت

من مي خواهم اين نكته را هم عرض کنم که اگر بخواهيم عدالت به معناي حقيقيِ خودش در جامعه تحقق پيدا کند، با دو مفهوم ديگر بشدت در هم تنيده است؛ يكي مفهوم عقلانيت است؛ ديگر معنويت.
اگر عدالت از عقلانيت و معنويت جدا شد، ديگر عدالتي که شما دنبالش هستيد، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانيت به خاطر اين است که اگر عقل و خرد در تشخيص مصاديق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهي و اشتباه دچار مي شود؛ خيال مي کند چيزهايي عدالت است، در حالي که نيست؛ و چيزهايي را هم که عدالت است، در حالي که نيست؛گاهي نمي بيند. بنابراين عقلانيت و محاسبه، يكي از شرايط لازمِ رسيدن به عدالت است.
تا مي گوييم محاسبه و عقلانيت، عده يي مي گويند مواظب باشيد، دست از پا خطا نكنيد، عقل را رعايت کنيد؛ مبادا يك حرفِ آن چناني بزنيد که در دنيا آن طوري بشود؛ مبادا يك کارِ آن چناني بكنيد که دنيا صف آرايي کند. اين ها عقلانيتِ محافظه کارانه است؛ من به اين اصلاً اعتقاد ندارم. بنابراين اگر بخواهيد عدالت را بدرستي اجرا کنيد، احتياج داريد به محاسبه ي عقلاني و به کار گرفتن خرد و علم در بخشهاي مختلف، تا بفهميد چه چيزي مي تواند عدالت را برقرار کند و اعتدالي را که ما بناي زمين و زمان را بر اساس آن اعتدالِ خدادادي مي دانيم و مظهرش در زندگي ما عدالت اجتماعي است، تأمين کند.
عدالت بايد با معنويت همراه باشد؛ يعني بايد شما براي خدا و اجر الهي دنبال عدالت باشيد؛ در اين صورت مي توانيد با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنيد. البته معنويت هم بدون گرايش به عدالت، يك بُعدي است. بنابراين معنويت و عدالت در هم تنيده است.
اين که ما بگوييم عدالت را مطرح نكنيد، توليد ثروت را مطرح کنيد؛ بهانه را هم اين بياوريم که بعد از توليد ثروت سراغ عدالت مي رويم، اين نمي شود. عدالت يعني امكاناتي که در کشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسيم کنيم - نه عادلانه ي بي حساب و کتاب - و سعي کنيم همين امكانات را بيش تر کنيم تا به همه بيش تر برسد؛ نه اين که به قشر خاص و به دسته ي خاصي بيش تر برسد. اين وظيفه از وظايف دولت اسلامي بود که شما شعارش را داديد؛ خيلي هم خوب کرديد؛ دنبالش هم باشيد؛ متعهد به اين هم باشيد؛ و اين اساس کار شماست.
عدالت را واقعاً محور همه ي برنامه ريزي هاي خودتان قرار دهيد و ببينيد در بخشهاي مختلف چگونه مي شود آن را تأمين کرد. در اين زمينه، بخصوص سازمان مديريت و برنامه ريزي نقش خيلي زيادي دارد و بعد هم بخشهاي مالي و اقتصادي دولت و بخش خدماتي و ديگر بخشها. 11

12- عدالت، حق گرايي است

تكيه ي بر عدالت، اساسي ترين و محوري ترين اصلِ يك حرکت الهي است؛ ادامه ي کار همه ي انبيا و مصلحان بزرگ تاريخ است. البته عدالت دشمناني دارد. همه ي کساني که نانشان در بي عدالتي است، با عدالت دشمن اند. همه ي کساني که با قلدري و زورگويي - چه در صحنه ي ملي، چه در صحنه ي بين المللي - تغذيه مي شوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلي و هدف بزرگ انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي بوده و هست. بعضي مي خواهند با عنوان تندروي، عدالت را متهم و محكوم کنند. عدالت، تندروي نيست؛ حق گرايي است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگيري از ويژه خواري است؛ جلوگيري از تجاوز و تعدي به حقوق مظلومان است. در يك کشور کسان زيادي پيدا مي شوند که اگر دستگاه مسؤولِ قانوني به مدد آ نها نشتابد، در امواج درگيري هاي گوناگون لگدمال مي شوند. وظيفه ي دولتِ عدالت مدار، توجه ويژه به قشر محرومين است. عدالت را نبايد تندروي و مخالفت با شيوه هاي علمي دانست. با استفاده از همه ي شيوه هاي عالمانه و با تدبير مي توان عدالت را در جامعه مستقر کرد. 12

رضايت مندي از دولت

1- سفرهاي استاني

سفرهاي استاني بسيار کار خوب و برجسته و لازمي بود و من واقعاً تعجب مي کنم که بعضي ها چطور کاري را که اين جور واضح است که خوب است، انكار مي کنند و زير سئوال مي برند. اين براي وزرا، براي رئيس جمهور، براي عوامل اجرائي و دولت خيلي زحمت دارد و کار بسيار طاقت فرسائي است؛ لكن آنچه که محصول اين کار مي شود، عبارت است از روشن شدن فاصله ي بين نگاهِ از دور به حقايق يك کشور و نگاهِ از نزديك؛ اين، خيلي فرق مي کند. بنده سال ها کار اجرائي کرده ام و آشنا هستم. کار خيلي بزرگي است و اين کار خيلي کار باارزشي است. 13

2- مظهر نظام اسلامي

شما استقبالي را که مسلمان ها در کشورهاي مسلمان از رئيس جمهور کنونيِ ما و در دوران هاي قبل از رؤساي جمهور ما - که آنها را مظهر نظام اسلامي مي دانستند - کرده اند، ببينيد. اين ديگر عرب و عجم ندارد؛ اينجا آسيائي و آفريقائي ندارد. وقتي کسي که مظهر ايران اسلامي است و در آن کشورها حاضر مي شود، دل ها، نه به صورت تشريفات، نه ظاهرسازي، به استقبال او مي روند و براي او شعار مي دهند؛ اگر دولت ها و پليس هاي آنها و دستگاه هاي امنيتي آن ها جلوشان را نگيرند.14

3- تأثير حرکت عظيم ملت ايران

شما ببينيد، امروز رئيس جمهور اسلامي ايران و مقامات درجه ي اول کشور به هر کشور اسلامي بروند و به آن ها اين فرصت داده شود که به ميان مردم بروند، احساسات مردم، احساسات پُرجوش و خروش طرفدارانه است! علت چيست؟ چرا وقتي رؤساي جمهور ما به هر کشوري رفته اند و به آنها فرصت داده شده که به ميان مردم بروند، مردم چندين برابرِ رؤسا و شخصيت هاي محبوب خودشان به آن ها عشق مي ورزند و اظهار علاقه مي کنند؟ چرا؟ اين به خاطر آن است که حرکت عظيم ملت ايران کار خودش را، تأثير خودش را، نفوذ خودش را در سطح افكار عمومي دنياي اسلام نشان داده و به مرحله ي بُروز رسانده. شجاعت، ايستادگي، فداکاري و صداقت در قول و عمل، اثر مي گذارد و آثار طبيعي دارد. 15

4- سخن هاي پُرطرفدار

امروز دولت جمهوري اسلامي ايران در زمينه هاي سياسي - چه در سطح منطقه، چه در سطح بين المللي - سخن او جزو سخن هاي پُرطرفدار است؛ سخن او يك سخن شنيدني است. مسئولين کشور ما، هم در مجامع جهاني، هم در مسافرتهايي که به کشورهاي ديگر مي کنند، هم در موضعگيري هايي که مي کنند، برجسته و شاخصند. 16

5- اظهار حمايت ملت ها

شما نگاه کنيد؛ رئيس جمهور ملت ايران به کشورهاي آسيا، به کشورهاي آفريقا، به کشورهاي امريكاي جنوبي مسافرت مي کند، ملت ها براي او شعار مي دهند، به نفع او تظاهرات مي کنند، اظهار حمايت مي کنند؛ رئيس جمهور امريكا هم به کشورهاي امريكاي جنوبي - يعني حياط خلوت امريكا -مسافرت مي کند، ملت ها پرچم امريكا را به مناسبت آمدن او آتش مي زنند؛ اين معنايش تزلزل پايه هاي ليبرال دموکراسي اي است که امروز غرب و جلوتر از همه امريكا، مدعي پرچمداري آن هستند. 17

6- حمايت خاص، چرا؟

من از دولت حمايت مي کنم. از همه ي دولت هاي بر سر کار و منتخب مردم حمايت کردم، بعد از اين هم همين خواهد بود؛ از اين دولت هم به طور خاص حمايت مي کنم. اين حمايت، بي دليل و بي حساب و کتاب نيست. اولاً جايگاه دولت در نظام جمهوري اسلامي و در نظام سياسي کشور ما جايگاه بسيار مهمي است،
ثانياً بيش ترين مسئوليتها را دولت بر دوش دارد؛ بعد هم اين جهت گيري هاي ديني و اين ارزش گرايي انقلابي و اسلامي خيلي ارزش دارد. سخت کوشي، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهاي استاني، جهت گيري عدالت ورزي مردمي؛ اينها خيلي قيمت دارد و من قدر اين کارها را مي دانم. من به خاطر اين چيزها از دولت حمايت مي کنم. البته اين حمايت، حمايت بي حساب و کتاب نيست؛ توقعاتي هم در مقابلش از دولت دارم.
اولين توقع من اين است که به مسئولين دولتي مي گويم خسته نشوند؛ اعتماد به خدا را از دست ندهند؛ به خدا اعتماد کنند و به اين مردم اعتماد کنند؛ زي مردمي خودشان را حفظ کنند؛ در دام تجمل گرايي هايي که افرادي مي افتند، نيفتند؛ مراقب و مواظب باشند؛ در مخاصمات جناحي وارد نشوند؛ وقتشان را با دعواهاي سياسي تلف نكنند؛ با همه ي وجود و با همه ي توان براي اين مردم کار کنند؛ آنچه را که با مردم در ميان مي گذارند، به تحقق برسانند و دنبال کنند. 18

7- کار براي مردم

در رأس کشور مسؤولان کشور بحمد الله از خود مردم و علاقه مند به مردم و داراي اخلاص هستند و دارند براي مردم کار مي کنند و زحمت مي کشند و خودشان را حقيقتاً خدمتگزار و خدمتكار مردم مي دانند.19

8- ثبات سياسي

اين را بدانيد که بحمدا لله اوضاع کشور عزيز ما در اين برهه ي از زمان در طول ساليان گذشته، جزو برترين اوضاع و احوالي است که اين کشور به خود ديده است. امروز نظام سياسي کشور از هميشه مستحكم تر است. آن کساني که از اول انقلاب درصدد بوده اند که ثبات سياسي کشور را متزلزل کنند و از بين ببرند، امروز شاهد هستند که کشور از يك ثبات سياسيِ کامل برخوردار است.
امروز بيش از گذشته هم حتي گفتمانِ عدالت طلبي و رفع تبعيض و مبارزه ي با فساد در کشور مستقر و حاکم است. 20

9- کمربسته ي خدمت به مردم

خوشبختانه يك دولت مردمي و پايبند به ارزش هاي ديني هم سرِ کار است. خود رئيس جمهور با شيوه و منش مردمي، با ساده زيستي، با دلبستگي کامل به ارزش هاي اسلامي، با شجاعت و اعتمادبه نفس، در ميدان کار و تلاش است؛ اجزاي دولت و خود رئيس جمهور، کمربسته ي خدمت به مردم مشغول کار هستند.
ابتكار عمل را - هم در مسائل کشور و هم در مسائل بين المللي - در دست دارند. امروز در عرصه ي بين المللي ديگر اين طور نيست که مسئولان کشور ما مجبور باشند دنبال حرف سياست مداران و سياست سازان بين المللي بدوند؛ نه، ابتكار عمل در دست مسئولان ماست. اعتمادبه نفس و ايمان و اتكاء به خدا در مسئولان کشور، يك چنين اثري دارد و امروز بحمد ا لله اين طور است. رئيس جمهور، اهل کار، اهل ابتكار، اهل خدمت، اهل عمل، وارد ميدان و خسته نشو است؛ اين، افق ها را روشن مي کند. امروز نظام سياسي ما اين طوري است؛ نظام باثبات، مردم مؤمن، جوانان علاقه مند، پُرتحرك و پُرشور، و مسئولان دلسوز و علاقه مند، شجاع و داراي ابتكار عمل. 21

10- امروز مردم اميدوار و خوشحالند

امروز بحمد الله قشرهاي عمومي مردم - بخصوص مردم مستضعف - اميدوارند. اين اميدواري نه به خاطر اين است که مشكلات برطرف شده است؛ ممكن است برطرف کردن مشكلات، سال ها طول بكشد. گاهي انجام کارهاي بزرگ احتياج دارد به گذشت يك دوره، دو دوره ي عمر دولت ها تا به نتيجه برسد؛ ليكن در عين حال مردم اميدوار و خوشحالند؛ چرا؟ چون احساس مي آنند دارد کار مي شود؛ در جهت رفع تبعيض و کمك به محرومان پيشرفت است؛ همين، دل مردم را خوشحال مي کند.
بنده هم تأکيدم هميشه - در طول اين سال هاي گذشته - به دولت ها و مسئولان مختلف اين بوده که کاري کنيد چيزي از خود نشان بدهيد که مردم بفهمند و قبول کنند که شما داريد کار مي کنيد و داريد به سمت اهداف حرکت مي کنيد. مردم ما، مردم بزرگواري اند. 22

پي نوشتها:

1- مراسم هجدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) 86/03/14
2-3 - ديداربا مردم دامغان 85/08/19
4- ديدار با خبرگان منتخب ملت 85/06/09
5- ديدار با رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت 85/06/06
6- ديدار با کارگزاران نظام، سفراي کشورهاي اسلامي و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامي 85/05/31
7- ديدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوري اسلامي 85/03/29
8- مراسم هفدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) 85/03/14
9- ديدار با کارگزاران نظام 84/08/08
10-11- ديدار با رئيس جمهور و هيأت وزيرا ن84/06/08
12- مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري دکتر محمود احمدي نژاد 84/05/12
13-14- ديدار با رئيس جمهور، مسئولان و کارگزاران نظام 86/04/09
15- ديدار با معلمان 86/02/12
16-18- ديدار با زائران و مجاوران حرم مطهر رضو ي 86/01/01
19- ديدار با مردم آذربايجان شرقي 85/11/28
20-22- ديدار با مردم گرمسار 85/08/21

ادامه دارد ....
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دولت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.