رمضان، ادبيات اقتدار
نويسنده: محمد علي زم
بيگذر از فكر نميتوان به مقام تفكر رسيد و بدون تفكر، ملكات در پرده قوه باقي مانده و بالفعل آشكار نميشود و بيملكه به همنشيني با مليك مقتدر نميتوان دست يافت.
«عادت فكورانه»، اگر برپايه عقل يا مايه دل، استوار باشد به «عبادت متفكرانه» ميرسد. عبادت آميخته با تفكر، حياتبخش «ملكه» وجود انسان است و هر ملكهاي در بطن وجود ميزبان، به زادوولد مينشيند، تكثير ميكند و بساط فردي خود را به حيات جمعي مبدل ميسازد.
ملكه وجودي انسان اگر آشكار شود، همان ملائك كه حتي بر خلقت او معترضند در برابرش سجده خواهند كرد و حضرت ربالعالمين به واسطه اين كمال و رشديافتگي، انسان را بر تخت ملكوت و در كنار خود مينشاند.
بيگذر از فكر نميتوان به مقام تفكر رسيد و بدون تفكر، ملكات در پرده قوه باقي مانده و بالفعل آشكار نميشود و بيملكه به همنشيني با مليك مقتدر نميتوان دست يافت و بدون اين همنشيني، انسان موجود بيبها و از درگاه راندهاي است كه حتي از بودن خويش، بيزار است و التماس دارد خاك باشد. به طور متقابل صفت انساني كه به مقام همنشيني با پروردگار نائل شود چيست؟ دهها صفت به ذهن خطور ميكند، اما من از ميان همه، اين صفت را ميپسندم: «مقتدر».
اقتدار ما در پرتو همنشيني با «مليك مقتدر» است. براي آشنايي و بهرهمندي از ارمغان وجود هر موجودي، بايد زبان و ادبيات او را آموخت. ما نيز براي رسيدن به نقطه اقتدار فرهنگي، اجتماعي و جهاني خود بايد با ادبيات حضرت مليك مقتدر آشنا شويم. اما باز به نوبه خود هر تعليم و تعلمي مستلزم شناخت است. رمضان زمان آشنايي با ادبيات اقتدار حضرت پروردگار است. كلجويي، كلخواهي، كلگرايي و... در جملهجمله دعاها، تعاليم معرفتي اين ماه را آشكار ميكند. داشتن آرزوهاي بلند براي انجام كارهاي بزرگ و درخواست توفيق براي خدمت به محرومان و دستگيري از مظلومان، از جمله عناصر ادبيات اقتدار در ملكوت معرفت الهي است.
رمضان هر سال يكماه در دسترس ماست و چون ابري كه باد در كمين اوست خيلي سريع سپري و پنهان ميشود. اما سايه حال و هواي رمضانيان برسر ماست و ما با توسل به خوبان ميتوانيم از پرتو نورانيت آنها در هر لحظه بهرهمند شويم و با نگاه و تأسي از خوبان ميتوانيم از دامنه بديهايمان بكاهيم و خود را مفتخر به بهرهمندي از ادبيات اقتدار الهي كنيم. اگر «كلنگري» تنها آموزه ما از رمضان و رمضانيان باشد، يك ساعت وقت تلف شده يك جمعيت 70 ميليوني در ترافيك و ادارات و... به مثابه 70 ميليون ساعت معادل تقريبا يك ساعت وقت تلف شده روزانه در افق ملي حدود 3ميليون روز، معادل 8هزار سال است و اگر اين رقم ضربدر 365 روز سال بشود، ما در هر سال بابت فقط يك ساعت وقت تلف شده ايرانيان در روز، معادل 2920000سال، سال تلفشده خواهيم داشت.
اما اگر با ادبيات اقتدار الهي آشنا شويم و نظم را در نظام اجتماعي و حكومتي خود حاكم كنيم و بينظمي و اختلاف و تفرقه را از صاحب منصبان و جامعه، دور كنيم در هر ساعت به اندازه 8هزار سال درآمد مادي و معنوي خواهيم داشت.
هواي آلوده تهران كه همچون اژدهايي سربه هوا تنوره ميكشد و برسر و سينه شهروندان ميكوبد هر روز بيش از روز پيش مردم را به كام مرگ كشيده و منجر به كاهش متوسط سن و عمر آنها ميشود و اين ضايعه تنها يكي از صدها ضايعه حاصل از اختلافات، بيتدبيريها و بيتوجهيها به كلان مسائل شهر تهران است.
اگر محاسبه رياضي يكي از مقامات رسمي كشور كه خسارات مادي ناشي از كاهش متوسط عمر ملي را 5/19 ميليارد دلار محاسبه كرده است درست باشد ناگفته عمق فاجعهآميز خسارات معنوي كاهش عمر كه با اعداد رياضي قابل محاسبه و ارائه نيست، پيداست.
خدا رحمت كند بزرگاني چون عطار نيشابوري را كه صدها سال پيش از آن كه غربيها و شرقيها به فكر بهرهوري از زمان بيفتند و الگوي امروز ما شوند! عارفي فرمود: بنگر با وقت خود چه ميكني كه «وقت مرد، صدف درياي سينه مرد است. فردا در صعيد قيامت اين صدفها را بر زمين خواهند زد.»
منبع: http://www.bashgah.net
/خ
«عادت فكورانه»، اگر برپايه عقل يا مايه دل، استوار باشد به «عبادت متفكرانه» ميرسد. عبادت آميخته با تفكر، حياتبخش «ملكه» وجود انسان است و هر ملكهاي در بطن وجود ميزبان، به زادوولد مينشيند، تكثير ميكند و بساط فردي خود را به حيات جمعي مبدل ميسازد.
ملكه وجودي انسان اگر آشكار شود، همان ملائك كه حتي بر خلقت او معترضند در برابرش سجده خواهند كرد و حضرت ربالعالمين به واسطه اين كمال و رشديافتگي، انسان را بر تخت ملكوت و در كنار خود مينشاند.
بيگذر از فكر نميتوان به مقام تفكر رسيد و بدون تفكر، ملكات در پرده قوه باقي مانده و بالفعل آشكار نميشود و بيملكه به همنشيني با مليك مقتدر نميتوان دست يافت و بدون اين همنشيني، انسان موجود بيبها و از درگاه راندهاي است كه حتي از بودن خويش، بيزار است و التماس دارد خاك باشد. به طور متقابل صفت انساني كه به مقام همنشيني با پروردگار نائل شود چيست؟ دهها صفت به ذهن خطور ميكند، اما من از ميان همه، اين صفت را ميپسندم: «مقتدر».
اقتدار ما در پرتو همنشيني با «مليك مقتدر» است. براي آشنايي و بهرهمندي از ارمغان وجود هر موجودي، بايد زبان و ادبيات او را آموخت. ما نيز براي رسيدن به نقطه اقتدار فرهنگي، اجتماعي و جهاني خود بايد با ادبيات حضرت مليك مقتدر آشنا شويم. اما باز به نوبه خود هر تعليم و تعلمي مستلزم شناخت است. رمضان زمان آشنايي با ادبيات اقتدار حضرت پروردگار است. كلجويي، كلخواهي، كلگرايي و... در جملهجمله دعاها، تعاليم معرفتي اين ماه را آشكار ميكند. داشتن آرزوهاي بلند براي انجام كارهاي بزرگ و درخواست توفيق براي خدمت به محرومان و دستگيري از مظلومان، از جمله عناصر ادبيات اقتدار در ملكوت معرفت الهي است.
رمضان هر سال يكماه در دسترس ماست و چون ابري كه باد در كمين اوست خيلي سريع سپري و پنهان ميشود. اما سايه حال و هواي رمضانيان برسر ماست و ما با توسل به خوبان ميتوانيم از پرتو نورانيت آنها در هر لحظه بهرهمند شويم و با نگاه و تأسي از خوبان ميتوانيم از دامنه بديهايمان بكاهيم و خود را مفتخر به بهرهمندي از ادبيات اقتدار الهي كنيم. اگر «كلنگري» تنها آموزه ما از رمضان و رمضانيان باشد، يك ساعت وقت تلف شده يك جمعيت 70 ميليوني در ترافيك و ادارات و... به مثابه 70 ميليون ساعت معادل تقريبا يك ساعت وقت تلف شده روزانه در افق ملي حدود 3ميليون روز، معادل 8هزار سال است و اگر اين رقم ضربدر 365 روز سال بشود، ما در هر سال بابت فقط يك ساعت وقت تلف شده ايرانيان در روز، معادل 2920000سال، سال تلفشده خواهيم داشت.
اما اگر با ادبيات اقتدار الهي آشنا شويم و نظم را در نظام اجتماعي و حكومتي خود حاكم كنيم و بينظمي و اختلاف و تفرقه را از صاحب منصبان و جامعه، دور كنيم در هر ساعت به اندازه 8هزار سال درآمد مادي و معنوي خواهيم داشت.
هواي آلوده تهران كه همچون اژدهايي سربه هوا تنوره ميكشد و برسر و سينه شهروندان ميكوبد هر روز بيش از روز پيش مردم را به كام مرگ كشيده و منجر به كاهش متوسط سن و عمر آنها ميشود و اين ضايعه تنها يكي از صدها ضايعه حاصل از اختلافات، بيتدبيريها و بيتوجهيها به كلان مسائل شهر تهران است.
اگر محاسبه رياضي يكي از مقامات رسمي كشور كه خسارات مادي ناشي از كاهش متوسط عمر ملي را 5/19 ميليارد دلار محاسبه كرده است درست باشد ناگفته عمق فاجعهآميز خسارات معنوي كاهش عمر كه با اعداد رياضي قابل محاسبه و ارائه نيست، پيداست.
خدا رحمت كند بزرگاني چون عطار نيشابوري را كه صدها سال پيش از آن كه غربيها و شرقيها به فكر بهرهوري از زمان بيفتند و الگوي امروز ما شوند! عارفي فرمود: بنگر با وقت خود چه ميكني كه «وقت مرد، صدف درياي سينه مرد است. فردا در صعيد قيامت اين صدفها را بر زمين خواهند زد.»
منبع: http://www.bashgah.net
/خ