7 شهریور 1388 / 8 رمضان 1430 / 29 اوت 2009 |
1) درگذشت فقيه و مرجع بزرگوار تقليد آيتاللَّه "سيدمحمدتقي خوانساري" (1331 ش):
آيتاللَّه حاج سيدمحمدتقي خوانساري فرزند آقا اسداللَّه در سال 1267 ش (رمضان سال 1305 ق) در خوانسار و در خانوادهاي كه به علم و فضل و ادب اشتهار داشت پا به عرصه وجود نهاد. وي پس از تحصيلات ابتدايي، در سن 17 سالگي جهت فراگيري علوم اسلامي رهسپار نجف اشرف گرديد. آيتاللَّه خوانساري در اين حوزه، پس از طي مراحل سطوح، به محضر درس آخوند ملامحمدكاظم خراساني، سيدمحمدكاظم يزدي، ميرزاي ناييني و آقا ضياءالدين عراقي راه يافت و در حلقه شاگردان آن بزرگواران به مدارج والاي علمي و اخلاقي دست يافت. ايشان در جنگ جهاني اول همگام با ميرزا محمدتقي شيرازي و سيدابوالقاسم كاشاني در جنگ با استعمار بريتانيا شركت نمود و همچون رزمندهاي كارآزموده و شجاع با دشمن جنگيد. آيتاللَّه خوانساري پس از سقوط عراق، دستگير و به هند و چين تبعيد گرديد و چهار سال در اسارت و تبعيد به سر برد. پس از بازگشت به وطن، بنا به پيشنهاد حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم، به شهر قم آمده و ايشان را ياري نمود. اين عالم رباني در طول عمر پرافتخار خويش دست به اقداماتي زد كه معروفترين آنها اقامه نماز سياسي - عبادي جمعه بود كه چندين سال برگزار ميگرديد. همچنين اقامه نماز استسقاء در سال 1363 قمري به امامت ايشان و با حضور انبوه مردم قم برگزار شد و با بارش باران رحمت، مردم از بلاي خشكسالي نجات يافتند. آيتاللَّه سيدمحمدتقي خوانساري، پس از ارتحال آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي، به همراه حضرات آيات، سيد صدرالدين صدر و سيد محمد حجت كوه كمرهاي رياست مذهبي و مرجعيت و مديريت حوزه علميه قم را به عهده گرفته و نقش خود را به خوبي ايفاء نمود. از آيتاللَّه خوانساري در دوران خفقان بار پهلوي فتواهاي سرنوشت سازي صادر شده است كه فتواي ضروري بودن حجاب پس از اعلام كشف حجاب توسط رضاخان، فتواي كمك به فلسطينيان و جنگ با صهيونيسم و نيز فتواي ملي شدن صنعت نفت از آن جملهاند. سرانجام اين عارف وارسته و فقيه پرهيزگار در هفتم شهريور 1331 ش برابر با هفتم ذيحجه 1371 ق در 64 سالگي در شهر همدان دار فاني را وداع گفت و پس از تشييعي با شكوه در حرم مطهر حضرت معصومه(س) در كنار آيتاللَّه حائري يزدي به خاك سپرده شد. |
2) رحلت آيتاللَّه "سيدشهاب الدين مرعشي نجفي" عالم رجالي و مرجع بزرگ تقليد شيعيان (1369 ش):
آيتاللَّه سيدشهاب الدين بن سيد محمود بن سيدالحكماء تبريزي مرعشي نجفي، فقيه اصولي و محدث رجالي در سال 1276 ش ( 1315 ق) در شهر نجف در خاندان پرسابقه و اهل علم "مرعشي" به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و مقدمات علوم را نزد پدرش فرا گرفت و پس از طي سطوح، در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: آقاضياءالدين عراقي و شيخ احمد كاشف الغطاء و شماري از استادان و مدرسان برجسته حوزه نجف شركت كرد. آيتاللَّه مرعشي در نجف، كربلا، كاظمين، سامرا، تهران و قم، نزد بيش از يكصد استاد زانوي ادب به زمين زد و در سايه پشتكار عالي و همت بلند به مدارج بالاي علمي و اخلاقي دست يافت. حافظه قوي، هوش سرشار و علاقه شديد به اهل بيت(ع)، از ايشان عالمي ساخت كه نه تنها در علوم ديني از جمله فقه و اصول به مرحله اجتهاد رسيده بود، بلكه در بسياري از علوم مانند: كلام، اديان، انساب، حديث، رجال، درايه و علم حروف نيز مهارت بسيار داشت. آيتاللَّه مرعشي نجفي مجتهدي بنام بود، به طوري كه بيش از 200 تن از علماي اسلامي اماميه و تعداد كثيري از شخصيتهاي اهل سنت بر اجازه اجتهادش، مهر تأييد زده بودند. وي از فِرَق شيعه نيز اجازه نقل روايت داشت. ايشان در سن 27 سالگي پس از بازگشت به ايران، در قم رحل اقامت افكند و تا پايان عمر در همانجا به تدريس و تأليف مشغول گرديد. حاصل عمر پربركت ايشان در حدود يكصد و پنجاه اثر نفيس علمي در زمينههاي مختلف علمي است. در طول بيش از هفتاد سال تدريس اين عالم بزرگوار، شاگردان فاضلي پرورش يافتند كه هر كدام از آنها، در شمار علما و مدرسين حوزههاي علميه شيعه ميباشند كه حضرات آيات: سيد مصطفي خميني، سيد محمود طالقاني، مرتضي مطهري، سيدمحمد بهشتي، شهاب الدين اشراقي، محمد مفتح، امام موسي صدر، ميرزا جواد تبريزي، شيخ حسين نوري همداني، سيدرضا صدر، سيد مهدي روحاني و سيد مرتضي عسكري از آن جملهاند. از ديگر خدمات معظمله بناي كتابخانه، مسجد، مدارس، حسينيهها و مراكز درماني ميباشد. آيتاللَّه مرعشي در طول نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)، همواره حامي و پشتيبان نهضت و رهبري آن بود و بارها در حمايت از حضرت امام، اقدام نمود. پس از پيروزي انقلاب نيز، ايشان هماره از نظام اسلامي حمايت ميكرد و در مناسبتهاي مختلف، با ارسال پيامها، به تقويت نظام ميپرداخت. سرانجام اين اسوه فضيلت و علم، در هفتم شهريور 1369 ش برابر هفتم صفر 1411 ق، در 96 سالگي دار فاني را وداع گفت و پس از تشييعي باشكوه، بر حَسَب وصيت معظمله، در راهروي ورودي كتابخانهاش به خاك سپرده شد. |
3) آغاز حركت پيامبر اسلام(صلی الله علیه واله) به سوي منطقهي بدر(2 ق) |
4) مرگ "سلطان طغرل سلجوقي" بنيانگذار سلسلهي سلجوقيان در ري(455 ق):
طغرل، سلطان قدرتمند سلجوقيان با براندازي حكومت غزنويان، ايران را در استيلاي خويش قرار داد. او با هجوم به عراق و تصرف بغداد، حكومت شيعي مذهب "آل بويه" را برانداخت و به حمايت خليفهي عباسي پرداخت. طغرل تمام حركتهايى را كه از سوي مخالفان خلافت در سراسر حكومت اسلامي برخاسته بود، دفع نمود. وي در اواخر عُمر، بغداد را كه به تصرف خليفهي فاطمي درآمده بود، آزاد ساخت و القائم بامراللَّه، خليفهي عباسي را به قدرت باز گرداند. چون زنِ طغرل در 452 ق درگذشته بود، طغرل دختر خليفه رابه زني خواست. هرچند خليفه از اين امر امتناع كرد ولي سرانجام به اين ازدواج رضايت داد و قرار شد دختر خليفهي عباسي در ذيقعدهي سال 455 به عقد طغرل درآيد. ولي اين عقد به عروسي منجر نشد و داماد پير در هفتاد سالگي درگذشت. طغرل در اواخر عمر از بغداد راهي ري بود و در بين راه به بيماري رُعاف (خون دماغ) مبتلا گشت و در هشتم رمضان 455 ق در نزديكي ري درگذشت. جسد وي را به ري برده و در مقبرهاي كه امروز به برج طغرل معروف است به خاك سپردند. |
5) درگذشت "كاتبي" حكيم و منجم برجستهي ايراني(675 ق):
نجم الدين علي دبيران، معروف به كاتبي از حكيمان و منجمان برجستهي ايراني است. ازنخستين سالهاي زندگي او اطلاع چنداني در دست نيست، اما از احوال او معلوم است كه خواجه نصير الدين طوسي از كاتبي درخواست كرد كه او را در كار رصدخانهي مراغه كه از رصدخانههاي مشهور آن زمان بود، ياري كند و اين دانشمند مسلمان، مدتها در آن رصدخانه به فعاليت علمي پرداخت. از كاتبي آثار متعددي در علم حكمت و منطق برجاي مانده است كه از آن جمله ميتوان به جامِعُالدقايق و حكمةُ العين اشاره كرد. |
6) 29اوت سال1889ميلادي:
نخستين چاه نفت جهان درايالت نپسيلوانياي امريكا به نفت رسيد. اين چاه كه ادوين لورنتين دريك آن را حفركرد درعمق 23متري به نفت رسيد. حفراين چاه مقدمه اي براي صنعت نفت درجهان شد. |
7) تولد "جان لاك" فيلسوف انگليسي و معمار فلسفه حكومت دموكراسي (1632م):
جان لاك، فيلسوف و نظريهپرداز معروف انگليسي و بنيانگذار فلسفه حكومت دموكراسي در 29 اوت 1632م در رينگتُنِ انگلستان به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در آكْسْفورد به پايان رساند و پس از آن به تدريس زبان يوناني، معاني بيان و فلسفه پرداخت. در دهههاي اوليه زندگي جان لاك، يك دوره پرتَشويش و اغتشاش اجتماعي و سياسي و درگيري بين جمهوري خواهان و سلطنت طلبان پيش آمد. با وجود اين، لاك ملاحظه كرد كه حوزههاي علمي كه وي در آنها رفت و آمد داشت به كلّي از روح انقلابي زمان خويش بيخبرند. ولي در زندگي لاك و دنياي پيرامونش چيزهايى بود كه او را به تفكر برميانگيخت. در گير و دار وقايع زمان، جان لاك به دليل ترس از گرفتار شدن در زندان شاه، به فرانسه و سپس هلند گريخت و در آنجا به تفكر درباره دستگاه فلسفي خود كه اساس دموكراسي جهان است، پرداخت. كليد فلسفه لاك شاملِ دو كلمه "توافق قراردادي" است. وي اعلام داشت كه تمام حكومتها، سراسرِ روابط انساني و همه زندگي را، بايد به مثابه داد و ستد تلقي كرد. رئيس حكومت به عوض تحميل اراده خويش بر مردم بايد خدمت خود را به مردم بفروشد. لاك ميگفت فلسفه تجارت را بايد درباره حكومت و آداب و سلوك اخلاقي زندگي روزانهمان به كار بست. ما بايد در معاملات سياسي خود همان اندازه خردمندانه رفتار كنيم كه در معاملات تجارتيمان عمل ميكنيم. لاك، ذهن انسان به هنگام تولد را همچون لوحه سفيدي ميدانست كه تجارب حسي، مانند متن كتاب، از آغاز تولد تا زمان مرگ، بر لوح ذهن نوشته ميشود. اين معلومات به صورت حفظيّات شكل ميپذيرد و حفظيّات به گونه فكر و فكر به جامه عقل درميآيد. بنابراين عقل انسان چيزي جز ارزشيابي دنياي مادي كه از دريچههاي حواس به داخل ذهن راه مييابد، نيست. لاك بر اين عقيده است كه اشخاص مختلف، دنيا را به صور مختلف ميبينند، زيرا اگرچه حواسْ به ظاهرْ يكي است، اما دنيا را متفاوت دريافت ميكنند. لاك يك دوره عملي براي تعقل توصيه ميكند و آن راه تساهل و مداراي مشترك است. وي حكومت خوب را حاصل قرارداد ميان انسان با انسان ميدانست و وظيفه حكومتها را خدمت به مردم عنوان ميكرد. لاك درباره حكومت عادلانه ميگفت كه بايد مبتني بر رضايت اكثريت مردم باشد. به مردمْ آزادي بيان، آزادي فكر، آزادي انتخاب و آزادي دين بدهد و براي آن كه كار به خودكامگي نكشد، لازم است كه سه قوه مقنّنه، مجريه و قضائيه وجود داشته باشند. اما رؤياي لاك از حكومت آزادي خواه ملي فراتر رفت و او اصولي، هم براي حكومت بينالمللي و هم حكومت ملي، طرح افكند. به نظر لاك، دوره ترقي واقعي وقتي آغاز خواهد شد كه كشورها نيز چون مردم، طبق يك قرارداد اجتماعي با هم متحد شوند و از لحاظ سياسي به يكديگر اتكا ورزند. لاك عقيده داشت كه هدف همه حكومتها، حفظ حيات، آزادي و خوشبختي ملتهاست، اصل عدالت مبتني بر نياز و احتياج مردم است و عاملي كه معلوم ميدارد مردم به چه چيز احتياج دارند، صداي آنهاست. وي در اين جا عنوان ميكند كه اخلاق و رفتار خوب، نتيجه حكومت خوب است. لاك، علم اخلاق را همچون سياست، به عنوان يك علم محض، بر پايه تجربيات حواس بيان نهاد. وي بر اين عقيده بود كه اخلاق و رفتار خوب آن است كه آدمي را به خوشي برساند و از رنج و زحمت به دور دارد. اما قانون اخلاقي ايجاب ميكند كه رفتار فرد بايد به بيشترين شادي براي بيشترين تعداد و تقليل درد و رنج از همه منجر شود. فلسفه لاك را ميتوان چنين خلاصه كرد: استقلال افراد در يك جامعه دموكراسي، اتكاي اقوام در كشورها به يكديگر در دنيايى آزاد؛ استقرار اخلاقيات بر مبناي تعاون در ميان همه افراد بشر. از آثار عمدهاي كه لاك در آنها به تشريح عقايد فلسفي خويش پرداخته است، ميتوان از كتب رساله درباره فهم بشر، انديشههايي در باب تعليم و تربيت و معقوليّت دين مسيح(ع) نام برد. جان لاك سرانجام در 28 اكتبر 1704م در 72 سالگي درگذشت. |
8) تولد "موريس مِتِرلينگْ" نويسنده و فيلسوف معروف بلژيكي (1862م):
موريس مِتِرْلينْگْ، نويسنده برجسته بلژيكي در 29 اوت 1862م در شهر گان بلژيك متولد شد. وي تحصيلاتش را در رشته حقوق به پايان برد و پس از آن به كار وكالت دادگستري مشغول شد. سپس به پاريس رفت و در آنجا با صاحبان علم و ادب و از جمله با رهبران مكتب سمبوليسم كه عقيده دارند شعر بايد ترجمان عواطف و احساساتي باشد كه از اعماق روح انساني تجلي ميكند، آشنايى يافت. در اين سفر بود كه مِتِرلينگ شاهكارهاي مشهور خود را به جهان ادب عرضه كرد و در سال 1911م، جايزه ادبي نوبل را به دست آورد. مترلينگ در همه فنون شعر و نثر و فلسفه تبحر داشت. اثر او گواه اين امر است كه جنگ جهاني اول و دوم، اثر بدي در روحيه او گذاشته است. او در آثار فلسفي خود مسائل تازهاي طرح كرد كه جامعه مذهبي و اخلاقي جهان را بر ضد خود برانگيخت. او در كتب خود، مسئله تقدير را مطرح نمود و به عنوان يك موضوع فلسفي، مورد نظر قرار داد. همچنين وسوسه بشر براي حل معماي سرنوشت، نكتهاي است كه در آثار او به چشم ميخورد. با آغاز جنگ جهاني دوم، مترلينگ به امريكا گريخت و تا آخر عمر در آن كشور به سر برد. مترلينگ به ترجمه آثار ديگران نيز علاقه فراواني داشت و بعدها چنان در رشته نمايشنامهنويسي پيشرفت كرد كه وي را شكسپير بلژيك لقب دادند. نمايشنامهها و قطعات او همه داراي كنايات و اشارات و رموز و اسرار مبهم و پيچيده است كه بيشتر به صورت اپرا به اجرا درآمدهاند. مترلينگ دهها اثر در زمينه شعر، نمايشنامهنامه نويسي و... به نگارش درآورد كه معجزه، معبد مدفون، ميزبان ناشناس، عقل و سرنوشت و در پيشگاه خدا از آن جملهاند. همچنين نمايشنامه معروف او با نام پرنده آبي، از جمله شاهكارهاي اوست كه در مدت 15 سال به 65 زبان دنيا ترجمه شد. مِتِرلينگ از يك طرف عارفي بود كه به هستي ماوراء حواس توجه داشت و از سوي ديگر فيلسوفي واقعپرداز بود كه به جهان از دريچه حواس مينگريست. در نتيجه، آثار ادبي او هم جنبههاي مادي و هم جنبههاي معنوي حيات را شامل ميشوند. وي در تمامي آثار خود، ترحمي بيانتها نسبت به رنجديدگان و عشقي لطيف نسبت به همنوعان خويش ابراز ميكند و ميگويد: هر چه بيشتر درباره خوشبختي ميانديشيم، بيشتر به اتكاي آن بر خوشبختي ديگران پي ميبريم. موريس مترلينگ سرانجام در ششم مه 1949م در 87 سالگي بر اثر سكته قلبي در امريكا درگذشت. |
9) مرگ "هيلار ادگار دِگا" نقاش بزرگ فرانسوي (1917م):
هيلار ژرمان ادگار دگا، نقاش معروف فرانسوي، در 19 ژوئيه 1834م در پاريس متولد شد. وي از طرف مادر، امريكايى بود و به همين سبب، مدتي بدان سرزمين رفت. ولي طبيعت امريكا در او رغبتي ايجاد نكرد و او پس از چندي به فرانسه بازگشت. دگا از آن پس تمام وقت خود را صرف نقاشي و طراحي نمود و پس از سفري به ايتاليا، در سراسر اين كشور به مطالعه و تحقيق درباره آثار اين سرزمين پرداخت. وي در 24 سالگي نخستين اثر بزرگ خود را تحت عنوان تصوير خانواده آغاز كرد و مورد تشويق قرار گرفت. ادگار دگا از نقاشان معروف سبك امپرسيونيسم بود كه نقاش در اين مكتب، طبيعت را در حالات مختلف به تبع تغيير در لحظات، به تصوير ميكشد و احساس بصريِ گذراي خود را به اثر منتقل ميسازد. امپرسيونيستها كه فريفته رنگهاي زنده و روشنِ طبيعت بودند هنر نقاشي را كه تا آن زمان در چهار ديوار كارگاههاي نقاشان، زنداني بود، از آتليهها نجات بخشيدند و سه پايههاي خود را در دامان طبيعت و زير نور آفتاب برپا كردند. ادگار دگا، براي اكثر تابلوهاي خود، اسبها و حركات موزون را موضوع كار قرار ميداد و اين بيشتر به خاطر نرمش و حركتي است كه در آنان يافت ميشود. اگرچه دگا، رنگهاي خود را به سبز، قرمز و ارغواني، محدود كرده، اما اين رنگها، گاهي با ملايمت و گاه با خشونتي سرشار از لطافت در تابلوهاي او به كار رفته است. بينايى دگا در ميانسالي به ضعف گراييد و پس از آن، عليرغم پيري، بيپولي و كمبينايي، دست از كار نكشيد و خود را عاشق ديوانهوار نقاشي ميخواند. اثر معروف دگا، دختر و گلدان نام دارد كه در موزه لووْر فرانسه نگهداري ميشود. هيلار ادگار دگار سرانجام در 29 اوت 1917م در 83 سالگي درگذشت. |
10) آزمايشِ پنهاني اولين بمب هستهاي اتحاد جماهير شوروي (1949م):
چهار سال پس از بمباران هستهاي هيروشيما و ناكازاكي توسط امريكا، با آزمايش نخستين بمب هستهاي شوروي در 29 اوت 1949م، سلاح هستهاي از انحصار امريكا خارج شد و ميان امريكا و شوروي توازني به وجود آمد كه توازن وحشت نام گرفت. در اين وضعيت، هر طرف به دليل هراس از حمله اتميِ طرف ديگر، از به كارگيري سلاح هستهاي خودداري ميكرد. از آن پس امريكا و شوروي به جنگ تبليغاتي عليه يكديگر روي آوردند كه ميانِ دو بلوك شرق و غرب ادامه داشت. اگر چه با اضمحلال اتحاد جماهير شوروي، تهديد سلاح هستهاي كاهش يافت اما هنوز اين تهديد به ويژه از جانب دولتهايي همچون امريكا و رژيم صهيونيستي، عليه كشورهاي مستقل و مخالف با سياستهاي توسعه طلبانه آنها، ادامه دارد. |
11) مرگ "پير جُميِّل" بنيانگذار حزب فالانژ لبنان (1984م):
پيِر جُميِّل بنيانگذار حزب فالانْژْ لبنان در سال 1905 به دنيا آمد. او در سال 1936م اندكي پس از سفر به آلمان نازي و فراگرفتن اصول و شيوه نازيسم، حزب كتائب يا فالانژ لبنان را تأسيس كرد. پيِر جُميِّل در سال 1960م نماينده مسيحيان ماروني بيروت در مجلس لبنان شد. او تا زمان مرگش، رياست اين حزب را عهدهدار بود و در طول عمر خود، چندين بار به مقام رياست جمهوري رسيد. پيِر جُميِّل سرانجام در بيست و نه اوت 1984م در هفتاد و نه سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت. امين و بشير جُميِّل رؤساي جمهور پيشين لبنان، هر دو از فرزندان وي بودند. |
12) درگذشت "محمدنجيب" اولين رئيس جمهور مصر (1984م): محمدنجيب اولين رئيس جمهور مصر، در سال 1901م از يك مادر سوداني در خارطوم به دنيا آمد. او پس از طي مدارج نظامي در ارتش مصر، در سال 1942م جنبش افسران آزاد را به كمك جمال عبدالناصر و ديگران بنيانگذاري كرد. نجيب پس از كودتاي 1952 عليه رژيم سلطنتي ملك فاروق، وي را وادار به استعفا كرد و خود رياست شوراي فرماندهي انقلاب را بر عهده گرفت. ژنرال محمد نجيب سرانجام در 18 ژوئن 1953م به عنوان اولين رئيس جمهور مصر برگزيده شد اما خود در نوامبر 1954، قرباني كودتاي آرام ناصر گرديد. نجيب تا پايان حكومت ناصر در ويلايي در شمال قاهره تحت نظر بود. او پس از مرگ ناصر و روي كار آمدن انور سادات در سال 1971 به دستور سادات آزاد شد و سرانجام در 29 اوت 1984م در 83 سالگي درگذشت. |