12 شهریور 1388 / 13 رمضان 1430 / 3 سپتامبر 2009 |
1) شهادت جهادگر ضد استعمار انگليس "رييسعلي دلواري" (1294 ش) :
رييسعلي فرزند رييس محمد در سال 1261 ش در دهستاني از توابع بوشهر به دنيا آمد. او در عصر مشروطيت، جواني 24 ساله، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا كم مانند و در حب وطن و توكل به خدا، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات كافي نداشت، اما پاكي و سرشت و صفات حميده او زبانزد اطرافيان بود. رييسعلي بعد از اين كه قواي اشغالگر انگليس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتي وصفناپذير به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكستهاي سنگيني بر آنان وارد كرد. پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نيروهاي انگليسي قصد تصرف دلوار را ميكنند. محلي كه پيش از آن، چند بار سربازان انگليسي به آنجا يورش برده و هر بار طعم تلخ شكست را چشيده بودند. رييسعلي همراه با ياران خود، عليه اشغالگران وارد نبرد شده و نيروهاي متجاوز را كه قريب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار ميكند. قيام مردم تنگستان بر روي هم هفت سال به طول انجاميد و در اين مدت، دليران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال ميكردند: پاسداري از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سكونت خود و جلوگيري از نفوذ قواي بيگانه به درون سرزمين ايران و دفاع از استقلال وطن. رييسعلي دلواري اين آزاده دلاور، سرانجام در حين مبارزه با دشمنان اسلام و ايران در دوازدهم شهريور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگي، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائني قرار گرفت و به شهادت رسيد. |
2) تأسيس شركت بيمه ايران با سرمايه 20 ميليون ريال (1314 ش) |
3) رحلت فقيه جليل آيتاللَّه "حاج ملاعلي واعظ خياباني" (1327ش):
آيتاللَّه حاج ملاعلي واعظ خياباني در حدود سال 1245ش (1282ق) در تبريز به دنيا آمد. وي مبادي و مقدمات علوم را در زادگاهش پشت سرگذاشت و پس از سالياني، مدارج علمي را طي كرد. ايشان از جواني به مطالعه كتاب و تاليف و تصنيف آثار مشغول بود و كتب متعددي شامل 27 جلد پديد آورد كه وقايع الايام در 5 جلد، منتخب المقاصد و مُنتخب الفوائد در 9 جلد و علماي معاصرين از آن جملهاند. آيتاللَّه واعظ خياباني همچنين از محضر حضرات آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهاني، سيد حسين قمي، سيدمحمد حجت كوه كمرهاي و سيد حسين بروجردي اجازه روايت و از برخي ديگر اجازات امور حسبيه نيز دريافت نموده است. ايشان سرانجام در دوازدهم شهريور 1327ش برابر با بيست و هشتم شوال 1367ق در 82 سالگي بدرود حيات گفت و به ديدار معبود شتافت. |
4) درگذشت فيزيكدان شهير دكتر "محمود حسابي" پدر فيزيك نوين ايران (1371 ش):
دكتر محمود حسابي در سال 1281 شمسي از پدر و مادر تفرشي، در تهران ديده به جهان گشود. پدرش از سادات و سفير كبير ايران در بغداد و سپس شامات بود كه به همراه خانوادهاش به بيروت نقل مكان كرد ولي پس از مدتي بدون خانوادهاش به ايران بازگشت و از آن پس، استاد با فقر و تنگدستي، تحصيلات خود را ادامه داد. او از ابتدا تا پايان تحصيلات عالي، همواره حايز رتبه نخست در ميان همدرسان بود. دكتر حسابي همزمان با فراگيري دروس در مدرسه، فراگيري و خواندن گنجينههاي معارف اسلامي و ايراني پرداخت. وي انديشمندي بود كه تنها به يك رشته از علوم و فنون بسنده نكرد و از سن 17 سالگي موفق به اخذ مدارج عالي تحصيل گرديد. از جمله اين مدارك علمي ميتوان به كارشناسي ادبيات، علوم، مهندسي راه و ساختمان، معدن، برق، زيستشناسي و دكتراي فيزيك اشاره كرد. او به زبانهاي رايج دنيا مانند عربي، انگليسي، آلماني و فرانسه، آشنايي كامل داشته و با زبانهاي سانسكريت، لاتين، يوناني، پهلوي، اَوِستا، تركي و ايتاليايي و روسي نيز آشنا بود. دكتر حسابي تنها شاگرد ايراني آلبرت انيشتين بود و علاوه بر استاد با دانشمندان معروف دنيا مانند: برتراند راسل و آندره ژيد ارتباط علمي داشت. دكتر حسابي پايهگذار دهها مركز علمي، صنعتي، فرهنگي و خدماتي در كشور بود كه عبارتند از: دانشسراي عالي، اولين ايستگاه هواشناسي، اولين بيمارستان خصوصي ايران، دانشكده فني و دانشكده علوم دانشگاه تهران، نخستين رصدخانه براي پيگيري اطلاعات ارسالي از ماهوارهها، مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، انجمن موسيقي ايران و فرهنگستان زبان ايراني و.... . ايشان همچنين مدير عامل شركت ملي نفت ايران و نيز وزير فرهنگ در دولت دكتر محمد مصدق بود. معروفترين تئوري علمي دكتر حسابي، نگره بينهايت بودن ذرات است كه بالاترين نشان كشور فرانسه را براي ايشان به ارمغان آورد. استاد حسابي انسان آزادهاي بود و همواره در صحنه تحقيق و تدريس و خدمت حضور داشت و به ترتيب هفت نسل دانشجو و استاد تا سن 90 سالگي پرداخت. نامهاي ايراني، ديدگاني فيزيك، فيزيك حالت جامد مجموعه معادلهاي فارسي اصطلاحات فيزيك، فرهنگ حسابي و رساله توانايي زبان فارسي بخشي از تأليفات اوست. در سال 1366 در كنگره شصت سال فيزيك ايران، از خدمات دكتر حسابي به عنوان پدر فيزيك نوين ايران، قدرداني گرديد و در سال 1990 به عنوان مرد علمي سال جهان و مرد بين المللي 1991 انتخاب شد. پروفسور محمود حسابي سرانجام در دوازدهم شهريور 1371 ش در نود سالگي و هنگام معالجه بيماري قلب در بيمارستان دانشگاه ژنو بدرود حيات گفت. پيكر وي با حضور بسياري از شاگردان و دانشدوستان بر حَسَب وصيتش در تفرش به خاك سپرده شد. |
5) روز بهورز |
6) 13 رمضان سال 418 هجري قمري :
ابولقاسم مغربي مورخ ، لغت شناس و سياست مدار شيعي در گذشت . او تا14 سالگي قران و مباني دانشهاي رايج زمان را از نحو ، لغت وحساب و جبر و مقابله به خوبي فرا گرفت و پيش از 17 سالگي « ِاصلاحُ المَنطِق» را تلخيص كرد . از ديگر آثار وي « سِيرةُ النَّبي ، اَلسِّياسَة و مُختَصَرُ الاَغاني اَبو الفَرج اصفهاني» را بر شمرد . |
7) 13رمضان سال 1328 هجري قمري:
جهانگير قشقايي حكيم و فيلسوف بزرگ اوايل قر ن 14 هجري قمري در گذشت . او از جميع جهات ممتاز بود ودر علم و اخلاق برهم عصرانش برتري داشت . او شاگردان بسياري را در حوزه اصفها ن تربيت كرد كه اغلب آنان از بزرگان علم و حكمت بودند . |
8) 13رمضان سال 1358 هجري قمري :
«حاج ميرزا يحيي دولت آبادي» شاعر و نويسنده واز رجال علمي و سياسي و دانشمندان فرهنگ نوين ايران در گذشت ، يحيي در انقلاب مشروطيت ايران در سلك آزاديخواهان در آمد وبه پيشرفت مشروطيت كمكهاي مؤثري كرد . وي پس از به توپ بستن مجلي به اسلامبول تبعيد شد و هنگامي كه محمد عليشاه از سلطنت خلع شد به ايران باز گشت ودر دوره دوم مجلس شوراي ملي به نمايندگي مجلس اتنخاب شد . از وي كتابهايي چون «حيات يحيي ، نهال ادب و زندگي علي (ع) » به يادگار باقي مانده است . |
9) مرگ "حجاج بن يوسف ثقفي" حاكم خونخوار عراق بعد از مرضي سخت(95 ق):
حجاج بن يوسف ثقفي از ستمكاران تاريخ به شمار ميآيد و طي مدت بيست سال حكومت خويش، تلاش وافري در تحكيم و تثبيت حكومت مروانيان به عمل آورد. وي پس از كشتن عبداللَّه بنزبير و به منجنيق بستن خانهي خدا و پايان دادن به حكومت آلزبير، علاوه بر حجاز، حكومت عراق و شرق عالم اسلام( تا مرزهاي هند و مغولستان) را نيز به دست آورد. غير از افرادي كه در جنگها به دست اين حكمران خونخوار كشته شدند، وي حكم قتل حدود صد و بيست هزار نفر را نيز در دوران حكومتش صادر كرد. حجاج بن يوسف، تلاش وافري در كشتن طرفداران امام علي(ع) و براندازي نام و نشان اهلبيت از خود نشان داد و در اين راه، از هيچ ظلم و تعدي فروگذار نكرد. حجاج سرانجام در حالي كه به دليل جناياتش دچار اختلال رواني و كابوس شده بود در 55 سالگي از دنيا رفت و جسد وي را مخفيانه در محلي كه مردم خشمگين متوجهي آن نشوند، دفن كردند. در آن هنگام بيش از 50 هزار مرد و 30 هزار زن در زندان او به سر ميبردند كه بسياري از آنان برهنه بودند. |
10) درگذشت "شاه اسماعيل دوم صفوي(985 ق):
شاه اسماعيل دوم مردي عياش و خونخوار و سفيه بود و چون در جواني در هرات به دست معلمي سني مذهب تربيت يافته بود، بر آن شد كه چون به شاهي برسد، مذهب شيعه را براندازد و همين كار را كرد. وي پس از به دست گرفتن قدرت، تمام برادران خود را يكي پس از ديگري به قتل رسانيد و سپس به كشتار شاهزادگاني كه در اطراف پايتخت بودند، پرداخت. با اين حال، حكومت پرجور او، بيش از يك سال به طول نيانجاميد و بر اثر افراط در مصرف شراب و مسكرات و مواد افيوندار مُرد. مردم از مرگ اين پادشاه، بسيار شادمان شدند. |
11) رحلت "آيتاللَّه سيدعلي سيستاني" عالم و فقيه بزرگوار شيعه(1340 ق):
آيت اللَّه سيدعلي سيستاني پس از اتمام تحصيلات ديني در نجف، در سال 1318 ق به ايران آمد و در مسجد گوهرشاد مشهد، به ارشاد مردم، تدريس فقه، اصول فقه و اقامهي نماز جمعه پرداخت. آيت اللَّه سيستاني، فقيه، مجتهد و عالم بزرگ اسلامي در زمان نهضت مشروطه به دليل مبارزات ضد استبدادي، مدتي به زندان افتاد و سرانجام در سيزدهم رمضان 1340 ق دار فاني را وداع گفت. |
12) مرگ "اليوركراموِل" تنها رئيس جمهور انگلستان (1658م):
اليور كراموِل، سياستمدار برجسته انگليسي، در سال 1599م در اين كشور به دنيا آمد. وي از جواني وارد فعاليتهاي سياسي و اجتماعي شد و پس از ورود به پارلِمان، در سال 1640م به نمايندگي پارلمان درآمد. در آن زمان، چارلْزْ اول پادشاه انگلستان بود و او در سالهاي پاياني سلطنت خود، بر اثر ديكتاتوري خويش، كشمكشهاي فراواني با پارلمان پيدا كرد. در جريان اختلاف بين پارلمان و پادشاه كه با بياعتنايى شاه نسبت به مجلس همراه بود، كرامول به تشكيل يك نيروي مسلح دست زد و در جريان جنگ داخلي بين سپاه شاه و نيروهاي طرفدار پارلمان كه شش سال به طول انجاميد از وجود آنها بهره گرفت كه در نهايت، به شكست چارلز اول انجاميد. چارلزِ شكست خورده به اسكاتلند پناه برد، ولي او را تحويل مخالفانش دادند و آنان نيز پس از محاكمه، وي را در 30 ژانويه 1649م به دار آويختند. با سقوط نظام پادشاهي، اليوركراموِل حكومت جمهوري را اعلام كرد و خود به رياست جمهوري انتخاب شد. او شورشهاي ايرلند و اسكاتلند را سركوب كرد و پس از مدتي قدرت كامل را به دست گرفت. وي در دسامبر 1653م به مقام نايبالسلطنه انگليس، اسكاتلند و ايرلند منصوب شد و عليرغم اين كه قدرت او مرهون مجلس بود، اما پارلمان انگليس را منحل كرد. كراموِل در طول حكومت خود، با لقب فرمانرواي نگهبان، زمامداري ميكرد و قصد داشت خود را پادشاه بخواند كه با مخالفت ارتش مواجه گرديد و از اين امر انصراف داد. اين جمهوري كمتر از ده سال طول كشيد و با مرگ كراموِل در 3 سپتامبر 1658م، پسرش ريچارد جانشين وي شد. از آن پس جنگ داخلي دوباره آغاز شد و با استعفاي پسر كرامول در هشت ماه بعد، چارلز دوم به سلطنت رسيد و حكومت جمهوري برچيده شد. |
13) درگذشت "ايوان تورگنيف" رماننويس مشهور روسي (1883م):
ايوان سرگييويچ تورگنيف نويسنده برجسته روسي در نهم نوامبر 1818م در ناحيه مركزي روسيه در خانوادهاي اشرافي به دنيا آمد. وي در ابتدا به همراه خانواده راهي اروپا شد و مقداري از تحصيلات خود را در آن سامان گذراند. وي در 16 سالگي به دانشگاه مسكو راه يافت سپس از دانشگاه سن پترزْبورگ در رشته زبانشناسي فارغالتحصيل شد. تورگنيف مدتي نيز در آلمان به تحصيل فلسفه، تاريخ و زبانهاي قديمي پرداخت و از آن پس در مسكو اقامت گزيد. تورگنيف در 25 سالگي نخستين اثر خود به نام خاطرات يك ورزشكار را در انتقاد به وضع دهقانان نوشت. دولت تزاري در ابتدا از انتشار اين كتاب رنجيد ولي چون بهانهاي براي بازداشت او پيدا نكردند پس از چندي او را به علت نوشتن مقالهاي در تحسين گوگول نويسنده شهير روسي، به زندان انداختند و سپس تبعيدش كردند. تورگنيف در سال 1862م ساكن آلمان شد و سپس با سفر به پاريس در سال 1871م، به همراه برخي ادباي فرانسه، محفلي براي شناساندن ادبيات روسيه به فرانسويان تشكيل داد. تورگنيف اساساً نويسنده رمانهاي مختصر و داستانهاي كوتاه بود. او در فرم ادبي و اسلوب نگارش تبحر داشت و چنان تسلطي بر زبان روسي يافت كه براي معاصرانش رشكانگيز بود. مهارت تورگنيف در تصويرسازي با كلام، به ويژه در توصيفاتي كه از طبيعت ارائه داده، همچنان بيبديل است. وي اديبي حرفهاي و اصيل بود و از آنجا كه ثروت فراواني داشت، براي امرارمعاش وابسته به ادبيات نبود و براي صيقل دادن كارهايش تامّل ميكرد. تورگنيف همچنين صحنه سياسي عصر خود را با دقت زيرنظر داشت و آن را در آثارش منتقل ميكرد، همچنين آثار او به ويژه داستانهاي كوتاه وي، تفسير عميقي است از مسائل اجتماعي روسيه در نيمه قرن نوزدهم، به طوري كه هر خوانندهاي كه بخواهد از حيات سياسي و روشنفكري روسيه در ميانه قرن نوزدهم درك همه جانبهاي به دست آوَرد بهتر است آثار تورگنيف را بخواند. همچنين با خواندن دقيق آثار تورگنيف ميتوان درك كاملتري از زندگي به دست آورد. هرچند تورگنيف ضعفهايى در آثار خود دارد ولي با اين حال در جمع بزرگترين نويسندگان روس داراي جايگاه رفيعي ميباشد. تورگنيف به دليل اثرپذيري از فلسفه غرب به ويژه افكار هِگِل، داراي تفكراتي غربي بود. با اين حال، تأثيري مضاعف در ادبيات روسي داشت، به اين معني كه هم صداي ادبي غرب را به روسيه ميرساند و هم اروپا را در جريان انديشههاي روسي قرار ميداد. وي در قلمرو قصههاي خيالانگيز، زبردستي داشت و با استادي بسيار، روياها و حالتهاي غيرعادي را تشريح مينمود. آثارش با وجود واقعبيني درباره حادترين مسائل روز، از زيبايى و قدرت فراوان برخوردار است. از تورگينف آثار متعددي برجاي مانده كه آبهاي بهاري، آدم زيادي، ترانهپيروز، مرداب آرام و اولين عشق از آن جملهاند. ايوان تورگنيف سرانجام در سوم سپتامبر 1883م در حاليكه از دوري وطن رنج ميبرد در 65 سالگي درگذشت و پيكرش را در پِتِرزْبورگ به خاك سپردند. |
14) اشغال شهر "دمشق" توسط نيروهاي متفقين در اواخر جنگ جهاني اول (1918م):
يكي از اهداف اصلي دولتهاي بزرگ اروپايى در جريان جنگ جهاني اول، تجزيه امپراتوري عثماني بود و با وقوع اين جنگ، اين هدف به آساني محقّق گشت. در جريان تجزيه قلمرو عثماني، مناطق تحت نفوذ آن، يكي پس از ديگري به دست انگليس و فرانسه افتاد. تا اين كه دمشق نيز مورد حمله قرار گرفت و در روز سوم سپتامبر 1918م سقوط كرد. سرانجام بر اساس توافقهاي قبلي لندن و پاريس، سوريه و از جمله پايتخت تاريخي و كهنِ اسلامي آن، دمشق، تحت كنترل فرانسه درآمد. |
15) اعلان جنگ فرانسه و انگليس به آلمان در جريان جنگ جهاني دوم (1939م):
پس از تهاجم ارتش آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهاني دوم، دولت انگلستان طي يادداشتي خواهان تخليه فوري اراضي اشغال شده لهستان گرديد. اين يادداشت از جانب آلمان، بيجواب ماند. از اين رو، پس از اعلام فرمان آماده باش و بسيج عمومي در انگلستان، اولتيماتومي به آلمان داده شد تا هر چه زودتر، عمليات نظامي خود را پايان دهد. اما هيتلر اين اولتيماتوم را رد كرد و انگلستان و فرانسه در روز سوم سپتامبر 1939م، به آلمان اعلان جنگ دادند. ورود انگليس و فرانسه در جنگ، نه فقط براي هيتلر، بلكه براي استالين، رهبر ديكتاتور شوروي هم غيرمنتظره بود. هيتلر تا آخرين لحظه فكر ميكرد كه انگليس و فرانسه بلوف ميزنند و به خاطر لهستان وارد جنگ نخواهند شد. استالين نيز با همين خيال، در 23 اوت آن سال، بر سرِ لهستان با آلمان وارد معامله شد و پيمان عدم تجاوز را امضا كرد. به همين جهت، استالين برخلاف قول و قرارهايى كه قبلاً بين مسكو و برلين گذاشته شده بود، ارتش سرخ را همگام با ارتش آلمان نازي درگير جبهه لهستان نكرد. با اين حال، انگليس و فرانسه با وجود اعلان جنگ به آلمان، در جريان عمليات نظامي آلمان در لهستان و درگيري قسمت عمده نيروهاي آلمان در اين جبهه، دست به حمله به مواضع آلمانيها نزدند و بيشتر به آرايش جنگي و تقويت خط دفاعي در طول مرز آلمان و فرانسه پرداختند. پس از اين اعلان جنگ، آلمان به لندن حمله هوايي كرد و پس از چند ماه، فرانسه نيز در ژوئن 1940م به اشغال آلمان درآمد. |
16) آغاز نبرد زيردرياييها توسط آلمان در آغاز جنگ جهاني دوم (1939م):
جنگ جهاني دوم نه تنها عرصه رويارويى هوايى، زميني و دريايى بود بلكه زيردريايىها نيز جايگاه مهمي در اين جنگ خونين داشتند. آلمان در همان شروع مبارزه هوايى عليه انگلستان، جنگ زيردريايى را نيز پيگيري نمود و در 3 سپتامبر 1939م جنگ نامحدود دريايى و زيردريايى را آغاز كرد. در اين روز يكصد فروند زيردريايى آلمان موسوم به "گرگهاي هار"، با هدف غرق كردن كشتيهاي متفقين، عمليات تهاجمي خود را آغاز نمودند. ميتوان گفت مشكلات انگلستان در برابر حمله زيردريايىهاي آلمان كمتر از مشكلات نبرد هوايى نبود. بنابراين، دولت انگلستان براي حل اين معضل، در ازاي به دست آوردن پنجاه اژدرافكن امريكايى، در چهارم سپتامبر 1940م، پايگاههاي دريايى خود را به مدت 99 سال به اجاره امريكايىها درآورد. در همين حال، با وجود توسعه و افزايش قدرت مقاومت انگلستان، نبرد زيردرياييها كه از سوي آلمان به شدت اعمال ميشد، باعث وارد آمدن تلفات فراواني به انگلستان گرديد. از سوي ديگر قرارداد 99 ساله موجب خروج انگلستان ازحدود دريايي امريكا شد. هر چند در ادامه جنگ، شكستهاي مهمي نيز به آلمان وارد شد و اين كشور را به اضمحلال كشاند. |
17) ورود نيروهاي متفقين به ايتاليا در جريان جنگ جهاني دوم (1943م):
با شكستهاي پيدرپي نيروهاي ايتاليايى از متفقين در جريان جنگ جهاني دوم، موسوليني توسط ويكتور امانوئل، پادشاه ايتاليا، بركنار شد تا اينكه در روز سوم سپتامبر 1943م، متفقين وارد خاك ايتاليا شدند. از اين رو، دولت ايتاليا در هفتم سپتامبر فرمان تسليم و ترك مخاصمه را صادر كرد. به موجب قرارداد تسليم ايتاليا، نخست وزير جديد اين كشور، تسليم بدون قيد و شرط ايتاليا را پذيرفت و بدين ترتيب يكي از مهمترين متحدين آلمانِ نازي در جنگ جهاني دوم، از صحنه عمليات خارج شد. ويژگيهاي مشترك فكري نازيسم هيتلر و فاشيسم موسوليني و نيز جاهطلبيهاي دو ديكتاتور، در اتحاد آلمان و ايتاليا نقش مهمي داشت. همزمان با انعقاد قرارداد تسليم ايتاليا، حمله بزرگ متفقين به منظور آزادسازي ايتاليا آغاز شد و با تصرف شهر رُم، سلطه نيروهاي آلماني بر ايتاليا نيز پايان يافت. |
18) درگذشت "هوشيمينه" قهرمان استقلال ويتنام (1969م):
هوشيمينه قهرمان استقلال ويتنام در 19 مه 1890م در شمال ويتنام به دنيا آمد. او زماني متولد شد كه منطقه پهناور هند و چين يعني مجموع كشورهاي آسيايى حدّ فاصل جنوب چين و بنگلادش زير سلطه حكومت فرانسويان بود. هوشيمينه تا قبل از 30 سالگي، به امريكا، انگليس و فرانسه سفر كرد و با شرايط زندگي در اين كشورها و مقايسه آن با شرايط زندگي مردم ويتنام آشنا شد. او در سالهاي اول دهه 1920 رفته رفته تابع و مدافع كمونيسم شد و با شركت و فعاليت در اجتماعات احزاب كمونيست به عنوان يكي از افراد مورد اعتماد رهبران شوروي شهرت يافت. هوشيمينه در سال 1930م حزب كمونيست هندوچين را بنيان نهاد و پس از گذراندن چندين ماه زندان، در 1945 جنبش چريكي ويتمين را با هدف به دست آوردن استقلال ويتنام تشكيل داد. وي در مدت كوتاهي توانست بخشهاي وسيعي از شمال ويتنام را تحت كنترل خود در آورد تا اين كه در دوم سپتامبر 1945، تشكيل جمهوري خلق ويتنام را اعلام كرد و هوشيمينه به عنوان رئيس حكومت ويتنام تعيين شد. اين در حقيقت اعلان جنگ آشكار وي به استعمارگران فرانسوي بود كه در ويتنام و ساير كشورهاي همجوار حضور نظامي داشتند. اين نبردها به مدت 9 سال با شدت و ضعف ادامه يافت و با سقوط استحكامات نفوذناپذير فرانسويها موسوم به قلعه دينبين فو كه به قيمت هزاران كشته، مجروح و اسير فرانسوي تمام شد، پيمان ترك مخاصمه و اعطاي استقلال به ويتنام در بيستم ژوئيه 1954م در ژنو به امضا رسيد. پس از آن، با آن كه فرانسويها كشور را ترك كردند، اما يكي از مفاد پيمان ژنو مبني بر تقسيم ويتنام به دو بخش شمالي و جنوبي تا زمان برگزاري يك انتخابات آزاد در سال 1956م را به هوشيمينه تحميل نمودند. اما هوشيمينه عملاً مخالف برگزاري انتخابات براي سرنوشت دو بخش ويتنام بود. استدلال او اين بود كه يك ويتنام بيشتر وجود ندارد و فرانسويها حق ندارند درباره تماميت اين كشور نظر دهند. با خروج استعمار فرانسه از ويتنام، امريكايىها به تدريج ادامه دهنده سياست فرانسويها در اين كشور گرديدند و به حمايت از رژيم وابسته ويتنام جنوبي در اين قسمت مستقر شدند. ازاين رو، هوشيمينه براي جنگ عليه رژيم وابسته به غرب در جنوب ويتنام، نهضت چريكي ويت كنگ يا جبهه آزاديبخش ويتنام جنوبي را تشكيل داد و فرماندهي نيروهاي ويتنام شمالي و ويتكنگها را در جنگ عليه ويتنام جنوبي برعهده گرفت. پنج سال پس از آغاز جنگ ويتنام شمالي با امريكا، هوشيمينه سرانجام در سوم سپتامبر 1969م در 79 سالگي درگذشت اما سياستمداران و نظاميان هوادارش، 5 سال ديگر، جنگ را ادامه دادند تا توانستند طعم تلخ شكست و فرار را به ذائقه امريكايىها بچشانند و بار ديگر، يكپارچگي را در سراسر ويتنام به وجود آورند. هوشيمينه به عنوان قهرمان استقلال ويتنام و رهبر جنگهاي طولاني مردم آن كشور عليه نيروهاي متجاوز فرانسوي و سپس امريكايى و متحدان آن در جنوب ويتنام به شمار ميرود. وي با ايجاد حزب كمونيست هندوچين و تأسيس دولت ويتنام شمالي توانست با به وجود آوردن يكپارچگي ميان هر بخش ويتنام، حاكميت خود را بر سراسر اين كشور و حتي بر منطقه هندوچين در منطقه جنوب شرقي آسيا بگستراند. هوشيمينه در دوران حيات خود با نيرومندترين قدرت نظامي جهان دست و پنجه نرم كرد و از اين مبارزه، قهرمانانه بيرون آمد. |
19) روز ملي و استقلال "قطر" از استعمار انگلستان (1971م) :
كشور پادشاهي قطر با 11/437 كيلومتر مربع مساحت در جنوب غربي آسيا در منطقه خاورميانه در شمال شبه جزيره عربستان و در جنوب خليج فارس واقع شده است. جمعيت آن در حدود 600 هزار نفر است كه قريب به اتفاق مردم، مسلمانند. پيشبيني ميشود كه جمعيت قطر تا سال 2025م نزديك به هشتصد هزار نفر گردد. پايتخت قطر شهر دوحه و ريالِ قطر واحد پول آن ميباشد. همچنين ريان، وِكْره وام سلال از جمله شهرهاي قطر ميباشند. قطر از روزگار گذشته به دليل قرار گرفتن در سر راه جلگه بينالنهرين و هندوستان، همواره مطمع نظر قدرتهاي زمان بوده و در طي سدههاي پس از آن، بارها بين حكومتهاي وقت دست به دست گرديده است. زبان رسمي كشور قطر، عربي و اكثريت مردم آن، از نژاد عرب ميباشند. قطر در ابتدا تحت حكومت ايران، سپس مستقل و بعدها جزو مستملكات عثماني بود. و از همان سالها زير لواي خاندان آلثاني قرار داشت. در سال 1815م باتحريك بيگانگان، جنبشهاي جدائيطلبي و استقلال خواهي در اين منطقه آغاز شد و با دخالت انگلستان در سال 1868، قطر به خودمختاري دست يافت. اما سيطره انگلستان بر اين منطقه ادامه داشت تا اينكه با تصميم انگلستان مبني بر خروج رسمي نيروهاي آن كشور از منطقه خليج فارس در سال 1971م، قطر نيز به اتفاق ساير اميرنشينهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، امارات متحده عربي را تشكيل داد. اما قطر در سوّم سپتامبر همان سال، با خروج از فدراسيون امارت متحده عربي، استقلالِ خود را اعلام كرد. نظام سياسي قطر، سلطنتي مطلقه است و در اين كشور، پارلمان و نهاد انتخابي ديگري وجود ندارد. از نظر اقتصادي، قطر نسبت به جمعيت اندك خود، كشور ثروتمندي به شمار ميرود. طبق آمار درآمد سرانه هر قطري 26000 دلار است كه يكي از بالاترين درآمدهاي سرانه دنياست. منبع اصلي درآمد قطر، نفت است كه بخش عمده توليد ناخالص ملي اين كشور را تشكيل ميدهد. سوم سپتامبر، سالروز استقلال قطر از استعمار انگلستان، به عنوان روز ملي اين كشور به شمار ميرود. |
20) روز ملي "سان مارينو" : جمهوري سان مارينو كشور كوچكي در جنوب اروپا است كه در خاك ايتاليا بين استانهاي رومانا و ماركا قرار دارد. مساحت اين كشور كوچك حدود 61 كيلومتر و جمعيت آن 27هزار نفر ميباشد. پايتخت اين كشور، سان مارينو نام دارد. بيش از 83 درصد جمعيت اين كشور كوچك، ملّيت سانمارينويى و 12 درصد مليت ايتاليايى داشته و از نژاد سفيد هستند. زبان رسمي در سان مارينو ايتاليايى و خط رايج آنها لاتين است. واحد پول اين كشور لير ايتاليا بود كه با پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا، يورو جايگزين آن شده است. سان مارينو داراي قدمت تاريخي بوده و در سال 1600م اولين قانون اساسي آن به تصويب رسيد. سانمارينو در سال 1739م داراي حكومت جمهوري شد و بدين لحاظ قديميترين كشور جهان است. سانمارينو در سال 1862م، با ايتاليا پيمان دوستي و همكاري امضاء نمود كه در سالهاي 1939 و 1971 مورد تأييد و تجديدنظر قرار گرفت. اين كشور در جريان جنگ جهاني دوم،توسط نيروهاي متحدين اشغال شد. كشور سانمارينو در سال 1988م به عضويت شوراي اروپا و چهار سال بعد از آن به عضويت سازمان ملل متحد درآمد. حكومت اين كشور، جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانونگزاري است. و رياست حكومت در ادوار 6 ماهه با دو كنسول منتخب شوراي بزرگ و عمومي ميباشد. ضمن آنكه شوراي دولتي با 10 عضو، اداره امور كشور را بر عهده دارد. |