فلسفه اصلى امتحان و آزمایش (به بهانه سیلهای ویرانگر روزهای اخیر)
سختیها و شدائدى که خداوند تبارک و تعالى در دنیا براى انسان پیش مى آورد و بلکه در تعبیر دیگر قرآن نعمتهایى هم که در دنیا براى انسان مى آورد، براى این است که آن استعدادهاى باطنى بروز کند و از قوه به فعلیت برسد. انسان از نظر حالات روحى، انسان از نظر کمالات واقعى و نفسانى (یعنى آنچه که در استعداد دارد) اول در حد بالقوّه است، مى تواند باشد، اما حالا که نیست، از یک طرف به واسطه سختیها و شدائد و از طرف دیگر به واسطه نعمتهایى که به او داده مىشود، در معرض چنین امتحانى قرار مىگیرد تا به حد کمال برسد.درست حالت نوزادى را دارد که از نظر جسمى استعداد این را دارد که یک جوان برومند بشود و باید تدریجا رشد کند تا یک جوان برومند بشود. انسان از نظر کمالات واقعى و نفسانى (یعنى آنچه که در استعداد دارد) اول در حد بالقوّه است، مى تواند باشد، اما حالا که نیست، از یک طرف به واسطه سختیها و شدائد و از طرف دیگر به واسطه نعمتهایى که به او داده مىشود، در معرض چنین امتحانى قرار مىگیرد تا به حد کمال برسد. وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ [1]. باید این سختیها پیش بیاید و در زمینه این سختیهاست که آن صبرها، مقاومتها، پختگیها و کمالها براى انسان پیدا مىشود و موضوع این نوید و بشارت واقع مىشود. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نبرد حق و باطل، فطرت، توحید)، 1377ش، ج4، ص: 274).
در این دنیا کسى پیروزمند است که قدرت شناورى در امواج بلاها و سختیها را داشته باشد.
اگر مصائب و سختیها و بلایا و شدائد از زندگى بشر برخیزد، اولِ تباهى و نابودى بشر است.مى گویند در این دنیا کسى پیروزمند است که قدرت شناورى در امواج بلاها و سختیها داشته باشد، و این شناورى را کسى مى تواند بلد باشد که در این امواج بیفتد، و الّا اگر انسان صد سال کتاب بخواند و نرود در دریاچه اى یا حوضچه اى شنا کند، آیا ممکن است شنا را یاد بگیرد؟! انسان شنا را باید در عمل یاد بگیرد؛ یعنى باید بیفتد در آب، در حالتى که احساس خطر کند، آنوقت است که نیرو به خرج مىدهد و شنا مىکند. بنابراین اگر مصائب و سختیها و بلایا و شدائد از زندگى بشر برخیزد، اولِ تباهى و نابودى بشر است. (همان، ص 258).
دنیا دار امتحان است هم در بلاها و هم در نعمتها.
دنیا دار امتحان است هم در بلاها و هم در نعم، فقر و غنى، صحت و مرض، ضیق و سعة، شدت و رخاء که باید بنده در سختیها و بلاها صبر کند و در نعمتها شکر کند. «الدنیا دار بالبلاء محفوفة و بالقدر موصوفة دار محنة و بلیة» و تمام اینها براى امتحان است آنهم نه اینکه بر خدا مجهول باشد بلکه بر خود بنده و سایرین معلوم گردد. دنیا دار امتحان است هم در بلاها و هم در نعم، فقر و غنى، صحت و مرض، ضیق و سعة، شدت و رخاء که باید بنده در سختیها و بلاها صبر کند و در نعمتها شکر کند.مراد از شر و خیر این است که گفتند: «ما تکرهون و ما تحبون» و لسان أخبارهم در تفسیر این جمله همین است نه اینکه شرّ معاصى باشد و خیر عبادت: زیرا خداوند کسى را وادار به معصیت نمىکند بلى راه بر اهل معصیت باز است که بواسطه غلبه هواى نفس باختیار خود رو به معصیت بروند و اسباب از هر جهت براى آنها فراهم شده، چنانچه راه بر اهل عبادت هم باز است و اسباب فراهم. گروهى این گروهى آن پسندند این هم امتحان است. (طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1378ش، ج9، صص 173-174 با اندکی تلخیص).
شرّ و خیر هر دو نسبت به بشر براى آزمایش است.
در قرآن آمده است که هر نفسی را امتحان و آزمایش میکنیم (بالشرّ) از مرض و اتلاف مال و مصیبات گوناگون که هر بشرى که قدم در این عالم گذارد در مورد بلیّات و آفات واقع میگردد، (و الخیر) از نعمتهاى فراوان. شرّ و خیر چنانچه آیه خبر می دهد هر دو نسبت به بشر براى آزمایش است که آیا در مورد بلاء صابر و در مورد نعمت شاکر است یا در همه حال چنانچه اکثر مردم چنینند غافل است. شرّ تفسیر بمرض شده و خیر بصحّت و وسعت و مال و باقى نعمتها که هر یک از اقسام خیر بشمار میرود. و شرّ و خیر چنانچه آیه خبر می دهد هر دو نسبت به بشر براى آزمایش است که آیا در مورد بلاء صابر و در مورد نعمت شاکر است یا در همه حال چنانچه اکثر مردم چنینند غافل است. (امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، 1361ش، ج8، ص 260).
زندگى هر کسى حیاتى است امتحانى و آزمایشى.
خداوند مى فرماید:" وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً" [2] - یعنى ما شما را به آنچه کراهت دارید از قبیل مرض و فقر و امثال آن، و به آن چه دوست دارید، از قبیل صحت و غنى و امثال آن، مىآزماییم، آزمودنى- گویا فرموده: هر یک از شما را به حیاتى اصولا زندگى هر کسى حیاتى است امتحانى و آزمایشى، و معلوم است که امتحان جنبه مقدمه دارد و غرض اصلى متعلق به خود آن نیست، بلکه متعلق به ذى المقدمه است، و این نیز روشن است که هر مقدمه اى ذى المقدمه اى دارد، و بعد از هر امتحانى موقفى است که در آن موقف نتیجه امتحان معلوم مىشود.محدود، و مؤجل زنده مى داریم، و در آن حیات به وسیله خیر و شر امتحان مىکنیم، امتحان کردنى، و سپس به سوى پروردگارتان بازگشت مى کنید، پس به له و علیهتان حکم مىکند. در این جمله به علت حتمى بودن مرگ نیز اشاره کرده، و آن این است که اصولا زندگى هر کسى حیاتى است امتحانى و آزمایشى، و معلوم است که امتحان جنبه مقدمه دارد و غرض اصلى متعلق به خود آن نیست، بلکه متعلق به ذى المقدمه است، و این نیز روشن است که هر مقدمه اى ذى المقدمه اى دارد، و بعد از هر امتحانى موقفى است که در آن موقف نتیجه امتحان معلوم مىشود، پس براى هر صاحب حیاتى مرگى است حتمى، و بازگشتى است به سوى خداى سبحان، تا در آن بازگشت در بارهاش داورى شود. (طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج14، ص 406).
نظر صاحب تفسیر مجمع البیان در مورد خیر و شر با استناد به روایتی از امیر المومنین (ع).
در روایت است که على (ع) بیمار شد. دوستانش عیادتش کرده، پرسیدند: یا امیر المؤمنین، حالت چطور است؟ فرمود: شر است! گفتند: این کلام سزاوار شما نیست. فرمود: خداوند مى فرماید: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً». برخى از زهاد گویند: شر غلبه هوى است بر نفس و خیر خود نگهدارى از معصیت است.پس خیر تندرستى و ثروت است و شر بیمارى و فقر است. برخى از زهاد گویند: شر غلبه هوى است بر نفس و خیر خود نگهدارى از معصیت است. (طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1360ش، ج16، صص 119-120).
پی نوشتها:
[1]. البقره: 155.
[2]. الانبیاء: 35.
منابع:
1- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ایران، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم،1378ش.
3- امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ایران، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ اول،1361ش
4- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
5- طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ایران، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول،1360ش.