قرآن به تقوا، هم علم را نسبت مىدهد هم قدرت را
قرآن به تقوا، هم علم را نسبت مىدهد هم قدرت را. در یک جا مىفرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» [1] اگر تقواى الهى را پیشه کنید خداوند تمیز در شما قرار مىدهد (فرقان یعنى فارق، تمیز) یعنى بینشى در شما قرار مىدهد که بتوانید چیزهایى را تمیز بدهید که بدون تقوا نمىشود تمیز داد. البته مراتب و درجاتى دارد. یک درجهاش این است که انسان راه خودش را در زندگى تمیز مىدهد یعنى درباره وظیفه خودش روشن مىاندیشد. در آیه دیگر مىفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» [2] هر کسى که تقواى الهى پیشه کند خداوند در مضیقهها و تنگناها براى او راهِ بیرون شدن قرار مىدهد که بدون تقوا از آن مضیقهها نمىشود بیرون آمد، و حتى از یک راه غیرعادى براى او روزى قرار مىدهد. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نبرد حق و باطل، فطرت، توحید)، 1377ش، ج4، ص 443).
تقوا و آزادى
لازمه اینکه انسان از زندگى حیوانى خارج شود و یک زندگى انسانى اختیار کند این است که از اصول معین و مشخصى پیروى کند، و لازمه اینکه از اصول معین و مشخصى پیروى کند این است که خود را در چهارچوب همان اصول محدود کند و از حدود آنها تجاوز نکند و آنجا که هوا و هوسهاى آنى او را تحریک مىکند که از حدود خود تجاوز کند خود را «نگهدارى» کند. نام این «خود نگهدارى» که مستلزم ترک امورى است «تقوا» است. نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دیندارى است از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگى حیوانى و جنگلى خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد. در زمان ما مىبینیم که تقواى اجتماعى و سیاسى اصطلاح کردهاند. چیزى که هست تقواى دینى یک علوّ و قداست و استحکام دیگرى دارد و در حقیقت تنها روى پایه دین است که مىتوان تقوایى مستحکم و با مبنا به وجود آورد و جز بر مبناى محکم ایمان به خدا نمىتوان بنیانى مستحکم و اساسى و قابل اعتماد به وجود آورد. در آیهاى که اول سخن قرائت کردم مىفرماید: «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ» [3] آیا آن کس که بنیان خویش را بر مبناى تقواى الهى و رضاى او بنا کرده بهتر است یا آن که بنیان خویش را بر پرتگاهى سستِ مشرف بر آتش قرار داده است؟. به هر حال تقوا، اعمّ از تقواى مذهبى و الهى و غیره، لازمه انسانیت است و خود به خود مستلزم ترک و اجتناب و گذشتهایى است. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (تقوا(ده گفتار))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش، ج23، ص 697).
اثر اخروى تقوا
اثر تقوا در آخرت این است که گناهان گذشته را پاک مىکند، کفاره عمل گذشته است، یعنى [گناهان گذشته را] محو مىکند: وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ. مقصود این است که اثر گناهان گذشته را جبران مىکند، چون تقواى واقعى [همراه با] توبه است. کسى که یک آلودگیهایى در گذشته داشته، هنگامى باتقوا خواهد بود که از آن آلودگیها توبه کند. پس اثر آن گناهان گذشته پاک مىشود، مجازات اخروى هم از انسان سلب مىشود، یعنى خدا دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشتهاش مجازات نمىکند. وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ خدا صاحب فضل و بزرگ است. قرآن کریم در این آیات مىخواهد ما را توجه بدهد که اگر ایمان ما ایمان واقعى باشد و اگر عمل ما عمل اسلامى باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمان باشد، مشمول انواعى از عنایتهاى الهى خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت. از جمله همان آیهاى است که خواندم: انْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً تقوا داشته باشید تا روشنبین باشید. و این خودش چه موفقیت بزرگى است که یک فرد یا یک جامعه روشنبین باشد. گاهى قرآن بر همین اساس داستان نقل مىکند، یعنى جریانهایى از تاریخ مسلمین نقل مىکند که به موجب این جریانها نشان مىدهد که در صدر اول خداوند چگونه پیغمبر خودش را و به تبع، مؤمنینى را که همراه او بودند، چون بر راه حق و بر راه خدا و بر راه تقوا بودند مؤیَّد کرد و از چه مضایق و تنگناهایى نجات داد و برعکس دشمنان آنها را با آن همه قدرت و سطوت، با آن همه طنطنه و طُمطُراق نیست و نابود کرد. همه اینها را به صورت درس عملى بیان مىکند. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(1 - 5))، 1377ش، ج26، صص 222-223).منابع:
1- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (سیرى در نهج البلاغه)، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
2- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نبرد حق و باطل، فطرت، توحید)، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
3- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (تقوا(ده گفتار))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
4- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(1 - 5))، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377ش.
[1]. الانفال: 29.
[2]. الطلاق: 2.
[3]. التوبه: 109.