یک بادبادک چرا به آسمان میرود؟
چون به یک ریسمان بسته شده است و برخلاف جهت باد حرکت میکند.
انسان هم اگر بخواهد بالا برود و آسمانی بشود، باید به ریسمان الهی بسته شده باشد و برخلاف هوا و هوسش رفتار کند.
تنها چیزی که انسان را به اوج می رساند و تعالی می بخشد، همین اتصال به خداوند است؛ آنچه نام دیگرش بندگی است و به همین دلیل است که قرآن همه ی مردم را به بندگی خدا فرامی خواند:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ.»
ای مردم! پروردگارتان را بندگی کنید.[1]
یادمان باشد که بندگی در برابر آزادی نیست که بگوییم یا باید بنده بود یا آزاد؛ بلکه بندگی خدا در برابر بندگی های غیرخدا است؛ یعنی اگر بندگی خدا را پیشه ی خود نسازیم، باید برای خیلی چیزهای دیگر بندگی بکنیم. بندگی امیال؛ بندگی دیگران با تنوع و تکثری که دارند؛ بندگی دنیا با مظاهرش، با قدرت و ثروت و شهرت در دنیا؛ بندگی وسوسه های شیطانی و... .
اگر کسی این را بفهمد و دریابد، جز بندگی خدا چیزی را انتخاب نمی کند.
یوسف علیه السلام هم به زندانی های خود همین را می گفت: «چند ارباب متعدد داشته باشید بهتر است یا الله که خداوند یکتا و غالب برهمگان است؟»
یک بادبادک اگر به جای اینکه به یک نخ وصل شود، به ده نخ وصل شود و هر نخ هم دست یک نفر باشد، آیا این بادبادک می تواند بالا برود؟
اگر انسان اتصال خود را با خداوند قطع کند، در حلقه ی بندگی غیرخدا می افتد؛ بنابراین بندگی خدا انسان را از همه ی اقسام بندگی آزد می کند، نه اینکه بندگی درمقابل آزادی باشد.
دلیل بندگی خدا، آزادی و رهایی از هرچه غیر اوست؛ حتی خود آزادی.
خیلی از ما آدم ها اسیر آزادی هستیم و برای رسیدن به آزادی، خود را به آب و آتش می زنیم؛ اما انسان وقتی بنده ی خدا شود، از آزادی هم آزاد خواهد شد.
بندگی خدا رهاورد دیگری هم دارد. پیامبرصلی الله علیه و آله می فرماید: « هرکس بنده ی خدا شود، خداوند دیگر چیزها را بنده ی او قرار خواهد داد.»[2]
چون به یک ریسمان بسته شده است و برخلاف جهت باد حرکت میکند.
انسان هم اگر بخواهد بالا برود و آسمانی بشود، باید به ریسمان الهی بسته شده باشد و برخلاف هوا و هوسش رفتار کند.
تنها چیزی که انسان را به اوج می رساند و تعالی می بخشد، همین اتصال به خداوند است؛ آنچه نام دیگرش بندگی است و به همین دلیل است که قرآن همه ی مردم را به بندگی خدا فرامی خواند:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ.»
ای مردم! پروردگارتان را بندگی کنید.[1]
یادمان باشد که بندگی در برابر آزادی نیست که بگوییم یا باید بنده بود یا آزاد؛ بلکه بندگی خدا در برابر بندگی های غیرخدا است؛ یعنی اگر بندگی خدا را پیشه ی خود نسازیم، باید برای خیلی چیزهای دیگر بندگی بکنیم. بندگی امیال؛ بندگی دیگران با تنوع و تکثری که دارند؛ بندگی دنیا با مظاهرش، با قدرت و ثروت و شهرت در دنیا؛ بندگی وسوسه های شیطانی و... .
اگر کسی این را بفهمد و دریابد، جز بندگی خدا چیزی را انتخاب نمی کند.
یوسف علیه السلام هم به زندانی های خود همین را می گفت: «چند ارباب متعدد داشته باشید بهتر است یا الله که خداوند یکتا و غالب برهمگان است؟»
یک بادبادک اگر به جای اینکه به یک نخ وصل شود، به ده نخ وصل شود و هر نخ هم دست یک نفر باشد، آیا این بادبادک می تواند بالا برود؟
اگر انسان اتصال خود را با خداوند قطع کند، در حلقه ی بندگی غیرخدا می افتد؛ بنابراین بندگی خدا انسان را از همه ی اقسام بندگی آزد می کند، نه اینکه بندگی درمقابل آزادی باشد.
دلیل بندگی خدا، آزادی و رهایی از هرچه غیر اوست؛ حتی خود آزادی.
خیلی از ما آدم ها اسیر آزادی هستیم و برای رسیدن به آزادی، خود را به آب و آتش می زنیم؛ اما انسان وقتی بنده ی خدا شود، از آزادی هم آزاد خواهد شد.
بندگی خدا رهاورد دیگری هم دارد. پیامبرصلی الله علیه و آله می فرماید: « هرکس بنده ی خدا شود، خداوند دیگر چیزها را بنده ی او قرار خواهد داد.»[2]
نویسنده: محمدرضا رنجبر
منابع:
1. سورهی بقره، آیه ی21.
2. میزان الحکمه، ج1، ص829.