نویسنده: دکتر مسعود پور فرد
مطالعه نسبت آزادی و دین از منظر متفکران مختلف
متن پیش روی به بررسی مبانی اندیشه اسلامی، در رویکرد اسلامی و غربی، اختصاص دارد. علاوه بر این در این متن با تقسیم بندی نگاه های مختلف به آزادی از زوایای گوناگون آشنا می گردید.در متن پیش روی، هم چنین، برخی از مستندات قرآنی و روایی مفهوم آزادی را در اندیشه اسلامی خواهید یافت.
واژگان کلیدی: آزادی نواندیشان دینی، قرآن، روایات، غرب، اسلام و...
پیرامون مفهوم آزادی می توان بحث های مختلفی را مطرح کرد؛ از جمله این که در جمهوری اسلامی ایران چه نوع مدلی از آزادی را می توان اجرا کرد؟ بحث دیگر این است که نواندیشان دینی، چه حوزوی و چه غیرحوزوی، در رویکرد به آزادی سیاسی و اجتماعی چه بنیان هایی را مطرح کرده اند.
بحث سوم آن که باید ذیل کدام پیشینه به این مبحث خطیر پرداخت. پرسش مهم دیگر آن که آیا آزادی یک مقوله دینی است یا مقوله ای است فرا دینی. در واقع می توان به بررسی آزادی از مناظر مختلف معرفت شناختی، فلسفی، کلامی، سیاسی و اجتماعی پرداخت
در اینجا بنده بر آنم که ذیل نگاهی تطبیقی به نگرش های صاحب نظران به مقوله آزادی در دو حوزه اندیشه ای غرب و اسلام بپردازم در ادامه به بررسی مدلی که اندیشمندان دینی در باب آزادی طرح کرده اند خواهم پرداخت.
در خصوص تعریف آزادی باید گفت که دیدگاه های مختلفی در این مورد وجود دارد؛ به طوری که برخی معتقدند وحدت مفهومی ای بین اقسام آزادی وجود ندارد. مبتنی بر تعریف، معمولاً،مبحث اقسام آزادی مطرح می شود. نوعاً آزادی را به دو قسم «آزادی مثبت» «آزادی منفی» تقسیم می کنند. اکثر این تقسیم بندی را از آیزیابرلین گرفته اند. برخی نیز در راه تعریف آزادی، ابتدا، به تقسیم آن روی می آورند و از خاستگاه تقسیم آزادی به تعریف آن روی می پردازند. برخی از نواندیشان دینی با چنین رویکردی موافق نیستند؛ چرا که معتقدند مفهوم آزادی بیانگر منطقی مرکزی و یگانه است. چنین نظریه پردازانی بر این باورند که آزادی مفهومی بنیانی و هسته ای دارد که باید شناخته و معرفت گردد.
نواندیشان دینی معتقد به تفکیک معانی آزادی
اگر ما بخواهیم از زاویه کسانی به بحث وارد شویم که معتقدند آزادی وحدت مفهومی ندارد و از طریق بیان اقسام آن به تعریف آزادی باید پرداخت با تفکیک این مفهوم به مواردی نظیر آزادی به مثابه حق، آزادی به مثابه ارزش - فضیلت و آزادی به مثابه روش مواجه می شویم. به عنوان نمونه ایشان آن نوع از آزادی را که، در نگاه دینی، موجب می شود انسان از رذائل و پلیدی ها دور بماند خوب می دانند (آزادی از یا آزادی منفی). گاهی نیز آزادی مثبت لحاظ می گردد. بر اساس آزادی مثبت بنابراین نهاده می شود که فرد موثر در تولید سرنوشت خود گردد. برخی از این نظریه پردازان بر این باورند که آزادی منفی شرط لازم است؛ اما شرط کافی نیست و در نتیجه باید آزادی مثبت را نیز دنبال نمود.در نگاه اصیل دینی، که از آن با عنوان اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم)یاد می شود، به هر دو بعد آزادی توجه شده است و در آن هم بحث تهذیب به جدی گرفته شده است و هم مقوله فعالیت و مسئولیت های اجتماعی و سیاسی مهم معرفی گردیده است. رجوع به آیات و روایات صحت این موضع گیری را نشان می دهد. به عنوان نمونه ماجرای حضرت موسی (علیه السلام) با فرعون در قرآن این ادعا را نشان می دهد. بر این اساس می توان دانست که اسلام به مقوله های اجتماعی و بیرونی هم توجه اساسی دارد.
نواندیشان حوزوی:
در این قسمت می خواهیم به بررسی اندیشه نواندیشان دینی حوزوی بپردازیم. نواندیشان حوزوی آزادی را به تایید کتاب و سنت می رسانند. ذیلاً به بررسی برخی از زوایای رویکرد این بزرگواران به مقوله آزادی می پردازیم.شهید مطهری:
وقتی به آثار شهید مطهری رجوع می کنیم در می یابیم استاد آزادی را به رهایی از هر بند و زنجیر و شکوفایی استعدادههای نهفته در درون آدمی، با استناد به کتاب و سنت، معنا می کنند. استاد مطهری به این مبحث در کتاب انسان کامل خود می پردازد. استاد مطهری حتی آزادی به مثابه روش را نیز مورد بحث قرار می دهند و آزادی را در آن جا بین الاذهانی معنا می کنند.آیت الله بهشتی:
آیت الله بهشتی در واقع همان نظر شهید مطهری را دارند و آزادی انسان را نقطه قوت آفرینش انسان و گوهر تابناک هستی قرار می دهند. ایشان نیز معتقدند که آزادی هم به بعد درونی توجه دارد و هم به بعد بیرونی.شهید صدر:
شهید صدر آزادی را به دو دسته طبیعی و غیرطبیعی تقسیم می کند. و سپس آزادی اجتماعی - سیاسی را به دو دسته ذاتی و صوری تقسیم می کند. نکته مهم آن که این تقسیم بندی ابداع شهید صدر است ایشان در ارایه این تقسیم بندی از کسی الگوبرداری نکرده است. مدلی که اوائل انقلاب تحت عنوان گفتمان تعاملی آزادی مطرح بود در واقع از سنخ بحث شهید صدر بود. شهید صدر آزادی طبیعی را این گونه معنا می کند که به دلیل آن که انسان دارای عقل و اراده است، به طور طبیعی، باید آزادی داشته باشد. به باور شهید صدر آزادی از اول خلقت با انسان عجین بوده است. وی ذیل تقسیم آزادی به دو دسته ذاتی و صوری به تحلیل تفاوت غرب و اسلام می پردازد. به باور مرحوم صدر در آزادی ذاتی انسان بیشتر به دنبال این است که خود را از هواهای نفسانی رها کرده و تمام بندها را از پای خود باز کند. به اعتقاد شهید صدر غرب اساساً از این نوع آزادی خالی است؛ زیرا در نگاه لیبرالی اصالت با فرد و قدرت است و توجهی به بعد روحی و تعالی بخش آزادی نمی شود. در واقع در اسلام است که آزادی ذاتی مجال می یابد و در اندیشه های دینی مطرح می شود؛ یعنی این دین است که به ما این قرب و ارج را می دهد که واقعاً آزادی را به دست بیاوریم. به عبارتی در نگاه دینی ما با یک ارزش سیاسی اجتماعی روبه رو هستیم. شهید صدر بر این باور است که ما در آزادی صوری به دین استناد می کنیم در حالی که غربیان به حقوق بشر استناد می کنند. در نگاه دینی خداوند می خواهد انسان از هر قید و بند بازدارنده ای، از جمله نفس خود، آزاد و رها باشد.مقام معظم رهبری:
تأمل در اندیشه های معظم له بیانگر نگاهی جامع است. به این صورت که ذیل نگرش ایشان می توان تفکرات شهید مطهری، شهید بهشتی و هم شهید صدر را مشاهده نمود. ایشان، در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، به این نکته اشاره می کنند که آزادی هم گرفتنی است و هم دادنی و هم آموختنی. معظم له در توضیح می فرماید: حکومت ها باید آزادی را به مردم بدهند و این وظیفه حکومت ها است نه این که منت بگذارند. علاوه بر این با توجه به این که انسان موجودی مختار است آزادی گرفتنی است؛ یعنی باید این را حق خود بداند و در مواقع لازم آن را مطالبه کنند. بحث دیگر، که معمولاً به آن توجه نشده است، این که آزادی آموختنی نیز هست. در این آموختن باید از فرهنگ لازم استفاده کرد. مثلاً بر اساس آزادی بیان، و به بهانه آن، نمی توان به دیگران توهین کرد. این بحث مثل ویژگی هایی است که امام خمینی (ره) در بحث امر به معروف و نهی از منکر مطرح می کنند و توضیح می دهند که کسی که آمر است باید هم به معروف و هم به منکر شناخت داشته باشند.آن چه آمد شمه ای بود از دیدگاه های اندیشمندان حوزوی و اسلامی در باب آزادی. در ادامه اشاره ای به مبانی مباحث پیش گفته می پردازیم و سپس به مقوله آزادی در جمهوری اسلامی بازمی گردیم.
مبانی آزادی در اندیشه دینی
مبانی نواندیشان حوزوی برگرفته از کتاب و سنت است. در مقابل برخی از نواندیشان غیرحوزوی علاوه بر کتاب و سنت به مبانی غربی نیز پرداخته اند. ایشان، بعضاً، در مراجعه به غرب از اندیشه های کانتی مدد گرفته اند. گاه نیز متأثر از نظریه های اعتزالی گردیده اند. جالب آن که در برخی از مواقع این دو شباهت هایی نیز به هم دارند.1- تأثیرپذیری از کانت:
کانت معتقد است که مرجع تشخیص عمل خوب یا حسن و عمل بد یا قبیح عقل است و عقل آدمی به صورت مستقل در این موارد عمل می کند. به زبان دیگر در نگاه کانت عمل خوب آن چیزی است که عقل درست تشخیص می دهد و در واقع این کار عمل به وظیفه است. برخی از نواندیشان در توضیح آزادی سیاسی و اجتماعی این مفهوم را، متأثر از نگاه کانت، از پایگاهی غیر از دین تعریف می کنند و در واقع آزادی را غیر دینی می دانند و ذیل تعبیری عرفی آن را معنا می کنند. ذیل چنین برداشتی آزادی در همه تقاریرش اعم «آزادی به مثابه حق» و «آزادی به مثابه ارزش» و «آزادی به مثابه فضیلت» به تشخیص عقل مستقل و فی نفسه باز می گردند.2- تأثیرپذیری از معتزله:
دیدگاه دیگر دیدگاه معتزله و نو معتزله است. نومعتزله ها قائل هستند که هر چند عقل مرجع است و تنها مرجع هم همان عقل است؛ اما باید شرع نیز احکام عقل را تایید کند. در واقع می توان گفت که ایشان یک قدم جلوتر از کانت رفته اند و تا حدی به کارکرد اساسی دین متوجه گردیده اند. البته حرف نو معتزله ها در ریشه با حرف کانتی ها تفاوتی ندارد تنها نو معتزله ها دین را موید و برچسب می دانند. اینان بیشتر توجه خود را معطوف به اعلامیه حقوق بشر می دانند. اما نواندیشان و روشنفکران حوزوی پایه و اساس بحث خود را در این بحث و مباحث دیگر دین می دانند و این طور نیست که به عقل اهتمام نمی دهند، بلکه معتقدند عقل نیز حجت است. این نگاه برعکس نگاه معتزله ها می شود یعنی در این نگاه عقل حکم دین را تایید می کند.اندیشمندان حوزوی:
اندیشمندان دینی ما معتقدند که مبانی آزادی را باید در دین سراغ گرفت. منطق این مراجعه به دین مورد تایید عقل است. در واقع بحث بر سر آن است که در مطالعه آزادی ما نیاز به مشخص کردن محدوده آن داریم. حال نکته آن جا است که دین قابلیت شناسایی این محدوده را دارد. اندیشمندان دینی حوزوی بر این باور هستند که آزادی تا زمانی محترم است که ناقض کرامت انسانی، حقوق الهی و حقوق اجتماعی - سیاسی جامعه نباشد. نظریه پردازان غیردینی، معمولاً، شرط سوم را می پذیرند ولی شرط اول و دوم را نمی پذیرند. نکته مهم آن که نواندیشان حوزوی علاوه بر کرامت انسانی به حقوق الهی نیز می پردازند. ایشان بر این باور هستند که اساساً فلسفه بعثت انبیاء آزاد کردن بشر از همه بندها و اسارت های فکری و فرهنگی و سیاسی است. کوتاه سخن آن که نواندیشان حوزوی در بحث مبانی بیشتر تمسک به آموزه های دینی می کنند.آزادی در منابع دینی
دین مبین اسلام اصل را بر آزادی می گذارد و آیات و سنت حاکی از این امر است. در سوره یونس آیه 99 به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته می شود آیا تو می خواهی آنان را مجبور کنی که البته تو نباید این کار را انجام دهی که اگر خدای تو می خواست بر این کار تواناتر بود.این آیه نشان دهنده آن است که دین خود از منادیان بی بدیل آزادی در جهان است.
در سوره هود آیه 28 نیز به ماجرای حضرت نوح (علیه السلام) اشاره می شود که حضرت می فرمایند: من شما را هدایت می کنم در حالی که شما از آن سر باز می زنید.
در سنت نیز توجه ویژه ای بر این امر شده است به عنوان مثال در کتاب شریف نهج البلاغه در خطبه 216 و نامه 31 حضرت (علیه السلام) می فرماید: از وظایف مردم این است که از روی نیکی مسوولین خود را نصیحت کنند و وظیفه حاکم این است که با آنان به خوبی برخورد کند.
تأمل در اصول 22 تا 32 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، که برداشت شده از کتاب و سنت است، نشان می دهد که در آن اصل بر آزادی انسان ها گذاشته شده است.
منبع: نشریه خردنامه همشهری شماره 101
/ج