زندگی هر انسانی و تقدیرات و سرنوشت او در دنیا، قبل از هر چیز و هر کسی وابسته به خود اوست
چکیده
خداوند حکیم در «قرآن کریم»، سورهی مبارکهی «رعد» آیهی یازدهم، چنین حکم رانده و حکمش را حتمى کرده که نعمتها و موهبتهایى که به انسان مىدهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد و مادامیکه «انسان» ملازم خیر است و شکر نعمتهای حضرت حق را بهجا میآورد، نعمتهای الهی به درون جسم و روان او جاری خواهد بود و در صورت کفران نعمت و تغییر موضع نسبت به خود، شاهد «دردها» و رنجها و مشکلات دنیوی و اخروی خواهد بود. در مقاله حاضر و پیشرو، قرآن به ما میآموزد که زندگی هر انسانی و تقدیرات و سرنوشت او در دنیا قبل از هر چیز و هر کسی وابسته و منوط به خود اوست و این حکایت از یک قانونی کلی میکند. از امیر مؤمنان حضرت علی (ع) هم منقول است که در ابیاتی چند به این مضامین فرموده اند که : «دواى [دردهاى] تو در درون توست، ولى نمىبینى؛ و بیماریت از خودت است، ولى نمىفهمى. آیا مىپندارى شىء کوچکى هستى، درحالىکه جهان بزرگ در تو پیچیده است. و تو آن کتاب مبینى هستى که با آیات آن، نهان، آشکار مىگردد.»
تعداد کلمات 1573/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
خداوند حکیم در «قرآن کریم»، سورهی مبارکهی «رعد» آیهی یازدهم، چنین حکم رانده و حکمش را حتمى کرده که نعمتها و موهبتهایى که به انسان مىدهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد و مادامیکه «انسان» ملازم خیر است و شکر نعمتهای حضرت حق را بهجا میآورد، نعمتهای الهی به درون جسم و روان او جاری خواهد بود و در صورت کفران نعمت و تغییر موضع نسبت به خود، شاهد «دردها» و رنجها و مشکلات دنیوی و اخروی خواهد بود. در مقاله حاضر و پیشرو، قرآن به ما میآموزد که زندگی هر انسانی و تقدیرات و سرنوشت او در دنیا قبل از هر چیز و هر کسی وابسته و منوط به خود اوست و این حکایت از یک قانونی کلی میکند. از امیر مؤمنان حضرت علی (ع) هم منقول است که در ابیاتی چند به این مضامین فرموده اند که : «دواى [دردهاى] تو در درون توست، ولى نمىبینى؛ و بیماریت از خودت است، ولى نمىفهمى. آیا مىپندارى شىء کوچکى هستى، درحالىکه جهان بزرگ در تو پیچیده است. و تو آن کتاب مبینى هستى که با آیات آن، نهان، آشکار مىگردد.»
تعداد کلمات 1573/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
نویسنده: حمید حنائینژاد(کارشناسی ارشد عرفان و تصوف اسلامی)
یک قانون کلى؛ همیشه تغییرات از خود ما است
جمله «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصرى آمده است، یک قانون کلى و عمومى را بیان مىکند؛ قانونى سرنوشتساز، حرکتآفرین و هشداردهنده. این قانون که یکى از پایههاى اساسى جهانبینى و جامعهشناسى در اسلام است، به ما مىگوید مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است و هرگونه تغییر و دگرگونى، در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت مىکند. شانس، طالع، اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکى و مانند اینها، هیچکدام پایه ندارد؛ آنچه اساس و پایه است این است که ملتى خود بخواهد سربلند، سرفراز، پیروز و پیشرو باشد و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونى و شکست دهد. حتى لطف خداوند یا مجازات او، بىمقدمه، دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت، بلکه این اراده و خواست ملتها، و تغییرات درونى آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا مىسازد. به تعبیر دیگر، این اصل قرآنى که یکى از مهمترین برنامههاى اجتماعى اسلام را بیان مىکند به ما مىگوید هرگونه تغییرات برونى متکى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است و هرگونه پیروزى و شکستى که به قومى رسید از همینجا سرچشمه مىگیرد. بنابراین، آنها که همیشه براى تبرئه خویش به دنبال «عوامل برونى» مىگردند و قدرتهاى سلطهگر و استعمارکننده را همواره عامل بدبختى خود مىشمارند، سخت در اشتباهند.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج10، ص 145)
قانون طلائی؛ براى پایان دادن به سختیها باید دست به تغییر در درون خودمان بزنیم
آیهی 11 سورهی مبارکهی رعد را میتوانیم بهمثابه یک اصل قرآنى که البته عقل نیز مؤیدش هست، درنظر بگیریم. قانونی طلائی که به ما مىگوید: براى پایان دادن به سختیها و دردها باید دست به تغییر و تحولاتی از درون خودمان بزنیم؛ یک انقلاب فکرى، یک انقلاب ایمانى و اخلاقى. به هنگام گرفتارى در چنگال دردها باید به جستجوى نقطههاى درد خویش باشیم و آنها را با بیداری و بازگشت به سوى خدا، از دامان روح و جان خود بشوئیم تا تولدى تازه پیدا کنیم و بتوانیم بر دردها و مشکلات خود و بهتبع آن، اجتماع به پیروزیهای بزرگ رسیده و گره کارمان را با دستان خودمان باز کنیم. هرگز منتظر نباشیم و نمانیم تا عناصری بیرونی و خارجی از راه برسند و مدعی نجات ما و اجتماعمان باشند. گمان من این است که چنین انتظاری انتظار منفی و غلطی است که از یک نوع تنبلی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتها تلقی شده و آهسته آهسته انسان را در دام خودخواهی به کام مرگ و نیستی میبرد. بازخوانی جوامع انسانى به ما نشان میدهد که این جوامع به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانیها مىشوند؛ لذا با دگرگونی در خود، قادر به دگرگونی بیرون از خود نیز خواهند بود. چنانکه با مطالعه در تاریخ و سرنوشت ملتها مشاهده میشود که خداوند سرنوشت هیچ جمعیتى را تغییر نمىدهد، مگر اینکه خویشتن را تغییر دهند.
خود را کوچک مشمار و از اهمیت خود غافل مباش!
انسان دو بُعد دارد: بعد مُلکى و بعد ملکوتى. «اى که از اصلاح نفس خویش غافلى و به حقیقت امر خود جاهل! بدانکه آدمى را دو بُعد است: [بُعد] اول: صرفنظر از ارتباطش با مبدأ اعلى، که بیشترین توجه تو به این بُعد معطوف است. با توجه به این بُعد، تو موجودى هستى فانى، تباه و از بین رفتنى ... [بُعد] دوم: انسان از آن جهت که متعلق قدرت الهى، و مظهر عظمت ربّانى و آفریده این آفریدگار عظیم الشأن است. از این بُعد، تو با همه هستى ارتباط دارى، از عرش تا فرش ... پس اگر تو در حق نفس خویش، کار خیرى انجام دهى، در تمام عالم اثر نیک خواهد گذاشت؛ و بهعکس [اگر بر خودت ظلم و ستم روا دارى، نهتنها در خویش، بلکه در تمام هستى اثر سوء خواهد داشت.] حال که دانستى تو بهلحاظ بُعد دوم و از آن جهت که متعلق قدرت الهى و مظهر عظمت او مىباشى، در همه هستى اثر مىگذارى، چگونه غفلت و فراموشى را روا شمرده و تمام توجه خود را به بُعد اول خویش معطوف مىدارى که به لحاظ آن، چیز قابل ذکرى نیستى.»
امیر المؤمنین(ع) بهحق فرمود:
دواؤک فیک و لا تبصر و داؤک منک و لا تشعر
أتحسب انّک جرم صغیر و فیک انطوى العالم الاکبر
و انت الکتاب المبین الّذى بآیاته یظهر المضمر
«دواى [دردهاى] تو در درون توست، ولى نمىبینى؛ و بیماریت از خودت است، ولى نمىفهمى. آیا مىپندارى شىء کوچکى هستى، درحالىکه جهان بزرگ در تو پیچیده است.
و تو آن کتاب مبینى هستى که با آیات آن، نهان، آشکار مىگردد.» (بحرانی، حسین بن علی، شیروانی، علی، سلوک عرفانی در سیره اهل بیت (ع)، صص 47-51 با تلخیص و تصرف).
امیر المؤمنین(ع) بهحق فرمود:
دواؤک فیک و لا تبصر و داؤک منک و لا تشعر
أتحسب انّک جرم صغیر و فیک انطوى العالم الاکبر
و انت الکتاب المبین الّذى بآیاته یظهر المضمر
«دواى [دردهاى] تو در درون توست، ولى نمىبینى؛ و بیماریت از خودت است، ولى نمىفهمى. آیا مىپندارى شىء کوچکى هستى، درحالىکه جهان بزرگ در تو پیچیده است.
و تو آن کتاب مبینى هستى که با آیات آن، نهان، آشکار مىگردد.» (بحرانی، حسین بن علی، شیروانی، علی، سلوک عرفانی در سیره اهل بیت (ع)، صص 47-51 با تلخیص و تصرف).
بیشتر بخوانید: دنیای بیرون شما، بازتاب درون شماست
از جمله چیزهایى که باید دلهاى ناسپاس بدان درمان شود، آن است که بدانند نعمت اگر شکرش بهجا آورده نشود ،زائل مىشود و باز نمىگردد.
غزالی در بیان سببى که بازدارنده مردم از شُکر است، مینویسد:
«از جمله چیزهایى که باید دلهاى ناسپاس بدان درمان شود آن است که بدانند نعمت اگر شکرش بهجا آورده نشود، زائل مىشود و باز نمىگردد، از این رو فضیل بن عیاض مىگفت: «بر شما باد به مداومت در شکر نعمتها، زیرا کم است نعمتى که از قومى زائل شود و دوباره به آنها باز گردد.» یکى از پیشینیان گفته است: «نعمتها وحشى است، آنها را با شکر مقیّد کنید.» در اخبار آمده است که: «نعمتهاى خدا بر بندهاى بزرگ و بسیار نمىشود، جز این که حاجت مردم به او زیاد مىگردد. کسى که نسبت به برآوردن حوائج آنها سستى کند، نعمتش را در معرض زوال قرار داده است.» خداوند سبحان فرموده است:
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (فیض کاشانی، ملا محسن، عارف، راه روشن، ج7، صص 279-280)
خداى- تعالى- تغییر نمىدهد آنچه که با طایفهاى هست از شادى و دولت، یا رنج و محنّت، تا آنکه ایشان نیّات و اعمال خود را تغییر بدهند.
مرحوم ملا احمد نراقی(ره) معروف به فاضل نراقی متوفای ۱۲۴۵ ه.ق. از عالمان بزرگوار شیعیان در قرن سیزدهم هجری بود. مرحوم ملا احمد تألیفات متعددی در علوم و معارف اسلامی دارد که کتاب اخلاقی «معراج السعاده» یکی از معروفترین آنهاست. ایشان در همین کتاب در باب آیه مذکور میگوید:
«خداى- تعالى- مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ به درستى که خداى- تعالى- تغییر نمىدهد آنچه را که با طایفهاى هست از شادى و دولت، یا رنج و محنّت، تا آنکه ایشان نیّات و اعمال خود را تغییر بدهند. همینطور از سخنان هدایتبنیان آن حضرت است که: «بالظلم تزول النعم»؛ به سبب ظلم، نعمتها زائل مىگردد، و به نکبت، مبدّل مىشود. و به شومى آن، احوال ملک و مملکت زبون، و تخت و دولت سرنگون مىگردد. و پادشاهى به واسطه عدالت، با کفر پاینده مىشود. و با وجود ایمان، با ظلم و ستم نمىماند.» (نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 482)
تو خود بهدست خود و با اعمال نکوهیده، خود را مبتلا به فقر و بیچارگى نمودهاى؛ زیرا که به وظیفه خود عمل نمیکنى.
مرحومه امین، مشهور به بانوی اصفهانی که دارای درجه اجتهاد بودند و صاحب تألیفات، در تفسیر عرفانی خود به نام «مخزن العرفان در تفسیر قرآن» در اهمیت آیهی مورد بحث مقاله، مطلبی اخلاقی عرفانی دارند که در خاتمه این مقاله به تمامی علاقمندان علوم قرآنی و عرفانی تقدیم میکنم. ایشان مینویسد:
«اى انسان! آیا گمان میکنى هر کس نعمت دنیوى وى زیادتر شد، گرامىتر است و هر کس روزى وى تنگ گردید به او اهانت شده؟ این گمان فاسدى است. «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ تو خود به دست خود و با اعمال نکوهیده، خود را مبتلا به فقر و بیچارگى نمودهاى؛ زیرا که به وظیفه خود عمل نمیکنى. نه یتیمى را نوازش میکنى و نه به فقرا و مستمندان کمک میکنى و به گمان آنکه متموّل و ثروتمند گردى، به ناحق، مالِ میراث میخورى و روی هم میگذارى و باهلش نمیرسانی. بسیار دوست دارى مال را ذخیره نمایى و سر انجام و کیفر چنین اعمال، گرفتن نعمت است. و در گرفتن نعمت بسى حکمت منطوى است که در معرض آزمایش درآیى که در آفات و بلیّات دنیا، چه درجه شکیبایى و بردبارى، متانت و استقامت به خرج میدهى.» (امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج15، ص 134 با اندکی تصرف)
منابع:
1 - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
2 - بحرانی، حسین بن علی، شیروانی، علی، سلوک عرفانی در سیره اهل بیت (ع)، ایران، قم، انتشارات وثوق، چاپ اول، 1379ش.
3 - فیض کاشانی، ملا محسن، عارف، راه روشن، ایران، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372ش.
4 - نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ایران، قم، مؤسسه دار هجرت، چاپ ششم، 1378ش.
5 - امین (بانوی اصفهانی)، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ایران، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ اول، 1361ش.
[1]. رعد: 11.
[2]. غرر الحکم( مترجم)، ج1، ص 331، ح 52.